به گزارش پایگاه 598 به نقل از فرهنگ نیوز،
عبد الصالح شمس اللهی / جنگ، اگر فقط جنگ باشد، در همه جای دنیا و در بین
همه افکار مذموم و بد است. هیچ انسان سالمی تمایل ندارد روزی در مقابل
همنوع خود قرار بگیرد و برای منافع زود گذر به روی انسانی از جنس خود
اسلحه بکشد.
آتش
و خون، یتیم شدن فرزندان و بیوه شدن زنان فقط بخشی از تبعات یک جنگ است؛
اما زمانی که جنگ عنوان دفاع پیدا میکند، مقدس میشود و فدای جان در آن
ارزشمند است و آنگاه جنگ عنوانی غیر از کشتار پیدا میکند؛ تبدیل میشود
به یک مفهوم، یک مفهوم مقدس که درکش برای همه عقول ممکن نیست و فقط
انسانها بزرگ و عاقل توان درک آن را دارند البته این بزرگی و عاقل بودن
به مدرک دانشگاهی و یا عالم حوزوی بودن نیست؛ گاه خیلی از مردم و پیره
زنهای کوچه و بازار این مفهوم مقدس را به خوبی و حتی بهتر از خیلی از
کسانی که ژست عقل گرفتهاند میفهمند.
مادر دو شهیدی که با فرزندان خود سخن می
گوید و مردم را برای رفع حاجاتشان به زیارت مزار آن دو شهید دعوت می
نماید. یقیناً معنی حقیقی "وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی
سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ”[۱]
را از خیلیها بهتر درک می نماید.
انتشار
سخنان عباس کیا رستمی، کارگردان سینما و تلوزیون، پرده از این واقعیت
برداشت که درک جنگ و معارف و مفاهیم آن در قد قواره هر کسی نیست و برای فهم
آن باید خاضعانه پای درس مادران شهید زانو زد و ملتمسانه از آنها طلب
نمود، تا گوشه ای از این معارف را برای ما بازگو کنند.
کیا رستمی در اظهاراتی در یک نشست، که
بوی ناراحتی از اقدام ارزشی کارگردانی دیگر را میداد، با بی مفهوم خواندن
جنگ آن را دورهی پریودی تاریخ انقلاب دانست؛ دوره ای که با به هیجان آوردن
جوانان آنها را به دم گلوله فرستادند. وی با نشستن در جایگاه ملت ایران
مخاطب سینمای ایران را مخاطبی خسته از سینمای جنگ دانست و اقبال عمومی
جهانی به بعضی از ساختههای خود را دلیل بر حقانیت خود دانست.
البته
این تحلیل از کسی که با جنگ بیگانه است بعید نیست و اصلاً از ایشان توقع
نمیرود که بتواند در مورد جنگ درست فکر کند؛ چرا که این حریم، حریم مدعیان
نیست و دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد.
اما چند نکته جای دقت دارد
۱. اگر مخاطب ایرانی از فیلم دفاع مقدس
خسته است، چرا هنوز بسیاری از فیلمهای دفاع مقدس جزء پرفروشترین
فیلمهای تاریخ سینمای ایران است؟ چرا هنوز
فیلمهایی چون فیلم عقابها و کانیمانگا در دهه ۶۰، آژانس شیشهای و لیلی
با من است در دهه ۷۰ واخراجیهایهای ۱ و ۲ و ۳ در دهه ۸۰، چ در مطلع دهه
۹۰، جزء پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است؟ و چرا هنوز هم زمانی که تلوزیون سریالی با دست مایه شهادت مثل معراجیها پخش میکند تبدیل به سریالی پر بیننده میشود؟
۲. انقلاب اسلامی معادلات ارزش و ضد
ارزش را به هم زده است و تعریف جدیدی از برتری را در فرهنگ ملی و مذهبی
ایران به وجود آورده است. از نظر تفکر اصیل انقلاب دیگر انتخاب در جشنواره
کن ملاک مانایی و برتری نیست. به نظر نمیرسد جشنواره کن که داور آن
"استیون آلن اسپیلبرگ یهودی”[۲] باشد فیلمی را با مضامین اصیل انقلاب به
عنوان فیلم برتر انتخاب کند. آقای کیارستمی باید بدانند که فیلم ماندگار آن
فیلمی است که دیالوگهایش هنوز در ذهن مردم است.
"«میدونی
یه گردان بره خط گروهان برگرده یعنی چی؟ میدونی یه گروهان بره خط دسته
برگرده یعنی چی؟ میدونی یه دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟»”[۳]
البته یقیناً کسی که جنگ را بی مفهوم میداند معنی این دیالوگها را نمیفهمد.
از نظر
ملت ایران ارزش در به به و چه چه کردن دشمن نیست؛ ما به خاک قالی نخ نمای
خانه مادر شهیدی که با شوق از فدا کردن فرزندش در راه اسلام صحبت میکند
ارزش قائلیم، نه به فرش قرمزی که برای سینماگران پهن میکنند.
۳. هویت، همه داشتهی یک ملت است و جنگ
چیزی بود که به ملت ایران هویت داد، خود باوری داد، بصیرت و روح ایمان داد.
امروزه در همه جای دنیا انقلاب را با مقاومتش میشناسند؛ جنگ در واقع
درمان بیماریهای باوری دوران طاغوت بود؛ جنگ که به فرموده امام راحل
(رحمهالله) دانشگاه بزرگی بود، با حجامت ملت، باورهای غلط طاغوتی را به
باورهای اصیل اسلامی تبدیل کرد؛ باور سازش را به باور مقاومت و اعتقاد ما
نمیتوانیم را به باور ما میتوانیم تبدیل کرد.
آنها که
جنگ را دوران پریودی انقلاب میدانند، کسانی هستند که به بیماری خود
ناباوری مبتلایند و هرگاه حالشان بد میشود، در دامان غرب غش میکنند.
۴. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول
کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر
کنید. [۴] این جمله امام راحل (رحمه الله) مسیر خوبی را نشان میدهد تا با
آن هم مفهوم جنگ را خوب درک کنیم و هم قضاوت کنیم،
که آیا شهدا از روی هیجان پا در عرصه جهاد نهادند و یا از روی فهم عمیق
دینی، کسی آن روز به جوانان این مرز و بوم قول دنیا نداده بود که به خاطر
آن به جنگ بروند و کسی هم دست روی احساسات نگذاشته بود، همه با باور عمیق
ولایی و به اشاره نوک انگشت امام راحل (رحمه الله) جان در طبق اخلاص نهادند
و جبههها را با خون خود رنگین نمودند. جا دارد تا سینما گرانی چون
عباس کیارستمی یک بار هم که شده وصیت نامه شهدا را ورق بزنند تا از توهم
اینکه حرکتهای رزمندگان حرکتی هیجانی بوده بیرون بیایند.
این
قسمتی از وصیت نامه "شهید غلامعلی پیچک” است؛ قضاوت کنیم ببینیم آیا این
کلام از یک انسان هیجانی است یا یک انسان عاقل او مینویسد: "بگذارید
بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی (علیه السلام) بود به اسم حکومت خمینی
که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد. ما از سرنگونی نمیترسیم از انحراف
میترسیم.”
فریادها بر سر حاتمیکیا چرا؟!
ناراحتی فیلمسازان غیر ارزشی، از امثال
ابراهیم حاتمی کیا طبیعی است؛ چراکه ساخت فیلمهایی چون "چ” ذائقه مخاطب
ایرانی را که چند سالی بود آلوده به فیلمهای سطحی شده بود، تغییر خواهد
داد و دیگر کسی برای فیلمهای بدون محتوای ارزشی، تره خورد نخواهد کرد.
مسیر
امثال حاتمی کیا مسیر گذر از سینمای غیر ارزشی به سینمای ارزشی است؛ چیزی
که این روزها اقبال عمومی به آن بیشتر شده است در این میان کارگردانانی که
توان و لیاقت ورود به این حریم را ندارند، سعی میکنند با نفی فیلمهای
ساخته شده در حوزه ارزشها همچنان خود را در گیشهها و بر سر در سینماها
نگه دارند. البته این مسیری است که آغاز شده است و دیگر گوشها حوصله
فریادهای مذبوحانه آنها را ندارد.
انقلاب در دست نامحرمان
از
مهمترین وصایای امام (رحمه الله) این بود، که نگذارید انقلاب به دست نا
اهلان و نامحرمان بیفتد. انقلاب یک مفهوم متشکل از اجزاء است؛ اجزاء یک
انقلاب مثل سنگرهایی میمانند که سقوط یکی زمینه برای سقوط دیگری است. یکی
از این سنگرها سینماست که اگر اجازه دهیم در دست نا اهلان و نامحرمان
بیفتند زمینه سقوط سنگرهای دیگر فراهم میشود.
به سینما در دنیا به عنوان ابزار انتقال
ایده و فکر نگاه میشود. امروزه هالیوود با ساخت سالیانه چند صد فیلم بر
روی افکار عمومی جهان سوار شده است و در این عرصه یکه تازی میکند. این
درحالیست که ما درون سینمای خودمان و به دست خودمان، کسانی را پرورش
میدهیم که در مواردی هیچ تعهدی به آرمانهای انقلابی ندارند.
آنها از طریق وزارت فرهنگ و ارشادی که استواریش ریشه در خون شهیدان دارد و
صدا و سیمایی که آنتنهایش به واسطه خون شهدا پا برجا مانده است، بر خلاف
باورهای انقلابی مردم صحبت میکنند و در این وسط چشمان خیس مادرانی میماند
که نا باورانه تاراج خون شهیدانشان را به نظاره نشستهاند.
متأسفانه با گذشت بیش از سه دهه از
انقلاب هنوز این عرصه در دست کسانیست که نه تنها از ارزشهای انقلابی چیزی
نمیفهمند، بلکه فهمشان از ارزشها فهم معکوس است. کسانی چون اصغر فرهادی
که تا یکی از ساختههایشان بین المللی میشود به همه چیز را فراموش میکنند
حاصل غفلتهای فرهنگی در این سالها میباشند.
البته
انقلاب همانطور که با این مشکلات در عرصه سینما مواجه، با رویشهایی در
حوزه سینما، تئاتر و موسیقی روبه روست است. کارگردانان متعهدی چون ابراهیم
عزیز و بازیگرانی چون الهام چرخنده و یا خوانندگانی چون حامد زمانی از
رویشهای انقلاب در این عرصه به حساب میآیند؛ که جا دارد دستگاههای
فرهنگی بیش ازپیش از آنها و ساختههایشان حمایت نمایند.
مسئولین باید بدانند اگر چه جنگ در ظاهر
تمام شده است اما جنگ فرهنگها هنوز ادامه دارد و به قول شهید چمران "وقتی
شیپور جنگ نواخته شود مرد از نامرد شناخته میشود پس ای شیپورچی به نوار!”
[۱] آل عمران ۱۶۹ /کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند مرده مپندار، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان به ایشان روزی میدهند.
[۲] رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم کن ۲۰۱۳
[۳] بخشی از دیالوگ فیلم آژانس شیشه ای ساخته ابراهیم حاتمی کیا.
[۴] صحیفه نور ج۱۴ص ۴۹۱