کد خبر: ۲۵۴۸۵
زمان انتشار: ۰۹:۴۹     ۱۵ آبان ۱۳۹۰
دو ماجرايي كه در بازي يك تيم مشهور فوتبال و در دفتر كار يك هنرپيشه سرشناس اتفاق افتاده براي هر جامعه اي ولو آن كه هيچ نسبتي با دين و مذهب هم نداشته باشد، تكان دهنده و غيرقابل اغماض است اما در كشور ما كه نظام سياسي اجتماعي آن بر پايه دين و ارزش هاي اخلاقي استوار شده، فاجعه اي به مراتب خطرناك تر است.
به گزارش 598 سعدالله زارعی در کیهان نوشت:دو خبر در دو حوزه سينما و ورزش كشور طي يكي- دو هفته اخير به شكل دو بمب خبري توجهات و تاملات فراواني را پديد آورد. رخ دادن حوادث در حوزه هاي اجتماعي- از جمله در دو حوزه ياد شده- چندان غيرطبيعي نيست و از اين رو بايد گفت دو خبر ضد اخلاقي اخير از آنجا اهميت ويژه اي پيدا كرده و به يك بگومگوي فراگير در ميان مردم و مسئولين كشور تبديل شده كه «نشانه هاي باليني» بيماري مهلك و خطرناك در حساس ترين حوزه هاي اجتماعي هستند. اين دو حادثه زنگ خطر را به صدا درآوردند ولي گويا بعضي از دست اندركاران كه يا در پديد آمدن چنين رخدادهايي سهيم بوده اند و يا اساسا چنين مسائلي را خطرناك نمي دانند، موضوعي كه همه جامعه ما را به تامل و تاسف واداشته چيزي به حساب نمي آورند.

حادثه تاسف بار و نگران كننده در حوزه سينما تجاوز يك هنرپيشه معروف سينما به دانشجويي كه علاقه مند ورود به حوزه سينما بود كه در نهايت منجر به خودكشي او شده بعد از وقوع اين حادثه مشخص شد كه اين هنرپيشه و امثال او در حوزه سينما نمونه هاي ديگري از اين حكايت ها دارند. اين حادثه و حواشي آن براي مهم شمردن پديده ناهنجاري در عرصه سينماي كشور كفايت مي كرد اما ورود خانه سينما و دفاع از هنرپيشه متجاوز و محترم شمردن آبروي اين عضو خانه سينما و پس از آن سوءاستفاده از حضور در «برنامه هفت سيما» براي زير سؤال كشيدن كساني كه روي اين مسئله حساسيت نشان مي دهند نشان داد كه اوضاع بسي خراب تر از اين حرف هاست.

حادثه تاسف بار و نگران كننده در حوزه ورزش از اين هم مفتضح تر بود. دو بازيكن يك تيم مشهور كه در رديف اول فوتبال كشور قرار دارند در جلوي چشم هزاران تماشاگر و در جلوي دوربين هاي تلويزيوني رفتاري بهت آور كه نمونه آن در كشورهاي غربي هم مشاهده نشده را به ثبت رساندند اما متاسفانه اكثر مسئولين و دست اندركاران فوتبال و ورزش كشور را به جاي آن كه به تامل وادارد و آنها را تكان دهد و وادار نمايد تا به يك تجديدنظر بنيادي در امر ورزش كشور- و بخصوص پرهزينه ترين ورزش- روي آورند و با صراحت از مردم به خاطر غوطه ور بودن تيم هاي اسم و رسم دار فوتبال كشور در فساد عذرخواهي نمايند، لب به اعتراض گشودند كه مگر چه شده و چه اهميتي دارد كه اينقدر ناراحتيد! حادثه اي كه در ميدان و پشت ميدان اتفاق افتاده و آه از نهاد مردم درآورده يك طرف و توجيه و همراهي متوليان ريز و درشت فوتبال با اين ماجرا هم يك طرف و البته براي دومي بايد متاسف تر بود چرا كه اين ها ظاهرا پول هاي كلان به جيب مي زنند تا هواي مردم و ارزش هاي آنان را داشته باشند.

دو ماجرايي كه در بازي يك تيم مشهور فوتبال و در دفتر كار يك هنرپيشه سرشناس اتفاق افتاده براي هر جامعه اي ولو آن كه هيچ نسبتي با دين و مذهب هم نداشته باشد، تكان دهنده و غيرقابل اغماض است اما در كشور ما كه نظام سياسي اجتماعي آن بر پايه دين و ارزش هاي اخلاقي استوار شده، فاجعه اي به مراتب خطرناك تر است.

در نظام ديني كه در آن «تربيت» حرف اول را مي زند و حتي بر «تعليم» رجحان مي يابد و دولت- به معناي نظام- وظيفه سنگيني در كار «تزكيه» و «تهذيب» و در يك كلمه «دين مدارتر شدن جامعه» بر دوش دارد، ورود شناعت و كثافت در اجتماعي ترين و پرشمارترين حوزه هاي اجتماعي خطري بسيار بزرگ است. هزاران بار بزرگتر از آنچه اين روزها بر زبان متوليان اين دو حوزه مي رود!
وقتي مردم در يك رفراندوم تاريخي، «جمهوري اسلامي» را انتخاب كرده و در ميان شخصيت هاي مختلف به چهره هاي دين مدارتر روي آوردند، به خاطر اين بود كه از نظر آنان «اخلاق» و «آداب ديني» در نظام اجتماعي حرف اول را بزند و دقيقا از همين منظر حساسيت داشتن مسئولان مختلف كشور از ارشد تا جزء، در مسائل اخلاقي، علاوه بر آن كه يك تكليف شرعي است، كه به خاطر آن از سوي شارع مقدس مورد سؤال قرار مي گيرند، يك تكليف ملي و عمل به ميثاق قانوني هم هست و دقيقا از اين منظر وانهادن مسائل اخلاقي در عرصه حكومت داري و كم اهميت شمردن آن يك «خيانت» بزرگ در حق مردم هم به حساب مي آيد.
اگر مسئولين مربوطه خوب به ماجرا نگاه كنند مي بينند كه آنچه در اين دو صحنه واقع شد و مشابه آن و بدتر از آن صدها بار در پشت صحنه تكرار شده است، محصول مديريت سهل انگارانه و فرار از مسئوليت خود آنان است و از اين رو ما از دفاع جانانه آنها از آن هنرپيشه فاسد و اين دو فوتباليست تعجب نمي كنيم. آنان در آينه اين ها، عملكرد خود را ديده و به دفاع از خود، برخاسته اند. ولي اين مسئله، مسئوليت مقامات ارشد كشور در قوه مجريه را دو برابر مي كند. آنان به مقتضاي تكليف شرعي خود و سوگندي كه براي دفاع از ارزش ها و آرمان هاي مردم خورده اند، بايد عمل كنند. مردم ما سينما و فوتبالي مي خواستند در طراز دين داران و جامعه ديني ولي امروز متاسفانه سينما و فوتبالي دارند كه حتي با استانداردها و ضوابط جوامع غيرمذهبي هم نمي خوانند. سينما و فوتبال هر كشور بايد در خدمت آرمان هاي ملت و مقوم آن باشند، نه اين كه در رويارويي آشكار با اين آرمان ها و ارزش ها قرار داشته باشند. ما نمي گوييم كه فوتبالي ها و حتي همه افراد تيم مورد اشاره و يا سينماگران و حتي همه افراد عضو خانه سينما، فاسدند. حتما در ميان آنان انسان هاي شريف و فهميده هم وجود دارند ولي سخن اين است كه امروز سينما و فوتبال كشور جولانگاه عناصر فاسد است و خيرخواهان و عناصر مردمي در حاشيه قرار داشته و بشدت از اثرگذاري شان كاسته شده است.
چنين سينما و ورزشي به هر مقصدي برسد به مقصد جمهوري اسلامي و مردم ايران نمي رسد پس چرا بايد براي آن اين همه هزينه داد و چه اصراري داريم يك وقت طولاني از صدا و سيماي جمهوري اسلامي را هر روزه به آنها اختصاص بدهيم. با اين محتوا چه افتخاري دارد كه بگوييم ساليانه ۱۰۰ سالن ورزشي را به جمع سالن هاي كشور مي افزاييم يا ۱۰ سالن؟ چه اهميتي دارد كه از توليد سالي ۱۰ فيلم به توليد سالي ۱۰۰۰ فيلم برسيم وقتي اين روند ما را به مقصد نرساند، هزينه ها را هدر داده ايم و حتي به تخريب فرهنگ ملي مدد رسانده ايم.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها