به گزارش پایگاه 598 به نقل از الحیات، مساله ای که می تواند به شکست استراتژی امریکا در جنگ با داعش منجر
شود و به جای ناکام کردن آن آشوب و اغتشاش را به سراسر دنیا گسترش دهد.
بعضی از کشورهای منطقه در برابر این استراتژی سکوت اختیار کرده اند و بر
این باورند که عواقب وخیمی در انتظار این استراژی از پیش شکست خورده است.
برای همین حتی عربستان نیز گفته است که در برابر استراتژی اوباما بی طرف می
ماند و بیشتر نقش هماهنگی تا هم پیمانی را در آن ایفا خواهد کرد تا شاید
بتواند خطر داعش را حداقل از جانب خود دفع کند.
اول: چگونه رئیس
جمهوری امریکا یا کاخ سفید اسراتژی جنگی را تعریف می کنند در حالی که همه
می گویند پیچیده است و قبل از هر چیز تعریف صحیحی از تروریسم در آن مشاهده
نمی شود؟ کاخ سفید همچنان در تعریف روشن از تروریسم ناکام است. البته برای
همه روشن است ارائه تعریف صحیح و روشن از تروریسم بسیار مشکل است. شاید هدف
امریکا از عدم ارائه چنین تعریفی خودداری از افشای توانایی های خود در
رویارویی با پدیده تروریسم چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ استراتژیک باشد.
اما به هر حال همین عدم شفافیت سبب شده است تا سایه شوم تروریسم بر بسیاری
از مناطق و کشورهای جهان سایه بیندازد و خطری برای همگان شود.
دوم:
استراتژی "ریموت کنترل" و هدایت عملیات از راه دور، عقیده سیاسی – نظامی
شکست خورده ای است که ایالات متحده در طول دو دهه گذشته با هدف اولا کاستن
از شمار کشته شدگان سربازان امریکایی و به دنبال آن کاستن از خشم داخلی در
جامعه امیکا و ثانیا حفظ قدرت و تسلط ایالات متحده در پیش گرفته است.
امریکا با اتخاذ این استراتژی تلاش کرده است که بگوید همچنان بر جهان
استیلا دارد و اجازه قدرت نمایی به قدرت های رقیب خود نمی دهد.
سوم:
مسائل غامضی که بر ماهیت داعش سایه انداخته و این که چه کسی آن را به وجود
آورده و چگونه توانسته به سرعت رشد کند و به اهدافش برسد، سبب شده است تا
ناظران با حیرت به این شبکه بنگرند. هوشیاری ناگهانی امریکا در برابر خطر
آن ما را به یاد آن چه در افغانستان و جنگ علیه طالبان به بهانه تروریسم
گذشت، می اندازد. کاملا روشن است که اسراتژی اوباما خاورمیانه را به یک
آشوب سراسری می کشاند و جنگ های پراکنده باعث می شود تا برخی حکومت های
متزلزل که بعد از بهار عربی به آشوب کشیده شدند نیز در آتش آن بسوزند.
حقایق تاریخی به ما می گویند که استراژی امریکا تا کنون در افغانستان و
عراق و سوریه و لیبی و یمن و سومالی شکست خورده است. بنابراین چگونه می
توانیم باور کنیم استراتژی اوباما این بار حتی به نسبت بسیار کم موفق شود؟
چهارم:
دور کردن روسیه و ایران و سوریه از استراتژی اوباما سبب می شود که این
استراتژی ناقص و «خنده دار» شود به دو دلیل: اول، هر کدام از این سه کشور
کاملا یک طرف تحرکات جدی برای جنگ با داعش هستند. دلیل دوم این که: کاخ
سفید با این کشورها از پشت پرده مذاکره می کند و از آنها می خواهد که به
طور غیر علنی با حمله به داعش موافقت کنند، اما از سوی دیگر از این که آنها
را وارد پیمان بین المللی خود کند، اجتناب می کند برای همین می بینیم که
مقام های امریکایی به صراحت به تناقض گویی افتاده اند.
پنجم: داعش
شبکه ای تروریستی که مجموعه ای از کشورها را هدف قرار داده است. مثل کاری
که پیش از این القاعده یا دیگر شبکه های تروریستی یا گروه های سیاسی مرتبط
با آنها می کردند. این شبکه ها بعد از حمله امریکا به آنها پراکنده شدند و
مثلا در کوه های «تورا بورا» پخش شدند. برای امریکا و غرب یا هر پیمان
دیگری غیر ممکن است در صورتی که آنها به این شکل پراکنده شوند، بتوانند
آنها را زیر نظر بگیرند و به جنگ با آنها ادامه دهند. بنابراین تنها راه
جنگ محدود در یک کشور مشخص است. این مساله نیز مشکلات بی شمار خود را دارد و
باعث می شود تا تناقضات سیاسی و دور زدن های قانون و اختلافات استراتژیک و
اختلافات تاکتیکی افزایش یابند و به نتیجه ای نرسد.
در آخر این که،
نسبت به استراتژی اوباما و احتمال طولانی شدن آن هشدار می دهیم. روشن است
که خود رئیس جمهوری امریکا نیز به طرحی که ارائه کرده، قانع نیست، اما به
نظر می رسد که تحت فشار طرف های سیاسی منطقه از یک سو و تحت فشار عوامل
داخی امریکا به ویژه نومحافظه کاران از سوی دیگر مجبور شده است چنین
استراتژی ای را پیش بگیرد.
در پایان باید بگوییم که عربستان سعودی و
دیگر کشورهای بزرگ منطقه ای باید به هوش باشند که از تکرار خطاها خودداری
کنند و وارد سراشیبی مصالح امریکا که تنها مصالح خود را دنبال می کند و به
فکر هیچ کس نیست، نشوند. کاملا روشن است که نگرش امریکا بسیار با استراتژی
ای که به سود منافع عربستان باشد فاصله دارد.
منبع: دیپلماسی ایرانی