وبلاگ آفتاب راه نوشت: امنیت نعمت بزرگی است که با ایثارگری و از نثار خون شهیدان و دفاع جانانه رزمندگان میسر شده است. رزمندگان اسلام در دوران 8 سال دفاع مقدس با نثار جان خود از خاک کشور دفاع کرده و اجازه ندادند که ذرهای از خاک این سرزمین به دست بیگانگان بیافتد.
امروزه اقتدار، امنیت و عظمت کشور خود را مدیون شهدایی هستیم که از جان خود گذشتند؛ در این راستا باید با حفظ آرمانهای رزمندگان اسلام و انتقال آن به نسل امروز وظایف خود را در قبال شهدا به خوبی انجام دهیم.
در شرایط حساس کنونی، دشمنان کشور ما سعی بر تضعیف اهداف و آرمانهای جوانان امروز جامعه ما دارند و با تبلیغات سوء سعی میکنند این طور القا کنند که بین آرمانهای جوانان امروز و جوانهای دیروز (زمان انقلاب) ایران اسلامی جدایی افتاده است.
اما در واقع مشاهده میکنیم که سربازان امام خامنهای، همان سربازان امام خمینی(ره) هستند، با همان آرمانها و همان ایستادگی؛ حال تصمیم گرفتهاند و کمر همت خود را بستهاند که یاد و خاطره مردان ایثار و مقاومت 8 ساله را زنده نگه دارند.
در ادامه تصاویری از نمایشگاه مردان آسمانی که به مناسبت هفته دفاع مقدس در میدان امام حسین(ع) تهران برگزار شد، میآید:
همه از کوچک و بزرگ برای برپایی نمایشگاه کمک میکردند
کم سن بود و قد کوتاه، اما همت اش بلند بود خود را روی نوک انگشتانش کشانده بود تا شاید اندکی قدش بلند شود
با انگیزه کار میکرد و حواسش به ما هم بود، خدا میداند چند بار از صندلی پایین و بالا رفت و پوسترها را ورانداز میکرد
بعد از نصب سربندها حالا نوبت سیمکشی برق بود، یک ساعت دیگر غروب میشد و غرفه برق نداشت
کودکان هم آمده بودند و او مادرانه راهنماییشان میکرد
کارش تمام شده بود، حالا غرفه آماده بود و لحظه افتتاح نمایشگاه و ورود بازدیدکنندگان میرسید
گزارش تصویری را چند بار دیده بود، حالا داشت با همان زبان نوجوانانه از داعش میگفت و اقدامات تروریستی تکفیریها در منطقه
این بسیجی کوچک هم لباس رزم پوشیده و در غرفه نشسته بود
انگار دوست داشت هم در ردیف رزمندگان و شهدا باشد
غرفه این طرف قرار بود با چفیه تزئین بشه؛ بچهها با علاقه زیاد مربی خود را یاری میکردند تا چفیهای بر زمین نماند
سربندها را به یاد عظم راسخ شهدا و رزمندگان محکم گره میزد تا بر زمین نیافتند
او هم خودش را در فضای جنگ تصور میکرد
داشت به پرچم اسرائیل سنگ پرتاب میکرد
هوا گرم بود و او نشسته بود تا اندکی خستگی در بیاورد، روز اول افتتاح نمایشگاه بود و خسته از کار اما با لبخند میزد
با غرور به موشک ایرانی تکیه زده بود