با این حال دایی برکنار شد آنهم با آن شکل و شمایلی که همه می دانند اما
اعضای هیات مدیره استقلال به ویژه منصور پورحیدری و معینی و خود افشارزاده
یا در مورد برکناری قلعهنویی اصلا حرف نمی زنند یا اگر وادار می شوند که
حرفی بزنند تنها در حمایت از سرمربی آبی پوشان است.
تفاوت بین این باشگاه با باشگاه پرسپولیس دقیقا همین است. این طرف در
استقلال اعضا ورزشی هستند و با تجربه اما در آن سمت استیلی و زادمهر که
ورزشی بودند از هیات مدیره رفتند و جانشینی هم برای آنها از سوی وزارت ورزش
معرفی نشد تا همه چیز به هم بریزد و غیر ورزشی ها برای آن تیم تصمیم
بگیرند.
این یک مقایسه است در مورد باشگاه استقلال و باشگاه پرسپولیس آنهم در
شرایطی که بازیکنان استقلال بسیار گرانتر و با تجربه تر و نامی تراز
پرسپولیس هستند و قاعدتا امروز افشارزاده و دیگران می توانند طلبکارتر از
سیاسی نسبت به مربی خودشان باشند اما در آن سمت مربی برکنار می شود و
اینطرف مربی حتی بحث برکناری اش را هم کنترل می کنند.
در واقع استقلال نان تجربه مدیریت ورزشی خود را می خورد که تیمش هنوز آرام
است وگرنه با آن همه بازیکن ملی پوش اگر مدیر عامل از قلعه نویی گلایه می
کرد و یا اولتیماتوم می داد کسی نمی توانست این اقدام را عجیب توصیف کند به
ویژه آنکه افشارزاده وقتی با انتقادهای خبرنگاران پس از تقدیر از سرمربی
تیمش در هفته ششم مواجه شد گفت تنبیه و تشویق باید با هم باشد چه ایرادی
دارد اینقدر زود تقدیر کنیم؟
در آن سو اما دایی تقریبا در همان هفته ششم حکم برکناری اش تایپ شد تا
امضای آن بماند برای هفته هفتم! به بازیکنان استقلال نگاه کنید؛ این تیم
هشت ملی پوش دارد که با وجود نزدیک شدن به نیم فصل هنوز هم توسط کادر فنی
آماده نشدهاند و این می تواند صدای افشارزاده را درآورد اما حتی اگر چنین
باشد هم شما چیزی در رسانه ها نمی شنوید.
تفاوت همینجاست. اینجاست که می گویند مدیران باید ورزشی باشند نه غیر
ورزشی. دنیای امروز دنیای تخصص هاست. اما برخی خیال می کنند که می توانند
در هر عرصه ای ورود کنند، البته درست فکر می کنند؛ می توان در هر عرصه ای
ورود کرد اما نمی توان در عرصه غیرتخصصی موفق شد.