به گزارش 598،حدود دو ساعت با وینگو بگوویچ گفتگو کردیم. از شما چه پنهان ظاهرا این دفعه برای مصاحبه با یکی از اهالی فوتبال روی دور شانس و خوشاقبالی بودیم چرا که این مربی کروات سنتشکنی کرد. انگار در مسیر مصاحبه قفل دهانش باز شد و از اسرار مگوی دوران حضورش در رأس کادرفنی تیمملی امید، پرسپولیس، پگاه گیلان، آلومینیوم هرمزگان و… پرده برداشت.
با ما در خواندن این مصاحبه همراه شوید تا پای درددل پرسابقهترین مربی خارجی فوتبال ایران بنشینید و از این رهگذر بعضی از زوایای تاریک فوتبال ملی و باشگاهیمان برای شما روشن و شفاف شود.
* صلاح میدانید از روزهای اول حضورتان در ایران آغاز کنید؟
- بد نیست، با این اوصاف من هم خاطرات دوران حضورم در ایران را مرور میکنم و یاد آن روزها دوباره برایم زنده میشود.
* ظاهرا پیش از آغاز فصل 2001-2000 به ایران آمدهاید؟
- بله خوب به یاد دارم قبل از سفر به ایران از اصغر باقریان مدیرعامل وقت فولاد خواستم 30 درصد از قراردادم را به حسابم بریزد تا اطمینان خاطر پیدا کنم که واقعا موضوع کار در ایران جدی است. باور نمیکردم فوتبال در ایران این همه هوادار مشتاق و بازیکن بااستعداد داشته باشد و بتوانم این همه سال در فوتبال شما دوام بیاورم.
* وقتی به ایران رسیدید چه اتفاقی افتاد؟
- رفتم سر تمرین فولادخوزستان، این تیم مملو از بازیکنان مسن و بیانگیزه بود که حتی الفبای کار تاکتیکی را نمیدانستند و در سنی هم نبودند که بخواهم به آنها تاکتیک یاد بدهم. از طرف دیگر آنقدر هم تکنیکی نبودند که بتوانند این ضعف خودشان را پوشش دهند. بعد از یکی، دو روز به دفتر باقریان، مدیرعامل وقت فولادخوزستان رفتم و از وی خواستم من را از سرمربیگری فولادخوزستان معاف کند. حتی به وی گفتم پولی که پیش قرارداد گرفتهام به شما برمیگردانم و از طرف دیگر مخارج سفرم را هم خودم پرداخت میکنم تا مسافرت من برای باشگاه شما هیچ هزینهای در بر نداشته باشد.
* باقریان چه گفت؟
- باقریان از من در مورد دلایل این تصمیم پرسید و گفت چرا از آمدن به ایران پشیمان شدهام. من هم به او گفتم با این تیم فولاد هیچ امیدی به آینده وجود ندارد. یعنی در عمل امید به آینده معنی ندارد. باقریان لبخند زد و از من خواست چند روزی حوصله کنم و در این فرصت سر تمرین تیم امیدهای باشگاه بروم. من هم به حرف او گوش کردم و با حضور در اولین جلسه تمرین تیم امیدهای فولاد بارقه امید در دلم زنده شد. به محل باشگاه فولاد رفتم و باقریان را در جریان کم و کیف قضیه قرار دادم و از او خواستم به من مهلت بدهد تا بتوانم از این بازیکنان جوان و کمسن و سال تیم فوتبالی بسازم که آینده فوتبال باشگاه و حتی تیمملی ایران را تأمین کند. مهلتی که به من داده شد و اتفاقی که افتاد و از این موضوع بینهایت خوشحالم.
* اگر اشتباه نکنیم در آن زمان بعضی از بازیکنان فولاد علیه اقدامات شما موضع گرفتند؟
- بله ولی باقریان مثل کوه پشت من ایستاده بود و حتی یک لحظه هم در تواناییهای من تردید نکرد. من موفقیت و فرصت بازیکنسازی در فوتبال ایران را تا حد زیادی به این مدیر آگاه و پردل و جرأت فوتبال مدیونم که در تمام دوران حضورش در رأس کادر باشگاه فولاد نگذاشت حاشیه بر تیم فائق آید و روند رو به رشد این باشگاه متوقف شود.
* یکی از جنجالیترین تصمیمات دوران مربیگری شما در ایران؟
- حضورم در پرسپولیس و رأس کادرفنی این تیم مثل یک سورپرایز بود. من این پیشنهاد کاری را به چشم یک فرصت شغلی خوب برای اثبات تواناییهایم میدیدم و پر از انگیزه برای یاددادن و موفقیت وارد تهران شدم اما در میانه راه اتفاقی رقم خورد که تیم رویایی من و بسیاری از هواداران پرسپولیس از هم پاشید و قضایایی پیش آمد که همه در جریان کم و کیف آن قرار دارند.
* میتوانید دلایل عدم موفقیت پرسپولیس سال 82 را فهرستوار بیان کنید؟
- بله. در آن برهه از زمان پروین به خاطر جدایی از پرسپولیس دلخور بود. همین قضیه باعث شد یک هجمه رسانهای وسیع علیه تیم پرسپولیس به راه بیفتد. ما در چند هفته اول واقعا خوب نتیجه گرفتیم اما یکی، دو نتیجه نامطلوب کافی بود تا حاشیههای در هم تنیده دست از سر پرسپولیس بر ندارند و با این تیم کاری کنند که همه شاهد آن بودیم.
* این حواشی را به خاطر دارید؟
- بله خوب به یاد دارم. از بازیکن طرفدار پروین که در رختکن تلفن همراهش را روشن میگذاشت تا خود شما رسانه ها بشنوید و حرفهای محرمانه سرمربی پرسپولیس را تیتر کنید، بگیر تا دو دستگی و عدم حمایت طیف وسیعی از پیشکسوتان پرسپولیس و … همه و همه دست به دست هم داد تا یکی از دورانهای سخت حضور من در ایران رقم بخورد.
* واقعا در آن زمان زیر این همه فشار و سیل انتقادات چگونه سر پا میایستادید؟
- (میخندد) آن زمان جوانتر بودم و طاقت این همه فشار را داشتم اما حالا چه عرض کنم!
* کارنامه کاری شما در فولاد یک نمره درخشان برای بازیکن سازی بود اما به محض حضورتان در پرسپولیس این تیم مملو از ستارهها شد. بازیکنانی مثل استیلی، پیروانی، دایی، باقری، جباری، میناوند، خانمحمدی، محمدوند، جمشیدی، فنایی و انتظاری که هر کدام برای خودشان اسم و رسمی داشتند.
- درگیریهای آن زمان پرسپولیس باعث شد پروین هم به دنبال ایجاد یک پرسپولیس جدید باشد ولی ماندن بازیکنان قدیمی هویتی که این نفرات به عنوان بزرگتر به تیم ما دادند باعث شد پرسپولیس همچنان زنده بماند. من هم تابع این طرز تفکر بودم. منتهی در همین مقطع زمانی هم از بازیکنسازی و کشف استعداد غافل نشدم. خوب به یاد دارم وقتی از غمخوار خواستم با مهرداد اولادی یک قرارداد سه، چهار هزار دلاری ببندد، خطاب به من گفت: "تو علی دایی، سهراب انتظاری، جواد کاظمیان و حتی سلمانی را داری این بازیکن به چه درد تو میخورد” اما من روی جذب این بازیکن تأکید کردم و تجربه ثابت کرد اشتباه نمیکردم چون همین بازیکن سال بعد به قیمت ششصدهزار دلار به الشباب امارات فروخته شد. از طرف دیگر بازیکنانی مثل شیث رضایی و مهرداد قباخلو در کنار این تیم پرورش پیدا کردند که یکی، دو سال بعد تبدیل به مردان تعیینکننده فوتبال ایران شدند. همین علیرضا حقیقی دروازهبان فعلی تیمملی در آن زمان سنگربان تیم امیدها بود که به دعوت من برای اولین بار به تمرینات بزرگسالان آمد و کارش را در کنار بازیکنان بزرگ آغاز کرد تا شد این دروازهبانی که در حال حاضر میبینید.
* بعد از اتفاقات پرسپولیس آن زمان هیچ وقت با پروین روبهرو شدید؟
- بله فکر میکنم یکی، دو باری او را در هتل المپیک و فدراسیون فوتبال دیدم.
* چه حسی داشتید؟
- هیچی. حس خاصی نداشتم.
* قبول دارید که پروین و طیف همراه او ترمز موفقیت شما در پرسپولیس بودند.
- بله.
* خب؟
- من یاد گرفتهام به خاطر اتفاقات درون فوتبال از کسی کینه به دل نگیرم. پروین را هم حلال کردهام و امیدوارم او نیز من را حلال کند و از اینکه جای وی نشسته بودم دلخوری نداشته باشد چون فوتبال است و این رفت و آمدها که از آن گریزی نیست.
* از آن دوران و پرسپولیس مدل 82، نکته ناگفتهای باقی مانده؟
- خوب به یاد دارم یک بار در جلسه با غمخوار با نام بردن از علی دایی، افشین پیروانی، حمید استیلی و … این نکته را یادآوری کردم که این نفرات سال آخر فوتبالشان است و پرسپولیس اگر میخواهد برای مدت یک دهه در فوتبال ایران آقایی کند باید بعد از گذر از این برهه زمانی به دنبال جذب بازیکنان آیندهساز و خلاق باشد که بتوانند آینده این تیم را تأمین کنند. در آن لیست برای جانشینی ساشا ایلیچ نام ابراهیم میرزاپور و سیدمهدی رحمتی را نوشته بودم و از غمخوار خواستم یکی از این دو دروازهبان را جذب کند. بقیه بازیکنان هم کعبی، کاملیمفرد، بداوی، مبعلی، معدنچی، آرش برهانی و پژمان نوری بودند که تجربه ثابت کرد حتی در یک مورد هم اشتباه نکردم و همه این نفرات لیاقت پوشیدن پیراهن پرسپولیس را داشتند.
* موافقید دوران حضور شما در پگاه گیلان با آلومینیوم هرمزگان را یکجا بررسی کنیم؟
- بله من هم موافقم.
* کارنامه کاری شما در این باشگاه باعث شده خیلیها وینگو بگوویچ را مربی خوبی بدانند که به خاطر خصوصیات محافظهکارانهاش مرد روزهای حساس نیست و درست در زمان برداشت محصول تلاشهایش قافیه را میبازد؟
- من بادلیل و مدرک به شما ثابت میکنم اینگونه نیست.
* چطور؟
- بنده مدعی هستم که هر بار تیم من در بازی پلیآف چوب خیانت بازیکنانم را خورد و در شرایطی که مستحق پیروزی بود شکست خوردیم و از آنچه استحقاقش را داشتیم باز ماندیم.
* شما از دلیل و مدرک حرف زدید؟
- نگاه کنید چه بازیکنانی در پگاه گیلان آن زمان سال بعد به تیم فرهاد کاظمی رفتند و مزد خیانتشان را با پوشیدن پیراهن صباباتری در رقابتهای لیگ برتر دریافت کردند یا چه بازیکنانی از آلومینیوم هرمزگان فصل بعد به تیمهای لیگبرتری پیوستند که مزد خوشخدمتیشان را بگیرند. من متأسفم که چنین اتفاقاتی در فوتبال ایران میافتد. باور کنید بعد از دیدار پگاه گیلان و پیکان در پلیآف از فدراسیون فوتبال با من تماس گرفتند و درخواست کردند هرچه از زد و بندهای پشت پرده بازیکنان پگاه و مربی وقت پیکان میدانم را در اختیار آنها قرار دهم اما من از این اتفاق سر باز زدم و اعلام کردم خودتان که شاهد بودید پس اظهارات من را برای چه میخواهید.
* چرا به فدراسیون نرفتید؟
- چون همهچیز واضح بود و رفتن من به فدراسیون شکل شخصی به ماجرا میداد لذا از انجام این کار پرهیز کردم و همهچیز را به خدا واگذار کردم.
* الان پشیمان نیستید؟
- نه گذر زمان ثابت کرد حق با من بود پس هرگز پشیمان نیستم.
* به دوران حضور شما در تیمملی امید میرسیم؟
- بله من در بدترین مقطع زمانی به عنوان سرمربی تیمملی امید منصوب و مشغول به کار شد. در دوران کمیته انتقالی که در عمل فوتبال ایران صاحب اختیاری نداشت و همهچیز به هم ریخته بود. خوب به خاطر دارم وقتی تیمملی امید با استرالیا بازی داشت حتی ویزای ما به این کشور گرفته نشده بود. از طرف دیگر نه میدانستیم در کدام هتل باید اقامت کنیم و نه میدانستیم با کدام پرواز و از چه مسیری باید به این مسافرت برویم. من خودم از طریق سفارت کرواسی در استرالیا پیگیر دریافت ویزای محل اقامت تیمملی امید شدم تا بتوانیم به این کشور سفر کنیم. باور کنید همهچیز برای این مسافرت با کلی دغدغه خاطر و در دقیقه 90 جور شد. شما حساب کنید با این همه استرس باید بر امور روحی، روانی تیم هم اشراف داشته باشی ضمن اینکه مسائل فنی هم اصلیترین وظیفهام به عنوان سرمربی تیمملی امید بود.
* نحوه آمادهسازی تیمملی امید آن دوران با تیمملی امیدی که راهی بازیهای آسیایی شد چقدر تفاوت داشت؟
- زمین تا آسمان، شما حساب کنید قبل از بازی با امارات و عربستان تنها پنج یا شش بازیکن در تمرینات ما حضور داشتند و بقیه نفرات به خاطر حضور در تمرینات باشگاهی از حضور در تمرینات تیمملی امید منع شده بودند. فیروز کریمی پنج ملیپوش در تیم استقلال اهواز داشت که 48 ساعت قبل از بازی آنها را به من تحویل داد یا غلام پیروانی به سوشا مکانی گفته بود اگر سر تمرینات تیمملی امید بروی زندانیات میکنم با چنین جوی نتیجهگیری توقع زیادی نبود؟!
* از دلایل ناکامی این تیمملی امید نگفتید؟
- در این تیم نه نظم اخلاقی حاکم بود نه نظم تاکتیکی. وقتی بازی تیمملی امید کنونی را نگاه میکردی متوجه نمیشدی این نفراتی که درون زمین قرار گرفتهاند در راستای چه هدفی به توپ ضربه میزنند و میخواهند به چه چیزی دست پیدا کنند که اینگونه بازی میکنند. طبیعتا در چنین شرایطی جز ناکامی نمیتوان انتظاری داشت.
* یعنی تیمملی امید دوران شما هم نظم تاکتیکی داشت هم نظم اخلاقی؟
- بله، شاهد این مدعا هم داستانی است که میخواهم برای اولین بار در رسانههای گروهی مطرح کنم تا باور کنید هیچگاه نظم و اخلاق را فدای نتیجهگیری نکردهام.
* بفرمایید؟
- قبل از دیدار تیمملی امید ایران و عربستان سعودی ما به دبی سفر کرده بودیم تا بعد از یک جلسه تمرین از آنجا راهی عربستان شویم. در طول این سفر سه بازیکن تیمملی امید که جزو بازیکنان مطرح و کلیدی تیم من بودند بیانضباطی کردند من هم بیبرو برگرد آنها را به تهران برگرداندم و حاضر نشدم به همراه تیم به عربستان ببرم.
* اما این موضوع در رسانههای آن زمان بازتاب نداشت؟
- چون مسئولان رده بالا به محض اطلاع از این قضیه به سرعت راهی امارات شدند و در گفتگو با من اعلام کردند اگر نمیخواهی این بازیکنان را با خودت به عربستان ببری مشکلی نیست اما نباید در مورد بیانضباطی آنها با رسانههای گروهی صحبت کنی. من هم مصدومیت ناخواسته این نفرات را بهانه کردم و آنها را از اردوی تیمملی اخراج کردم تا هم نظم و اخلاق فدای کیفیت فنی نشده باشد هم بقیه درس عبرت بگیرند.
* پرسپولیس امسال را چگونه میبینی؟ این پرسپولیس نه تنها با پرسپولیس دوران حضورم در این تیم تفاوت دارد بلکه با پرسپولیس یکی دو فصل پیش هم متفاوت است. من نمیدانم دایی در این تیم چه میکرد و در تمرینات چه وظایفی را بر عهده بازیکنانش میگذاشت اما معتقدم سرمربی پرسپولیس باید به دنبال جواب این سئوال میرفت که چرا حقیقی با حقیقی یکی دو فصل پیش تفاوت دارد. چرا او نمیتواند بهترین کیفیت خودش را به نمایش بگذارد. در ضمن این پرسپولیس در فصل نقل و انتقالات فوق العاده ضعیف بسته شد. سرمربی چنین تیمی باید ابتدا داشتههای فصل قبل خود ارزیابی کند و سپس بر اساس نقاط ضعف و قوت تیم فصل قبل خود در فصل نقل و انتقالات اقدام به یارگیری میکند.
* اینها که گفتید الفبای مربیگری هستند؟
- بله الفبای مربیگری همین است.
* پس میتوان گفت دایی هنوز الفبای مربیگری را نمیداند؟
- من نمیدانم در آن مقطع زمانی که پرسپولیس مشغول یارگیری بوده اوضاع این تیم حول چه محوری میچرخیده و چه اتفاقاتی افتاده که دایی به این نفرات بسنده کرده است اما اگر دستش باز بوده و با این وجود نفرات کنونی را گرفته باید گفت شاگرد سابق من هنوز در الفبای مربیگری لنگ میزند.
* نوع رفتار دایی چقدر در حرکت خانزاده در تیمملی امید نقش داشت؟
- در این مورد نباید تقصیر را به گردن دایی انداخت قطعا سرمربی پرسپولیس فشار روحی و روانی زیادی را تحمل میکند و اگر هم پرخاشگری میکند به این دلیل است اما بازیکن باید حافظ منافع ملی کشورش باشد. باور کنید وقتی بازیکنان فولاد به اردوی تیمملی دعوت میشدند به آنها میگفتم اگر بشنوم کوچکترین بیانضباطی کردهاید به شدیدترین وضعیت با شما برخورد میکنم. به همین دلیل ملیپوشانی که شاگردان من بودند همیشه آرام و مبادی آداب در اردوهای تیمملی شرکت میکردند.
* مثلا بعد از جریان درگیری رحمان رضایی با علی بداوی چه عکسالعملی نشان دادید؟
- درست به خاطر دارم بعد از این قضیه تا با علی بداوی روبه رو شدم به صورت او یک سیلی محکم زدم و گفتم تو باید رعایت کسوت و بزرگتر بودن رحمان رضایی را میکردی و تحت هیچ شرایطی این رفتار از تو پذیرفته نیست.
* از مشاورههایی که به بلاژویچ و برانکو دادهای مسائل زیادی شنیدهایم، در این مورد حرف خاصی نداری؟
- بنده معتقدم یک مشاور خوب میتواند موفقیت شما را در یک جایگاه شغلی تضمین کند. مثلا برانکو قبل از بازیهای آسیایی به پیشنهاد من از میرزاپور، علی دایی و یحیی گلمحمدی استفاده کرد که اتفاقا موفق هم شد ولی خب مواردی هم بود که مشورت من مورد توجه این مربیان قرار نگرفت.
* مثلا چه مواردی؟
- مثلا من اصرار داشتم فرهاد مجیدی میتواند به تیم برانکو در جامجهانی کمک کند. اما برانکو گفت علی دایی، رسول خطیبی، وحید هاشمیان و علی کریمی را دارم مجیدی به کار نمیآید در صورتی که با این بازیکن در الوصل کار کرده بودم و میدانستم گرهای که مجیدی در محوطه جریمه باز میکند از عهده هیچ بازیکنی برنمیآید یا مثلا اگر من به جای بلاژویچ بودم هرگز از تواناییهای خداداد عزیزی نمیگذشتم و با صحبت کردن زمینهساز بازگشت او میشدم.
* شما جزو کسانی بودی که انتظار بازگشت مجدد کیروش را داشتید؟
- من میگفتم احتمال بازگشت وی 80 درصد است.
* بازی دفاعی تیمملی چقدر در عدم کیفیت بازی ملیپوشان تاثیرگذار بود؟
- فوتبال به سمت تبدیل شدن به یک بازی نتیجهگرا پیش میرود و نباید در این راه بیکیفیت بودن کار بازیکن را به گردن مربی تیم انداخت.
* اما ما بعد از جامجهانی 98 کلی لژیونر تحویل فوتبال اروپا دادیم که این روند بعد از جامجهانی 2014 معکوس شد و اروپاییهای ما هم راهی لیگ قطر و کویت شدند؟
- شما نمیتوانید کیفیت بازیکنان تیمملی آن دوره را با تیمملی کنونی مقایسه کنید. آن نسل جزو نسل طلایی فوتبال ایران بودند کما این که اگر بازیکنان استقلال آن زمان در شرایط فعلی بازی میکردندکدامیک از نفرات فعلی در این تیم جای میگرفت. یا بازیکنان پرسپولیس آن زمان در شرایط فعلی هم در میدان حضور داشتند به کدامیک از این نفرات تیم لیگ چهاردهم بازی میرسید. البته قطعا استقلال بهتر از پرسپولیس یارگیری کرده است اما با این وجود تفاوتها فاصله بعیدی است که خیلی به چشم میآید.