هاله اسفندیاری: آیا شکست در مذاکرات هستهای بر سیاست داخلی ایران تاثیرگذار خواهد بود؟ اگر بله، چگونه؟ البته میدانم که این حوزه مربوط به شما نیست.
ظریف:
بیتردید همینطور است، زیرا ما روندی را شروع کردیم که هدف آن تغییر فضای
سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها
بینتیجه بماند؛ مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که
انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود)
پاسخ دهند. قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه
بینالمللی در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافقهایی کردیم که تلاش ما برای
عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد البته باید توجه داشت که
اتحادیه اروپایی به تنهایی فعالیت نمیکرد و افرادی در کاخ سفید و وزارت
خارجه آمریکا مانع هرگونه توافق شدند. همینطور که حالا هم کسانی هستند که
نمیخواهند هیچگونه توافقی حاصل شود، قطع نظر از اینکه مفاد آن چه باشد. در
آن زمان مردم با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت (احمدینژاد) به دلیل شکست (در
مذاکرات) به ما پاداش دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد. حالا بار دیگر من
زنده شدهام. به نظر من جامعه بینالمللی و بویژه غرب در انتقال پیامی که
میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند. باید دید تعامل از جانب
ایران و تلاش ایران برای نگاه به آینده داشتن، با پاسخ مثبت مواجه میشود
یا اینکه بار دیگر رد میشود. من فکر میکنم مردم ایران پاسخ خود را در
صندوقهای رأی نشان خواهند داد.
سؤالاتی درباره رسوایی ظریف
اما طرح دغدغههای حزبی ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا طی روزهای گذشته سوالات بسیاری را در افکار عمومی مطرح کرد. یکی از مهمترین سوالات این بود که چرا آمریکا باید جریان سیاسی متبوع ظریف را در ایران تقویت کند؟ چه منافع مشترک یا بده بستان سیاسی میان این اصلاحطلبان و آمریکاییها وجود دارد که ظریف از آمریکاییها چشم یاری دارد؟ از سوی دیگر افکار عمومی در ایران از اینکه وزیر امور خارجهشان جایگاه حکومتی خود را زیر پا نهاده و به صورت علنی از آمریکاییها و اروپاییها میخواهد وضعیت او را در ایران درک کنند، بسیار ناراضیاند. طرح دغدغه بردن آن هم نزد دشمن مردم ایران یک رسوایی است. اما یکی دیگر از موضوعاتی که به صورت بسیار ویژه در محافل عمومی مطرح است، صداقت وزارت امور خارجه نسبت به افکار عمومی است. دولت آقای روحانی با شعار لغو تحریمها ضمن دفاع از حقوق هستهای مردم تشکیل شد. وزارت امور خارجه نیز مامور شد با انجام مذاکرات هستهای نسبت به لغو تحریمها اقدام کند. در این راستا، مجوزهایی ویژه و بیسابقه از سوی مقام معظم رهبری به دولتیها داده شد تا آنان در مسیری که میگفتند مسیر لغو تحریمهاست، با دست پر پای میز مذاکره بنشینند. اکنون اما آیا افکار عمومی نسبت به رفتار وزارت امور خارجه اعتماد دارد؟ وقتی وزیر امور خارجه در شورای روابط خارجی آمریکا دغدغههای انتخاباتی خود و جریان متبوعش را مطرح میکند؛ نوعی بدبینی نسبت به این افراد در جامعه ایجاد میشود. به عبارت دقیقتر، قرار بود مذاکرات برای لغو تحریمها و بهبود معیشت مردم انجام شود اما آنچه اکنون مردم از این رفتار ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا میبینند، تلاش برای توافق برای تقویت جایگاه جریان سیاسی اصلاحطلب در ایران است! البته مناسبات نزدیک غرب با اصلاحطلبان در ایران موضوع پنهانی نبوده و نیست و اساسا همان زمانی که تحریمها علیه ایران تصویب میشد، برخی کارشناسان در تهران این تحریمها را اقدامی برای برکشیدن اصحاب فتنه در ایران ارزیابی میکردند. اکنون افکار عمومی در مقابل این سوال بسیار مهم قرار گرفتهاند که «مذاکره برای چیست؟»
اما یک انتقاد صریح دیگر نسبت به رفتار نسنجیده ظریف، القای خطرناک این موضوع است که «دولت روحانی به تصمیمات اوباما وابسته است». باراک اوباما سال گذشته در اظهارنظری گزاف، مدعی شده بود دولت روحانی محصول تحریمهای او علیه ایران بوده است و اکنون محمدجواد ظریف هم مدعی است در صورت عدم توافق هستهای یا به عبارتی در صورت عدم همراهی اوباما، او و همفکرانش در ایران تضعیف خواهند شد و مردم پاسخ محکمی به آنها خواهند داد.
دیگر انتقاد قابل توجهی که به رفتار نسنجیده ظریف وارد شده آن است که چرا او که باید یک جایگاه فراجناحی داشته باشد، باید علیه بخشی از مردم خود با آمریکاییها منافع مشترک تعریف کند. به هر حال این رفتار پیامهای خطرناکی را در جامعه منتشر میکند و چه بسا تبعات و واکنشهای هزینهسازی نیز به همراه داشته باشد. به هر حال آنچه ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا گفت یک رسوایی تمام عیار و نشاندهنده بسیاری واقعیتهای ناگفته است.