یکی از کارهای همیشگی خدا، برآورده کردن بخشی از آرزوهای بنده ها است؛ یعنی وقتی که می خواهد برای آینده بنده ای تصمیم بگیرد و حوادث خوب و بدی را برایش تقدیر کند، به این نیز توجه می کند که آرزوها و خواسته های خود این انسان چیست.
البته روشن است که در کنار این عامل، اعمال خود انسان و بسیاری از چیزهای دیگر نیز مؤثرند و قطعا چنین نیست که خدا همه آرزوهای انسانها را برآورده سازد و نیاز نیست که گوشزد شود که هر گردی گردو نیست. اما این هم هست که خدا بخشی از آرزوهای انسان و خواسته های او را محقق می کند؛ خواه این خواسته ها خوب باشند، یا بد، باارزش باشند یا بی ارزش، به صلاح انسان باشند یا خیر؛ فرقی نمی کند.
مثلا چرا خدا بوش و دبلیوش و کلینتون و اوباما را رئیس جمهور آمریکا کرد تا هر چه بتوانند برای جنایت فرصت پیدا کنند. چون خودشان می خواستند. چرا خدا به شیطان فرصت و قدرت وسوسه داد، چون خودش خواسته بود…
به حالتان و آن چه که امروز از آن برخوردارید، نگاه کنید، قطعا بخشی از آن، همان آرزوهای گذشته شما است، و بدون شک بخشی از آینده و سرنوشتتان نیز عبارت از آرزوهای محقق شده امروزتان خواهد بود. این غیب گویی و پیش بینی نیست، بلکه بازگو کردن یکی از اخلاقهای خداست. خدا این گونه با بندگانش برخورد می کند. و می شود این چنین با او نجوا کرد (فَإِنَّكَ تُسَكِّنُ بِتَحَنُّنِكَ رَوْعَاتِ قُلُوبِ الْوَجِلِينَ وَ مُحَقِّقٌ بِتَطَوُّلِكَ أَمَلَ الْآمِلِين)؛ خدایا با مهرت هراس دل ترسیدگان را آرام می کنی و با لطفت امید امیدواران را محقق می کنی.
پس می شود از این اخلاق زیبای خدا کمال حسن سوء استفاده را کرد و آرزوهای قشنگ قشنگ کرد؛ البته اگر گناهانمان اجازه دهند، که نمی دهند. کاش می شد در میان انبوه خواسته ها و آرزوهایمان، آرزو می کردیم که خدا مأموریت قتل یکی از سران کفر را به ما بسپارد. کاش در دلمان این خواسته بود که خدا ما را واسطه هدایت بندگان خویش قرار دهد. کاش هنگام نماز آرزو کنیم که ای کاش روزی حجابها برداشته شوند و ببینیم که خداوند، عجب سبحان است و چه می چسبد در برابرش به خاک افتاد.
کاش یکی از غصه های دلمان این بود که چرا ما عباس امام زمان نیستم. کاش یکی از بهانه های ثابت اشک و تضرعمان کسب توفیق شهادت بود. کاش آرزوهای چرت و پرت و بی ارزش مجالی برای این آرزوها و خواسته ها می گذاشت.
[1]دعای روز دوشنبه منسوب به امام علی علیه السلام. بحار الأنوار87: 171