کد خبر: ۲۶۷۲۴
زمان انتشار: ۱۹:۴۲     ۲۵ آبان ۱۳۹۰
صبح فرزند نوجوانم را بیدار مى‌کنم و به آرامى براى نماز آماده مى‌سازم، وقتى نماز را بر پا مى‌کند به او اقتدا مى‌کنم و پس از نماز مى‌گویم: «عزیزم! دوست دارم به نمازى اقتدا کنم که فرشتگان آسمان به آن افتخار مى‌کنند».
به گزارش فارس، چرا فرزندان ما نسبت به نماز صبح سست‌تر هستند و چگونه آنها را برای نماز صبح بیدار کنیم؟ چرا کودکان و نوجوانان براى اداى فریضه نمازصبح بر نمى‌خیزند یا به سختى و با غرولند و پرخاشگرى بر مى‌خیزند؟ محمدرضا سنگرى کارشناس مرکز تخصصی نماز این گونه به این پرسش پاسخ می‌دهد:
کم نیستند کودکان و نوجوانانى که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را -باوجود تعداد بیشتر رکعات- مى‌خوانند، اما از خواندن نماز صبح اکراه دارند، حقیقت این است که خواب صبحگاهى شیرین و دلچسب است و به قول صائب: آدمى پیر چو شد حرص جوان مى‌گردد / خواب در وقت سحرگاه گران مى‌گردد
اما تنها دلیل برنخاستن براى نماز همین نیست، بسیار اتفاق افتاده است که براى برنامه‌اى دلچسب و موردعلاقه، فرزندان توصیه مى‌کنند، صبح زود ما را بیدار کنید یا خود تمهیداتى براى بیدار شدن مى‌اندیشند.
پس باید دید علل و عوامل سهل انگارى یا بى رغبتى نسبت به نماز صبح چیست؟ چرا گاهى فرزندانمان نماز نمى‌خوانند؟
پیش از پرداختن به این پرسش که چگونه فرزندانمان را به برپایى نماز صبح دعوت کنیم، باید بپرسیم چرا، گاه فرزندان نماز نمى‌خوانند؟ علل و عواملى چند در این بازدارندگى یا سهل انگارى و بى رغبتى مؤثرند:

۱- عوامل و علل اعتقادى
وقتى کودک و نوجوان فاقد باور عمیق و ریشه دار نسبت به خدا و معاد باشد، نه پشتوانه‌اى از عشق دارد تا او را برانگیزد و نه انگیزه‌اش چون خوف و هراس از بازخواست اخروى تا او را به اداى تکلیف دینى وادارد، آن که صبحگاهان با وجود همه جاذبه‌هاى خواب، بستر را رها مى‌کند و به نماز مى‌ایستد یا از سر عشق و شیفتگى و معرفت به پروردگار است یا لااقل ترس از مجازات و آن که روشنى یقین در دل ندارد، شوق برپایى نماز نخواهد داشت.

۲- نمادها و نمودهاى نامطلوب دینداران
کودکان و نوجوانان کنجکاوانه و دقیق زندگى ما را مى‌کاوند، اگر ما به نمازشان بخوانیم و آنها ما را به عنوان نمازگزار در ارتکاب گناه و ناشایسته بى پروا ببینند، میان «نماز» و «رفتار» به جست و جوى رابطه مى‌پردازند و احیاناً چنین داورى و نتیجه‌گیرى مى‌کنند که نمازگزاران چنین‌اند، همین کافى است که نماز را متهم کنند و از آن گریز و پرهیز پیدا کنند.

۳- رفتارهاى گناه آلود و ناروا
اگر نماز از فحشا و منکر باز مى‌دارد، فحشا و منکر نیز مى‌تواند بازدارنده از نماز باشد! وقتى فضاى زندگى ما از دروغ، فریب، حرام خوارى، غیبت و حرمت شکنى تباه و سیاه شود، بازتاب آن نه تنها در نماز ما که در نماز و کنش‌هاى دینى فرزندان‌مان محسوس و مشهود است، نه خود گناه کنیم و نه فضایى لغزاننده و گناه‌زا براى فرزندانمان فراهم کنیم، رهاورد چنین فضاى مهذبى اقبال فرزندان به نماز خواهد بود.

هنگام نشاط، بهترین فرصت براى عبادت

۴- جزر و مدها و زیر و بم هاى درونى
روح انسان دستخوش دگرگونى‌هاى دائمى است، عناصر و عوامل گوناگونى در جان انسان آشوب مى‌آفرینند، در هنگام اقبال و نشاط بهترین فرصت براى دعوت به عبادت حتى عبور از مرز «فرائض» به نوافل است و در هنگام بى‌نشاطى یا ادبار، خط قرمز ورود به حوزه نوافل و درنگ و توقف در قلمرو فرائض، شناخت این جزر و مدها و ایجاد ارتباط سنجیده در آن موقعیت، در رفتارها، موضع گیرى ها و نگرش‌هاى آینده فرد بسیارمؤثر است.

والدین از نماز استفاده ابزارى نکنند

۵- انتظار و تلقى ناروا از نماز
وقتى جایگاه نماز درست تحلیل و تبیین نشود، ممکن است بعد از مدتى نماز کنار گذاشته شود یا منظم برپا نشود که این نیز به حذف نماز مى‌انجامد، گاه از نوجوان مى‌پرسیم، چرا نماز نمى‌خوانى؟ و پاسخ این است که هرچه از خدا خواستم که به فلان خواسته و آرزویم برسم، نرسیدم و دیگر نماز نمى‌خوانم، یا مدتى نماز خواندم و دیدم مشکلم حل نشد یا به خواسته‌ام نرسیدم، دیگر نمى‌خوانم! استفاده ابزارى از نماز، القاى خانواده‌ها که اگر نماز بخوانى، در امتحان قبول مى شوى و نماز را درحد مشکل گشاى مسائل عادى زندگى -حتى گاه خواسته‌هاى نامعقول- تلقى کردن، آفت و آسیب بزرگ براى نماز خواندن است، مشهور آن است که در فصل امتحان، نماز خواندن دانش آموزان رایج‌تر مى شود و پس از امتحان- به خصوص اگر با ناکامى مواجه شوند- تعطیل مى‌شود!
چنین تصویر و تصورى از نماز و فرو کشیدن آن در حد گره گشایى از مشکلات معمول، ستمى بزرگ است، گزارش‌هایى از مدارس دریافت مى‌شود که گاه معلمان و مربیان در چنین القائاتى با دیگران هم داستان و هم زبان مى‌شوند.

۶- تجربه هاى تلخ از نماز یا محیط مذهبى
کودک و نوجوان با اشتیاق به مسجد مى‌آید، اما در مسجد با برخورد ناروا مواجه مى‌شود، گاه فضاى مسجد ذوق و شوق و طبع حساس او را بر نمى‌انگیزد و خاطره تلخ، چاشنى آمدن مى‌شود، این رویداد که گاه تا همیشه بر روح و نگرش انسان سایه مى‌اندازد، گریزگاه وى مى‌شود و جدایى و حتى نفرت وى را بر مى‌انگیزاند، باید تجربه‌هاى نخستین کودکان از مسجد با شیرینى و لطافت همراه باشد و از تحقیر، تمسخر، توهین و هر حرکتى یا حادثه‌اى که تند و تلخ و شکننده باشد پرهیز شود.

قدرت گروه همسالان را دست کم نگیرید

۷- تأثیر منفى دوستان و گروه همسالان
کودک و نوجوان چشم به دهان دوستان مى‌دوزند و رفتارهاى «جمعى دوستان» آنان را به شدت جذب و به همسانى رفتار مى‌کشاند، آن‌ها مى‌خواهند صرفاً به کارهایى بپردازند که «همه» آن را انجام مى‌دهند، بى تردید شما نیز مى‌توانید به یاد بیاورید که زمانى چنین بوده‌اید، هیچ‌گاه قدرت گروه همسالان را دست کم نگیرید، آسان نیست که متفاوت عمل کنیم و یا این که در مقابل اکثریت باشیم، مراقبت در طیف دوستان، مداخله سنجیده و هشیارانه در انتخاب دوستان و حتى تأثیر در حلقه آنان، نوعى مصونیت بخشى معنوى خواهد آفرید که نمازگزارى فرزندان را تضمین مى‌کند، خانواده‌هایى که فرزندان رها شده دارند و مراقبت و دقت در معاشرت‌ها و روابط فرزندان ندارند، دچار مشکلات حاد رفتارى و ریزش‌هاى معنوى فرزندان خواهند شد.

۸- انباشت پرسش ها و تردیدها
کودک و نوجوان پرسشگر و کنجکاوند، براساس حق پرسشگرى و کنجکاوى، کودک و نوجوان از نماز هم مى‌پرسند، چرا نماز؟ چرا این گونه؟ چرا هر وقت دلم خواست نخوانم؟ چرا به هر سمت نخوانم؟ چرا هر مقدار دوست داشتم و کشش داشتم نخوانم؟ اصلاً چرا بخوانم؟ و چرا... اگر این پرسش‌ها، پاسخ دقیق و مجاب کننده نیابند یا پرسشگر به دلیل سؤال، تحقیر و تمسخر و متهم شود و یا پاسخ‌ها انحرافى باشد، موریانه تردید، شک، تزلزل و در نهایت پرهیز و ستیز وجود وى را پر خواهد کرد، ایجاد موقعیت‌ها و فرصت‌هایى براى سؤال، حتى طرح سؤالات احتمالى در فضایى سرشار از عاطفه و محبت، تشویش‌ها و تردیدها را مى‌زداید.

در هنگام خستگى اصرار در برپایى نماز نکنیم

۹- خستگى و سستى
نماز باید با نشاط و سرزندگى برپاشود، در سستى و رخوت، در بى‌حالى و بى رغبتى حتى اگر نماز بر پا شود، چندان مناسب نیست، در هنگام خستگى و رخوت اصرار در برپایى نماز نکنیم، حتى توصیه کنیم که هم اکنون نماز نخوان، خسته‌اى، به استراحت نیاز دارى، خودم براى نماز بیدارت مى‌کنم، این جملات ملاطفت آمیز و آرام به جاى نمازى شتاب زده، نمازى با آرامش را رقم مى‌زند.

نماز اول وقت باید به فرهنگ تبدیل شود

۱۰- تأخیر و تسویف
گاه به هر دلیل، نماز به تأخیر مى‌افتد، جاذبه‌هاى فراوان در زندگى کودک و نوجوان، مشغولیت‌هاى آنى، قرارگرفتن در موقعیت‌هاى لذت بخش به ویژه بازى با دوستان موجب مى شود که نماز به بعد موکول شود! اول وقت خواندن نماز باید به فرهنگ تبدیل شود، وقتى ما بزرگترها و مربیان و متولیان تربیت به نوعى تقیید در نماز اول وقت برسیم و فضاى مناسب را نیز فراهم کنیم، از چنین ضایعه‌اى جلوگیرى خواهیم کرد، باید دقت شود، نماز اول وقت طولانى یا همراه با چاشنى‌هاى وقت گیر نباشد.

۱۱- بى اعتنایى خانواده به نماز
مشاهده و تقلید رفتارهاى والدین در دوران کودکى، بارزترین رفتار کودک در خانه است، کودکان و نوجوانان گاه دچار تعارض‌ها و ناهمخوانى‌هاى خانه و مدرسه هستند، در مدرسه نماز جماعت هست، اما در خانه از این فضیلت‌ها و ارزش‌ها نیست، خانواده‌هایى که به نماز بى‌اعتنا باشند، هرگز نمى‌توانند انتظار داشته باشند که فرزندانشان به نماز پایبند و متعهد باشند،
صبح را با خبرهاى هیجان آمیز و شیرین همراه کنید.
در خانواده‌هاى ما بسیارى اوقات، شب لبریز از خبر و خاطره است، تلفن زدن‌ها، شوخى‌ها، میهمانى‌ها و گفت وگوها در شب اتفاق مى‌افتد، اگر صبح با برخى خبرهاى هیجان آمیز و شیرین همراه باشد، باز کردن یک هدیه به صبح موکول شود و... انگیزه‌هایى براى بیدارى کودک و نوجوان فراهم مى‌شود.

شب ها زودتر بخوابید!
زندگى مدرن امروز، چند شغلگى و دیر به منزل رسیدن پدر و مادر و دیگر اعضاى خانواده، میهمانى‌هاى شبانه، تماشاى برنامه‌هاى تلویزیون و دیگر سرگرمى‌هاى شبانه در برنامه خواب فرزندان نیز اثر مى‌گذارد، در خانواده‌هاى امروزى گاه صداى قاشق و چنگال‌ها در نیمه شب شنیده مى‌شود، معلوم است که این خانواده‌ها چه وقت مى‌خوابند و صبح با چه وضعیتى بیدار مى‌شوند، فرزندان به تبع این نوع زندگى، حتى صبح براى مدرسه رفتن هم مشکل دارند، به دلیل کم خوابى، خستگى و شرایط پشت سر گذاشته شبانه، از خوردن صبحانه نیز مى‌پرهیزند.
در شب توصیه بر سبک خوردن، اوایل شب خوردن و خواب به موقع باید کرد، اگر برنامه زمانى خواب معین شود و خانواده به نظم و انضباط در این باره برسد به حل یکى از عناصر تأثیرگذار در دیر برخاستن و ادا نکردن فرضیه صبح رسیده است، تصویرهاى برگرفته در شب، در جریان خواب و صدالبته در همه زندگى بازتاب خواهد داشت، به عبارت دیگر فرزندان ما با چه تصورهایى تا رختخواب بدرقه مى‌شوند؟ اگر وقت خواب، کنار کودک باشیم و با قصه‌هایى دلنشین بیدارى‌اش را به خواب گره بزنیم و در آخرین لحظه‌ها بگوییم که منتظرم صبح فرشته‌ها در اتاقت نماز قشنگت را گوش بدهند یا ان شاءالله صبح صدایت مى‌زنم تا با خداى مهربان گفت و گو کنى، مطمئن باشیم صبح براى بیدار کردن کمتر با مشکل مواجه مى‌شویم.

نبود صمیمیت و صراحت در طرح مسأله بلوغ

یکى از مشکلات فرهنگى جامعه ما نبود آموزه‌هاى درست، به موقع و همه جانبه بلوغ است، در نظام آموزش و پرورش هنوز هیچ برنامه مشخص و روشنى در این باره وجود ندارد، شرم و حجب و حیاى حاکم بر خانواده‌ها مانع طرح این مسأله مى شود، دوران بلوغ دختران مسئولیت‌هاى ویژه شرعى و موقعیت‌هاى خاصى را همراه دارد و اگر پدر و مادر، آگاهى بخشى و آگاهى یابى کافى از این مسأله نداشته باشند، ممکن است به تعطیلى تکالیف در دیگر موقعیت‌ها منجر شود. در مدارس راهنمایى، پسران جوان صبح وقتى بر مى‌خیزید و نیازمند نظافت و غسل هستند، به علت نبود زمینه‌سازى خانواده‌ها دچار مشکل مى‌شوند و گاه به ناگزیر با همان وضعیت نماز برپا مى‌کنند، بلوغ مثل هر رویداد دیگر باید در خانواده‌ها مطرح شود و پدر و مادر راهنمایى‌هاى لازم و درست در اختیار فرزندان قرار دهند. اگر چندبار نوجوان صبح نتواند نماز بخواند به علت احتلام صبحگاهى، ممکن است نه تنها نماز صبح که به «همه نماز» آسیب برساند.
پرتگاه افراط و تفریط در مسیر تربیت نسل جدید قربانى فراوان مى‌گیرد، گاه خانواده‌ها همه «شدت»اند و گاه همه «رحمت»، مهربانى و رحمت، انعطاف و نرمش لازمه تربیت سازنده‌اند اما نباید غافل بود که گاه «قاطعیت» ضرورت تربیت است، جالب است که در روایات بارها به جدى گرفتن نماز در کودکى و دوران بلوغ تأکید شده است.
امیرالمؤمنین علی‌بن ابیطالب علیه‌السلام فرمود «از هفت سالگى نماز را به بچه‌ها آموزش دهید، ولى از وقتى که به تکلیف رسیدند، بسیار جدى بگیرید».
اگر خانواده‌ها براى نماز جدى باشند و خود در وقت نماز به هیچ چیز دیگر نپردازند و با لحنى آمیخته با جدیت و قاطعیت - نه تندى و خشونت و تحقیر- دیگران را به نماز دعوت کنند، فرزندان در مى‌یابند که نماز، از برنامه‌هاى خانواده است و به آن پایبند خواهند شد، فقدان جدیت که گاه خود را در قالب جملاتى چون دلم نمى‌آید، صبح بیدارش کنم، عیب ندارد وقتى بلند شد، مى گویم قضایش را به جا آورد، خدا مى‌بخشد و غیره موجب مى‌شود که نماز، محذوف زندگى باشد، بى آنکه پدر و مادر خود را مقصر بدانند!
وقتى از قاطعیت سخن مى‌گوییم، بال دوم تربیت، یعنى رحمت و محبت بیشتر باید دیده شود، وقتى صبح با محبت، نرمى و مهربانى، کشیدن دست لطف بر پیشانى و بوسه کودک را بیدار مى‌کنیم و سپس نماز او را ستایش مى‌کنیم، خاطره‌اى شیرین و موقعیتى مثبت براى استمرار برپایى نماز فراهم کرده‌ایم، یکى از دوستان مى‌گفت «گاه صبح فرزند نوجوانم را بیدار مى‌کنم و به آرامى براى نماز آماده مى‌سازم، وقتى نماز را بر پا مى‌کند به او اقتدا مى کنم و پس از نماز مى‌گویم «عزیزم نماز تو با این دل پاک پذیرفته است، دوست دارم به نمازى اقتدا کنم که فرشتگان آسمان به آن افتخار مى‌کنند».

انتظارات ناهمخوان با واقعیت

آنچه ما از دیگران به ویژه از فرزندان مى‌طلبیم، عمدتاً آرمان طلبانه است تا واقع بینانه، وقتى انتظارات بالا مى‌رود و کودک و نوجوان نمى‌توانند، انتظارات را برآورده کنند، ممکن است مورد تحقیر و شماتت قرار گیرند، به طور مثال میزان خواب در بزرگسالى همچون کودک نیست.
انگاره و فهم آنان از نماز معادل درک و بینش بزرگترها نیست، نباید انتظار داشت مثل ما بستر را رها کنند، گاه همین انتظارات فراتر از واقعیت به تعطیلى نماز مى‌انجامد، گاه کودک و نوجوان قول نماز خواندن مى‌دهند و اندکى بعد دوباره که به سراغ‌شان مى‌رویم، به خواب رفته‌اند، در چنین مواقعى نباید خشمگینانه برخورد کرد، ایجاد فضایى مناسب براى گذر از نماز شتاب زده و رخوتناک لازم است.

پیش زمینه نماز صبح از شب فراهم نشود
اگر بگوییم هر کس مى‌خواهد صبح اول وقت بیدارش کنم، اعلام کند، از همان شب زمینه فراهم شده است، این برخاستن دیگر تحمیل نیست، «خواسته» است، اگر بگوییم ساعت را تنظیم کنید یا اراده کنید که صبح برخیزید، نوعى تلقین فراهم شده است. مراقب باید بود نماز صبح، نماز شروع است، اگر برپا نشود، به برپایى نماز ظهر و عصر چندان امیدى نیست. بهتر است «ما» بیدار نکنیم یا لااقل همیشه ما این مسئولیت را به عهده نگیریم، گاه فرزندان خود مسئول و چاره‌اندیش بیدارى خودشان باشند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها