کد خبر: ۲۶۹۲۳۰
زمان انتشار: ۲۳:۳۸     ۲۰ آبان ۱۳۹۳
یادداشت میهمان؛
هادی شریفی
 بالاخره ماجرای قصاص و اعدام ریحانه جباری که چندی پیش به یکی از اصلی‌ترین سوژه‌های خبری رسانه‌های داخلی و خارجی تبدیل شده بود فروکش کرد، سناریویی که با غفلت و دامن‌زنی قاتل و خانواده وی، توسط رسانه‌های معاند خارجی و رسانه‌های داخلی همسوی با آنها کلید خورد و نتیجه‌ای جز انداختن و محکم کردن طناب دار برای «ریحانه» نداشت و اگر نبود این جنجال سازی و آبروبری از مقتول و خانواده وی چه‌بسا قاتل مورد عفو قرار می‌گرفت.

و اما این رسانه‌ها عذرخواهی نکردند و پاسخ ندادند که چرا به این ماجرا دامن زدند و هرگز ادله قابل قبولی برای بی‌گناهی نام‌برده ارائه نکردند و معلوم نبود چرا این‌قدر به بی‌گناهی قاتل تأکید دارند و تمام فرضیه‌های خود را بر اساس گفته‌های مبهم وی تنظیم می‌کنند، آن هم متهمی که بنا به اعترافات خود در دادگاه (و نه در بازپرسی) در 19سالگی توانایی برقراری ارتباط نامشروع به‌ازای دریافت پول و قتل یک نفر و بی‌آبرو کردن وی در سطح جهانی را داشته است.

مدام به فرضیه باطل دفاع قاتل از نجابت خود در برابر تجاوز مقتول دامن زدند و یک بار هم صحنه قتل را برای خود تشریح و شبیه سازی نکردند که چطور می‌شود یک نفر در یک آپارتمان که درهای آن قفل نشده و امکان فرار دارد و مقتول مشغول نماز است مورد تجاوز قرار گیرد آن هم در موقعیتی که مقتول پشتش را به دختر کرده و در همین حین ناگهان دختر چاقوی بلندی که به‌صورت اتفاقی در کیف داشته در می‌آورد و به کتف مقتول از پشت وارد و فرار می‌کند. و اگر فرض را به قفل بودن در و قصد تجاوز بگذاریم چرا دختر فریادی نکشیده که کمک بطلبد؟

اگرچه قصد اصلی این رسانه‌ها هدف گرفتن نظام با داعیه‌های دروغین دفاع از حقوق بشر بود و نهایتاً با بیانیه سازمان‌های دروغین حقوق بشری و همچنین بیانیه وزارت خارجه آمریکا و انگلیس این مسئله اثبات شد، رسانه‌هایی که در مقابل کودک‌کشی صهیونیست‌ها در غزه واکنشی نشان نمی‌دادند و یا آن را توجیه می‌کردند مسلماً دلشان به حال ریحانه یا کس دیگری نسوخته و فقط قصدشان از مداخله ایجاد جنجال در کشور و سم‌پاشی رسانه‌ای بوده، هست و خواهد بود و معلوم نبود چرا مقتول از حقوق بشر برخوردار نیست ولی قاتل باید از حقوق بشر برخوردار باشد!

پیام‌های مخفی در پرونده «ریحانه»

اما این میان این پرونده چند پیام مخفی در خود داشت؛ پیام‌هایی مخفی برای مردم، مسئولین، رسانه‌ها، نخبگان، حامیان فتنه و سران فتنه که در ذیل بررسی می‌شود:

پیام اصلی و اول: اگرچه سران فتنه در افکار عمومی و اذهان مردم محاکمه شده‌اند و مردم حال به‌خوبی فهمیده‌اند ادعای تقلب گسترده در انتخابات دروغی بیش نبود و منشأ فتنه 88 در آمریکا و اسرائیل بود، ولی پیام حاشیه سازی‌ها و جنجال سازی‌های پرونده «ریحانه» به حامیان و سران فتنه و امثال علی مطهری که مدام بر طبل رفع حصر سران فتنه و محاکمه علنی آنها می‌کوبند این است که الآن وقت محاکمه سران فتنه نیست؛ وقتی برای یک پرونده‌ای که معمول پرونده‌های قتل است و قتل در آن توسط شخص محرز است و تمام ادله آن اثبات شده است این‌همه هیاهو و جنجال رسانه‌ای در داخل و خارج برای تضعیف نظام صورت می‌گیرد و حتی دو کشور انگلیس و آمریکا که از متولیان و حامیان درجه یک جریان فتنه در ایران هستند این‌همه سر و صدای بی‌خود و بی‌جهت راه می‌اندازند و بیانیه می‌دهند، آیا می‌توان سران فتنه را در دادگاه محاکمه کرد؟ و آیا دروغ پردازی و جنجال سازی رسانه‌های مزدور داخلی و خارجی آن را از مسیر صحیح خود منحرف نخواهد کرد؟ و از آن علیه تضعیف نظام استفاده نخواهند کرد؟

پیام دوم: هر تحرک و جنجال سازی و دروغ پردازی رسانه‌ها، کمپین‌های حقوق بشری و دولت‌های حامی فتنه در مسئله حصر یا رفع حصر سران فتنه و یا محاکمه آنها، شرایط را برای متهمین بدتر خواهد کرد و باعث خواهد شد آنها به شرایط بدتری دچار شوند؛ همان‌گونه که در پرونده «ریحانه» تحرک کمپین‌ها و رسانه‌ها و دولت‌ها برای حمایت از مجرم فقط طناب دار را بر گردن وی انداخت و محکم کرد. در صورت محاکمه سران فتنه و صدور رأی نیز مسلماً شرایط فعلی آنها در گوشه خانه از هر حکمی بهتر خواهد بود و شرایط فعلی آنها در حال حاضر از لطف نظام به ایشان است.

پیام سوم این پرونده به مسئولین و رسانه‌های حامی قانون این است که در قبال عکس العمل‌های رسانه‌های معاند و اظهار نظرهای عامیانه و سطحی در این مسائل که غرب تبلیغات سنگینی برای آن می‌کند باید هوشیار باشند و واکنش سریع و به‌موقع به آن نشان بدهند تا بتوانند آنها را در نطفه خفه کنند یا حداقل افکار عمومی را نسبت به آن به‌طور صحیح توجیه کنند.

پیام چهارم این پرونده به مردم است که هرگز نباید به جریان سازی مسموم رسانه‌های معاند اعتماد کنند و مغلوب آنها گردند. گاه یک مسئله کاملاً روشن، با تقطیع، سانسور و مبهم سازی رسانه‌های معاند کاملاً تاریک و مبهم می‌گردد و این ذهن هوشیار مردم را در این زمینه می‌طلبد که با وجود این‌همه سابقه و زمینه بی‌صداقتی به آنها اعتماد نکنند.

پیام پنجم این پرونده به نخبگان فرهنگی و اجتماعی جامعه است؛ کمپین‌های حقوق بشری و یا هنرمندانی که در این مسائل بدون داشتن اطلاعات کافی وارد می‌شوند و بیانیه می‌دهند که در پرونده اخیر یکی از دلایل اعدام و عدم بخشش قاتل توسط خانواده مقتول را می‌توان همین حرکات به‌ظاهر انسان دوستانه اما در نتیجه مخرب دانست. یک هنرمند، یک بازیگر، یک کارگردان، یک خواننده فقط یک هنرمند است و نه عالم به همه امور و وجوه مسئله و استفاده ابزاری از وجهه یک فرد مشهور چه در فتنه 88، چه در پرونده اخیر و یا چه در مسائلی که از پیچیدگی خاصی برخوردارند به‌ضرر خود فرد، مردم و کشور خواهد بود و بساط سوء استفاده رسانه‌های معاند خواهد بود و این افراد نباید تن به این سوء استفاده دهند و شرایط آن را مهیا کنند.

پیام ششم این پرونده به جوانانی همچون ریحانه است که می‌خواهند از راه ناصحیح، کج، نادرست و غیرعرف راه صدساله را در یک شب از هر طریق ممکن بپیمایند و همچنین افرادی مانند مقتول که متوجه شأن اجتماعی خود نیستند و ممکن است همین عاقبت شوم کارشان باشد.

فرضیه احتمالی جدید برای قتل

باید گفت مشکل این پرونده قتل این بود که تنها شاهد و راوی آن قاتل بود با مشخصات گفته شده! اما چه‌بسا اگر فرضیه احتمالی ازدواج موقت مقتول عبدالعلی سربندی با «ریحانه جباری» را در نظر بگیریم این پرونده منطقی‌تر مورد بحث قرار می‌گیرد چون (همان‌طور که در تماس نگارنده با قاضی پرونده عنوان شد) بعید و غیرمنطقی به نظر می‌رسد کسی که روحیه مذهبی داشته و شخص تحصیل‌کرده و موجهی بوده، وقتی می‌تواند با وی صیغه عقد موقت بخواند از آن اجتناب کند و رابطه را به‌صورت نامشروع و سلسله‌وار داشته باشد؛ همچنین مقتول پس از خواندن نماز به قتل رسیده است اما هیچ توجهی به آن نشد که اجتماع یک فرد در یک اتاق با نامحرم (آن هم کسی که با او رابطه نامشروع داشته) حرام است و مسلماً خواندن نماز در این محل اصلاً صحیح نیست، پس می‌توان این فرض را ارائه کرد که اصلاً ریحانه با مقتول نامحرم نبوده است و در صورت در نظر گرفتن فرضیه احتمالی رابطه مشروع، انگیزه قتل می‌تواند عدم تحقق وعده مقتول برای ازدواج دائم با قاتل و یا عدم پرداخت پول یا وعده‌های مالی فراوان مقرر باشد که حس بازیچه قرار گرفتن و استفاده ابزاری را در ریحانه جباری تقویت کرده است و منجر به قتل شده است که این فرضیه احتمالی منطقی‌تر به نظر می‌رسد.

البته نگارنده مطلب به‌دنبال پاک‌سازی مقتول از اتهامات نیست اما در شرایطی که همه رسانه‌ها یک قتل عمد محرز را به‌باطل و دروغ دفاع از نجابت و تجاوز عنوان می‌کنند این فرض احتمالی که با در نظر گرفتن سایر شواهد صحیح به نظر می‌رسد نیز می‌تواند بیان شود.

در تماس نگارنده مطلب با قاضی پرونده اگرچه وی دلیلی بر رد این فرضیه احتمالی ارائه نکرد اما آن را بی‌تأثیر در موضوع و انگیزه قتل دانست و متأسفانه در هیچ‌جای مصاحبه‌ها و مطالب ذکر نشده که چرا این فرض در نظر گرفته نشده است و مسلماً اگرهم چنین بوده دختر هیچ‌وقت به آن اعتراف نمی‌کرده تا قتل عمد حتمی شود و اصلاً رابطه نامشروع و تجاوزی در کار نباشد. و این فرضیه احتمالی می‌تواند نقاط مبهم قتل را روشن و آبروی بر باد رفته مقتول را احیا کند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها