کد خبر: ۲۵۴۹۵۵
زمان انتشار: ۱۳:۵۵     ۰۵ مهر ۱۳۹۳
میانگین الحاد و کفرگرایی در عربستان سعودی بالاترین و بیشترین میانگین در مقایسه با دیگر جوامع اسلامی است، به حدی که این نسبت تا حدود زیادی به میانگین حاکم بر جوامع اروپایی نزدیک است.
عرش نیوز: هیزم داعش یا هیزم جهنم فرقی نمی‌کند، چون دستگاه دینی و مذهبی وهابی از بالاترین سمت آن مانند مفتی عربستان سعودی و هیأت علما و مفتی‌های بزرگ عربستان کشته گان داعش – البته شاخه‌های دیگر سازمان تروریستی القاعده شامل این فتوا نمی‌شوند – را شهید به شمار نمی‌آورد، بلکه آنها را افرادی می‌داند که در راه گمراهی و ضلالت کشته شدند.

این فتوا تا پیش از این درباره تروریست‌ها و انتحاری‌های سعودی و غیر سعودی سازمان القاعده که خود را در بازارها و حسینه‌ها و مساجد شیعیان منفجر می‌کردند، منطبق نبود و در چنین مواردی مفتی‌های سعودی در ظاهر سکوت اختیار می‌کردند و در باطن از این اقدامات استقبال می‌کردند و حتی اگر هم استقبالی صریح صورت می‌گرفت، شامل مفتی‌های طبقه دوم وهابی بود.

این موضوعی است که در خصوص سوریه نیز تکرار شد، تا اینکه وبای القاعده وهابی در بسیاری از کشورهای عربی منطقه از جمله یمن و لیبی منتشر شد. این بار قضیه با موارد سابق تفاوت داشت، چون این بار چاقوی داعش به گلوی حکومت سعودی فشار می‌آورد، یا حداقل آل سعود و نزدیکان به آنها از جمله مفتی‌های دستگاه دینی و مذهبی عربستان چنین احساس می‌کنند.

اما سوالی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که چرا اغلب عملیات‌های انتحاری که داعش دست به آن می‌زند، توسط سعودی‌ها به اجرا گذاشته می‌شود؟ چرا انتحاری‌های سعودی دارای مذهب اقلیت یعنی آیین وهابی نجدی – منتسب به صحرای نجد در عربستان که خاستگاه این مکتب است – هستند؟

با اینکه تحلیل‌های ارائه شده سعودی دارای صیغه جمع هستند و اظهار می‌‌کنند که جوانان ما به داعش ملحق شدند، یا مغز جوانان ما شستشو داده شد، اما واقعیت امر این است که هیچ یک از شهروندان عربستانی غیر وهابی از ساکنان حجاز و جنوب عربستان گرفته تا شرق آن و نه پیروان مذاهب دیگر اسلامی، نه به داعش و نه به اقدامات خشونت‌آمیز و نه جنایات و قتل و کشتار آنها ملحق نشدند.به همین دلیل به جرات می‌توان گفت که تمام انتحاری‌های سعودی ضرورتا و الزاما وهابی بوده‌اند.

حماسه دینی موعود

یکی از مهمترین تفسیرهایی که سعودی‌های وهابی درباره جوانان انتحاری و تروریست خود که به سازمان القاعده یا گروه‌های تروریستی تکفیری داعش یا جبهه النصره یا هریک از شاخه‌های القاعده ملحق شده‌اند، ارائه می‌دهند، این است که جوانان سعودی روی مذهب و دین حساسیت و تعصب بسیاری دارند و این موجب شده تا افراد یا احزاب یا جماعت‌هایی یافت شوند که از این شور و حماسه و تعصب در خدمت اهداف سیاسی خود بهره برداری کنند و بالطبع در اینجا منظور سوء استفاده‌های آل سعود نیست.

مفتی اعظم وهابیت

اما آیا این تحلیل، تحلیل و تفسیری درست است؟ سوالاتی که در این حوزه مطرح می‌شود، بسیارند، از جمله اینکه به چه دلیل جوانان وهابی بیش از جوانان دیگر ادیان روی دین و آیین خود تعصب و حساسیت دارند؟

اگرچه آمارهای رسمی درباره میزان دین‌گرایی در عربستان سعودی وجود ندارد، اما یک تحقیق ساده نشان می‌دهد، برخلاف آنچه مردم تصور می‌کنند، میزان و نسبت دین‌گرایی در جامعه سعودی بسیار پایین است و دلیل این مدعی گزارش‌ها و آمارهایی است که در این اواخر در زمینه الحاد و ارتداد در این کشور منتشر شده و نشان می‌دهد که میانگین الحاد و کفرگرایی در عربستان سعودی بالاترین و بیشترین میانگین در مقایسه با دیگر جوامع اسلامی است، به حدی که این نسبت تا حدود زیادی به میانگین حاکم بر جوامع اروپایی نزدیک است.

نکته قابل توجه اینجاست که این آمارگیری و نظرسنجی در شهرهای منطقه نجد صورت گرفت و این باور وجود دارد که مناطق روستایی و بیابانی "نجد" میزان این الحاد و ارتداد بیشتر است و اگر در این میان خبری در این زمینه منتشر نشده به دلیل سرپوش‌گذاری‌های حکومت سعودی است، بنابراین سرزمین نجد آنگونه که تصور می‌شود، دین‌گراتر از دیگر مناطق عربستان و ساکنان آن متعصب‌تر و دین‌گراتر از جوانان دیگر مناطق عربستان سعودی نیستند، تا به این ترتیب ثابت شود، میانگین و میزان جوانان وهابی متعصب آنگونه که تصور می‌شود، بالا نیست و حتی نسبت به مناطق دیگر که پیروان این مکتب در آنجا زندگی می‌کنند، کمتر است.

این در عرصه داخلی کشور عربستان سعودی؛ اما اگر بخواهیم میزان دین‌گرایی و تعصب مذهبی جوانان وهابی را در عرصه جهان اسلام بررسی کنیم،‌ این امر نیازمند دلایل بزرگ‌‌تر و بیشتر است.

آیا منطقی است که در جهان اسلام جوانان متعصب و دین‌گرایی وجود نداشته باشد که به اندازه جوانان سعودی وهابی متعصب و دین‌گرا نباشند و به خاطر اعتقادات و باورهای افراط گرایانه خود در عملیات‌های قتل و کشتار و خشونت و بمبگذاری مشارکت نداشته باشند، به ویژه اگر این اقدامات بخشی از حماسه و تعصب دینی آنها باشد. چرا در سرزمین حجاز جوانان سعودی وجود ندارند که حماسه و تعصب مذهبی خود را به شیوه وهابی بیان نکنند؟

افراط گرایی مذهبی، نه شور و حماسه دینی

اگر گفته شود، جوانان اصولگرای وهابی سعودی از دیگر جوانان اصولگرای کشورهای منطقه خشن‌تر و افراط‌گراتر هستند، سخنی به گزافه گفته نشده و همین افراط گرایی و خشونت آنها را به هیزم گروه‌های وابسته به سازمان القاعده از جمله داعش کرده است. اما این اعتراف در جای خود این سوال را مطرح می‌کند که منبع اندیشه‌های افراط گرایانه و تندرو چیست که جوانان وهابی را واداشته تا به خشن‌ترین و وحشی‌ترین گروه‌های تروریستی ملحق شوند.

پاسخ به این سوال ما ضرورتا به افکار و اندیشه‌های وهابی به عنوان کانون ایجاد و شکل گیری کینه و خشونت و تکفیر سوق می‌دهدو بازتاب آن به خوبی روی جوانان سعودی و نه دیگر جوانان قابل مشاهده است.

هم اکنون این باور در میان بسیاری از اصحاب رسانه عربستان سعودی شکل گرفته که عامل افراط گرایی و تندرویی در جامعه سعودی مفتی‌ها و مشایخ وهابی هستند و یکی از دلایل آن شیوه‌های آموزش یا ایدئولوژی وهابی است که گفته‌ای کاملا درست است، چراکه اکنون همه دنیا بر این نکته اتفاق نظر دارند که اندیشه‌های وهابی عامل شکل گیری القاعده بود، چراکه از زمان شکل گیری القاعده تاکنون مشاهده نشده که مسلمانان غیر وهابی جذب گروه‌های تروریستی تکفیری شده باشند و یا اینکه خود را در میان افراد بی‌گناه منفجر کنند و موجب بر زمین ریخته شدن خون‌ها شوند.

در اینجا باید به نکته مهمی اشاره درباره خط مشی دینی و مذهبی عربستان سعودی و مرجعیت دینی سعودی‌ها اشاره کرد و آن اینکه وهابیت دارای بافت و ساختاری محلی است، اگرچه تلاش شده به مناطق دیگر تعمیم داده شود.

به عبارت دیگر دعوت وهابیت، دعوتی نجدی است و رهبران آن از سرزمین نجد و نطریه پردازان آن نجدی و حامیان مالی آن در خاندان آل سعود از سرزمین نجد و تجار آن هستند، به همین دلیل عناصر مسلح آن نیز اغلب از سرزمین نجد هستند و با اینکه خط مشی آموزشی و شیوه تدریس و مواد آموزشی در عربستان برای همه از سال اول ابتدایی تا فراغت از تحصیل در دانشگاه یکسان و برابر است، اما شهروندان غیر وهابی به ندرت تحت تاثیر افکار و اندیشه‌های وهابی قرار دارند که آنها را به خودکشی و تکیه بر انواع واقسام شیوه‌های قتل کشتار و بسیاری دیگر از فجایع آموزش می‌دهد.

به همین دلیل ساکنان مناطق حجاز و یا شیعیان و یا اسماعیلی‌ها یا شافعی‌ها یا صوفی و مالکی و حنفی‌ها با وجودی‌که در مناطق مختلف عربستان ساکن هستند، اما از آموزه‌های وهابی تاثیر نمی‌پذیرند، چرا؟

اول آنکه وهابیت را مذهب و آیین خود نمی‌دانند، همانگونه که مفتی‌های سعودی و مشایخ وهابی را مرجع دینی خود تلقی نمی‌کنند و سوم اینکه به خوبی می‌دانند، پذیرش ایده و اندیشه‌های وهابی بر رفتار و کردار آنها تاثیر می‌گذارد و خیلی زود آنها را انگشت نمای جوامعی می‌کند که در آن بسر می‌برند.

این درحالی است که بسیاری از شهروندان عربستانی آموزه‌های وهابیت را بالاجبار فرا می‌گیرند، در حالی‌که آن را درست نمی‌دانند و بر این باورند که مشایخ و مفتی‌های وهابی اسلام درست را پیاده نمی‌کنند، بلکه حتی بسیاری از افکار واندیشه‌ها و برخوردهایشان را سبک می‌شمارند، چنین دیدگاهی موجب شده تا آنها به هیچ از آموزه‌ها و اندیشه‌های وهابی ایمان و اعتقاد نداشته باشند و آنها را در هیچ مقطی از زندگی خود آنها را پیاده نمی‌کنند.

افراط گرایی مذهبی خشونت‌بار در عربستان سعودی تنها میان پیروان آیین وهابی دیده می‌شود و افکار و اندیشه‌های آنها از خطبه‌ها و نوشته‌ها و کتاب‌ها و خط مشی آموزشی تغذیه و در نهایت منتهی به انتخاب داعش توسط آنها می‌شود تا آنها جدای از دیگر جوانان عربستانی به هیزم داعش و القاعده تبدیل شوند.

فتنه انگیزی سیاسی و مذهبی

آیا ده‌ها مفتی وهابی به شکل علنی و آشکار جوانان عربستانی را به جهاد در عراق دعوت نمی‌کنند و فرا نمی‌خواندند و در قبال آن حکومت سعودی و آل سعود واکنشی از خود نشان نمی‌دهند؟

آیا جوانان سعودی آنگونه که مفتی‌های سعودی مدعی هستند، بدون اذن و اجازه حکومت سعودی و ولی امرشان راهی جهاد در عراق و سوریه می‌شوند؟ یا اینکه توجیهات سیاسی جوانان وهابی را به پیوستن و ملحق شدن به القاعده و داعش تشویق می‌کنند تا طرح‌های سیاسی دشمنان خود را ناکام سازند و با شکست مواجه کنند؟

آیا سکوت آل سعود در قبال این فراخوان‌ها و دعوت‌های مکرر و فتنه انگیزی‌های طایفه‌ای در روزنامه‌ها با هدف ارسال جوانان به عراق به جای رویارویی با نظام در داخل کشور صورت می‌گیرد؟ آیا رئیس دستگاه عالی قضایی عربستان سعودی زمانی نمی‌گفت که میدان و عرصه جهاد نه عربستان سعودی که کشور عراق و سوریه است؟

آیا تبلیغات و رسانه‌ها و سیاست‌های طایفه گرایانه و فتنه انگیزانه حکومت سعودی موجب تحریک جوانان سعودی وهابی برای مبارزه علیه نظام سوریه نشده است؟

آیا حکومت سعودی بارها اقدام به آزاد کردن زندانیان القاعده به شرط اعزام به سوریه و پیوستن به صفوف گروه‌های تروریستی نکرده است؟ به این ترتیب می‌توان گفت، حکومت سعودی همواره از سازمان تروریستی القاعده به طور عام در سراسر منطقه و گروه تروریستی تکفیری «جبهه النصره»، شاخه القاعده در سوریه حمایت و دفاع نکرده است؟ تا پس از آن گروه تروریستی تکفیری داعش نیز به گروه‌های مورد حمایت آل سعود تبدیل شود و در قبال تمام جنایات آنها سکوت اختیار کرده است؟

هم اکنون بر کسی پوشیده نیست، آل سعود از جمله حامیان گروه‌های تروریستی مسلح در سوریه از جمله داعش و جبهه النصره بوده و شاهزاده "بندر بن سلطان"، رئیس سابق دستگاه اطلاعات عربستان سعودی نقشی انکارناپذیر در بحران سوریه ایفا کرده است. هم اکنون همه می‌دانند که عربستان سعودی بازی خطرناکی را در سوریه با حمایت مالی و نظامی گروه‌های تروریستی تکفیری افراط گرای سلفی یا همان وهابی آغاز کرده و سرانجام همان بندر بن سلطان قربانی سیاست‌های سعودی – وهابی شد.

پس از آن حکومت سعودی جنگ تبلیغاتی خود را تنها با یک هدف آغاز کرد و آن اعلام برائت از داعش بود تا اینکه حدود ۲ ماه پیش این گروه تروریستی تکفیری شهر موصل را در عراق تصرف کرد تا یکباره برائت به حمایت از داعش تبدیل شود، اما با نزدیک شدن داعش به مرزهای اردن و عربستان سعودی بار دیگر حکومت سعودی برائت خود را از داعش اعلام و در برابر جبهه النصره سکوت اختیار کند.

آنچه در اینجا مورد تاکید است، اینکه آل سعود هرآنچه هم اکنون انجام می‌دهد، سرمایه‌گذاری روی جوانان وهابی چه در داخل و چه در خارج عربستان و بهره برداری از آنها برای مقابله با دشمنان آل سعود و وهابیت است، اما هم اکنون همه چیز علیه سعودی‌ها تغییر کرده و عربستان می‌رود تا به هیزم داعش یا هیزم جهنم تبدیل شود، همانند جوانان وهابی عربستان.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها