توهينها را باور نميكردم
ما شاهد هستيم بازيكن به
دليل توهين به داور، گرفتن اخطار يا فريب داور، از طرف هواداران «هو»
ميشود يا عليه او سوت ميزنند و چيز ديگري وجود ندارد.
من اين را ابتداي صحبتم بگويم كه حرف من، حرف فردي نيست و قصد دفاع از يك فرد را ندارم زيرا اكثر اهالي فوتبال مورد اين لطف معكوس قرار گرفتهاند. من ميخواهم يك بحث كلي و تربيتي را مطرح كنم. ما سعي ميكنيم در ماه محرم، خيلي مسائل را رعايت كنيم و به حرمت اين ماه، پيراهن مشكي به تن ميكنيم. باور كنيد برخي توهينهايي كه به مهدي رحمتي نسبت دادند را من حتي زمزمه هم نميتوانم بكنم. 90 دقيقه تمام، در ديدار پيكان با تراكتورسازي و پرسپوليس، عليه دروازهباني شعار سر داده شد كه 80 بازي ملي دارد، دروازهباني كه از سادات است، آن هم در ماه محرم. من اين توهينها را ميشنيدم اما باور نميكردم. متأسفانه يك نقاب دروغين روي فوتبال ما وجود دارد كه زير آن نقاب، برخي براي رسيدن به منافع شخصي دست به هر اقدامي ميزنند. خب اگر با كسي مشكل دارند، با زبان درست و انساني حرف بزنند و رفتار كنند، نه اين طور غيرانساني. ما نبايد فراموش كنيم كه يك نفر چقدر براي فوتبالمان زحمت كشيده است.
تن ندادن به بندگي
اگر مشكل كلاهبرداري از پسر من نبود، هرگز به فوتبال برنميگشتم، دلم نميخواست به هيچ ورزشگاهي قدم بگذارم. يك لفظ مؤدبانه روي برخي اشخاص گذاشته شده به نام ليدر و خود همان افراد، در بازي پيكان و پرسپوليس هواداران را رهبري ميكردند كه به رحمتي توهين شود و در تبريز هم اين اتفاق به صورت خيلي بدتر افتاد. من بحث فردي ندارم. الان بحث مهدي رحمتي است و حتي سرمربي كنوني استقلال هم مورد هتاكي شديد در يكي از ورزشگاهها قرار گرفت كه من از ورزشگاه خارج شدم. همه عزت يك مرد، شرافت او است و اگر شرافت او لكهدار شود، ديگر چيزي از آن مرد باقي نميماند. با محمد مايليكهن مقابل فرزندش اين اتفاق افتاد و ... ما ميخواهيم مسائل تربيتيمان را با يك سري كارهاي دمدست حل كنيم و دليلش اين است كه مرداني كه براي فوتبالمان تصميم ميگيرند، آدمهاي كوچكي هستند و تصميمات كوچك ميگيرند. اين موضوع فقط به هواداران خلاصه نميشود و شما ميتوانيد مشاجرههاي مديران و ادبياتي كه در فوتبالمان هست را ببينيد، رفتارهاي اجتماعي را هم ببينيد. آلبركامو، جملهاي گفته بود كه فكر ميكنم رعايت آن براي مربيان واقعي الزامي است. كامو گفته دو وظيفه مهم برعهده نويسنده است: «1- پشت كردن به دروغ 2- تن ندادن به بردگي» كه من اين گفته را در مورد مربي بيان كردم.
با شكستهاي فني شكستهاي اخلاقي هم از راه ميرسد
متأسفانه به موازات شكستهاي سريالي فني، شكستهاي اخلاقي هم از راه ميرسد و به عنوان نمونه، اتفاقي كه براي يكي از مسئولان تيم المپيك در كره جنوبي رخ داد و اين براي همه ايرانيها بد است. شكست هرگز شرافت كسي را لكهدار نميكند، بلكه اين بياخلاقي است كه شرافت را زيرسؤال ميبرد. اين حرفها خيلي زده شده و مثل بازار مسگرها، صدا به كسي نميرسد اما ما وظيفه داريم بگوييم. وقتي زيدان رفت پيش رئيسجمهور فرانسه، از او پرسيد چرا در فينال جامجهاني با سر به سينه بازيكن ايتاليا زدي كه پاسخ داد: «بدون آن حركت، فوتبالم نيمهكاره ميماند.» من 60 سال با فوتبال زندگي كردم و وظيفه خودم ميدانم اين صحبتها را انجام دهم.
در فوتبال ما هدف، وسيله را توجيه ميكند
من هر دو دوره قبل و بعد از انقلاب را ديدهام و مردان شريفي داشتيم كه براي فوتبالمان كار ميكردند. به عنوان مثال، بعد از انقلاب صفاييفراهاني را داشتيم و محمد دادكان. به جز اين دو نفر، چه كسي را داشتيم كه مديريت فرهنگي فوتبال را بر عهده بگيرد؟ در واقع همه تابع بودند، زيرا منافع شخصي داشتند. فوتبال، ورزش شريف و بزرگي است و آدم بزرگ ميخواهد. الان وضعيتي پيش آمده كه فوتبال ما را سيل دارد با خود ميبرد. جدا از مباحث فني، در مباحث فرهنگي هم هر كدام از ما ميتوانيم حداقل 10 قصه تعريف كنيم، از ديدهها و شنيدههايمان. من يك زمان ميگفتم فوتبال ما ناپاك است، الان ميگويم فاسد است. اين را هم بگويم كه استاديوم، يك جامعه كوچك از كل جامعه است و بخشي از ناهنجاري ورزشگاهها، ريشه در بيرون دارد. براي پول، برخي تن به هر كاري ميدهند. ما مسلمان هستيم و ميگوييم يك مسلمان بايد شرافت داشته باشد اما فوتبال ايران، فوتبال ماكياوليستي است و هدف، وسيله را توجيه ميكند و از هر وسيلهاي براي هدفشان استفاده ميكنند. من خيلي چيزها را ميشنوم كه نميشود به آن استناد كرد. مثلاً اين كه برخي رؤساي هيأتها پاداش نقدي يا غيرنقدي ميگيرند كه رأي بدهند. اينها قابل اثبات نيست اما در صحبتهاي مردم هست.
در جذب مردان كوچك، فدراسيون ما اول است
امام حسين (ع) به ما آموخت اگر دين نداريد، آزاده باشيد. اين پيراهن مشكي در ماه محرم، به ما ياد نميدهد آزاده باشيم؟ بايد به يك دروازهبان با 80 بازي ملي اين همه توهين و ناسزا گفته شود؟ خدا را شكر كه تلويزيون بازي را پخش نكرد. حرف من، به صورت كلي است و ميگويم شرايط فرهنگي ما در فوتبال، در واقع ضدفرهنگي است. پاكسازي اين شرايط هم فقط به فدراسيون معطوف نيست اما ميگويم در جذب مردان كوچك، فدراسيون ما در دنيا اول است. در فوتبال ايران، آدم سالم مجرم است. من سال بعد 70 ساله ميشوم و انرژي و علاقهاي براي پست گرفتن در فدراسيون ندارم. دوران من سپري شده و الان نوبت جوانهاست. مشكلات فقط به فدراسيون معطوف نيست و جدا از فدراسيون، باشگاهها نيز كه بدنه فدراسيون هستند، مقصر هستند. اما اگر بپرسيد چطور ميشود اين مسائل را حل كرد، من جوابي ندارم زيرا فقط سرمان از اين مرداب بيرون مانده است.
لكه ننگ فوتبال است كه مايليكهن به زندان برود
جدا از اتفاقي كه ميان علي دايي و محمد مايليكهن افتاده؛ اگر انسان شريفي مثل مايليكهن به زندان برود، لكه ننگي براي فوتبالمان است. من هيچ قضاوتي ندارم كه كدام طرف راست ميگويد. اگر مايليكهن به زندان برود، براي فوتبال ما شرمآور است و تنش بين اين دو بزرگ فوتبال بايد از بين برود. همواره به مايليكهن گفتهام كه حيف از انسان شريفي مثل تو كه از ادبيات بهتري استفاده نميكند.