به گزارش سرویس بین الملل فرارو، ارگان
سیاست خارجی آمریکا مینویسد: انتظار می رود گزارش آژانس بین المللی انرژی
هسته ای طی هفته جاری که برخی از جزئیاتش فاش شده، به ابعاد احتمالی نظامی
برنامه هسته ای ایران اشاره داشته باشد. بار دیگر گمانه زنی ها در رسانه ها
و چرخه های دیپلماتیک آغاز شده: آیا زمان حمله اسرائیل با حمایت آمریکا به
ایران نزدیک شده است؟
شاید بخش عمده اخباری که این روزها در مورد
فعالیت های اسرائیل فاش می شود، طرحی برای استفاده از گزارش آژانس بین
المللی انژری اتمی باشد در جهت تحریک جامعه جهانی برای اجرای اقدامات بیشتر
در مورد گسترش برنامه هسته ای ایران و اعلام هشداری در مورد پیامدهای این
برنامه در صورت عدم واکنش به آن. در حال حاضر چین و روسیه مقامات را ترغیب
به محرمانه ماندن اسناد می کنند، همین امر می تواند دلیل خوبی باشد که
بدانیم این دو کشور مانع اجرای هرگونه اقدام تحریک آمیز و شاید حتی تحریم
های بیشتر علیه ایران در سازمان ملل شوند. مقامات اسرائیلی نیز ممکن است به
دلایل بسیاری تاکید داشته باشند که باید حمله نظامی را به راه بیاندازند؛ و
شاید رئیس جمهور آمریکا نتواند در موضعی قرار گیرد که آنها را منصرف کند.
اما
پیش از آنکه رژیم صهیونیستی بخواهد به ایران حمله کند، پنج دلیل وجود دارد
که باعث می شود این رژیم موشک ها و جت های خود را روی زمین نگه دارد:
1. هیچ پایان خوشی وجود ندارد؛
حمله به تاسیسات هسته ای ایران مانند هرس کردن چمن ها است. اگر این حمله
در نابودی کامل و دائمی ظرفیت ایران برای تولید و تسلیحاتی کردن مواد هسته
ای ناکام بماند، چمن بار دیگر رشد خواهد کرد. و هیچ حمله ای- یا حتی حملات
متعدد- نمی تواند به این مهم دست بیابد. سایت های مستحکم، فراوانی تاسیسات و
مکان های مخفی ایران، موانع قابل توجهی بر سر راه یک حمله موفقیت آمیز
هستند. حتی در بهترین شرایط- یک حمله نیمه کاره برنامه هسته ای ایران را دو
تا سه سال به عقب خواهد برد- ایران برنامه هسته ای خود را با نوعی مشروعیت
و فوریت که تنها می تواند نشات گرفته از حمله یک نیروی خارجی باشد، بار
دیگر از سر خواهد گرفت.
پس از آن دفاع از خود به اصل سازمانی
برنامه هسته ای ایران تبدیل خواهد شد؛ و همین امر در سرتاسر خاورمیانه و
حتی جامعه بین المللی تشدید خواهد شد. استدلال مقابله با چنین اتفاقی این
است که اسرائیل به طور دوره ای و در فواصل معین چمن را کوتاه کند؛ یعنی هر
18 ماه یا بیشتر به ایران حمله کند. چنین استدلالی به هیچ وجه قابل دفاع
نیست؛ این امر ایران و اسرائیل را در موضع دائمی مقابله با هم قرار می دهد و
منطقه برای سال ها در آتش جنگ خواهد سوخت.
2. هیچ کس نمی تواند ایران را از به دست آوردن سلاح هسته ای باز دارد؛
به جز ایران. واقعیت این است که هند، پاکستان، کره شمالی و حتی اسرائیل--
کشورهایی با حس عمیق ناامنی-- به صورت پنهانی دست به ساخت تسلیحات هسته ای
زده اند. عراق و سوریه نیز در همین مسیر بودند. ایران در دوره حکومت شاه
نیز متعهد به برنامه هسته ای بود و شاید طی سال ها در جهت نظامی کردن آن
کوشیده باشد.
اما انکار ایران با تسلیحات هسته ای به معنای تغییر
محاسبات بین المللی و تحریک قدرتی است که از نظر تاریخی هم خود را کشوری
بزرگ می داند. انکار تسلیحات هسته ای ایران دستکم به معنای تغییر اساسی
حکومت در تهران است؛ حمله نظامی از سوی اسرائیل نتیجه ای کاملاً معکوس
خواهد داشت—مشروعیت بیشتر آن، به خصوص اگر این حمله تلفات غیرنظامی به
همراه داشته باشد. برای بسیج کردن یک حکومت یا نمود پیدا کردن شخصیت های
ملی گرا و متحد آن هیچ راهی بهتر از وجود یک دشمن خارجی نیست. و اسرائیل
هدف تلاش های تبلیغاتی گسترده ایرانیان در سراسر جهان عرب قرار خواهد گرفت،
تلاشی که حس همدردی بسیاری را برای ایران به دنبال خواهد داشت.
3. هزینه هنگفتی متوجه آمریکا خواهد بود؛
زماینکه کشورها اقداماتی را اجرایی می کنند که تردید و خطراتی را به دنبال
دارند، دو سوال باید پاسخ داده شوند. نخست، آیا این اقدام قابل انجام است؟
دوم، این اقدام چه هزینه ای دارد؟ با توجه به این واقعیت که اسرائیل با
تهدید جدی روبرو خواهد بود، قابل درک است که این رژیم هزینه اقدامات خود را
برای دیگران بی اهمیت جلوه دهد، به خصوص برای آمریکا. به هر حال برای
آمریکا که هزاران مایل از ایران دور است، تظاهر به این مطلب که ایران
بازیگر منطقی است و هرگز از تسلیحات هسته ای علیه اسرائیل استفاده نخواهد
کرد، آسان تر است. مطمئناً اسرائیل مدعی است که خطر اقدامات تلافی جویانه،
عامل بازدارنده قابل قبولی نیست و این رژیم نخست منافع خود را در نظر خواهد
گرفت.
اما باید نگاهی هم به آنچه حمله اسرائیل بر سر منافع آمریکا
و اقتصادی که هنوز در رکود است داشت. حتی اگر ایران فقط به صورت موقتی حمل
و نقل دریایی در تنگه هرمز(که از طریق آن 40 درصد از مجموع نفت راهی آبها
می شود) را متوقف کند، قیمت نفت به شدت افزایش خواهد یافت و همین امر
بازارهای جهانی را تضعیف و تخریب خواهد کرد- عاملی که ضربه هولناکی به روند
بهبودی شرایط اقتصاد شکننده آمریکا می زند. این تردیدهای اقتصادی و مالی
می تواند جهانی و فاجعه بار باشد.
در چنین شرایطی ایران مطمئناً
تلاش خود برای اجرای اقداماتی علیه نیروهای آمریکا در افغانستان و عراق را
به کار می گیرد و موقعیت امنیتی شکننده در هر دو کشور بیش از این تخریب می
شود. نیروهای آمریکا که در حال حاضر با شورشیان القاعده در عراق به عنوان
تهدید سنی روبرو هستند، با تهدید شیعی نیز مواجه خواهند شد و در شرایطی که
نیروهای آمریکایی قصد خروج از عراق را دارند، بار دیگر در عراق گرفتار می
شوند. ممکن است ایران به دشمنان خود در سراسر منطقه، از جمله خلیج فارس
حمله کند، به خصوص به مکانی مانند بحرین. شاید توانایی ایران برای حمله به
آمریکا در قاره ای دیگر محدود باشد اما توانایی این کشور برای به راه
اندازی جنگی مخفی علیه منافع آمریکا و اسرائیل در سراسر خاورمیانه بسیار
بالا است.
4. جنگ موجب مشروعیت و محبوبیت بیشتر ایران در خاورمیانه خواهد شد؛
تحریم ها شاید هرگز مانع ایران نشوند اما تاثیراتی خواهند داشت و موجب
انزوای ایران می شوند. حمله اسرائیل می تواند تمام این تلاش های را بی
نتیجه بگذارد، به خصوص در پی انقلاب های عربی طی سال جاری. شاید حمله
اسرائیل مورد استقبال مخفیانه حاکمان برخی کشورهای حوزه خلیج فارس قرار
گیرد اما در جهان عرب به طور کلی، به عنوان نمونه ای دیگر از تجاوزات
اسرائیل و سیاست های دوگانه آمریکا شناخته خواهد شد. اعراب از کند شدن روند
فعالیت های ایران خشنود می شوند اما مشارکت اسرائیل شرایط پس از جنگ را
پیچیده می کند و مطمئناً هرگونه تلاش آمریکا برای بهبود آشفتگی که بر جای
خواهد ماند، را تضعیف می کند.
5. اگر اسرائیل دست به حمله بزند، آمریکا ضرورتاً شرکت خواهد داشت؛
هیچ راهی وجود ندارد که یک حمله از سوی اسرائیل بدون عوارض و واکنش نظامی
علیه منافع آمریکا صورت پذیرد. واضح است که تهران حمله اسرائیل را با
همکاری آمریکا می داند.
واکنش های احتمالی شامل اقداماتی برای بستن
بخش کشتیرانی تنگه هرمز و هدایت حمله به تاسیسات نظامی آمریکا می شود. حتی
اگر آمریکا به طور مستقیم در حمله به ایران شرکت نکند، اسرائیل در واکنش
به حملات حزب الله و حماس که از سلاح های دوربرد استفاده می کنند، خواستار
کمک و حمایت آمریکا خواهد شد و اعتبار واشنگتن که در عرصه بین المللی در
پائین ترین حد خود قرار دارد، بیش از این کاهش خواهد یافت.
آمریکا
در حال حاضر در دو جنگی که طولانی ترین جنگ ها در تاریخ این کشور محسوب می
شوند شرکت دارد و هنوز هزاران نیرو در خاک این دو کشور مسلمان دارد. و اگر
بخواهیم صادق باشیم، آمریکا پیروز این جنگ های نیست. آخرین چیزی که آمریکا
نیاز دارد یک جنگ دیگر علیه کشوری مسلمان است که نیروی پایداری و اثربخشی
آن در حمله متقابل به آمریکا هرگز نباید دست کم گرفته شود.