به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، روي اين نوشته نه با وزارت اطلاعات وعملكرد آن كه با وزير محترم اطلاعات و
متأثر از مواضع رسانهاي يك ساله گذشته وي ميباشد. بنابر اين قبل از
پرداختن به موضوع مدنظر، مواضع خود را روشن كنيم كه از نگاه نگارنده اكثريت
قاطع پرسنل وزارت اطلاعات جزو بهترين، دلسوزترين، فهيمترين و
انقلابيترين نيروهاي مؤمن به انقلاب اسلامي هستند. شخص وزير را نيز انساني
صالح، مقيد، دلسوز و تلاشگر و مردمي ميدانيم كه اگر غير از اين
ميپنداشتيم هرگز رقص قلم را براي آنچه ذيلاً به رشته تحرير در ميآيد
نميپسنديديم. و اما بعد...
در مواضع رسانهاي يك سال گذشته وزير
محترم اطلاعات خصوصاً مصاحبه مطبوعاتي اخير و همچنين سخنراني 24 مهرماه
امسال ايشان در رواق امام خميني (ره) حرم رضوي، كه شخصاً توفيق شنيدن آن را
داشتم نكتهاي به صورت مستمر يادآوري ميشود و اصرار بر تكرار آن ذهن
نگارنده را به سمت سؤالات متعددي برده است. تبيين مواضع، جهتگيريها و
مأموريتهاي كلي وزارت اطلاعات طوري بيان ميشود كه گويي ايشان يك
«وزارتخانه متهم» را تحويل گرفتهاند. يا تصور مينمايند از گذشته وزارت
اطلاعات يك «هيولاي غيرمنطقي» در ذهن مردم است يا وزارت اطلاعات به گونهاي
بوده است كه غير از سلايق هيچ ضابطهاي بر آن حاكم نبوده است. تلاش جهت
اعتمادسازي در تحليل سخنان وزير محترم بسيار مشهود است. بدون ترديد اين مشي
و قضاوت مبتني بر يك برداشت، فهم، تصور و پيشينه ذهني است كه اكنون به
باور وزير تبديل شده است.
اين باور وزير از برداشتي است كه از نسبت
مردم و وزارت اطلاعات ساطع ميشود. اما سؤال اساسي اين است كه چرا در فرداي
سخنان وزير، نيروهاي مؤمن به انقلاب يا همان كساني كه به تعبير مقام معظم
رهبري «در حوادث سينه سپر ميكنند» براي سخنان ايشان كف نميزنند و حتي
بعضي از اينها به نشست خبري وزير دعوت نميشوند. اما كساني كه از كنار
اهداف، آرمانها، سياستهاي كلي و... نظام با سكوت يا تمسخر يا پرخاشگرانه
ميگذرند، مروج سخنان وي ميشوند؟ گويي از «اتهامشويي» وزير از وزارت
اطلاعات به وجد آمدهاند. اگر روح كلام وزير محترم اين است كه وزارت
اطلاعات در گذشته بد عمل كرده است و سليقهمحور بوده است، چطور نبايد
بپذيريم كه اين روند با ريل ديگري و با سليقه ديگري تكرار نميشود؟ چه حجتي
بايد يافت؟ مگر وزارت اطلاعات، وزارت نفت و صنايع است كه سخت افزار محور و
پذيرش سلايق در آن كارگشا و به مثابه خلاقيت انگاشته شود.
مگر چند
درصد مردم ايران با اقدامات سلبي وزارت اطلاعات ارتباط دارند؟ قطعاً
برداشت وزير از ذهنيت اجتماعي مردم به وزارت اطلاعات از سه حالت خارج نيست.
يا بر اين باورند كه ذهنيت مردم نسبت به وزارت اطلاعات منفي است، يا مثبت،
يا خاليالذهن هستند. اما آنچه بيان ميشود تلاش جهت رفع اتهام است كه آن
اتهام هم مبهم است. گويي وزير محترم مأمور تنظيم آرم نمادين قوه قضائيه كه
دو كفه ترازوي آن عليالسويه است، ميباشند.
وي در مصاحبه اخير
مطبوعاتي ميفرمايد: «نبايد بين اصلاحطلب و اصولگرا فرق گذاشت»، «براي ما
تفاوتي نميكند» سؤال اين است كه نگاه وزير به جريانات حقوقي است يا
جنبههاي فكري، نگرشي و معرفتي را در تقدم ملاكها لحاظ مينمايند؟ آيا
وزير محترم با كليشه ساختاري اصولگرا / اصلاحطلب محتواي جريانات را تحليل
ميكنند؟ ممكن است در جريان تجديدنظرطلب افرادي باشند كه از «تقوي
فردي»برخوردارند و به جهت عاطفي در آن جريان غلتيده باشند اما اگر صدر تا
ذيل آن يعني نحلههاي اپوزيسيون، جمهوريخواه، مشروطهخواه، طرفداران
حاكميت دوگانه سكولارها و... براي وزير فرقي نكنند بايد نگران شد. بعيد است
موارد ذيل را وزير محترم به عنوان يك فعال سياسي فرهنگي ندانند و يا بعيد
است اسناد آن در آرشيو وزارت اطلاعات نباشد، پس چرا اصرار بر «نهخاني آمده
و نهخاني رفت» دارند؟
اگر راست نگفتن به معني دروغ
گفتن نيست - كه نيست- وزير اطلاعات چه اصراري به شاقولگذاري رسانهاي
دارد؟ آيا از نگاه وزير محترم، صاحبان اقدامات يا سخنان ذيل با همان شاقول و
ميزان اندازهگيري ميشوند كه نيروهاي مؤمن به انقلاب اسلامي سنجيده
ميشوند؟ بعيد است وزير محترم مصاحبه 21/3/1388 ميرحسين موسوي با هفته نامه
تايمز را نخوانده باشد و پاسخ به اين سؤال را كه «اگر شما پيروز انتخابات
شويد (نه شكست يا تقلب) براي اجراي ديدگاههايتان چه خواهيد كرد» نشنيده
باشند و ندانند پاسخ «تحولات چشمگير هفتههاي گذشته احتمالاً «ماهيت»،
«ساختار قدرت» را به «نحو بنيادين» «دگرگون خواهد ساخت» به پشتوانه چه
جرياني عنوان ميشد.
آيا بار معنايي اين چهار واژه را ميدانيد و
مسئول ميزان كردن ترازو شدهايد؟ آيا علت مصاحبه عصر جمعه 22 خرداد 1388
ايشان را ميدانيد؟ آيا از جلسه خرداد 1381 حزب مشاركت در چيذر تهران مطلع
نيستيد؟ آيا از جلسه 17 خرداد 1387 حزب مشاركت براي طراحي انقلاب مخملين
بيخبريد؟
آيا تهديدات كروبي به افشا كردن خانههاي تيمي
اين جريان در دانشگاه آزاد نجفآباد را فراموش كردهايد؟ آيا از نظر شما
كساني كه از پادشاه بحرين و عربستان براي انتخابات درخواست مالي كردند و
افراد مشخصي را براي اخذ آن اعزام نمودند با ديگران تفاوتي نميكنند؟
آيا
فقط پول گرفتن از صدام و غرب (مسعود رجوي) بد است، اما از جاهاي ديگر
اشكالي ندارد؟ آيا وزير محترم نامه سال 1366 امام به محتشميپور را
نخواندهاند و اكنون پالودهخوري مدعيان خط امام در نشريات و كنگرههاي خود
با مطرودين نهضت به اصطلاح آزادي را نميبينند؟
قطعاً وزير محترم همه اينها را ميدانند اما سؤال اين است كه اگر ميدانند چرا نظام و وزارت اطلاعات را روي كرسي متهم مينشانيد؟
شايد
وزير محترم سؤال نمايند چه بايد كرد؟ در پاسخ بايد گفت: همه كساني كه در
كشور زندگي ميكنند و در مقابل نظام نايستادهاند محترم هستند و حتي كساني
كه مخالف نظام هستند اما صرفاً عقيدهاي براي خود دارند محترم هستند و همه
اجزاي نظام بايد حقوق و امنيت آنان را محترم بشمارند، اما رياگونه سخن گفتن
براي راضي كردن آناني كه براي براندازي، صدها كتاب و مقاله و يادداشت
دارند و بارها غرب را ذوقزده كردند، نوعي انفعال و احساس گناه نسبت به جرم
نكرده است. آنان كه دشمن شناسنامهدار نظام و انقلاب هستند نياز به معرفي
توسط وزير محترم ندارند، مردم آنان را بهتر از مسئولان ميشناسند. آنچه
مهم است مشخص كردن خطوط انتهايي نظام است. به وزير محترم توصيه اين است كه
همانگونه كه شما در جرگه روشنفكري تعريف نميشويد، تظاهر به آن را نيز كنار
بگذاريد.
روشنفكري و مسئوليت حاكميتي به پارادوكسيكال منجر
ميشود. نتيجه ميزاني كه شما با آن ميسنجيد اين است كه ويژهنامهاي به
مناسبت سيامين سالگرد تأسيس وزارت اطلاعات توليد ميشود. از اين 30 سال
بيش از پنج سال آن مربوط به دوران پسافتنه است. كاش و كاش فقط يك بار واژه
فتنه در اين ويژهنامه آورده ميشد تا نسبت يك وزير انقلابي با فتنه را
بشنويم. واژه فتنه مربوط به جناحها نيست كه شما بخواهيد در جايگاه سوم و
مستقل بنشينيد. در هيچ سالي نيست كه اين واژه چند بار توسط مقام معظم رهبري
تكرار نشود و آخرين بارش در حضور شما و در هفته دولت امسال عنوان شد. اگر
قبله شما را رهبري تعيين ميكند، شما هم يك بار در يك ويژهنامه 125
صفحهاي آن را ذكر ميكرديد و چه اشكالي داشت كليت عملكرد وزارت اطلاعات در
فتنه نيز آورده ميشد تا مردم از زحمات سربازان گمنام امام زمان (عج)
بيشتر مطلع شوند. اميد است رويه انفعالي در مقابل تجديدنظرطلبان و فتنه به
رويه طلبكارانه تبديل شود. منطق و سطح مواجهه وزارت اطلاعات بايد در تراز
رهبري و فراتر از سلايق سيال تعريف شود. اميد است بلايي كه روشنفكران در
پاييز 1377 بر سر وزارت اطلاعات آوردند و آن را به قربانگاه بردند، براي
هميشه تكرار نشود. انشاءالله.
منبع: روزنامه جوان/ دكتر عبدالله گنجي