به گزارش پایگاه 598 به نقل از مهر، نکته قابل تامل نه از دست رفتن امتیاز خانگی بود و نه این حقیقت که این تیم توان قهرمانی ندارد، بلکه اعتراض دوباره یک بازیکن به تصمیم حمید درخشان مهمترین حادثهای بود که مجددا رخ داد و این به آن معناست که سرمربی جدید پرسپولیس، نظم تیمی، تنها میراث دایی را به بهای ناچیز فروخت.
فارغ از نتیجه که مشخص کرد حمید درخشان توان بازگرداندن آنها به کورس
قهرمانی را ندارد مسئله مهمتر انضباط است که به زیر دست و پا افتاده و کار
تا آنجا پیش رفته که برای نخستین بار هوادار که همواره مدافع بازیکن است از
روی سکو فریاد می زند؛ بازیکن بیاخلاق نمی خواهیم.
فصل برای قرمزها پیش از این تمام شده بود. درست همان روزی که در همین
ورزشگاه به تراکتورسازی و سایپا باختند. نه آن مربی توان بازگشت را داشت و
نه این یکی. اما فرق اولی با دومی این بود که فقط نتیجه را می باختند و بعد
از شکست یک کوه به اسم علی دایی وجود داشت که با همه غرور، با همه نچسبی،
با همه ایراداتش که کم هم نبودند، متکلم وحده بود.ناظم بود. حرف حرف او
بود. پیام صادقیان جیکش در نمی آمد. رضا حقیقی طغیان گری اش را همان وسط
زمین خرج میکرد و اخطار مفت می گرفت اما شهامت لگد زدن به تابلوی کنار
زمین را پس از تعویض نداشت. جرات نمی کرد وقتی دایی او را ذخیره نورالهی
کرد چشم و ابرو بالا بیندزاد و اداهای دیگر.
پرسپولیس تا دو ماه قبل میباخت اما فقط درون زمین. حالا می بازد هم در
چمن هم روی نیمکت. جوجه ها، غشای بیرونی تخم مرغ را شکستند و یک به یک مارش
اعترض می زنند. یک روز سوشا مکانی، روز بعد میثم حسینی، بعد پیام صادقیان و
حالا رضا حقیقی.
بدتر از آن چشم حمید درخشان روشن که باز هم میثم حسینی بعد از تعویض با
حسین عبدی شهامت جر و بحث روی نیمکت را پیدا میکند. اگر سرمربی روز نخست
اقتدار را فدای مصلحت نمی کرد حالا این دومینوی مهار نشدنی به راه نمی
افتاد و نمی گفت نمیتوانم همه را اخراج کنم.
حمید درخشان گرم است و نمی داند در حال تخریب مجسمه مردی است که هنوز
هواداران پرسپولیس او را با پاس هایش با بازیهای به غایت درخشاش یا حتی
سرمربیگری با همان تیم دوستی داشتنی سال 73 به یاد می آوردند.
این پرسپولیس قهرمان نمی شود به هزار و یک دلیل که یکی از بارزترین آنها
این است؛ بازی دو بر صفر برده را مقابل تیم انتهایی جدول در خانه دو بر دو
میکند. پرسپولیس قهرمان نمی شود به هزار دلیل مستند دیگر و نشانه ها
میگویند حمید درخشان قبل از آنکه لیگ چهاردهم به پایان برسد جایش را به
مرد نگون بخت دیگری می دهد حتی اگر فاتح دربی باشد.
روی منطق و ریاضی پرسپولیس قهرمان نمی شود اما بهتر است همین امروز، همین
حالا، حمید درخشان بازیکن محبوب دهه 60 سرخ ها، مربی همواره شکست نخورده
برابر استقلال، مردی که همیشه آرزوی بازگشت به پرسپولیس را داشت، آن شلاق
زمین افتاده علی دایی را بردارد.
همان شلاقی که پیام صادقیان و رضا حقیقی و دیگران با دیدنش شهامت اعتراض
نداشتند. آن را بالا ببرد و بگوید در این رختکن آفت زده رئیس منم، چه تیمم
انتهای جدول باشد چه وسط و صدر. همانند فرگوسن و ونگر فریاد بزند؛ رئیس منم
و اگر کسی صدایش بلند شود قبل از آنکه من حرفی بزنم ساکش را بردارد و برای
همیشه برود.
اگر حمید درخشان این شلاق نامریی را همین الان هم در دست بگیرد دیر است
اما این حُسن را دارد که بعد از تجربه تلخ پرسپولیس در تیم های آتی اش،
بازیکنان به یادشان میماند این مربی اهل باج دادن نیست. تردید نکنید
پرسپولیس روزهای تیرهتری را پیش رو خواهد داشت اگر درخشان به طغیانگران
نفهماند رئیس چه کسی است و شلاق در دستان کیست!