به گزارش پایگاه 598 ، روزنامه خراسان نوشت: احتمالاً ماجرای بچه پولدارهایی که در برخی شبکههای اجتماعی به فخرفروشی و نمایش ثروت مشغول بودند را شنیدهاید. بچه پولدارهایی که از قصرهای باشکوه و خودروهای میلیاردی تا ساعتهای جواهرنشان خود را در یک رقابت تهوعآور به رخ یکدیگر میکشیدند. قطعاً افرادی که با زحمت و تلاش شخصی خود به ثروت رسیدهاند چنین فخرفروشی نمیکنند. این کار فقط از نو کیسهها برمیآید. کسانی که ثروت هنگفت والدینشان به سادگی به آنها رسیده است و آنها بیمحابا این ثروت را خرج میکنند.
حکایت اقتصادی که متکی بر فروش ثروتهای زیرزمینی و معدنی است بیشباهت به این بچه پولدارها نیست. بچه پولدارهایی که مولد نیستند و از ثروت خود کسب درآمد نمیکنند پس از مدتی عیش و نوش با ثروت بادآورده، به تدریج داراییهای خود را از دست میدهند. اقتصادی که ثروت زیرزمینی و منابع خود را بیمحابا خرج میکند و آن را تبدیل به محصول باارزش افزوده نمیکند، شبیه همان بچه پولدارهایی خواهد شد که خرجهای آن چنانی آنها را به خاک سیاه مینشاند.
میتوان اقتصاد را بر پایه فروش ذخایر عظیم نفت و گاز پیش برد. میتوان (با فرض رفع تحریمها و افزایش تولید نفت و گاز) ثروت ملی را تا سالها استحصال و خرج کرد و از درآمد آن منتفع شد اما همه حرف بر سر این است که این روند بچه پولداری ملی تا کجا ادامه خواهد یافت.آن هم در شرایطی که همین سایه سنگین نفت اجازه نمیدهد کشورهای متکی به درآمد نفتی از توزیع درآمد مناسب، تورم اندک و ساختار اقتصادی سالم برخوردار باشند، حکایت اقتصاد ایران حکایت بچه پولداری است که مثل بچه پولدارها هزینه میکند اما به جای استفاده از رفاه ناشی از هزینهکردهای خود، تورم و بیماری هلندی آن را نوش جان میکند و استعدادهای سرشار علمی و فناوری خود را در زیر سایه سنگین نفت پنهان میکند. استعدادهایی که اگر شکوفا شود فراتر از نفت درآمدزا خواهد شد و حتی میتواند خام فروشی نفت را به فروش فرآوردههای نفتی و پتروشیمی تبدیل کند.
در این میان آن چه میتواند اقتصاد ایران را از تنبلی نفتی به شکوفایی غیرنفتی رهنمون سازد، تقویت اقتصاد دانش بنیان و ارتقای نظام مالیاتی است. اقتصاد دانش بنیان مجموعه اقتصاد را از خام فروشی نفت بینیاز و ارتقای نظام مالیاتی دولت را از وابستگی به درآمد خام فروشی نفت نجات میدهد. آن چه در این مجال بیشتر مورد نظر نگارنده است تأمل در ارتقای نظام مالیاتی است. نظامی که با برخی اصلاحات صورت گرفته در قانون و طرح جامع مالیاتی که در آستانه اجرا قرار گرفته است، اثربخشی بیشتری در اقتصاد ایران را نوید میدهد. در این میان به نظر میرسد دولت و مجلس باید ارتقای نظام مالیاتی را جدیتر بگیرند و از تصمیماتی که میتواند شفافیت نظام مالیاتی و کارکرد همه جانبه آن در رصد جریانهای مالی و مهار سوداگری را مورد خدشه قرار دهد اجتناب کنند.
غفلت از مالیات عایدی سرمایه و به ویژه مسکن از یک سو
و اظهارات گاه و بیگاه مقامات ارشد دولت مبنی بر بررسی نکردن حسابهای بانکی، همان
تصمیماتی است که میتواند جامعیت تحول مالیاتی را مورد خدشه قرار دهد. به ویژه درموضوع
بررسی حسابهای بانکی که پیش از این در برخی یادداشتها متذکر شده بودیم هیچ دلیل
منطقی مبنی بر نظارت دولت بر جریان نقدینگی در اقتصاد و گردش آن در حسابهای بانکی
وجود ندارد. قطعاً وضعیت حسابهای بانکی مردم برای افراد غیرمسئول محرمانه است اما
دولت به عنوان ارائه دهنده خدمات یارانهای و اخذ کننده مالیات باید بتواند
مشمولان مالیات را تشخیص دهد.
برنده این حرفهای شبه روشنفکری درباره بررسی نکردن حسابهای
بانکی که حتی در کشورهای پیشرفته نیز کاملاً بر خلاف آن عمل میشود فقط همان بچه پولدارهایی
هستند که فارغ از رصد مالیاتی و دور از چشمان ناظری که میتواند از طریق بررسی
حسابهای بانکیشان ثروتشان را برآورد کند، به عیش و نوش مشغول هستند و
بازنده این ماجرا قشر متوسطی هستند که تنها منبع درآمدشان که حقوق و مزایایشان است
برای نظام مالیاتی شفاف است.بازنده دیگر نیز اقشار فقیری هستند که به جای یارانه
نقدی، بهداشتی و کالایی بیشتر تماشاگر بلعیدن یارانه نقدی توسط ۱۰
میلیون ثروتمندی هستند که روزی شناسایی شده بودند و امروز ناگهان ناشناس شدند!بازنده نهایی این حرفهای شبه روشنفکری اقتصادی است
که به جای تکیه بر درآمدهای مالیاتی باید همچنان به شیر نفت وصل باشد، نفتی که اعتیادآور
است و اجازه نمیدهد اقتصاد شفاف و کارآمد متکی بر دانش جای اقتصاد رانتی و ناکارآمد
نفتی را بگیرد.