به گزارش پایگاه 598 به نقل از مشرق، این نامه در حالی نوشته شد که چند سال شیوع این پدیده به عنوان تفریح فردی، دوستانه و خانوادگی میگذرد. و در تمام این سالها هیچ اقدامی اعم از تبلیغات، آموزش، گزارشهای رسانهای و یا حتی بستن قهوهخانه ها ، در توقف سیر صعودی این تفریح شک دار یا به تعبیر پزشکان دل سوز، تحفه استعماری نداشته است. کم نیستند دل سوزانی که از راههای مختلف، مضرات گوناگون این پدیده را گوشزد کردهاند. که آخرین آن، نامه پزشکانی است که دولت تدبیر و امید را به اقدامی مؤثر در این راستا دعوت کردند و میزان مرگ و میر و سرطان ناشی از مصرف دخانیات و قلیان را یادآور شدند.
اما به واقع چرا باید جلوی این پدیده ناخجسته را گرفت؟ و یا قبل از آن باید بپرسیم علل شیوع این تفریح ناسالم و اقبال قهوهخانه ها چه بوده است؟ و یا این که چرا تفهیم مضرات قلیان، برای مصرف کنندگان آن اقناع کننده نیست؟
شاید همه از آسیبهای ناشی از مصرف قلیان آگاهی داشته باشیم. و این آسیبها را محدود به سلامتی بدن و نهایتاً به سلامتی طبیعت بدانیم. به طور مثال آگاهی از این نکات مهم است که : ۳۰ تا ۳۵ درصد علت سرطانها به عوامل خطری باز میگردد که علت اصلی آن دخانیات است و ۳۰ درصد مرگهای ناشی از سرطان مستقیماً با دخانیات در ارتباط است. و میزان عامل سرطانی قلیان ۴۶برابر بیشتر از سیگار است.
اما آگاهی از این خطرات مرگ بار، جوانان و نوجوانان مصرف کننده قلیان را از مصرف این تحفه استعماری منصرف و منع نکرده و نمیکند. چرا که عواملی قوی تر به روی آوردن به آن امر میکنند. عواملی که سالهاست از نظرها مغفول مانده و هر روز پایههای آن قویتر و مؤثرتر میشود.
قهوهخانه محلی برای در کنار هم بودن
این داستان غمانگیز زمانی آغاز میگردد که بعضی جوانان و نوجوانان از وضع موجود خود که آن را نامطلوب میدانند میگریزند. وضعیتی که ناشی است از تنهایی، بیکاری ، بیهدفی، خستگی، ناامیدی و عواملی از این دست؛ که معلول بیتوجهی، بیبرنامگی و بیتدبیری هستند. یعنی نقطه ضعفی که دشمن نسبت به خودمان به آن آگاهتر و در برابرش پویاتر است. که البته در این مورد خودمان گوی سبقت را از دشمن ربوده و بر روی این نقاط درد ضربه میزنیم.
این وضع نامطلوب منجر به گریز به سمت وضعی دیگر میشود که مطلوب یا نامطلوب بودن آن برای آن جوان یا نوجوان موضوعیت ندارد. این وضع دیگر میتواند جمعهای دوستانه ای باشد که او در آن جمع دارای شخصیت و احترام است. برای تشکیل این جمع دوستانه و ابراز وجود، دو چیز لازم است. اول، محلی برای جمع شدن، که هرکس به فراخور فرهنگ، استعداد و و ضعیت مالی خود محلی را انتخاب میکند. و دوم، ابزاری برای خودنمایی و کسب احترام. عدهای کافیشاپ و دود سیگار را انتخاب میکنند، جمعی باشگاه زیبایی اندام و وزنههای سنگین را میپسندند و بعضی هم قهوهخانه و مصرف قلیان را ترجیح میدهند.
البته طبق این آمار وزارت بهداشت که ۱۵درصد جوانان ۱۳تا۱۵ سال در کشور و در مجموع ۳۷ درصد از جوانان و نوجوانان کشور مصرف کننده قلیان هستند، این تفریح به نسبت باقی محلها و تفریحات ناسالم دیگر، شک دارتر است و باید به آن نگاه دقیق تری داشته باشیم. با چاپ عکس ریه ناسالم در کنار ریه سالم روی پاکتهای تنباکو و درج این جمله که "مصرف دخانیات عامل اصلی ابتلا به سرطان" ، نمیتوان مصرف سالانه ۳۵هزار تن تنباکو در کشور را کاهش داد و با بستن مقطعی قهوهخانه ها مشتریهای پر و پا قرص آن را منصرف کرد. زیرا مصرف کننده قلیان به این باور رسیده است که قهوهخانه محلی مناسب برای استراحت و تفریح است، و هیچ محیطی را در اطراف نمییابد که تمام امکانات قهوهخانه را دارا باشد.
قلیان بهانهای برای تفریح
قربانیان این تحفه استعماری از قرار گرفتن در محیط قهوهخانه لذت و سود میبرند. آنها میتوانند ساعتها در کنار دوستان خود باشند و درباره مسائل مختلف اظهار نظر کنند و نیاز به دیده و شنیده شدن خود را ارضاء کنند و با پرداخت کمترین هزینه مالی از امکانات بهرهمند شوند و ساعتها به وقت گذرانی بپردازند. انواع بازیهای فکری روی تخت چیده شده، اینترنت رایگان، خوراکیهای ارزان قیمت از ظواهر فریبنده این محیط است. و در مقام قیاس از تفریحات سالم سبقت گرفته است. هزینه بلیط سینما چند برابر هزینه قهوهخانه است که میتوان در آن فیلم و فوتبال هم تماشا کرد. و یا اسفناکتر از آن ، این است که هزینه مطالعه یعنی تهیه کتب و مجلات چندین برابر هینه مصرف قلیان در قهوهخانه هاست. پس چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم که با کار تبلیغاتی و آموزشی جوانان و نوجوانان به مصرف قلیان اقبال نداشته باشند.
یعنی در واقع مصرف قلیان بهانهای است برای تفریح، و خود به تنهایی موضوعیت نداشته است. اما بیتوجهی به آن باعث شده که به مرور موضوعیت پیدا کند. اگر قبلاً جمعی به بهانه قلیان دور هم جمع میشدند، اکنون کار به جایی رسیده جمع شدن بهانه ای شده است برای قلیان کشیدن. و این یعنی بحران. وقتی در بدو پیدایش این معضل مانند بسیاری از معضلات خطرهای دیگر بیتوجهی کردیم، روز به روز پیشرفت کرد و تبدیل شده به بحران که نمود ظاهری آن در سالهای آتی با تشدید روند ابتلا به سرطان و مرگ و میر ناشی از آن مشهود خواهد بود.
وقتی این پدیده خطرناک را با بحران پیری کنار هم قرار میدهیم، اولین نتیجهای که به ذهن متبادر میسازد توطئه استعماری است. که البته بعید نیست، ولی غفلت خودمان مهمترین عامل شیوع آن است. اگر تدبیری واقع بینانه برای مدیریت اوقات فراغت جوانان وجود داشت دیگر نیازی به چاپ ریه ناسالم روی پاکت های تنباکو نبود.
از این دست بحران ها بسیار است که با نگاه ظاهربین از کنارشان میگذریم و به عواقبش بیتوجهیم. و نمیدانیم در باطن این اتفاقها چه جریانهایی در حال رشد گلخانه ای هستند.
پایگاهی برای نشر افکار انحرافی
قهوهخانهها علاوه بر تأثیرات مخرب بر سلامت جسم، با رشد بیرویه خود فرهنگ خاصی را در میان جوانان اشاعه می دهند و مانند هر اجتماع دیگر، آداب رفتاری خاصی را ایجاب میکنند. رفتارهایی که در این محیط شکل میگیرند و برای جامعه ناهنجار و نامطلوب هستند. جوانان و نو جوانان بدون نظارت خانواده در محیطی قرار میگیرند که در نگاه اول برایشان مطلوب است و بعد بیهیچ نگرانی به کار هایی می پردازند که در عرف جامعه ناهنجار و از نظر اخلاقی، ناسالم است.
عدم وجود نظارت بر این محیط فرصتی شده برای مبلغین معنویتهای دروغین. افرادی که با شعارهای مذهبی، به نشر افکار انحرافی خود میپردازند و رابطه مراد و مریدی را در میان مخاطبین خود ایجاد میکنند. و با توجیه به ظاهر مذهبی، رفتارهای ناهنجار و جریان های فکری وارداتی را بسط و گسترش میدهند. و این اتفاق در حالی در جریان است که ما به بهانه سلامت جسمانی هم نتوانسته ایم اقدامی مؤثر انجام دهیم و حاضر نیستیم این اتفاقات پشت پرده را باور کنیم.
مقابله با این جریان محقق نمیشود مگر با باور این مسئله که غافل بودن از نیازهای جوانان و نوجوانان انحرافاتی از این دست را به همراه دارد. اگر محیطی سالم و پاسخگوی نیازهای روز وجود داشت میتوانستیم از تبلیغات و آموزش انتظار نتیجه داشته باشیم. اما مدت هاست که سینماها، کتابخانه ها، بوستان ها و فرهنگسراها از نیازهای روزافزون فکری و فرهنگی عقب مانده اند و نمیتوانند مخاطب خود را راضی کنند. و تصمیم گیرندگان گویا به مسائل مهمتری نسبت به پرورش جوانان، مشغول هستند. این دقیقا همان نقطه ضعفی است که به تفریحات و محیط های ناسالم و همچنین توطئه استعماری فرصت بروز و ظهور میدهد. و خاطره تاریخی فتوای میرزای شیرازی را برایمان یادآوری میکند. و با فرض مقابله با بحران اکنون، چه بحران هایی در آینده متوجه ما خواهد بود؟ و چگونه میتوانیم از بروز آنها پیشگیری کنم؟