کد خبر: ۲۶۷۳۸۹
زمان انتشار: ۲۰:۲۰     ۱۴ آبان ۱۳۹۳
به گزارش پایگاه 598 به نقل از دنیای اقتصاد ؛
پيمان باباخانلو
دانشجوی دکترای مدیریت استراتژیک
«توليد رقابتي» مفهوم جديدي است كه در ساليان اخير به سرعت جايگزين مفاهيم قديمي‌تر شده است. توليد رقابتي در حقيقت ناظر بر بازار محصول بوده و ابعاد جديدي از مولفه‌هاي موثر بر فروش توليدات را در بر مي‌گيرد. مولفه‌هايي كه برخلاف گذشته بر دوام و كيفيت كالا متمركز نبوده، بلكه بيشترين تاثير را از قيمت تمام‌شده و خلاقيت و نوآوري به كار گرفته شده در محصول مي‌پذيرند. اين نوع از توليد، برآمده از نوعي راهبرد جديد توسعه است كه هيچ يك از راهبردهاي قبلي را شامل نشده، ولی تلفيقي از آنها را به نمايش مي‌گذارد.
راهبردهاي مختلف توسعه، همواره مدل‌های متفاوتی از تولید را در کشورهای درحال توسعه شکل داده‌اند. مهم‌ترین راهبردهای ناظر بر توسعه را در یک دسته‌بندی کلان، می‌توان به راهبردهای درون‌نگر و برون‌نگر تقسیم کرد.
تولید، بارزترین شاخص اقتصادهای پویا و رو به رشد محسوب می‌شود و تنوع کالاهای تولیدی یا تمرکز آن بر یک محصول، همواره محل مناقشه اقتصاددانان مختلف بوده و هست. بر همین مبنا، مفاهیم و اصطلاحاتی از قبیل «تولید بر مبنای مزیت مطلق»، «مزیت نسبی» و «مزیت رقابتی» یا «تولید رقابتی» در حوزه اقتصاد شکل گرفته‌اند.
اقتصاد ایران تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، اقتصادی تک‌محصولی و وابسته به توليد و فروش نفت بود. نفت، به عنوان تنها منبع تامین‌کننده درآمدهای کشور و جایگزین درآمدهای مالیاتی، به عنوان مانعی در برابر توسعه صنعتی عمل کرده و باعث شده بود كه صنعت قابل توجهی در کشور ایجاد نشود و معدود صنایع موجود (از قبیل خودرو و لوازم خانگی)، صرفا به مقوله مونتاژ قطعات آماده بپردازند. بعد از انقلاب، مشكلات اقتصادی مختلفی در برابر کشور صف‌آرایی کردند که از آن جمله می‌توان به کاهش بهای نفت در بازارهای جهانی، تحريم خرید نفت ایران، بروز جنگ تحمیلی و عدم امکان عرضه مناسب نفت به بازارهای جهانی و نهایتا تحریم‌های جهانی به دلیل برنامه هسته‌ای اشاره کرد. هریک از این فشارها به تنهایی برای از پای‌ درآوردن یک اقتصاد در حال توسعه کفایت می‌كرد؛ ولی اتخاذ راهبردهای مناسب در مقاطع مختلف، تلاش شبانه‌روزی و بی‌وقفه تولیدکنندگان، همراه با تحمل فشارهای همه‌جانبه، کشتی اقتصاد ايران را از این دریای مواج و توفان‌زده به ساحل نجات رساند. به طوری‌که امروزه شاهد ثبات نسبی قیمت ارز، کنترل موثر قیمت‌ها در بازار و توسعه روزافزون صنایع در عرصه‌های مختلف هستیم؛ اما موضوع اصلی که امروز پیش روی ما است، اتخاذ راهبرد مناسب توسعه در شرایط فعلی کشور است.

 راهبردهای توسعه
همان‌گونه که ذکر آن رفت، راهبردهای توسعه را می‌توان به دو دسته کلی درون‌نگر و برون‌نگر تقسیم کرد.
الف) راهبردهای درون‌نگر: در این راهبرد، ساختار تولید و فرآیند صنعتی شدن با اولویت پاسخگویی به نیازهای داخلی شکل گرفته است. اصلی‌ترین راهبرد درون‌نگر در غرب، راهبرد صنعتی ‌شدن از طریق تولید داخل به جای واردات (صنعتی‌شدن از طریق جایگزینی واردات) است و مفهوم آن، تولید کالاهایی است که تا قبل از این وارد کشور شده است. اين راهبرد در بسیاری از کشورهای کمتر توسعه‌یافته (به ویژه در آمریکای لاتین و آسیا) جذابیت بسیار زیادی داشته است. مبانی عقلانی این سیاست بر پایه مجموعه‌ای از بحث‌های حمایت‌گرایانه استوار شده است. حمایت از طریق تامین زیرساخت‌های تولید (از قبیل نیروگاه، جاده، راه‌آهن و...)، ایجاد موانع در برابر واردات (ممنوعیت، محدودیت، تعرفه و ...) و نیز مشوق‌هایی نظیر بخشودگی مالیاتی، اعطای تسهیلات کم‌بهره و بی‌بهره و... . این راهبرد، به راهبرد ISI معروف است و کشورهای صنعتی، رشد خود را مرهون این راهبرد هستند؛ ولی از آنجا كه این راهبرد در برابر منافع کشورهای صنعتی و پیشرفته قرار می‌گرفت، شرکت‌های چندملیتی با حمله به مباني تئوريك آن، مانع از پیاده‌سازی آن در کشورهای جهان سوم شدند.
ب) راهبردهای برون‌نگر: استراتژی رشد صنعتی منجر به صادرات یک راهبرد غالب است که چند نوع راهبرد دیگر از آن منشعب شده‌اند. این راهبردها عبارتند از:
1) راهبرد توسعه صادرات: این راهبرد که بيشتر جنبه مصرف داخلی دارد، منجر به صنعتي شدن كشورهايي كه آن را به كار گرفته‌اند، نشده است؛ ولی با سرمايه‌گذاري مشترك و قرارداد خريد توليدات و... با كمك سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي موفق شدند به رشد صنعتي قابل توجهي برسند.
2) راهبرد صادرات‌گرا: بر اساس اين راهبرد، كالاهاي فاقد مصرف داخلي نيز توليد مي‌شوند. از جمله كشورهايي كه اين راهبرد را پيش گرفته‌اند، مي‌توان به چين و تايوان اشاره کرد.
3) راهبرد جايگزيني صادرات: در تقابل با صنعتی شدن از طریق جایگزینی واردات، علاقه فزاینده‌ای به ظرفیت‌های بالقوه استراتژی صنعتی شدن متکی بر جایگزینی صادرات در حال گسترش وجود دارد. جایگزینی صادرات عبارت است از: صادرات محصولات غیرسنتی از قبیل محصولات اولیه فرآوری شده، کالاهای نیم ساخته صنعتی و کالاهای ساخته شده (کالاهای صنعتی) به جای صادرات سنتی محصولات اولیه (خام). اين راهبرد بيشتر براي كشورهايي است كه داراي منابع معدني غني هستند. حال سوال این است که راهبرد مناسب كدام است؟ فقدان فضای تولید رقابتی، واردات بی‌رویه و عرضه‌ محصولات بدون در نظر گرفتن سازوکارهای اقتصادی، ما را به سمت فروش انبوه گاه بی‌برنامه و ادامه‌ بازاریابی کلاسیک سوق داده است. امروزه تعرفه واردات كالا به تنهايي نمى‌تواند کمک موثري به تولید بکند، بلکه فاکتورهاى بسیارى مانند نقدینگى واحدهاى تولیدی‌، تسهیلات ارائه شده به آنها، بهره‌مندي از دانش و فناورى روز، قیمت تمام شده‌، هزینه‌هاى سربار و بهره‌ورى نیز از نکاتى است که لازمه تولید با قیمت رقابتى است. در کنار تعرفه‌ها، سود بازرگانى نیز از دیگر راهکارهای حمایتی است که در کمیسیون ماده یک دولت تعیین مى‌شود. این در حالی است که در کنار این امر باید موضوعاتی همچون میزان تولید کالا، سرانه کشور در آن کالاي خاص، قیمت کالا در داخل و خارج‌، مواد اولیه به کار رفته در آن محصول، کالاهاى واسطه‌اى، کالاهاى نهایى و شرایط اقتصادى و اجتماعى کشور نیز مدنظر قرار گیرد.
در شرايط موجود، تولید صادراتگرا یک ضرورت شناخته می‌شود؛ بنابراین برای تحقق این هدف بايد علاوه بر توجه به بازار داخل، با بررسى بازارهاى هدف، نقشه راه تولید را ترسیم کرد. نيل به این هدف، مستلزم در نظر گرفتن دو مولفه کیفیت و قیمت رقابتى است. همچنين بايد به خاطر داشته باشيم كه بهترین روش برای کنترل قیمت‌ها، رقابتی کردن تولید است؛ یعنی اگر دولت بستری را فراهم آورد تا رقابت در  بخش تولید شكل گیرد، شاهد افزایش تولید ملی با كيفيت خواهیم بود. پیش از این، داشتن استحکام و عمر طولانی یک محصول یا کالا به عنوان مزیت رقابتی آن مطرح بود، در حالی که هم‌اکنون مهم‌ترین مزیت رقابتی هر محصول، نوآوری و تازگی آن است؛ چرا كه دنیا به سرعت در حال تغییر است و تکنولوژی هر روز پیشرفت می‌کند، بنابراین شرکت‌های تولیدی برای بقا مجبور به نوآوری هستند و اگر شرکتی در این بخش کم‌کاری کند، به سرعت از بین می‌رود. به عبارت دیگر، نوآوری مرز بین ماندن و حذف شدن از بازار تجارت است. نتيجه اينكه، اگر ما بخواهيم براي شرايط امروز ايران استراتژي توسعه پيشنهاد دهيم، به دليل وجود بازار داخلي بزرگ، بايد تاكيد روي جايگزيني واردات با نگاهی به تولید رقابتي و صادرات‌گرا باشد؛ چرا كه نگاه صادراتي صرف، بيشتر  براي كشورهاي كوچكي كه بازار داخلي وسیعی ندارند مناسب بوده و برای کشوری همچون ایران، با وجود یک بازار نزديك به 80 میلیون نفری و با بهره‌مندي از فرهنگ مصرفي و با سلایق متنوع، زمینه اتخاذ راهبرد جایگزینی واردات، از طریق تولید رقابتی (بدون انحصار و رانت) کالاهای مورد مصرف داخلی و نیز توجه به تولید کالاهای دارای بازار صادراتی (با اولویت محصولات نوآورانه و دانش‌بنیان) فراهم بوده و مناسب‌ترین راهبرد در فضای اقتصاد مقاومتی ارزیابی می‌شود.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها