به گزارش پایگاه 598 به نقل از دنیای اقتصاد ؛
سیدنظام الدین هاشمی
دانشجوی دکترای مدیریت کسبوکار
یکی از نیازهای اصلی هر جامعه نیاز به سلامتی است و این امر سبب شده که
جوامع درصدد برقراری بهداشت و ایجاد سلامتی در محیط زندگی خود باشند و
عواملی همچون ترویج بهداشت و پیشگیری و درمان در دستور کار آنها قرار
بگیرد. به موجب آن تولید دارو به عنوان یک حلقه از این زنجیره شناخته
ميشود. در سالهای بعد از انقلاب ایران، این صنعت رشد چشمگیری به خود
گرفت؛ ولی مشکلات و موانعی باعث شد که سرعت رشد آن به کندی باشد و تولیدات
داخلی پاسخگوی تمامی نیازهای کشور نباشد و همیشه نیاز به واردات، هم در
زمینه مواد اولیه دارویی و هم در زمینه داروهای ساخته شده و کمیاب به شدت
احساس شده است.
به موجب آن شرکتهای دولتی و خصوصی تلاش برای رفع این
نیاز جامعه را با جدیت دنبال کردهاند، اما همیشه موانعی بزرگ پیشروی این
صنعت همانند دیگر صنایع بوده است. از جمله این مشکلات میتوان به تحریمها و
انتقال و جابهجایی پول، انتقال دانش از کشورهای صاحب تکنولوژی و دانش
داروسازی، نبود شرکتهای بزرگ جهانی در بازار ایران و رقابتی نبودن بازار
ایران به دلیل بالا بودن تقاضا نسبت به عرضه نام برد.
از طرف دیگر
حمایتهای غیراصولی دولتها در سالهای گذشته باعث شده دلالها وارد این
صنعت حیاتی شوند و در اصل سود اصلی را نه مصرفکننده و نه تولیدکننده برده
است، بلکه بیشترین سود با کمترین هزینه و کمترین دانش عاید دلالها شده
است. ولی متاسفانه از دید عموم مردم و بعضی از دولتمردان شرکتهای
تولیدکننده و واردکننده سودهای نجومی به دست آوردهاند. سوال مهمی که
میتوان پرسید این است که آیا بهتر نیست دولتها به جای طرحهای مقطعی و
ضربتی برای ایجاد رضایتمندی و ثبات کوتاهمدت، طرحی جامع برای حمایت از
تولیدکننده و مصرفکننده ایجاد کنند و یک زنجیره کوتاه بین این دو ایجاد
کنند؟ با این روش از يك سو تولیدکننده اشتیاق لازم را برای تولید پیدا
خواهد کرد و واردات و خروج ارز به حداقل ممکن خواهد رسید و از سوي ديگر
دولت و مصرفکننده هزینههای کمتری را برای سلامتی جامعه پرداخت خواهند
کرد. در اصل میتوان گفت که صنعت دارو مانند دیگر صنایع در صورتی که درگیر
تصمیمات و دخالتهای غیراصولی شود، باعث میشود که این صنعت نیز از مسیر
خود خارج شود و شرایط خوبی برای سودجویان فراهم آورد. آیا میتوان گفت که
تمامی مشکلات مربوط به تحریمها و اوضاع سیاسی است؟
در سالهای گذشته،
اخباری به گوش رسید که بخشی از میزان ارز اختصاص داده شده برای واردات دارو
سر از واردات محصولات مصرفی درآورده است.
پس میتوان نتیجه گرفت بخشی
از حمایتهای دولتی بدون برنامه بوده یا نظارت مناسبی صورت نگرفته است که
نه تنها کمکی به بازار دارو نکرده است، بلکه سبب شده سرمایههای
اختصاصداده به صنعت دارو از این صنعت خارج شده و درنهایت باعث تحمیل
هزینههای بیشتری به دولت و مردم شود. اگر حمایتهای مستقیم دولتی لازمه
پیشرفت است، پس چگونه است که در اکثر کشورهای پیشرفته بخشهای خصوصی بدون
حمایتهای دولتی روندی مثبت و رو به جلو داشته و حتی در زمانهایی به
دولتهای خود هم کمک مالی میکنند.
آیا بهتر نیست دولتها فقط شرایط را
فراهم آورند و اجازه دهند بخش خصوصی چه از لحاظ علمی چه از لحاظ عملی و
مالی، چرخ صنایع مختلف را به گردش در بیاورد. پس میتوان گفت شاید تحریمها
زمانهایی باعث بهوجودآمدن مشکلات کوچک و بزرگی شده است، ولی باید بدانیم
تصمیمات نسنجیده باعث شده تحریمها نقش پررنگتری به خود بگیرد، اما همیشه
در بحثهای مدیریتی میگویند افرادی موفق هستند که تهدید را به فرصت تبدیل
کنند.