چرا زنان پرورش یافته در کشورهای غربی به فکر پیوستن به داعش افتاده اند؟ و چرا آن ها غرب را رها می کنند تا به سوریه و عراق روند؟ این ها سؤالاتی است که "دکتر کاترین براون" استاد مطالعات دفاعی در دانشگاه لندن تلاش کرده در مقاله ای در بی بی سی به آن پاسخ دهد.
آنچه می خوانید مقاله ای است که بی بی سی از خانم براون منتشر کرده است و در آن مانند روال همیشگی رسانه ها و متفکران غربی که سعی در افراطی نشان دادن اسلام و تروریست خواندن مسلمانان دارند، به جای استفاده از لفظ داعش، تأکید ویژه ای بر استفاده از عبارت "دولت اسلامی" برای تروریست ها شده است:
خبرهای اخیر مربوط به مفقود شدن یسرا حسین دختر دانش آموز، اقصی محمود دانشجو و خواهران دوقلو به نام سلما و زهرا حلین، نگرانی ها در مورد گرایش زنان مسلمان بریتانیایی به افکار و گروههای اسلامگرای تندرو را افزایش داده است.
ارزیابی ها نشان می دهند که بین ۵۰ تا ۶۰ زن مسلمان بریتانیایی از طریق خاک ترکیه به سوریه رفته تا به گروه تندرو دولت اسلامی [تروریست های داعش] بپیوندند. علاوه بر بریتانیا زنان مسلمان دیگری هم از کشورهای آمریکا، اتریش، فرانسه، هلند، کانادا، نروژ و سوئد به این گروه پیوسته اند.
اما چرا زنان مسلمان اهل کشورهای غربی به گروه تندرویی مثل دولت اسلامی [تروریست های داعش] می پیوندند؟
در مورد یسرا حسین پیوستن او به گروههای تندرو و سفر او به سوریه کاملا قطعی نیست ولی پلیس بریتانیا احتمال می دهد که او به سوریه رفته باشد. اما در مورد دیگران می توان اخبار و جزییات سفر به سوریه و پیوستن آنها به گروه دولت اسلامی [داعش] را در شبکه های اجتماعی دید.
از این نمونه ها می توان به خوبی دید که شبکه های اجتماعی بر پیوستن زنان مسلمان کشورهای غربی به گروههای تندرو تاثیر بسیار زیادی دارند. این ابزارها راهنمایی و کمک های لازم برای مسافرت را در اختیار داوطلبان قرار می دهند و در عین حال یک منبع تبلیغاتی مهم برای گروه دولت اسلامی [تروریست های داعش] هستند که تصویر ایده آلی را از زندگی و جهاد زیر پرچم این گروه ارائه می دهند.
ابتدا اکثر زنانی که به سوریه می رفتند با هدف پیوستن به شوهرانشان سفر می کردند که جزو پیکارجویان [تروریست های] گروه دولت اسلامی [داعش] هستند.به عنوان مثال خدیجه زن مسلمان اهل جنوب لندن، که در کمال بی رحمی در یکی از پیامک های توییتری خود نوشته بود می خواهد اولین زن جهادی باشد که یک گروگان غربی را می کشد، پس از توافق بر سر ازدواج با یک پیکارجوی سوئدی عضو گروه دولت اسلامی به نام ابوبکر به سوریه رفت.
'عروسان جهادی'
در چنین مواردی پیوند خانوادگی در تسهیل سفر آنها نقش مهمی ایفا می کند.
اما در سایر موارد مطالب شبکه های آنلاین مسایل مربوط به سفر آنها را حل
کرده و به آنها کمک می کند که پس از رسیدن به قلمرو گروه دولت اسلامی
[داعش] با افراد هموطن خود تماس برقرار کنند. سفر بین المللی نه چندان گران
و نه چندان دشوار است و با کمک راهنمایی ها و برنامه ریزیهایی که از طریق
اینترنت صورت می گیرد ساده تر هم می شود.
ماجراهای مربوط به سفر این زنان به سوریه برای ازدواج با پیکارجویان گروه دولت اسلامی [تروریست های داعش] که "عروسان جهادی" لقب گرفته اند، در هفته های اخیر توجه رسانه ها را به خود جلب کرده است.
در چند مورد پیکارجویان [تروریست های] گروه دولت اسلامی [داعش] با خانواده زنان مسلمانی که از فرانسه به سوریه رفته اند تماس تلفنی گرفته و برای ازدواج با دخترشان از آنها اجازه گرفته اند.
صفحات شخصی پیکارجویان گروه دولت اسلامی [تروریست های داعش] روی شبکه های اجتماعی به شدت محبوب شده و تعداد زیادی از دختران مسلمان از کشورهای غربی به آنها پیام فرستاده و تقاضای ازدواج می کنند.
"میا بلوم" از اساتید مرکز پژوهش های امنیتی و تروریسم در دانشگاه ماساچوست آمریکا معتقد است که به زنان به عنوان "کارخانه تولید بچه" برای افزایش جمعیت دولت "بنیادگرای" اسلامی نگاه میشود.
اما آنچه که ذکر شد به این معنا نیست که تنها انگیزه این زنان برای پیوستن به گروه دولت اسلامی [تروریست های داعش] پیدا کردن شوهر است. مفهومی که "عروسان جهادی" نام گرفته فقط بخشی از یک تصویر بزرگتر است.
تصمیم آنها برای رفتن به سوریه و پیوستن به این گروه یک بعد دیگر هم دارد. این زنان به این خاطر به گروه دولت اسلامی [داعش] می پیوندند چون یک اتوپیای سیاسی جدیدی را تبلیغ می کند که مشارکت در جهاد و تاسیس یک حکومت اسلامی جدید است.
خشونت و زندگی خانوادگی
رهبر گروه دولت اسلامی [داعش] سعی کرده که این گروه را چیزی فراتر و
متفاوت از یک گروه مسلح جلوه دهد و از پزشکان، مهندسان و متخصصان بخش
ساختمان خواسته است تا برای ایجاد یک حکومت اسلامی خالص به آنها بپیوندند.
در مطالبی که این زنان روی شبکه اینترنت منتشر می کنند عناصر آرمانی و ایده آل گرایانه زیادی وجود دارد که نشان می دهد آنها می خواهند جزیی از یک طرح سیاسی باشند که از نگاه آنها هدفش بنای یک نظم جدید و یک زندگی خوب براساس شریعت است.در تصویری که آنها از این "خلافت" جدید ارائه می دهند زنان انواع و اقسام مشاغل و وظایف را برعهده دارند. به عنوان مثال در شهر رقه سوریه زنان می توانند به واحدی به نام الخنسا بپیوندند که یک نیروی به اصطلاح پلیس نهی از منکر است و از قرار معلوم زنان مسلمان بریتانیایی آن را تاسیس کرده اند.
تصاویری توسط این افراد منتشر شده که در آنها می توان زنان مسلح به کلاشنیکف، زنانی که جلیقه مخصوص بمب گذاری انتحاری پوشیده اند و حتی زنان دیگری را دید که یک سر بریده را در دست گرفته اند. ولی در عین حال این زنان آشپزی می کنند، به کارهای خانه داری مشغولند، برای نوشیدن قهوه دور هم جمع می شوند و وظایف مادرانه را هم انجام می دهند.
این ترکیب از خشونت و زندگی خانوادگی است که بسیاری از این زنان را به خود جذب کرده است.
آنچه تاکنون گفتیم عوامل سیاسی هستند که این افراد را به خود جذب می کند. ولی در عین حال عوامل دافعه ای نیز در تغییر مسیر زندگی این زنان و هول دادن آنها به سوی اسلام گرایی افراطی دخیل است.
مجذوبیت ساده لوحانه
در تمام نوشته های این زنان که روی شبکه های اجتماعی منتشر شده می توان
دید که به اعتقاد آنها جوامع غربی نتوانسته اند زنان جوان مسلمان را در خود
جذب کرده و به عنوان شهروندان این جوامع در آنها احساس تعلق و ارزش را
ایجاد کنند. به عنوان مثال یک زن مسلمان اهل هلند به نام خدیجه در گفتگو با
وب سایت المونیتور که مرکز آن در آمریکاست، گفت:"من همیشه می خواستم تحت
قوانین شریعت زندگی کنم. این در اروپا هیچگاه عملی نخواهد شد." این زن در
مورد ناکامی های جوامع غربی و سخت گیری های این جوامع برای اجرای مناسک
مذهبی مسلمانان (از جمله ممنوعیت پوشیدن برقع در فرانسه) صحبت کرده و از
سیستم سیاسی حاکم بر کشورهای غربی نیز انتقاد می کند.
اما تناقض در این است که این افراد گذشته از نقل قول هایی از قرآن که در صفحات شخصی خود در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند، در مورد جنگی که در منطقه اتفاق افتاده و یا در مورد شریعت و بنیان های دین اسلام اطلاعات ناچیزی دارند.
ماجرای زنانی که از کشورهای غربی به سوریه رفته تا به گروه دولت اسلامی [تروریست های داعش] بپیوندند ترکیبی از انگیزه های سیاسی و شخصی آنها را به شکل برجسته ای نشان می دهد. ولی در عین حال نشان می دهد که هم انگیزه ها و هم شناخت آنها از تصمیمی که گرفته اند محصول یک مجذوبیت ساده لوحانه است.