ایرنا نوشت: دیوارها، طاق های فرو ریخته و نخاله های پخش شده در حیاط
خانه، نشانه و ردی از زندگی دارد. می پرسم ساکنان این خانه حالا کجا هستند؟
«احمد جاسم» می گوید خانه اینجا خانه ابو احمد است و حالا احتمالا با
خانواده اش جایی در حوالی کربلا و در یک کمپ زندگی می کند.
اینجا
یک شهر زلزله زده نیست؛ یکی از روستاهای نزدیک به آمرلی در 170 کیلومتری
شمال بغداد است که مانند صدها روستای منطقه ، توسط داعش با بمب منهدم شده و
دیگر قابل زندگی نیست.
هنوز صدای شیطنت های کودکانه را می توان در فضای آن حیاط شنید. حتی زوزه باد پاییزی منطقه هم نمی تواند مانع شود.
گوشه
حیاط یک تشت پلاستیکی رنگ باخته و رسوب بسته وجود دارد که حتما مادر خانه
لباس های بچه ها را در آن می شسته ؛ تعدادی دفتر و کاغذ پاره و کمی ظروف
شکسته و چند پتوی خاکی و گلی هم در وسط حیاط آن خرابه بجا مانده از خانه ای
آباد، در همین روزهای نزدیک گذشته، دیده می شود.
چراغ
این خانه تا همین سه ، چهار ماه پیش روشن بود و از هلهله های کودکانش
رونقی داشت. مردی بود؛ همسری بود و حداقل مقداری اسباب و اثاثیه مانند
یخچال و تلویزیون و ... که حالا هیچ نیست. آدم هایش به آوارگی رفته اند و
جاسم می گوید: اسباب و اثاثیه با ارزشش را هم داعشی ها برده اند.
این
خانه ها قابل بازسازی نیست و برای زندگی دوباره باید آن را از نو ساخت.
جاسم نگاهی می کند و متفکرانه می گوید: اما ابو احمد فقط یک کارگر ساده
است.
روستاهایی که در طول روز دوشنبه و سه شنبه
این هفته در منطقه طوز خورماتو دیدیم، همگی همین وضعیت را داشت. به روستای
آلبو حسن بزرگ رفتیم، مانند آلبو حسن کوچک ، چارداغلی، براوچولی و قره ناز،
حتی یک خانه سالم نداشت؛ دیوارها فرو ریخته و سقف ها آویزان بود!
این
ساختمان ها چگونه به این حال و روز در آمده است؟ این را از 'ییلماز نجار'
فرمانده محور کرکوک – طوز خورماتور که نیروهای تحت امرش او را 'ابو رضا'
صدا می کنند، سوال کردم.
ابو رضا گفت: داعش کنترل
بیشتر این روستاها را در طول دوره محاصره آمرلی در اختیار داشت و از آنجا
شهر را مورد حمله قرار می داد. دهها روستای اطراف شهر در دست آنان بود و
مردمانش یا به آمرلی آمده و یا به مناطق امن جنوبی فرار کرده اند.
نیروهای
داعش این گونه که ابو رضا تعریف می کند، در هنگام آغاز عملیات شکست حصر
آمرلی، اقدام به تخریب خانه های مردم با استفاده از بمب گذاری و کار گذاشتن
مواد منفجره کردند که همین حالا هم خیلی از خانه ها تله انفجاری دارند و
خطرناک هستند.
روز سه شنبه در حالی که در جاده
بئر احمد به سلیمان بیک در شمال غرب آمرلی در حرکت بودیم، صدای یک انفجار
مهیب از نزدیک شنیدیم و سپس از لابلای منطقه ای مسکونی در آن حوالی، ستونی
از دود و خاک به هوا بلند شد. جلوی ما را گرفتند و از خودرو پیاده شدیم و
زمانی که از افراد مسلح حاضر در منطقه موضوع را سوال کردیم، گفتند که یکی
از تله های انفجاری در یک ساختمان مسکونی منفجر شده است.
آنقدر
وقت نداشتیم که از تعداد تلفات این انفجار مطلع شویم ، اما یکی از همراهان
ما گفت: شب گذشته یکی از همین ساختمان ها در حوالی آمرلی منفجر شد و
تعدادی از نیروهای مردمی کشته شدند.
وقتی میزان
خرابی ها و وحشی گری ها را می بینی کنجکاو می شوی که چگونه مردم آمرلی
توانستند 85 روز بدون آب ، غذا و نیازهای اولیه زندگی مقاومت کنند.
ابو
رضا گفت: هراز چندگاهی یک بالگرد می آمد که با آن مقادیری سلاح و مهمات و
آب و آذوقه می آورد ، اما این میزان کمک ها اصلا کافی نبود و به همین دلیل
برخی افراد سالخورده و بیمار به دلیل سوء تغذیه و کمبود غذا و دارو جان
باختند.
داعش بطور مرتب و شبانه روز به آمرلی
حمله می کرد؛ برخی از این حملات کوچک و خفیف بود و برخی دیگر سنگین و سخت و
ابو رضا فرمانده محور منطقه می گوید: در 500 متری شمال آمرلی 5 خانه بود
که مردم و نیروهای مردمی در آن مقاومت می کردند و داعش بارها با خودروهای
زرهی و تانک به آن حمله کرد.
یک بار نیروهای داعش
با نفربرهای زرهی به این ساختمان ها حمله کردند که جنگ سختی درگرفت و
سرانجام 13 نفر آنان کشته شد، اما نیروهای مردمی برغم دادن شهید و زخمی
آنجا را رها نکردند.
آنها سرانجام با دو دستگاه تانک به این ساختمان ها کوبیدند و یکی از خانه ها را هم منهدم کردند و بازهم مقاومت ادامه یافت.
آن
روز پیش از رسیدن به آمرلی ، شبه نظامیان جوانی که همراه ما بودند ، آن
پنج ساختمان را نشان دادند که حالا تلی از خاک و نخاله شده بود.
سلیمان
بیک از جمله روستاها و بخش هایی است که داعش تا آخرین لحظات حضور در منطقه
و پیش از پاکسازی کامل آن، رهایش نکرد. آنها قبل از خروج از منطقه این
روستا را بطور کامل منهدم کردند و سپس به سمت غرب به روستای بئر احمد عقب
نشستند. حالا بئر احمد هم در عملیات هفته گذشته (چهار روز پیش) آزاد شده و
نیروهای داعش از آن منطقه هم عقب نشانده شده اند.
به
روستای بئر احمد نرفتیم اما یک پیشمرگ کرد عراقی که در سه راهی جاده ای که
از طوز خورماتور به سمت تکریت ادامه دارد، گفت: بئر احمد دیدن ندارد؛
مانند همه آن روستاهایی است که دیده اید.
داعش نه
تنها خانه و کاشانه مردم را در این منطقه ویران کرده ، بلکه هر چه پل
ارتباطی است ، فرو ریخته و کارخانه های کوچک و کارگاهها را منفجر کرده و
هرچه تاسیسات است، تخریب کرده است.
در مسیری که
از سلیمان بیک به سمت روستاهای چارداغلی و براوچولی تا آمرلی را طی می
کردیم، بارها از تلی از خاک عبور کردیم که به عنوان ترمیم پل ها و راههای
تخریب شده ، شکل گرفته بود.
آن شب در آمرلی و در
خانه یکی از اهالی مهربان این شهر اتراق کردیم. صدای رگبارهای پراکنده و
گاهی نیز صدای انفجاری شبیه خمپاره می آمد و برای مردم منطقه کاملا عادی
بود.
با اینحال، صدای یک انفجار شدید به گوش رسید
که همراهان محلی ما گفتند، چیز مهمی نیست. اما فردای آن روز متوجه شدیم ،
صدای آن انفجار ناشی از حمله انتحاری با یک خودرو حامل مواد منفجره به یک
ایستگاه بازرسی نیروهای مردمی در حومه آمرلی بوده که طی آن سه تن شهید و 6
نفر مجروح شدند.
حکایت مردم داعش زده آمرلی عراق
تمامی ندارد. 'خضر' مرد میانسالی که میزبان ما در آمرلی بود، در پاسخ به ما
که خواسته بودیم روزهای سخت آمرلی را برایمان توصیف کند، گفت، کار سختی
است.
وقتی از کابوس روزهای محاصره حرف می زند،
احساس بدی دارد و خنده همیشگی اش محو می شود. می گوید سه گلوله خمپاره بر
سقف خانه اش اصابت کرده درحالی که همسر و کودکانش به گوشه ای از کنج خانه
خزیده بودند.