سرویس بین الملل پایگاه 598 - نويسنده اسرائيلي اين مطلب، تحليلي خواندني از وضعيت مقابله غرب با پرونده هستهاي ايران و ربط آن با امنيت اسرائيل ارائه ميكند. وي با تحليلي دقيق از وضعيت اسرائيل، خطرهاي پيشرفت ايران و توانمندي اقتصادي آن را برميشمرد و تأكيد ميكند كه فعلا بايد بهجاي گزينه نظامي، از ابزار تحريمهاي اقتصادي و فعاليتهاي سياسي ـ امنيتي براي شكست دادن ايران بهره برد و در صورت عدم موفقيت، راه حل نظامي را بهكار برد!
وي همچنين در مقاله خود به شخصي بهنام «موشه يعلون» اشاره ميكند. يعلون رئيس ستاد مشترك سابق ارتش اسرائيل و فردي ذينفود است كه معتقد است جمهوري اسلامي ايران، خطري جدي و بزرگ براي منطقه خاورميانه و بهويژه اسراييل است! او مدعي است كه كشورهاي منطقه در آيندهاي نهچندان دور، سياستشان را دربرابر اسرائيل تغيير داده و سياستهايي افراطي را درپيش خواهند گرفت. وي كه يكي از دشمنان سرسخت فلسطينيهاست، معتقد است كه بهترين راه رويارويي با ايران، مذاكره و تحريم، ضمن تهديد به استفاده از گزينه نظامي است.
مطالعه اين مقاله را به همه كساني كه ميخواهند جايگاه مهم رشد علمي و جهاد اقتصادي ايرانيان را بهتر بدانند، توصيه ميكنيم.
حقيقت اول
نه غرب و نه اسرائيل نميتوانند به وجود ايران هستهاي تن دهند. ايران هستهاي منطقه خاورميانه را هستهاي ميكند و منابع غرب را تهديد مينمايد و سايه ترس را بر سر اسرائيل ميافكند. همچنين، تركيه و عربستان سعودي و مصر را به سوي هستهاي شدن پيش ميبرد و دنيا را بههم ميريزد. ايران هستهاي زندگي ما را به جهنم تبديل ميكند!
حقيقت دوم
نه غرب و نه اسرائيل نبايد امروز بهصورت نظامي به رويارويي با برنامة هستهاي ايران بروند. جنگ عليه ايران، جنگ منطقهاي گستردهاي را به راه خواهد انداخت كه جان هزاران اسرائيلي را به خطر مياندازد! حمله نظامي به ايران او را به دولتي انتقامگيرنده بدل ميكند كه جنگي دائمي عليه دولت يهودي را پيش خواهد گرفت. همچنين، حمله نظامي به ايران، بحران اقتصادي جهاني را درپي خواهد داشت و اسرائيل را از خانواده سازمان ملل حذف ميكند.
حقيقت سوم
غرب و اسرائيل بايد فهم عميق خود را از اين دو حقيقت مشترك گسترش دهند و بر اساس استراتژي مشترك به راهكار سوم بيانديشند. براي راهكار سوم دو بعد وجود دارد: فعاليتهاي مخفي و تحريمهاي اقتصادي. نتايج راهكار سوم بهگونهاي است كه حتا طراحان آن را شگفتزده ميكند. درست است كه اين راهكار، تهديد ايران را ازبين نميبرد؛ ولي آن را به تأخير مياندازد و دندانهايش را از كار مياندازد! اين امر، همكاري نزديك و جدي ميان انگلستان، فرانسه و اسرائيل را ميطلبد. آمريكا هم سهم خود را دارد. آلمان و ايتاليا هم در پشت صحنه، پشتيبان هستند. خلاصه اينكه «محمود احمدينژاد» تحت فشار است. آب غرب و اسرائيل دارد بهآرامي عمق مييابد!
حقيقت چهارم
كه جداي از راهكار سوم مرتبط با ايران نيست، تداوم تهديد به حمله نظامي است. تهديد براي نگاه داشتن ايرانيها در حالت وحشت و تحريك اروپاييها و آمريكاييها ضروري است. همچنين اين تهديدها براي تحريك چين و روسيه لازم است. اسرائيل اجازه ندارد كه مانند يك دولت ديوانه عمل كند؛ ولي بايد اين ترس را در دلها بكارد كه اگر او را به گوشهاي برانند، رفتاري ديوانهوار خواهد داشت! براي اينكه اسرائيل مجبور به حمله موشكي به ايران نشود بايد هميشه اين حالت احتمال حمله موشكي را حفظ كند!
حقيقت پنجم
اينكه مديريت استراتژيك حاكم بر مسأله ايران در اسرائيل، نيازمند اعتماد كامل ميان سطوح سياسي و امنيتي اسرائيل است كه اين اعتماد حالا وجود ندارد. به همين دليل وقتي كه رهبران تصميمي را بر اساس تحليل گذشته ميگيرند و به پائيندستها اعلام ميكنند، آنها تصور ميكنند كه رهبران اشتباه ميكنند؛ بنابراين آنچه ايرانيها، اروپاييها و آمريكاييها را به هراس مياندازد، خود اسرائيليها را نيز ميترساند، و بهجاي اينكه سياست اسرائيل را در هالهاي از ابهام قرار دهد، به سرگيجه بدل ميكند و برخي به ديگران شك ميكنند و اينچنين، ابهام آن سياست ازبين ميرود!
حقيقت ششم
اينكه نه «گابي اشكنازي»، نه «مئير داگان» و نه «يوفال ديسكين» هيچكدام مانع ماجراجويي عليه ايران در دو سال اخير نبودهاند. كسي كه مانع ماجراجويي شد و آن را مديريت كرد، «موشه بوگي يعلون» بود. يعلون امروز ساكت است! وقتي يعلون آرام باشد، ساكنان اسرائيل نيز ميتوانند آرامش داشته باشند. حالا خطر مستقيمي از سوي «بنيامين نتانياهو» مبني بر قصد حمله انتحاري به ايران وجود ندارد. تاكنون بهويژه رئيس حكومت، دربرابر ايرانيها بهصورتي حكيمانه و جدي رفتار كرده است. كاش كه اين رفتار را دربرابر فلسطينيها و اسرائيليها نيز انجام داده بود!
حقيقت هفتم
اين است كه اين موفقيت، جزئي، موقتي و نسبي بوده است. درست است كه ايران در سال 2011 م. به آن جايگاهي كه قصد كرده بود بدان برسد، نرسيد؛ ولي در سال 2011 م. به جايي كه تصور آن نميشد نيز رسيده است! پس همچنان معضل پابرجاست و شايسته است كه با تفكر و تدبير درست از بين برود. تصميم نهايي درباره برنامه هستهاي ايران هرچه كه باشد، آخرين تصميم عصر ماست!
حقيقت هشتم
و
آخر اين است كه نگراني پيرامون ايران، امري مخفي نبوده و كاملاً آشكار
است؛ به همين دليل، معلوم نيست كه چرا غرب تاكنون محاصرههاي اقتصادي
شديدي را بر تهران اعمال نكرده تا آن حكومت سرنگون شود و معلوم نيست كه
چرا اسرائيل تجهيزات حياتي خود را براي لحظه درگيري آماده نميكند؛ گرچه
اين لحظه حتي اگر به تأخير بيفتد، ولي قطعا فرا خواهد رسيد. گناه حقيقي
اين وضعيت بر گردن رهبران آمريكا، اروپا و اسرائيل ـ بهخاطر كارهايي كه
در پشت درهاي بسته انجام ميدهند ـ نيست؛ بلكه گناه حقيقي به اموري مربوط
است كه بايد در عرصههاي سياسي و بينالمللي آشكارا صورت گيرد، ولي انجام
نميشود!
ترجمه: امتداد - محمدحسين طهماسبي