جهاد و هجرت در راه خدا، از ملاکهای ارزشیابی شخصیتها در قرآن است. آل تزویر مالک را در "قلزم" به شهادت رساند و چون خبر شهادت او را به على(ع) دادند، ایشان فرمودند:
"مالک چه بود؟ به خدا اگر کوه بود، کوهى بود جدا از دیگر کوهها و اگر سنگ بود، سنگى بود خارا که سم هیچ ستور به ستیغ آن نرسد و هیچ پرنده برفراز آن نپرد."
حدود یک ماه پیش وزیر دادگستری و رییس پلیس فدرال امریکا (FBI) از طرح ایران برای ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن خبر دادند، ادعایی که جمهوری اسلامی با هالیوودی دانستن این موضوع آن را به نوعی سناریوسازی مقامهای کاخ سفید، برای مقابله با مسائل داخلی امریکا و الگو شدن ایران در تحولات بیداری اسلامی عنوان کرد.
این سناریوسازی ایالات متحده که با اتهام تروریسم علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز شده بود، حالا با طرح ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس و قرار دادن نام وی در لیست ترور وارد فاز جدیدی شده است. اتهامی که تنها بر اساس چند مکالمه تلفنی مشکوک و انتقال مبلغی پول مطرح شده است اما به راستی چرا دولتمردان امریکا که خود مدعی مبارزه با تروریسم هستند، به سوی ترور روی آورده و دستور ترور یکی از فرماندهان نظامی ایران را صادر میکنند؟ و چرا یک فرمانده سپاه می تواند اینقدر برای یک کشوری مثل آمریکا که ادعای ابرقدرتی دارد، مهم باشد که سنای آمریکا برای ترور او بودجه اختصاص می دهد؟ اصلا به کدامین دلیل"روئل مارک گرچت" کارشناس سابق بخش خاورمیانه در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و عضو بنیاد دفاع از دموکراسیها مدعی است که سپاه پاسداران ایران را نمیتوان مرعوب کرد مگر اینکه اعضای آن را بکشیم و به صراحت اعلام می کند که "قاسم سلیمانی بسیار سفر میکند... تکان بخورید... تلاش کنید او را بکشید".
گفتنی است، مقامات آمریکایی در زمینه ادعای دخالت عناصر یا مقامات دولت ایران در ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن و هیچ مدرکی ارائه نکرده اند و این در حالی است که رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیرشان از موجود بودن بیش از 100 سند قطعی از هدایت و حمایت امریکاییها در قبال تروریستها در عملیاتهایشان در منطقه و ایران خبر دادند.
البته شایان ذکر است، قرارگرفتن نام فرمانده سپاه قدس در لیست ترور ایالات متحده موضوع تازهای نیست و به جز ایشان، نام افراد دیگری از سپاه پاسداران به صورت رسمی و غیررسمی در لیست ترور امریکا قرار گرفته است که نشان دهنده عمق کینه و دشمنی امریکا با ایران است.کینه ای که ابتدا با طراحی یک سناریوی بی پایه و اساس اتهاماتی را به سپاه وارد کردند و بعد که نتیجه ای از آن حاصل نگشت، فرماندهان آن را تهدید به ترور کردند درحالیکه سپاه یک نهاد مردمی است و تهدید سپاه یعنی تهدید ملت ایران، البته مردم ایران هم که از این تهدیدات هراسی ندارند.
البته برای رسانه های غربی فرقی نمیکند که این ادعاها چقدر مستند است زیرا آنها خیلی وقت است پروژه ایران هراسی - شما بخوانید سپاه هراسی - را کلید زده اند زیرا حدود یک دهه پیش که آمریکایی ها تصمیم به آغاز حضور نظامی گسترده در منطقه گرفتند به هیچ وجه نمی توانستند تصور کنند که با چنین نیرویی مواجه خواهند شد. بویژه از زمانی که آمریکا پس از سال ۲۰۰۱ به منطقه پا نهاد طعم رویارویی با نیروی قدس را به عمیق ترین و واقعی ترین شکل ممکن چشیده است و امروز که از قلب نیویورک هم صدای مرگ بر اسراییل شنیده می شود، آمریکایی ها باید فهمیده باشند که معنای "عملیات برون مرزی" چیست. هر وقت آمریکایی ها فهمیدند که نفرت از اسراییل چگونه به نیویورک رسیده الگوی عمل نیروی قدس در خاورمیانه را هم کشف خواهند کرد.
جای بسی تعجب است که چرا امروز مدعیان مبارزه با تروریسم خود با سلاح ترور به مقابله با ایران آمده اند؟ اما واقعیت ماجرا این است که ملت های منطقه برای جمهوری اسلامی اعتبار ویژه ای قائلند و آن را حامی و پشتوانه اقتدار و عزت خود می یابند و بسیاری از آرمان های خود را در سیمای انقلاب اسلامی جست وجو می کنند و بدون شک "سردار قاسم سلیمانی" حامل این پیام است.
اما یکی از نکات جالب رسانه های غربی در تکمیل پروژه سپاه هراسی ساختن چهره ای ترسناک از فرمانده سپاه قدس و به خصوص افسانه سرایی هالیوودی از سردار سلیمانی در ذهن مخاطبان خویش است که برخی از این رسانه ها در این زمینه به نوعی سنگ تمام گذاشتند به طوری که مستندات ذیل تنها گوشه ای از این سیاست است. سیاستی که گاهی به اعتراف بر توانمندی های ایشان ختم می شود.
روزنامه انگلیسی "گاردین" گزارشی را در این زمینه منتشر کرده که فارغ از برخی خلاف گویی های آن جالب توجه است. این روزنامه با تمرکز بر سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس می نویسد: "قدرت و وجهه قاسم سلیمانی به عنوان کسی که قدرتمندترین بازیگر عرصه منطقه است، در سه سال گذشته کاهش نیافته است و در برخی از مولفه ها، افزایش نیز یافته است. قدرت ارتباط های سلیمانی طی هفته ها مصاحبه با مقامات عراقی مشخص شده است، برخی از مقامات عراقی او را ستایش می کنند."
به گزارش گاردین، "وظیفه سپاه قدس حفاظت از انقلاب و صدور آن به کشورهای اسلامی است. جوامع شیعه نشان داده اند که بسیار مستعد انقلاب هستند و با سپاه قدس همراهی خواهند داشت."
همچنین گاردین نوشت: "8 سال گذشته ما شاهد جنگ بین متحدین و نمایندگان سپاه قدس با ارتش آمریکا بوده ایم که نتیجه آن را اکنون می بینم، چرا که ارتش آمریکا درحال ترک عراق است."
گزارش گاردین حاکی است، یکی از نمایندگان مجلس عراق که از دستیاران ارشد نوری المالکی است، درباره سلیمانی می گوید: "او فقط یکبار در این هشت ساله به عراق آمده است، او فردی است که آرام سخن می گوید و منطقی و بسیار مودب است، وقتی با او حرف می زنید، بسیار ساده برخورد می کند. تا زمانی که پشتوانه او را نشناسید، نمی دانید چه قدرتی دارد، هیچ کسی نمی تواند با او بجنگد."
این روزنامه انگلیسی معتقد است: "سلیمانی اصلا یک مرد جنگی به نظر نمی رسد، با موهای جوگندمی، لاغر و با لبخندی ملیح! کسانی که او را در سال 2006 و هنگام مسافرتش به بغداد به صورت مخفیانه دیده اند، می گویند او بدون هیچ محافظی تنها به همراه دو نفری که او را دعوت کرده بودند، به همه جا می رفته است. آمریکایی ها تا زمانی که او به ایران بازمی گردد، از حضور او در عراق خبردار نمی شوند."
گاردین این را هم متذکر شد که "حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش می دانند. بسیاری از مقامات آمریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفادار به سلیمانی کرده اند، می گویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شده اند."
همچنین چندی پیش "واشنگتن پست" در نوشتار خود، ضمن تکرار ادعاها و اتهامات همیشگی مبنی بر حمایت ایران از شبه نظامیان عراق، لبنان، افغانستان و غیره، سلیمانی را مهمترین سیاست گذار سیاستهای خارجی ایران دانست!
یکی از مقامات بلندپایه رسمی آمریکا می گوید: "او مانند قیصر سوزو هراس انگیز است، او همه جا هست و هیچ جا نیست. او موفق شده است که با تمام گروه های شیعه عراقی در همه سطوح رابطه برقرار کند."
همچنین زلمای خلیلزاد، سفیر سابق امریکا در افغانستان نیز درباره ایشان میگوید: "همانقدر که مقامات امریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم میکنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان دادن به درگیریهای نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت، تهدیدی که میرفت ناآرامیهای آن گسترش یافته و پیامدهای وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد."
گفتنی است روزنامه امریکایی "مک کلثی" در سیام مارس ۲۰۰۸ گزارش داده بود: "سلیمانی برای توقف درگیریها میان نیروهای امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیروهای مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی کرده است. یکی از نخستین و مهمترین پیروزیهای سلیمانی بر امریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی."
اما جای تعجب است کسانی که تا این اندازه بر صلح جو بودن سردار سلیمانی اذعان دارند چگونه او را متهم پرونده ترور رفیق حریری میدانند و در کنگره امریکا، صریحاً و رسماً پیشنهاد ترور او را میدهند! البته این تصمیم جای بسی تامل دارد! زیرا امریکاییها به خاطر از دست دادن حامیان منطقهای خود و مواجه با جنبش والاستریت چندی است که دچار شوک بزرگی شدند به طوری که جمعی از نمایندگان کنگره امریکا نیز به دولت این کشور پیشنهاد کردند ترور مسئولان ایرانی را بخصوص در نیروی سپاه قدس در دستور کار قرار دهد.
"جک کین" رئیس سابق نیروی زمینی ارتش آمریکا در جلسه استماع کنگره در این خصوص گفت: "چرا مسئولان ایرانی را نمیکشیم؟ چرا ما آنها را ترور نکنیم؟ نمیگویم اقدام نظامی کنیم ولی عملیات ترور را پیشنهاد میکنم."
چندی پیش "جک کیانی" فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش آمریکا که در نشست کنگره آمریکا حضور داشت با اشاره به طرح ترور مقامات ایرانی به ویژه مقامات ارشد سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، تاکید کرد: "چرا آنها را به قتل نرسانیم؟ چرا ما عامدانه آنها را ترور نکنیم؟"
وی در ادامه اظهارات جنجالی خود که به خوبی از سیاستهای آمریکا پرده بر می دارد، افزود: "نمی گویم که اقدام نظامی انجام دهیم، من پیشنهاد می دهم عملیات محرمانه انجام دهیم. باید فشارهای شدیدی روی آنها اعمال کنیم."
وی با اشاره به یکی از فرمانده هان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران با لحنی منفعلانه تاکید کرد:"قاسم سلیمانی خیلی زیاد سفر می کند، بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید!"
در آخر گفتنی است، این اقدام فارغ از تعقل آمریکایی ها که بزرگترین حامی تروریسم در جهان شناخته می شود در قبال بزرگترین قربانی تروریسم در جهان چیز عجیب وتازه ای نیست. آمریکا از یک سو جمهوری اسلامی ایران را متهم می کند که در طراحی و اقدام جهت ترور سفیر عربستان در واشنگتن دست داشته است و نیز جمهوری اسلامی ایران را متهم به حمایت "حزب الله" در لبنان و "حماس" در فلسطین حمایت می کند و به همین بهانه جمهوری اسلامی را مستحق تحریم های همه جانبه می داند و از هر وسیله ای برای منزوی کردن جمهوری اسلامی ایران استفاده می نماید و از سوی دیگر سناتور ها و کارشناسان نظامی این کشور پیشنهاد ترور نظامیان ایرانی را به دولت شان می دهند.