سرویس سیاسی پایگاه 598 -
حسین قاسمی/ "خیلی ها در میان فعالین اصلاح طلب می خواهند حساب خود را ازسید محمد خاتمی جداکنند و به پای خاتمی نسوزند.انها به روشنی دریافته اند خاتمی قابل تعمیر وترمیم وبازگشت به حاکمیت نیست واجازه بازگشت به اوداده نخواهد شد، لذا گره زدن زلف خود را به او حماقت سیاسی می دانند.البته برخی از سر منفعت طلبی و برخی بخاطر دلبستگی به انقلاب و کشور در این مسیر خواهند امد. لذا اینگونه لجن پراکنی ها و عصبانیت بخاطر ان است که مقابل ریزش و بریدگان از خاتمی را بگیرند. ترور شخصیت بریدگان از خاتمی تنها سلاح افراطیون برای مقابله با این طیف است."
سوالی که اینجا مطرح می شود ان است که چرا نظام حاضر به پذیرش سید محمد خاتمی نیست؟چرا اقای خاتمی خط قرمز نظام است؟چرا نزدیکی وهمراهی و وفاداری به خاتمی عبور از خطوط قرمز نظام محسوب می شود؟
1- در تمام بحران سازی های 16 ساله اخیر حضور اقای خاتمی و حلقه اول نزدیکان وهمراهان اوکاملا محسوس بوده است.در بسیاری از این مواقع فقط بحث ردپای سید محمد خاتمی نیست ،حضور تمام عیار او را میبینیم. از شارلاتانیسم مطبوعاتی تا کنفرانس برلین و...در اینجا به چند مورد بصورت نمونه اشاره می کنم.
فتنه 18 تیر 1378 در دانشگاه تهران:درپی انتشار نامه محرمانه وزارت اطلاعات در روزنامه سلام در خصوص ارتباط سعید امامی و قانون مطبوعات ،باشکایت وزارت اطلاعات این روزنامه توقیف شد.در پی توقیف روزنامه سلام به مدیریت موسوی خوئینی ها،روزنامه صبح امروز در روز پنج شنبه 17تیر 78 یعنی اولین روز توقیف سلام در مطلبی تهدید به شورش کردونوشت:
"به یاد داشته باشیم که بازی دموکراسی اگرچه بازی نامیده می شود ولی اگر قواعد ان را نپذیرفتیم ،دیگربازی نیست.رای مردم به جمهوری اسلامی رای به قواعد دموکراسی است واگر این قواعدچه در مطبوعات وچه در انتخابات در هم شکسته شود ،انگاه سیاست ورزی به پایان می رسد."
البته پیش از این نیز در تاریخ 13تیرماه 78 روزنامه صبح امروز که مدیریت ان در دست اقای حجاریان مشاور اقای خاتمی بود عینا در یادداشت روز خود ،مسئولان را به ایجاد شورش واشوب درصورت تصویب قانون مطبوعات نموده بود.
وبدینگونه پنج شنبه عصر اولین جرقه های یک اشوب فراگیر درکوی دانشگاه تهران زده شد و به یک بحران جدی تبدیل شد که از 18 تا23 تیر ادامه یافت.
روزنامه های زنجیره ای با همراهی برخی احزاب و عناصر اصلاح طلب دولتی ، در این ایام با تیترها و اخبار کذب و تشنج زا نقش جدی در بحران سازی داشتند ،به نحوی که نقش ویژه مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزارت کشور، استعفای مصطفی معین وزیر علوم وبرخی معاونین و مدیرانش ،نجف قلی حبیبی، محمدرضاخاتمی و...باید اشاره کرد.
علی اکبرناطق نوری که این روزها همین براندازان سعی می کنند اورا ابزار امال خود سازند واز اوبه عنوان پلی برای گذاراز جمهوری اسلامی استفاده کنند درباره حوادث کوی دانشگاه درجلددوم خاطراتش به نکات مهمی اشاره نموده است که به بخشهایی از ان اشاره می کنم:
"وزارت کشور چه وقت در جریان حادثه کوی دانشگاه قرارگرفته؟ نیروهای تحت امر او چه کردهاند؟ چه زمانی وزارت کشور وارد عمل شده؟ حادثه ساعت ۲ نیمهشب رخداده، تا ۸ صبح مسئولان کجا بودند؟ چه کسی دستور داده، چه کسی دستور نداده؟ چه کسانی از قبل در خوابگاه برای دانشجویان سخنرانی کردند؟ بعضی از نمایندگان مجلس و مسئولان چرا برای دانشجویان سخنرانی و آنها را تحریک کردند؟ اینها چه کسانی بودند؟ باید موردبحث قرار بگیرد که چرا استعفا دادند؟ چرا تحریک کردند؟...
جریان کوی دانشگاه را با حساسیت تعقیب میکردم. خبرهایی که از اول صبح درباره این اتفاق، منتشر میشد، حکایت از آن داشت آنچه رخ میدهد، یک جریان عادی نیست. اصل ماجرا این بود که پس از توقیف روزنامه «سلام» و به بهانه اعتراض به این کار، در کوی دانشگاه تظاهرات شد و بعد، ماجرا به بیرون هم کشیده شد. راهپیمایان مسیری را طی کردند و وقتی نیروی انتظامی با آنها برخورد کرد، آن قضایا پیش آمد.
اصل جریان را هم عادی نمیدیدم، زیرا توقیف یک روزنامه نمیتوانست اینقدر موجآفرینی کند. گرچه همان موقع شنیده بودم بعضی افراد جبهه دوم خرداد میگفتند: «توقیف این روزنامه به این آسانی نیست، این غیر از روزنامه «طوس» و «جامعه» هم هست و نظام اگر بخواهد با روزنامه «سلام» برخورد کند، باید خسارت سنگینی بپردازد.» این حرفها، از آنها شنیدهشده بود و این ذهنیت را ایجاد میکرد که هدف از این سخنان، پیشبینی طرح و برنامهای بود که اگر حادثهای به این شکل رخ دهد، چه باید کرد. به همین دلیل وقتی روزنامه توقیف شد، حادثهها و نتیجههای آن برایم غیرمترقبه نبود. با این سابقه ذهنی و خبرهایی که داشتم، حادثه را عادی ندانستم و جریان را تعقیب کردم تا اینکه گفته شد راهپیمایان به خیابان ریختند و بعضی جاها را تخریب کردند. آنها شعارهای تندوتیز و توهینآمیزی علیه ارکان بالای نظام و قوه قضاییه و حتی مقام معظم رهبری میدادند...
معتقدم حتی با وزیر آموزش عالی هم باید برخورد جدی شود. معنا ندارد وزیر جمهوری اسلامی در آن ماجرا که یک جریان پیچیده سیاسی بود و پشتصحنه آن مشخص نبود، عجولانه تصمیم به استعفا بگیرد و عواطف دانشجوها را با این کار خود تحریک کند. او و دستیارانش در ردههای مختلف باید محاکمه شوند، اما خیلی مصلحتاندیشی شد. برخلاف شعارهایی که میدهیم – قانون و قانونگذاری- اینجا قانون خوب پیاده نشد. اگر مسئول بودم، حتماً اینطور عمل نمیکردم، جدیتر عمل میکردم. واقعاً حادثه کوچکی نبود. اگر کمی این مسئله رها میشد، عناصر ضدانقلاب بیشتر به کشور نفوذ میکردند و با کمکی که از بیرون به آنها میشد، برای ما بحران جدی ایجاد میکردند. البته لطف خدا و حضور بهموقع نیروی بسیج، سپاه و مردم حزباللهی بود که این جریان جمع شد. اما این به آن معنا نیست که بعدازآن دیگر با چنین بحرانهایی برخورد نمیکنیم، چون دهها سؤال درباره جریان هنوز وجود دارد که پاسخ آنها داده نشده و موضوع مبهم است."
حسین مظفر وزیر اموزش و پرورش سید محمد خاتمی نیزاخیرا در یک برنامه تلویزیونی پرده از توطئه ای که در دولت و باهمراهی سید محمد خاتمی در ان ایام در جریان بود چنین برداشته است:
" شب ۱۸ تیر با بچههای پاسدارها بودم و دلم آرام نمیگرفت که به خانه بروم و اصلا خانه نرفتم وهمان شب با پاسدارها رفتیم و درخیابانها گشتیم و دیدیم افرادی عکس آقای خاتمی را بالا گرفتهاند و به نفع اقای خاتمی و علیه مقدسات شعارمیدهند و از آن طرف هم اتوبوسها را آتش میزنند و شیشهها را میشکنند. از این طرف هم بچه حزباللهیها بسیجی را دیده بودم که کف خیابانها نشسته وزانوی غم در بغل گرفته بودند و نمیدانستند باید برخوردکنند یا نکنند، چون هنوز مردد بودندکه چه کار باید بکنند. آیا باید منتظر بحران یا یقین بیشتر یا دستوری باشند؟ آماده باش بودند، اما نمیدانستند چه کنند و دلشان هم خونه بود. خیلی خوشحال شدند که مرا در کنار خودشان دیدند. به میدان انقلاب رفتم و چند دقیقهای در کنارشان نشستم و تا صبح شد. آن شب در اداره خوابیدم ونماز صبح خواندم و رفتم دولت...
برنامه سوم بود. تا رسیدیم به جلسه دولت گفتند بسماللهالرحمن الرحیم برنامه را باز کنید. از آن طرف بحران دارد اتفاق میافتد و آتشافکنان دارند پیشروی میکنند و اینها انگار ککشان هم نگزیده است. پرسیدم آقای خاتمی! دارید چه کار میکنید؟ جواب داد: داریم وارد دستور کار میشویم. گفتم: مگر شما خبر ندارید که دارد در جامعه چه میگذرد؟ دارند پاسگاهها را میگیرند، دارند حمله میکنند دارند جلو میآیند. آن موقع هم تازه به کلانتری زیر پل حافظ رسیده بودند و میخواستند آنجا را بگیرند. گفت: میگویی چه کار کنیم؟ گفتم: باید بحث کنیم که این اوضاع و احوال را چه کنیم و چگونه جلوی چماقدارهایی را که دارند میزنند و میشکنند بگیریم. گفت: به ما چه؟ ما که موافق نیستیم. گفتم: آخر عکس شما را بالای سرشان گرفتهاند.
دیشب من با اینها بودم عکس شما را بالای سرشان گرفتهاند و به اتکای حرف شما دارند خرابکاری میکنند دارند نشان میدهند طرفدار شما هستند و به طرفداری از شما دارند خرابکاری میکنند. گفت: با آقای حجازی صحبت کردهام که کمیتهای تشکیل بدهیم و ... گفتم: کمیته یعنی چه؟ شما باید بروی صدا و سیما و موضعگیری و اعلام کنی که این اغتشاشگرها از ما نیستند. اگر شما این جمله را بگویی کار تمام است و بسیجیها و نیروهای انتظامی غائله را ختم میکنند. الان نمیدانند چه باید بکنند. از یک طرف شما رئیس دولت هستید و از یک طرف هم اینها دارند به طرفداری از شما این کارها را میکنند. یک کمی فکر کرد و گفت: خیلی خوب! بنشینیم بحث کنیم. من گفتم: شما باید بروی و اعلام موضع کنی. ولی هفت هشت نفر از آقایان گفتند: شما به هیچ وجه نباید این کار را بکنی به خاطر اینکه آن طیف که با شما مخالف است چهار تا از بچههایی هم که حامی شما هستند با این صحبت از دست میدهی. هر کسی که این بساط را راه انداخته است خودش هم باید برود جمع کند. گفتم: چه راه انداخته است؟اینها به اسم آقای خاتمی دارند این کارها را میکنند....
دو روز بعد، در روز بیست و سوم قرار شد مردم بیایند و اعلان بیعت کنند. باز من مطلب را در هیات دولت مطرح کردم و گفتم: «الان که قرار است اعلان بیعت شود، اولین کسی که باید بیعت کند قاعدتا دولت است. باید دولت بیانیه بدهد و مردم را به راهپیمایی دعوت کند». دوباره گفتند بحث کنید و رای بگیرید. در بحث کردن خیلی بدتر صحبت شد. یک عدهای میگفتند این آقای مظفر چه دلش خوش است که هر روز نوایی و نقی میزند. تازه بیانیه هم که مال شورای تبلیغات است و چه کسی به شورای تبلیغات که در حقیقت مال آقای جنتی است، اعتنایی میکند. گفتم: «آقای خاتمی! این اشتباه دوم شماست. مردم میریزند، غلغله هم خواهد شد و باز شما از مردم عقب میمانید». همه این حرفها در مذاکرات دولت ضبط است و نوارهایش موجودند. گفت: «باید چه کار کنم؟» گفتم: «باید موضعگیری کنید». قرار شد یک چیزی بدهند که خیلی دیر دادند...
متاسفانه وزارت کشور و وزارت علوم ما در رأس بودند.
کسانی مثل تاجزاده در وزارت کشور بساطی راه انداخته بودند و تحریک میکردند. بهانهشان هم این بود که چند دانشجو کتک خوردهاند. این خیلی تحلیل سطحی است و همه ما ناراحت بودیم. در مصاحبهای که بعدا کردم گفتم خیلی کار بدی بوده است و هر کسی دانشجویان را زده غلط کرده و کار بسیار بیجایی کرده است، ولی اینهایی که در خیابانها ریختند که دیگر دانشجو نیستند. اینها دارند با چوب و چماق به نوامیس مردم حمله میکنند. شیشه و در و دیوار را میشکنند و تخریب میکنند. اینها چه ربطی به عرصه دانش و دانشگاهی دارد؟ کتک خوردن چهار دانشجو را که خیلی هم کار بدی است گرفتهایم و داریم اساس نظام را زیر سوال میبریم و این موضوع را که فرع و حاشیه است، اصل گرفتهایم و میخواهیم دل آنها را به دست بیاوریم...
هر قدر گفتم (منظور اقای خاتمی است )بیانیه بدهید، حاضر نشدند. روزنامه جمهوری اسلامی آن موقع که موضعگیریهای مرا دیده بود، با من تماس گرفت و پرسید: «مصاحبه میکنی؟» جواب دادم: «بله» و رفتم آنجا و آن مصاحبه کذایی را انجام دادم و هر چه داشتم گفتم. در آنجا مواضع فرهنگی و از موضع توسعه سیاسی تحلیلی کردم و گفتم «کلوا و اشربوا» توسعه سیاسی گفته شده، ولی «و لا تسرفوا» آن گفته نشده است. بعد هم توسعه سیاسی مطرح شده است بیآنکه آموزش سیاسی داده شده باشد، درست مثل کسی که شنا بلد نیست و او را انداختهایم در استخر و داریم غرقش میکنیم و جوانها را به جای آموزش سیاسی به هیجانگرایی و سیاستزدگی و غوغاسالاری کشاندهایم و توسعه سیاسی ما همهاش شده است مرده باد، زنده باد، شیشه شکستن و آتش زدن...
کلا گفتم به این آزادی نمیگویند. این آزادی «انطلاق من القیود» است. آزادی در اسلام «امکان تمتع بالحقوق» است که هر کس بتواند در یک بستر آرام به حقوقش برسد. این آزادی که مطرح میشود، غربی و لیبرالی است. البته همانجا هم گفتم که متاسفانه بعضی از اعضای دولت چنین هستند و شاید از این موضعگیریام هم خوششان نیاید و این مصاحبه هم که پخش شود، مرا از هیات دولت بیرون کنند.
این مصاحبه که پخش شد، حزباللهیها چاپ و نسخههای آن را در سراسر کشور پخش کردند و این حرفها همهجا پیچید، اما در دولت با عکسالعمل شدیدی روبهرو شد. ما هر موقع مصاحبهای میکردیم و در دولت میرفتیم، یک کیسهکشی مفصل میشدیم. رسم این بود که یک نفر سر بحث را باز میکرد و شروع میکردند حمله کردن به ما. باز یکی صحبت کرد و گفت: «بالاخره دولت باید یکپارچه و... باشد». من تا ته قضیه را فهمیدم و متوجه شدم که الان میآیند سراغ من.
شروع کرد به صحبت که اما متاسفانه نمیدانیم چرا مظفر این کارها را میکند و این مصاحبهها را انجام میدهد. خب خیلی بد است که در دولت یک نفر زاویه دیگری داشته باشد و بهتر است که ایشان موضعش را روشن کند. من که به پست نچسبیده بودم و اعتقادی حرف میزدم، گفتم: «بگویید کجای حرفهای من اشتباه بوده است؟ هر کدام نقص داشته است بگویید کدام است که من اصلاح کنم. دفاع از انقلاب؟ دفاع از ارزشها؟ دفاع از خون شهیدا؟ دفاع از آمان انقلاب؟ افشای چهرههای چماقدار؟ کجایش اشتباه بوده است؟ مصاحبه من علیه دولت بوده است؟ مگر دولت موافق این چیزهاست؟» فکر میکردم آقای خاتمی دیگر در اینجا میآید طرف ما. گفتم: «اتفاقا ما این کارها را کردیم که دولت یک کمی از اتهام بیدینی نجات پیدا کند و بگویند دولت هم مواضع انقلابی خودش را اعلام کرد، چون هرچه باشد من هم از همین دولتم. حتما آقای خاتمی هم خوشحال است که این حرفها را بشنود. شاید آقای خاتمی رویش نشود بعضی از حرفها را بزند و ما وزرا باید از طرف ایشان بگوییم».
همین که این حرفها را زدم، آقای خاتمی عصبانی شد و گفت: «تو غلط کردی این حرفها را زدی، تو بیجا کردی، مزخرف گفتی». من شاخ درآوردم که چرا رئیس دولت این شکلی حرف میزند؟
-گفتم: «آقای خاتمی! چرا توهین میکنی؟ مگر من نوکرم؟ مگر من بردهام؟ ما که در یک کشتی نشستهایم. در تمام این صحبتها من کجا به شما توهین کردهام و شما به چه حقی داری توهین میکنی؟» دوباره گفت: «تو حق نداری از طرف من حرف بزنی. خودم بلدم حرفم را بزنم. خیلی بیجا کردی از طرف من حرف زدی.» دوباره این حرفها را گفت و من هم جوابش را دادم. نفر بغلدستام آقای شریعتمداری یا آقای یونسی هی میزد به من که حرف نزن. کوتاه بیا و آرام باش. من میگفتم: «نه! آقای خاتمی باید بگوید کجای حرف من اشتباه بوده است. چرا توهین میکند؟»"
بخشی از اصلاح طلبان مشارکتی و... در ایام اشوبها سعی نمودند درکنارفشارشورش ها اشوبها،چانه زنی خود را برای تغییر حاکمیت رسما انجام دهند چنانکه اقای هاشمی رفسنجانی در گفتگو با صادق زیبا کلام در تاریخ 82/12/5 میگوید:
"یکبار همین اقایانی که خیلی معروف هستند -شاید به شما گفتم-اقایان (حمیدرضا)جلایی پور ،(ماشاالله )شمس الواعظین ومحسن سازگارا هرسه نفرشان در اوج قضایای 78 وقت گرفتند وامدند همین جا نشستند وحرف هایی زدند و گفتند که مطالبات مردم از حد گذشته واینگونه نمی شود دیگر به حاکمیت ادامه داد.من با انهاهمین بحث را کردم وگفتم شما روی همین موج که خیال می کنید مال شماست فعلا سوارشده اید اما این گونه فکر نکنید وخودتان را جایی نیندازید که نتوانید بعدا بلند شوید .نظام و حاکمیت اینجوری است وهمین جورها می ماند.نظام وقتی که احساس خطر کن ،کارخودش را می کند.چون به اندازه کافی می تواند خیابانها را پر کند...."
همانگونه که اقای هاشمی مطرح نموده ،اینها رسما رفته اند به اقای هاشمی پیشنهاد داده اند که حاکمیت فعلی باید پایان داده شود و کنار رود.
وقتی به سخنان این افراد و انچه در دولت و با نظر اقای خاتمی گذشته است در یک مجموعه نگاه می کنیم نمی توان نقش محوری رییس جمهور وقت را در عملیات پایان حاکمیت منکر شد.
در این غائله اسامی عناصری چون سعید حجاریان،مصطفی تاج زاده ،حمید رضا جلایی پور،ماشا الله شمس الواعظین،موسوی خوئینی ها،محمدرضاخاتمی،محمد علی ابطحی ،مصطفی معین ،داوود سلیمانی ، فاطمه حقیقت جو، عبدالله رمضان زاده یوسفی اشکوری ،محسن سازگارا،ابراهیم یزدی،عزت الله سحابی ،رضاعلیجانی،سعید لیلاز،حبیب الله پیمان ،غلامعباس توسلی ،هاشم اقاجری،محسن ارمین،بهزانبوی،محمد سلامتی ،علی مزروعی ،علی شکوری راد،عباس عبدی،سعید رضوی فقیه ،علی افشاری،و...،و نشریاتی مانند صبح امروز ،نشاط،خرداد،سلام و...واحزاب وگروهکهایی مانند مشارکت ،مجاهدین انقلاب ،نهضت ازادی و...نقش افرینی جدی داشتند.
لوایح دوگانه خاتمی سید محمد خاتمی لوایح دوگانه ای را به مجلس ششم ارائه می دهد که یصورت صریح در جريان دفاع از دو لايحه خود، اعلام نمود که دولت مخالفت با اين لوايح را تحمل نخواهد کرد.
ان لایحه با حمایت و همراهی طیف تندرو اطراف اقای خاتمی به یک بحران در کشور تبدیل شد.به گونه ای که اقای عباس عبدی عضو شورای مرکزی حزب مشارکت و از نزدیکان خاتمی رد لوایح دوگانه خاتمی را عامل فروپاشي نظام جمهوري اسلامي دانست و تهديد كرد كه:
« بقاي نظام در گرو تصويب و تأييد لايحه تبيين اختيارات رئيسجمهوري و اصلاح قانون انتخابات است... جز تصويب و تأييد اين لوايح، هر برخورد ديگري كه با آنها صورت گيرد، نه تنها مشكلات نظام را حل نخواهد كرد بلكه ممكن است به فروپاشي نيز منجر شود».
عبدی همچنين «تز خروج از حاكميت» مشاركتيها را افشا نمود:
«در صورت تأييد نشدن كامل اين دو لايحه، اصلاحطلبان از حاكميت خارج خواهند شد؛ زيرا عملاً كاري از دست آنها برنخواهد آمد تا به مطالبات مردم پاسخ دهند. خروج از حاكميت هم شامل استعفاي دسته جمعي رئيسجمهوري و نمايندگان مجلس ششم است»
شكوريراد نيز بر تهديدي كه از سوي عباس عبدي عليه نظام صورت گرفته بود، صحه گذاشت و مدعي شد كه:
« در صورت مخالفت شوراي نگهبان با حذف نظارت استصوابي، رئيسجمهور تصميمهاي جديدي خواهد گرفت كه كنارهگيري ميتواند يكي از اين تصميمات باشد.»
در همين زمينه همچنين سعید حجاريان، تئوريسين اصلي حزب مشاركت واز مشاوران رییس جمهور وقت، خاتمي را داراي خطوط قرمزي دانست كه :
«اگر خط قرمزش را بشكنند، ادامه نخواهد داد و با رد لوايح دوگانه، خاتمي از رئيسجمهوري كناره گيري خواهد كرد.»
تاجرنيا، عضو برجسته حزب مشاركت، تهديد خروج از حاكميت را در صورت رد لوايح دوگانه حتمي دانست:
«ما اگر نتوانيم به اين خواسته خود (تصويب و تأييد لوايح) برسيم طبيعتاً راهي جز اين نداريم كه براي ماندن يا نماندن در حاكميت فكري بكنيم».
تاجزاده عضو مشترکت سازمان مجاهدین و مشارکت ومعاون سیاسی وزارت کشور در دوران خاتمی درباره اقدامات همفکرانش در واكنش به رد لوايح دوگانه، ضمن تهديد به «خروج از حاكميت» تهديد به تغيير فصلهايي از قانون اساسي را اعلام نمود:
« اگر اين دو لايحه در نهايت تصويب نشود، بخشهايي از اصلاحطلبان به اين نتيجه ميرسند كه با استعفا خود و عدم پذيرش مسئوليت، در شرايطي كه قرار نيست آزادي انتخابات و حق شهروندي رعايت شود، صداي اعتراض خود را بلند خواهند كرد. تصور ميكنم كه ما حتي به سمتي خواهيم رفت كه بخشي از اصلاحطلبان با ارائه پيشنهادي مشخص، به تغيير فصلهايي از قانون اساسي تأكيد كنند»
محمدعلي ابطحي معاون حقوقي سید محمد خاتمی كه از مدافعان استعفاي اصلاح طلبان بود تاكيد داشت :
«خروج از حاكميت، حق مسلم اصلاح طلبان است. وقتي قوّه قضاييه نشان مي دهد، نمي خواهد كوتاه بيايد، الهام را به عنوان سخنگوي قوّه قضاييه معرفي مي كند و قاضي مرتضوي دادستان مي شود، چرا اصلاح طلبان مصلحت انديشي كنند؟».
دیده می شود که از یکسو محمد خاتمی طرحهای غیرقانونی و تنش زا می دهد واز سوی دیگر اطرافیان ومشاوران ومعاونان وی ضمن تهدید برقصد خاتمی برای خروج ازحاکمیت در صورت عدم تصویب طرح سخن می رانند واین سخنان هیچگاه توسط خاتمی با واکنش منفی روبرو نمی شود.
خاتمی وتیم همراهش وقتی ازتهدید و بحث خروج از حاکمیت نتیجه ای نگرفتند ، بحث حرمت شکنی و اهانت به رهبر معظم انقلاب را کلید زدند.نزدیکان اقای سید محمد خاتمی به دلیل لایحه اقای خاتمی توسط شورای نگهبان ،درنامه ای به مقام معظم رهبری از ایشان خواستند جام زهر رابنوشد!
در اين نامه اهانت آميز خطاب به مقام معظّم رهبري آمده بود:
«با اين حال و روز كشور، فرصت چنداني باقي نمانده است. غالب ملّت ناراضي و نااميد، اكثريت نخبگان ساكت يا مهاجر، سرمايه هاي مادّي گريزان و نيروهاي خارجي از هر طرف كشور را احاطه كرده اند. با اين وضع براي آينده كشور دو حالت بيش متصور نيست؛ يا ديكتاتوري و استبداد كه در خوشبينانه ترين حالت فرجامي جز وابستگي و درنهايت فروپاشي يا استحاله ندارد و يا بازگشت به اصول قانون اساسي و تمكين صادقانه به قواعد دموکراتیک».
در ادامه اين نامه با بيان اين كه مسئولان حاكميت بايد صادقانه از مردم در قبال همه قصورها و سوء تدبيرها پوزش بخواهند، از معظّم له تقاضاي عذرخواهي كردند:
«اگر جام زهري بايد نوشيد قبل از آن كه كيان نظام و مهم تر از آن، استقلال و تماميت ارضي كشور در مخاطره قرار گيرد بايد نوشيده شود و بي ترديد اين برخورد خردمندانه و متواضعانه، از سوي ملّت با همان پاداشي مواجه مي شود كه امام عزيز راحل روبه رو شد».
البته این نامه موهن و تهدید امیز که به امضای 127 نفر از نمایندگان مجلس ششم رسیده بود ،توسط افرادی مانند حجت الاسلام محتشمی پور و مجید انصاری از اعضای مجمع روحانیون مبارز مورد انتقاد و اعتراض قرار گرفت.
محتشمي پور در اين باره گفت: «ملّت ايران نبايد فريب نيّت شوم اين افراد را بخورد».
مجيد انصاري هم طي نطقي اعتراضي اظهار داشت: «اين نمايندگان به اين سوال پاسخ دهند كه نامه آنها چرا قبل از آن كه به دست رهبر معظّم انقلاب برسد سر از اينترنت و سايتهاي آمريكايي درآورد؟»
یعنی در حقیقت علیرغم تمام انتقاداتی که به عملکرد کلیت جبهه دوم خرداد وامثال اقایان محتشمی و... در ان مقطع نیز وجود دارد ،ولی نوع عملکرد انها در این بحث یعنی جداسازی راه خود از این طیف چه در بحث نامه و چه بحث لوایح دوگانه ارزشمند بود.
در این بحران افرینی شاهد نقش افرینی جدی چهره هایی مانند محمد علی ابطحی،ابراهیم یزدی ،عزت الله سحابی ،علی افشاری ،محسن ارمین،حجاریان ،عبدی ،شکوری راد ،تاجرنیا،ابراهیم امینی،جواد اطاعت،تاج الدین،بورقانی،جلال جلالی زاده،رمضان پورنرگسی ،احمدشیرزاد،صفایی فراهانی،مزروعی،الهه کولایی،جمیله کدیور،میرطاهرموسوی،شمس الدین وهابی ،نعیمی پور،کیانوش راد،داوودسلیمانی،محمدرضاخاتمی،فاطمه حقیقت جو،بهزادنبوی و...هستیم.
تحصن،استعفا و تحریم انتخابات توسط نمایندگان حامی خاتمی در مجلس ششم در استانه برگزاری مجلس هفتم وپس از ردشدن صلاحیت برخی از کاندیداهای تندروهای اصلاح طلب واعلام نتایج بررسی صلاحیت ها،نمایندگان وابسته به انها در مجلس ششم رسما اعلام تحصن و متعاقبا طرح " روزه سیاسی" و "استععفا" را مطرح کردند.
139 نماینده مجلس ششم 28 روزدر این اقدام ضد امنیت ملی یعنی تحصن شرکت داشتنئد که اسامی انها را
اینجا میتوان ملاحظه کرد.
در ادامه تحصن و تجمع نمایندگان ،روزنامه یاسنو ارگان رسمی حزب مشارکت دومبهمن 1382 و در آستانه انتخابات مجلس هفتم در تیتر اول خود خبراز «استعفای وزیران و معاونین رئیسجمهور در اعتراض به فقدان شرایط آزادی انتخابات» داد.
روزنامه یاس نو تصاویر افراد مستعفی را نیز منتشر کرد.محمدعلی ابطحی، صفدر حسینی، مرتضی حاجی، عبدالله رمضانزاده، موسوی لاری، احمد خرم، محمد ستاریفر، محسن مهرعلیزاده، علی صوفی، معصومه ابتکار ،محمود حجتی و...از ان جمله بودند.
نه تنها عده قابل توجهی از وزرا ومعاونین سید محمد خاتمی در یک حرکت برنامه ریزی شده استعفا کردند،تعداد زیادی از استانداران و فرمانداران کشور هم در همراهی با نمایندگان مجلس ششم ،اعلام استعفا نمودند.
استانداران وقت دولت هشتم در نامه خود با حمایت همه جانبه از تحصن کنندگان مجلس ششم خطاب به رئیس جمهور وقت نوشتند: اقدام عاجل شما و عنایت ویژه و دخالت موثر مقام معظم رهبری را خواستاریم، در صورت عدم حصول نتیجه از مسؤولیت کنارهگیری خواهیم کرد.
در زیر این نامه اسامی استانداران امضا کننده نامه به شرح زیر آمده بود: محمد علی سبحان اللهی، جمشید انصاری، جواد نگارنده، سید محمود حسینی، کریم شور انگیز، اسماعیل تبادار، علی اکبر رحمانی، محمود زمانی قمی، سید حسن رسولی، فتح الله معین، جعفر رحمانزاده، محمد علی پنجه فولادگران، حسین امینی، محمد ابراهیم انصاری لاری، مسعود امامی، سید حمید طهائی، اسدالله رازانی، محمد علی کریمی ابرقویی، احمد ترک نژاد، اسماعیل دوستی، محمد هاشم مهیمنی، مسعود سلطانی فر، قربانعلی سعادت، عبدالمحمد زاهدی، عبدالحسین مقتدائی، علی اصغر زبردست، حمید کلانتری
در ادامه این سناریوو در یازدهمین روز از تحصن نمایندگان، یکصد تن از معاونین وزرا اعلام استعفا کردند.در متن استعفانامه معاونین وزرا آمده است:
در رابطه با فضای موجود کشور و رد صلاحیت گستردهی کاندیداهای انتخابات مجلس هفتم و این که در چنین شرایطی امکان تحقق وعدهها داده شده توسط دولت خاتمی به مردم ممکن نیست و طبیعتا در این فضا، ادامهی کار برای مدیران ارشد کشور با اشکالی اصلی رو به رو شده است، فلذا مجموعهای از مدیران ارشد کشور که این نامه را امضا کردهاند،میخواهند پستهای مدیریتی را به کسانی واگذار کنند که علاقهمند به کار کردن در این شرایط هستند.»
در ادامه این نامه استعفا آمده بود:
در چنین شرایطی و با چنین روندی ، موکدا از جناب عالی درخواست میکنیم از حداکثر تلاش و ظرفیت ممکن برای توقف این روند بهره گرفته و در صورت عدم امکان بازگرداندن امور بر منهج مردم سالاری، این عذر را از ما بپذیرید که ادامه خدمت را هم جهت با منافع ملت و نظام جمهوری اسلامی نیابیم و دولت را به کسانی بسپاریم که آن را آن گونه میخواهند.»
خبرگزاری فارس درگزارشی به تاریخ 82/11/3 اسامی این معاونین را اعلام کرد:
آموزش و پرورش: 1- محمدعلی افشانی 2- جعفر علاقمندان 3- نصرالله سجادی 4- مختار موسوی 5- اسدا... درویش امیری 6- شهابالدین غندالی 7- محمود ابراهیم 8- عفت عباسی
وزارت بازرگانی: 1- حسن یونس سینکی 2- فرهاد دژپسند 3- فیضا... عربسرخی 4- محسن بهرامی وزارت تعاون 1- مرحوم سیدابوالحسن حائریزاده 2- کامل تقوینژاد 3- منوچهر یزدانی
وزارت جهاد کشاورزی: 1- غلامرضا صحرائیان 2- مهدی بخشنده 3- لطفا... سعیدی 4- بهرام امینیپور 5- کاظم طباطبایی 6- حسین شریعتمدار 7- علیاکبر مهرفرد 8- علی روحالامینی 9- محمدعلی طهماسبی 10- علی آهون منش 11- محمدحسین عمادی
وزارت راه و ترابری: 1- صادق بناب 2- داود کشاورزیان 3- محمد سعیدنژاد 4- جعفری 5- محسن پورسیدآقایی
سازمان مدیریت و برنامهریزی 1- حمید برادران شرکاء 2- مجتبی صدیقی 3- غلامرضا تاجگردون 4- مهدی رحمتی
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری: 1- غلامرضا ظریفیان 2- هادی خانیکی
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: 1- محمد بهشتی 2- محمد صحفی 3- مرتضی کاظمی 4- جواد حقشناس 5- ابوالقاسم ایرجی
وزارت کار و امور اجتماعی: 1- محمد سلامتی 2- محسن خواجهنوری 3- صادق بختیاری 4- محمدامین سازگارنژاد 5- طاهایی
وزارت صنایع و معادن: 1- محمدجعفر اسلامی 2- ولیا... افخمی 3- محمدجواد راستیلاری 4- محسن رادنیا 5- سپهوند 6- جعفر سرقیبی 7- محمدتقی موذنزاده 8- مهدی نواب 9- رضا ویسه
وزارت مسکن و شهرسازی: 1- عباس میرزا ابوطالبی
وزارت نیرو: 1- سعید فرقانی 2- جواد امام
وزارت نفت: 1- حسین کاظمپور اردبیلی 2- اسدا... صالحیفروز 3- اردشیر فتحینژاد 4- محمود محدث 5- محمد آقایی 6- احمد شفاعت 7- مصطفی زینالدین 8- احمدرضا کاظمی 9- احمد ادیب 10- علی کاردور 11- حسین کاشفی 12- همایون پورکرامتی 13- سیاوش منصوری 14- محمدرضا شجاعی 15- فریدون ثقفیان 16- احمد جمی
وزارت اقتصاد: 1- ضرغامی 2- شیرکوند
محمد علی ابطحی در همان ایام درباره اعلام خبر استعفای استانداران به خاتمی، می گویددر فرودگاه به خاتمي(هنگام سفر به سوئيس) گفته است:
"استانداران كه استعفا كرده و روی استعفای خود جدی هستند و وزير كشور نيز گزارش داد كه استانداران در استعفا جدی هستند.
از معاون رييس جمهور سوال شد كه اگر مسائل حل نشود آيا استعفاهای انجام شده، اجرا خواهد شد گفت:
از تعبير رييس جمهور استفاده ميكنم، كه اگر قرار باشد برويم با هم ميرويم.
وی در پاسخ به سوالات مختلف خبرنگاران دربارهی كسانيكه استعفا دادهاند گفت:
تعدادی از وزرا و تعدادی از معاونان رييس جمهور استعفا كردهاند و طبيعی است كه منتظر نتيجهی كار هستند و همه استانداران و كسانيكه استعفا كردهاند، در اين قضيه بسيار جدی هستند."
محسن امین زاده معاون وزیر خارجه نیز باحضور در جمع انها متحصنین اظهار کرد که " من امده ام ازکاربزرگ وارزشمند شما تشکر کنم..."
علیرضا علوی تبار نیز با حضور در بین انها مشکل اساسی کشور را مشکل ساختاری و بنیادین خواند و تاکید کرد که باید از اعتراض به شورای نگهبان عبور کنند وخواستار تغییرات بنیادین در نظام جمهوری اسلامی شوند:
"اگر ما به این نتیجه رسیدیم که مشکلات ما سیستماتیک است ،از این رو میل به تغییرات بنیادین باید در شعارهای اصلاح طلبان مطرح شود"
درضمن نمایندگان متحصن پس از شکست در برنامه خود ، در آخرین بیانیه خود با تحریم انتخابات مجلس هفتم، آن را "غیرقانونی" دانستند.
در این مقطع نیز برخی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم مواضع مناسبی اتخاذ کردند ودر ان شرایط بحرانی ،درمقابل این براندازان ایستادند.
قدرت الله عليخاني (عضو فراكسيون روحانيون مبارز مجلس ششم) از ان جمله است که با انتقاد از طرح بحث استعفا از سوي نمايندگان مشاركتي، اين ادعا را يك بلوف سياسي ارزيابي كرد و گفت :
«حتي با استعفاي برخي نمايندگان، هيچ اتفاقي نخواهد افتاد. ممكن است برخي نمايندگان استعفا دهند، ولي مطمئن باشيد هيچ اتفاق خاصي نخواهد افتاد. اگر برخي از تندروها استعفا دهند، مجلس به كار خود ادامه مي دهد و مطابق معمول به قانون گذاري و انجام وظيفه خواهد پرداخت و اين مساله نمي تواند خللي در روند كاري كشور و بخصوص مجلس ايجاد كند. آقايان تا به حال هرچه درباره استعفا و خروج از حاكميت گفتند به واقعيت نپيوست و حتي بعيد مي دانم اين بار نيز كسي از آقايان به قول خود براي استعفا عمل كند».
در اين ميان برخي روزنامه هاي متمايل به مجمع روحانيون مبارز نيز استعفا را فرار از پاسخگويي دانستند. روزنامه آفتاب يزد (ارگان غيررسمي مجمع روحانيون مبارز) طي مقاله اي نوشت:
«اگر كسي به دليل ناتواني خود، كارشكني ديگران و يا مشكلات ساختاري امكان انجام وظيفه نداشته باشد، يكي از راهكارها استعفا و كناره گيري است، امّا بايد اين دوستان توضيح دهند كه چه اتفاق جديدي افتاده كه امروز به ياد استعفا افتاده اند؟ به نظر مي رسد اشكالاتي كه امروز به آن اشاره مي شود حداقل از دو سال پيش مشخص شده بود و لذا همان موقع برخي نمايندگان مي توانستند با استعفا از مسئوليت خود، مردم را در جريان شرايط قرار دهند . . . به نظر مي رسد نگه داشتن كشور در حالت بلاتكليفي و تكرار ادعاي استعفا مشكلي را حل نخواهد كرد».
روزنامه نسيم صبا از ديگر روزنامه هاي متمايل به مجمع روحانيون مبارز نيز در مقاله اي با ابزاري خواندن موضوع استعفاي نمايندگان نوشت:
«آيا دوستان تصور مي كنند ملت تمام قصور را در انحصارطلبي و توسعه نايافتگي رقبا مي دانند؟ آيا برخي دوستان اصلاح طلب، به نام استعفا در جست و جوي فرار از زير پاسخگويي به مطالبات ملت و وكالت مردم نيستند؟ راستي چگونه است كه اين داستان در ماههاي آخر حضور اصلاح طلبان در مجلس كه با چشم انداز منفي نظارت در انتخابات آتي به ماههاي وداع دائم بدل شده، اوج يافته است؟»
هاشمی رفسنجانی نیزاز اقدام شورای نگهبان در رد صلاحیت نمایندگان افراطی حمایت کرد.وی درگفتگویی که چهار روز پس از برگزاری انتخابات مجلس هفتم با صادق زیباکلام داشته میگوید:
"شورای نگهبان بالاخره عده ای هستند وقانون را هم در دست دارند ومی گویند کسی که به احکام اسلام عمل نکرده است یا نمی کند ،صلاحیت ندارد.داوطلبی که فی المثل مشروب خورده ودر زندگی اش خلاف اخلاق عمل می کند وارتباطات اخلاقی اش این اشکال را دارد یا به مسایل مالی الوده است نبایستی تایید شود.این گزارش ها را دارند.این گزارش ها هم از همین منابع چهارگانه بوده که درقانون پیش بینی شده است.اتفاقا اگر می خواستند سیاسی عمل کنند می گذاشتند تاعده ای از اینها تایید شوند واتفاق مهمی هم در نتیجه کلی ارا صورت نمی گرفت..."
مقام معظم رهبری نیز در همان ایام (82/11/15)درجمع گروهی از مردم درباره اقدام برخی مسئولین اجرایی به استعفا فرمودند:
"انتخابات بايد در موعد خود - روز اوّل اسفند - بدون حتّى يك روز تأخير انجام گيرد. من متأسّفم از اين كه بعضى افراد از روى غفلت، همان حرفهايى را تكرار مى كنند كه دشمنان اين ملت مى زنند. آنها با تبليغات و روشهاى سياسى و حيله هاى خود برخى از مسؤولان اجرايى را به كنار رفتن و اجرا نكردنِ مسؤوليت قانونى تشويق مى كنند. مگر اجرا و برگزارى انتخابات، حقّ كسى از مسؤولان است كه بگويد من اين حق را مى خواهم يا نمى خواهم؟ وظيفه است؛ وظيفه قانونى دستگاههاى مشخص دولتى است؛ بايد اين وظيفه را انجام دهند؛ اين حقّ مردم است. مگر كسى در داخل كشور مى تواند بگويد چون من اين پديده را نمى پسندم، يا فلان روش را نمى پسندم، آنچه را كه قانون به عنوان وظيفه بر عهده من قرار داده است انجام نمى دهم؟ مگر مى شود چنين كارى كرد؟! شانه خالى كردن از مسؤوليت، به صورت كناره گيرى و استعفا و غير اينها، براى اين مسؤولان، هم خلاف قانون است، هم حرام شرعى است. مگر مى شود با اين حقّ بزرگ مردم بازى كرد؟!"
البته بعدها رهبر معظم انقلاب گوشه دیگری از فشارها و قضایای ان روز به سرکردگی سید محمد خاتمی را بیان کرد. ایشان اشاره فرمودند که چگونه جریان اصلاحات از جمله شخص خاتمی و کروبی، تمامی توان خود را به کار بستند تا انتخابات را به تعویق بیاندازند:
«واقعاً خودشان را کشتند که شاید بتوانند در یک برههاى انتخابات مجلس را عقب بیندازند، اما نتوانستند. رؤساى قوا با هم¬دیگر هم¬دست شدند که نگذارند انتخابات مجلس شوراى اسلامى سر وقت انجام بگیرد، اما نتوانستند. خیلى تلاش کردند، آمدند، بحث کردند، حرف زدند، روزنامه نوشتند، امضاء جمع کردند، مأمورین دولتى را بسیج کردند، ولى الحمدلله نتوانستند».
درهرحال خاتمی و اطرافیان و برخی اعضای کابینه اش دست به هر اقدامی زدند ولی فضل وعنایت الهی شامل حال این کشور و مردم و نظام گردید والا اینها از هیچ اقدامی برای زمین زدن نظام و رهبری فروگذار نکردند و اگر کار بیشتری نکردند حتما از دستشان برنیامده است.اینها خیال می کردند با تحصن و متعاقب ان استعفای بخش قابل توجهی از مسئولین اجرایی،شورش و اشوب درحمایت از انها تمام کشور را در برخواهد گرفت و از این ظرفیت برای یکسره کردن کار انقلاب ونظام استفاده می کنند.این یک تحلیل نیست،مهدی کروبی رییس مجلس ششم چندسال بعد در گفتگو با روزنامه اعتماد ملی به ان پرداخته است:
"آنها فكر ميكردند كه در جامعه از اين كار آنها استقبال ميشود ولي مشت گرهكرده خالي باز شد و حتي دستهاي از نمايندگان مجلس به آنها طعنه و كنايه ميزدند و ميگفتند از جمعيتي كه در حمايت از شما در خيابان جمع شده به سختي عبور كرديم."
فتنه 88نقش سید محمد خاتمی در شکل گیری وتداوم فتنه بعداز انتخابات دهم ریاست جمهوری درسال 1388،نقشی بسیار اساسی بود.
به نحوی که سایت جمهوریت در ساعت ۲۱:۰۶روز 22 خرداد خبری را با عنوان خاتمی به میرحسین تبریک گفت" منتشر کرد. سه روز پس ازبرگرازی انتخابات در روز ۲۵ خرداد نیز خاتمی در راهپیمایی غیرقانونی هواداران موسوی شرکت نمود.
او دراین راهپیمایی ( راهپیمایی غیرقانونی ۲۵/۳/۸۸) اظهار داشته است:
"باور داشته باشید که رهبری از این جمعیت ترسیده است و همین نقطه درست جای فشار وارد کردن است."
او همچنین در ۲۵ خرداد ۸۸ با تأیید ادامه فتنه گری و اشوب تاکید کرد:
«چنین جمعیتی در حقیقت اعتراضی روشن و صریح است به آنچه که بهعنوان نتیجه انتخابات اعلام شدهاست.»
و چندی بعددرتاریخ 8/4/88 می گوید:
"بالاخره نظر مهندس موسوی ابطال انتخابات بود که تحقق نیافت. حال بیاید و بگوید این مرحله پایان یافت. ما هم بگوییم ما که گفتیم برای گرفتن حقتان بیایید، منبعد باید حق خودتان را از نظام یعنی آقای خامنهای بگیرید."
جایی دیگر اظها داشته است:
«مسائل غیرقانونی و غیرشرعی که در جریان بازداشتهای اخیر و سپس در زمان نگهداری زندانیان رخ داده نه تنها جمهوریت نظام را خدشهدار کرده، بلکه اسلامیت نظام را هم مورد تردید قرار دادهاست.»
محمد علی ابطحی نقش خاتمی را در فتنه اینگونه تشریح می کند:
"روز شنبه ۲۳/۳/۸۸ دوستان مشاوران آقای (سیدمحمد) خاتمی که معمولاً دوشنبهها جلسه دارند، به جلسه فوقالعاده دعوت شدند. افراد جلسه رضا خاتمی، تاجزاده، ماجدی، خانیکی، صادق خرازی، صدر، شریعتی، قاسمزاده، خوشرو، موسوی لاری، صفدرحسینی، امینزاده و حسین واله بودند. آقای خاتمی موضوع این که جامعه نتیجه آرای انتخاباتی را نپذیرفته مطرح کرد و اصرار داشت که باید تقاضای ابطال انتخابات یا لااقل ابطال آن در بعضی شهرستانها را داشت و اصرار میکرد که مهندس موسوی را در شرایط فعلی نباید تنها گذاشت و باید از او پشتیبانی کرد."
ابطحی دلیل این اقدامات خاتمی را تضعیف رهبری می داند:
"آقای خاتمی بر این باور بود که اگر در این انتخابات احمدینژاد سقوط کند، عملاً رهبری حذف میشود. اگر به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره به حوزه سیاسی و اجرایی کشور بازگردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهند داشت."
حیدر مصلحی وزیر سابق اطلاعات درتاریخ 91/12/17 درباره نقش وعملکردخاتمی اظهار می دارد:
"آنها با هدف مقابله با رهبری و حضور در صحنه در حال ساماندهی خود هستند اما این حضور در صحنه چگونه امکانپذیر است وقتی که به طور مثال یکی از این افراد که همه شبکههای ضدانقلاب در داخل و خارج به دنبال کاندیداتوری وی هستند، بدهیهای زیادی به ملت ایران دارد و صرف سوابق مسئولیت وی در گذشته نمیتواند پرونده گذشته وی را به دست فراموشی بسپارد. اردوگاه و تیم این فرد چگونه سخن از فقدان انتخابات آزاد به میان میآورند در حالی که ۸ سال صدارت دوم خردادیها بر مبنای همین انتخابات صورت پذیرفته است، ای کاش امکان انتشار اسنادی مربوط به همین افراد از جلسه خصوصیشان وجود داشت که در این جلسه جسارتهایشان به ساحت امام راحل و سخره گرفتن اصل ولایت فقیه توسط همین فرد برملا میشد که در جلسه میگوید امام هم تحت فشار مقوله ولایت فقیه را قبول کرد"
خاتمی هیچگاه در ان ایام دربرابر هتک حرمت عاشورا ،امام خمینی ،اصل ولایت فقیه و مقام معظم رهبری ، ونه شعارهای انحرافی مانند نه غزه ،نه لبنان جانم فدای ایران موضعی نگرفت و درتمام این ایام درتمام برنامه های ضدنظام مشارکت فعال داشت.
«اشاعه بیدادگری در نظام جمهوری اسلامی»،«یادآور دوران سیاه ستمشاهی است»، «باید بگوییم کودتای مخملین، علیه مردم و جمهوریت نظام صورت گرفته است.»،و....از جمله اتهاماتی است که سید محمد خاتمی به نظام و انقلاب وارد نموده است.
لذا اینکه خاتمی را جزء رئوس فتنه اکبر می دانیم ،امری پیش پا افتاده و واضع است.چنانکه محمدجواد اکبرين نویسنده فراری روزنامه های زنجیره ای درنقل قولی از خاتمی به این موضوع می پردازد.اکبرین در گفتگوبا رادیو فردا اظهار داشته است:
"آقای خاتمی جمله ای دارد که صريح تر اين سخنان شما را تاييد می کند. آقای خاتمی در اين سخنان می گويند: «مگر با آقايان موسوی و کروبی ما قرار نگذاشتيم که به کمتر از تحقق اين شرايط قانع نشويم؟»
معنای اين حرف اين است که ايشان خودش را در کنار آن دو نفر ديگر، جزو رهبران سياسی جنبش سبز تعريف کرده است. من گمان می کنم که انتشار اين سخنان بسيار باعث آزار اصولگرايان نظامی خواهد شد، بيش از آنچه که تا به حال آنها را آزار داده است."
از سوی دیگر بخش قابل توجهی از اطرافیان و نزدیکان و مدیران بلندپایه خاتمی درفتنه 88 نقش ایفا نمودند که این امرباعث بازداشت ،محکومیت و فرار از کشور بخشی از انها شد.البته این حلقه دارای سوابق متعددی در فتنه گری حداقل از غائله 18تیر 1378 تا فتنه 88 داشته است.
چهره هایی مانند جلایی پور تاج زاده - بهزادنبوی - سازگارا.شمس الواعظین،میردامادی،صفایی فراهانی،رمضان زاه،محسن امین زاده،علی تاجرنیا،سعید شیرکوند،محمدعلی ابطحی، حجاریان، رضاعلیجانی ،فيض الله عرب سرخي، ابوالفضل قدياني، محسن آرمين،محمدرضاخاتمی،سعید شریعتی، جهانبخش خانجانی، علی مزروعی، محمد قوچانی ، ابراهیم یزدی ، میرزا ابوطالبی، موسوی خوئینی ها، یوسفی اشکوری، مرتضی حاحی،سعید رضوی فقیه،فاطمه حقیقت جو،علی افشاری،میرطاهرموسوی،جواد امام،و...
همچنین بخش اعظم اعضای جدید شورای عالی بنیاد باران سید محمد خاتمی سابقه حضور درتمام یا برخی از بحرانهای فوق الذکر دارند.کسانی مانند:
محسن ارمین،جواد امام،حمیدرضا جلابی پور،عبدالله رمضانزاده،علی شکوری راد،محسن صفایی فراهانی، محمد کیانوشراد، سید حسین مرعشی، مصطفی معین،الهه کولایی،سید صفدر حسینی،فاطمه راکعی،عبدالله ناصری،سیدمحمد بهشتی،هادی خانیکی و...
این سخنان مهم مقام معظم رهبری را نباید فراموش کرد:
"اگر قبول داريم كه جبههى دشمن براى كشور ما و انقلاب ما برنامهريزى بلندمدت دارد، پس ما هم بايد برنامهريزى بلندمدت داشته باشيم. نميشود قبول كرد كه جبههى دشمنان اسلام و انقلاب كه بشدت از ناحيهى بيدارى اسلامى تهديد ميشوند، برنامهريزى بلندمدت نداشته باشند؛ اين را هيچ كس نميتواند باور كند، مگر خيلى سادهلوح باشيم، غافل باشيم كه اين را باور كنيم. حتماً برنامههاى بلندمدت دارند؛ كمااينكه همين حوادثى هم كه گاهى مىبينيد در كشور اتفاق مىافتد كه دست بيگانه در آن نمايان است، چيزهاى دفعتاً به وجود آمده نيست، خلقالساعه نيست؛ اينها هم برنامههاى ميانمدت و بلندمدت بوده است. برنامهريزى كردند، نتيجهى اين برنامهريزى شده اين. نه اينكه همان شب تصميم گرفتند اين كار را بكنند و فردا اقدام كردند؛ نه، من در همين فتنهى 88 به بعضى دوستان قرائن و شواهد را نشان دادم؛ حداقل از ده سال، پانزده سال قبل از آن، برنامهريزى وجود داشت. از بعد از رحلت امام برنامهريزى وجود داشت؛ اثر آن برنامهريزى در سال 78 ظاهر شد؛ مسائل كوى دانشگاه و آن قضايائى كه اغلب يادتان هست، بعضى هم شايد درست يادشان نباشد. قضايائى كه سال گذشته پيش آمد، يك تجديد حياتى بود براى آن برنامهريزىها. البته سعى كردند با ملاحظهى وقت و جوانب گوناگون، اين كار را انجام دهند؛ كه خوب، بحمدللَّه شكست خوردند، بايد هم شكست ميخوردند. پس جبههى دشمن برنامهى بلندمدت دارد. آنها مأيوس نميشوند كه ببينند حالا امروز شكست خوردند، دست بردارند؛ نه، طراحى ميكنند براى ده سال ديگر، بيست سال ديگر، چهل سال ديگر. بايد آماده باشي "