به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، در عصر
کنونی دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها به عنوان یک عامل تعیینکننده در نظام بینالملل
تحت تأثیر تحولات شگرف در عرصه ارتباطات قرار گرفته است. این تحولات باعث
شده که رشته ای به نام دیپلماسی رسانهای به عنوان یکی از شاخههای اصلی فعالیت دستگاه دیپلماسی پدیدار شود و بخش قابل توجهی از دیپلماسی عمومی کشورها را به خود اختصاص دهد.
امروزه رسانهها به عنوان ابزار اصلی قدرت
نرم، نقش کلیدی در عرصه تحولات دیپلماسی بر عهده دارند. در
مجموع، دیپلماسی رسانهای عبارت است از استفاده از انواع رسانهها برای رسیدن به اهداف
دیپلماتیک، تأمین منافع، تکمیل و ارتقای سیاست خارجی.
در محیط دیپلماسی جدید رسانهها بار اصلی ارتباط
دولت ها را بر دوش دارند. به طوری که حجم قابل توجهی از مراودات
دیپلماتیک و پیامهای سیاسی به جای پاکت های مهر شده و محرمانه، از مقابل دیدگان مردم دنیا عبور کرده و به طرف مقابل میرسد. دریافتکنندگان نیز متقابلاً پاسخهای خود را در
بستههای رسانهای ارائه میکنند.
دیپلماسی رسانه ای در دولت یازدهم منحصر شده است به روش های ابتدایی چون مصاحبه و گفتگوهای خبری آقای جواد ظریف و حسن روحانی، این درحالی است که نه تنها دشمنان بلکه کشورهای منطقه خودمان نهایت استفاده را از قدرت رسانه ای میکنند. دکتر سیامک
باقری استاد برجسته دانشگاه عالی دفاع ملی معتقد است که دولت یازدهم فاقد
هرگونه دیپلماسی عمومی و رسانه ای می باشد
"دولت یازدهم به نداشتن دیپلماسی رسانهای و عمومی در کنار دیپلماسی
رسمی اذعان کرده و همین امر نیز باعث ضعف در بهرهگیری از رسانه و عملیات روانی در
حوزه دیپلماسی هستهای و سایر دیپلماسیهای اعمالی شده است".
این استاد دانشگاه ضعف عمده نبود دیپلماسی
رسانه ای را توجه یکپارچه وزارت امور خارجه به یک موضوع و کم توجهی به تهدیدات
دیگر می داند و می گوید "جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست خارجی با تنازعات
و رقابتها و یا تهدیدات مختلفی مواجه است در حالی دولت یازدهم بیش از اندازه به یک
عنصر از تهدیدات توجه کرده و سایر حوزهها را مانند حوزه حقوق بشر کمتر مورد توجه
قرار داده است. فعالیت دیپلماسی در این زمینهها کمتر بوده در حالی که ایران میتوانست از ظرفیت عدم تعهد و
سایر گروههای مستقل در نظام جهانی استفاده کند و ضعف عدم استفاده از این پتانسیلها
نیز در وزارت خارجه دولت یازدهم مشهود است".
فعالیت های وزیر امور خارجه در رسانه ها نیز
بسیار ناقص و در مواردی کاملا خلاف مصالح وزارت خارجه بوده است. حضور ظریف در شبکه اجتماعی فیس بوک هرچند با
ادعای ارتباط مستقیم با مردم و شفاف سازی انجام میشود اما یکی از از موارد اشتباه
وزیر امور خارجه در دیپلماسی رسانه ای به شمار میرود. فیس بوک که شبکه ای به ظاهر
اجتماعی است تحت نظر شدید سازمان های امنیت امریکایی قرار دارد و هر حرکتی در آن
از دید این سازمان ها مغفول نمی ماند. فعالیت یکی از بالاترین مقامات جمهوری
اسلامی در این شبکه تحت نظر به هیچ عنوان با مبانی دیپلماسی رسانه ای هماهنگ نبوده و بلکه نوعی عقب نشینی به شمار می آید. همچنین در کنار فعالیت در رسانه های خارجی باید به داخل نیز توجه نمود و با
توجه به فیلتر بودن این شبکه در داخل کشور
حضور یک مقام رسمی در آن بسیار ناموجه قلم داد می شود.
دیپلماسی رسانه ای که امروزه اصلی ترین بخش
دستگاه دیپلماتیک کشورهای تاثیرگزار می باشد در دولت یازدهم به خوبی درک نشده و توسط وزارت امور خارجه مدیریت نمی شود. در مواردی نیز که محمدجواد ظریف شخصا می خواهد اقدامی در این زمینه داشته باشد گویا به علت نداشتن سواد رسانه ای، به سراغ رفتارهای چیپ و پیش پا افتاده و بعضا غلط میرود که امیدواریم این روند در آینده با بکار گیری نیروهای نخبه رسانه ای اصلاح شود چرا که وزارت خارجه نماینده جمهوری اسلامی ایران است و نباید درگیر بازی ها و جناح بندی های سیاسی شود.