ساعاتی پیش در اقدامی بی سابقه گفتگوی تلویزیونی رضا میرکریمی سازنده آثاری چون«زیر نور ماه»، «یه حبه قند» و انیمیشن زندگی سرداران شهید اسلام با خبرنگار برنامه «تماشا» وابسته به بنگاه سخن پراکنی بی بی سی فارسی پخش گردید.
به گزارش خبرنگار سینماپرس، اگرچه وی در این گفتگو به سوالات گزارشگر این برنامه در خصوص انتخاب فیلم «امروز» پاسخ می داد؛ اما محتوای کلام میرکریمی در تشریح داستان و شخصیت های فیلم به خصوص سکوت معنادار و در عین حال حاشیه ساز پرویز پرستویی بازیگر نقش اول فیلم که وی آن را تلویحأ نوعی بغض فروخفته در قبال جامعه ایران خواند، نتوانست انتظارات جامعه مخاطب از این فیلمساز، به ویژه کسانی که وی را سینماگری ارزشی و انقلابی می خوانند را برآورده سازد.
شاید بیش از هر چیز و فارغ از توضیحات اعلام شده در خصوص فیلم «امروز»، اصل گفتگوی این فیلمساز شناخته شده با رسانه ای که نقش مخرب آن در حوادث مختلف انقلاب اسلامی به ویژه آشوب های انتخاباتی سال ۸۸ بر همه آحاد مردم روشن است، مخاطبان و علاقمندان به سینما را شگفت زده کرد که چطور می شود فیلمسازی در داخل کشور با حمایت متعدد نهادهای حکومتی و انقلابی مبادرت به تولید برخی آثار به اصطلاح همسو با اهداف انقلاب نماید و به محض سفر به خارج از کشور رو در روی خبرنگاری به نمایندگی از رسانه ای بایستد که گزارشات و تحلیل های مصادره به مطلوب وی و رسانه متبوعش از رویدادهای ایران اسلامی، کاملأ مغرضانه و با هدف تأمین منافع سرمایه گذاران آن بوده است؟!
شاید میرکریمی که این روزها با تصمیمی درست یا غلط با فیلم «امروز» نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در آکادمی اسکار را به دوش می کشد و با مجموعه ای از سوابق روشن در عرصه فیلمسازی و همکاری با نهادهای انقلابی که حتی برخی محافل و رسانه ای انقلاب را نیز شیفته خویش ساخته است، فراموش نموده که این بنگاه خبری دروغ پرداز و فریبکار، برای تأثیرگذاری مخرب بر ذهن مخاطبان و تأمین نظر لابی های پشت پرده خود به خوبی از انواع تاکتیک های رسانه ای بهره برده و قابلیت جعل و وارونه جلوه دادن هر گونه اظهار نظری از سوی مصاحبه شنودگان خود را دارد. پس با چه بصیرت و تدبیری این گفتگو انجام شده است، شاید کمترین سوالی باشد که در حال حاضر جامعه مسلمان و انقلابی ایران از این هنرمند دارد.
بی تردید همه آحاد ملت ایران در زمان فتنه ۵ سال پیش، اقدامات آشوبگرانه بخش های خبری و تحلیلی این رسانه در کنار سایر شبکه های فارسی زبان متعلق به سلطنت طلبان و منافقین را در اقصی نقاط دنیا به خاطر دارند و بعید است رضا میرکریمی در توجیه این اقدام ساده انگارانه، گرفتار شدن در دام خبرنگار و یا توهم توطئه از سوی منتقدان را طبق یک رویه همیشگی، دلیل گفتگوی خویش با بی بی سی عنوان نماید که چه بسا وزیر لندن نشین دولت اصلاحات و بسیاری از فعالان فراری جنبش سبز نیز سالهاست با همین استدلال واهی در دام محافل صهیونسیتی و نظام سلطه گرفتار شده اند و همچنان از آن غافل اند و خود را دایره انقلاب و اندیشه های امام (ره) می دانند!
فراموش نکنیم سخنان مهم رهبر معظم انقلاب را در تفکیک جریانات فرهنگی کشور که دسته ای را انقلابی و اسلامی و گروهی را «معرضان عنود» نامیدند؛ مگر نه اینکه معارضان فرهنگی با تکیه بر انواع روشهای جذاب و در عین حال حساب شده، از هیچ کوششی برای تغییر نگرش ها در بین جریان مقابل خویش دریغ نمی کنند، پس باید فکورانه و با ژرف اندیشی دقیق و هوشمندانه، از توطئه های رسانه ای معاندین انقلاب پرهیز و یا با درایتی بسیار خاص چنان پاسخشان را داد که جامعه اسلامی ایران با وجود همه مشکلات داخلی در اذهان عمومی جهان تقویت شود نه در هاله ای از ابهام مورد ارزیابی و سوء استفاده مخالفان قرار گیرد.
اما به رغم همه این تحلیل های توصیف شده نسبت به رفتار میرکریمی، از نکته مهمی نمی توان به راحتی گذشت؛ «لابی گری» برای کسب موفقیت در«اسکار»!
اگرچه بررسی موضوع لابی گری و نقش آن در جشنواره های سینمایی به ویژه هالیوودی در این نوشتار نمی گنجد و قصد دفاع از رایزنی های مدیریت سابق سینمای کشور در این حوزه نیست که بی شک همه واقع بینان این عرصه می دانند چنین امری در جشنواره ها بدیهی است و اهدای جایزه های جهانی تنها در جهت تحقق اهداف خاص سیاسی صورت می گیرد ولاغیر؛ اما با هوش و ذکاوتی که در وجود میرکریمی حس می شود، می توان گفتگوی وی با بی بی سی را سرآغاز حرکتی زیرپوستی و برقراری نامحسوس ارتباط با دست اندرکاران غربی برای انتخاب در اسکار نیز ارزیابی نمود؛ به عبارتی همان لابی گری دوران شمقدری! اما این کجا و آن کجا؟!
با
این تحلیل کوتاه تنها باید در انتظار ماند که این فیلمساز وطنی در اولین
حضورش در اسکار، غیر از گفتگو با بی بی سی، چه راههای دیگری را برای نزدیکی
به آرای داوران این جشنواره در سر می پروراند و آیا متوجه اشتباهات
استراتژیک خود در مسیر موفقیت در راه اسکار میشود یا خیر؟