تلاش برای تامین زیرساختهای بومی توأم با ارائه سرویسهای مشابه با
کارایی بهتر و بیشتر نسبت به نرمافزارهای سادهای همچون وایبر و واتسآپ
اولین و موثرترین قدم در مسیر اصلاح رویه ضدحقوقی فعلی دولت در تقابل با
نیازهای اساسی مردم است. شایسته نیست دولتی که با شعار احقاق «حقوق شهروندی
ملت» روزگار میگذراند تا این اندازه نسبت به دزدی اطلاعات جامعه خودی و
نقض حریم خصوصی مردم در فضای جهانی بیتوجه باشد و در ذیل شعار «جهانوطنی»
برخلاف همه مدیران جهانی راه را برای تفوق قطعی بیگانگان بر مرزهای کشور
بگشاید. در غیر این صورت طبیعتا دستگاههای دیگری همچون قوه قضائیه و قوه
قانونگذاری، ناچار به ورود به حوزهای خواهند بود که صیانت از آن در وهله
اول برعهده دولت است. دولت ناچار است میان «بیقانونی فعلی در حوزه
ارتباطات» و عمل به شعارهای قانونی خود در حوزه «حقوق شهروندی» یکی را
برگزیند. نکته اینجاست که انتخاب گزینه اول هزینه تقابل با قانون و
قانونگذار را نیز در پی خواهد داشت.
سال
تحصل 94 -93 آغاز شد. نظام تعلم و تربت در افق 1404 قرار است زمنه ساز
جامعه جهان عدل مهدو و برخوردار از توانمند ها تربت ممتاز در تراز جمهور
اسلام اران باشد. قرار است در افق 1404 نظام تعلم و تربت ما برخوردار از
مربان و مدران مؤمن و آراسته به فضال و اخلاق اسلام، عامل به عمل صالح،
تعال جو و تحول آفرن، انقلاب، آنده نگر، عاقل، متعهد، امن و بصر باشد.بر
اساس ان چشم انداز، مدرسه جلوه ا از تحقق مراتب حات طبه، کانون عرضه خدمات و
فرصت ها تعلم و تربت، زمنه ساز درک و اصلاح موقعت توسط دانش آموزان و تکون
و تعال پوسته آنان بر اساس نظام معار اسلام باشد. اهداف کلان در فصل پنجم
سند تحول بنادن آموزش و پرورش دده شده است؛ اولن آن تربت انسان موحد و مؤمن
و معتقد به معاد و آشنا با مسئولت ها خود در برابر خدا، طبعت و دگران است،
و آخرن آن کسب موقعت نخست تربت در منطقه و جهان اسلام و ارتقا فزانده
جاگاه تعلم و تربت اران در سطح جهان است.
نزدک به ده سال است که از
عمر سند چشم انداز بست ساله جمهور اسلام اران م گذرد. جا دارد ان سئوال
مطرح شود که مأمورت ها و مسئولت ها آموزش و پرورش و آموزش عال در ان سند چه
بوده و چه قدر پشرفت داشته ام؟
قرار است تربت افتگان ما در نظام آموزش و پرورش؛
الف- دن اسلام را حق دانسته و آن را به عنوان نظام معار، بشناسند.
ب- از دانش ها پاه و عموم سازگار با نظام معار اسلام و توان و تفکر و درک کشف پدده ها برخوردار باشند.
ج- دارا حد اقل ک مهارت مفد برا تأمن معاش حلال خود باشند.
د- درک درست از بهداشت فرد و اجتماع و مسائل زست بوم طبع و شهر و... داشته باشند.
و...
قرار
است تربت افتگان ما در نظام آموزش و پرورش جدد، درک عمق از تربت و آداب
اسلام داشته باشند و بر ان اساس، اعتقاد و التزام عمل به ارزش ها اسلام در
آنها تقوت شود. مبتن بر ان اده، برنامه ها درس، مورد بازنگر و اصلاح قرار
گرد و جنبه ها اخلاق، فرهنگ و تربت در آن دده شود.همچنن ساز و کارها لازم
برا تقوت آداب و سبک زندگ اسلام - اران در تمام ساحت ها تعلم و تربت به
عنوان ک روکرد حاکم در فراند طراح، تدون و اجرا برنامه ها درس و آموزش دده
شود. قرار بوده ظرفت ها دگر مانند مساجد، کتابخانه ها، منابع آموزش، شبکه
مل اطلاعات و ارتباطات و کانون ها مذهب در ان ارتباط دده شود. قرار بوده
تربت افتگان ما در آموزش و پرورش، مروج فرهنگ حا و عفت و حجاب در جامعه ما
باشند و از ان زاوه، محتوا برنامه ها درس مورد بازبن قرار گرد.
قرار
بوده تقوت بنان خانواده در ان مان دده شود، درس مدرت و سلوک مناسب خانواده
به جدول برنامه درس دوره متوسطه در تمام رشته ها برا تمام دانش آموزان،
دده شود. قرار بوده تنوع بخش به محط ها ادگر در فرآند تعلم و تربت رسم
عموم، مورد عنات قرار گرد. قرار بوده سطح برخوردار از فرصت ها تعلم و تربت
با کفت مناسب با توجه به تفاوت ها و وژگ ها دختران و پسران در مناطق مختلف
کشور، کسان و نسبت به تأمن آن اقدام شود. قرار بوده اصول حاکم بر برنامه
درس تربت معلمن، بازتنظم شود و با تأکد بر کارورز و انطباق سطح شاستگ ها
حرفه ا معلمن در سطح مل و جهان با مقتضات الگو برنامه درس در نظام تعلم و
تربت و طراح ساست ها مناسب برا ارتقا شوه ها جذب، تربت و نگهداشت معلمن در
آموزش و پرورش، به صورت جد صورت گرد. تحولات نظام آموزش و پرورش در جهان،
رصد شود و ان نظامات را در چارچوب نظام معار اسلام ببنم.
قرار بوده
رفاه نرو انسان و برخوردار فرهنگان از ک زندگ خوب و عزتمند، از طرق بهنه
ساز نظام پرداخت ها پگر شود. همچنن تسهلات و امتازات مناسب برا جذب و
نگهداشت نروها کارآمد، فراهم شود. قرار بوده «تغر و نوآور» در نظام تعلم و
تربت و ارتقا کفت فرآند تعلم و تربت با تکه بر استفاده هوشمندانه از فناور
ها نون، مورد توجه باشد و از طرق بازنگر و بازمهندس ساختارها و روه ها و
روش ها، ان اهداف دنبال شود.اکنون باد دد کادر جدد وزارت آموزش و پرورش در
دولت ازدهم که ک سال از خدمت خود را در عمر چهار ساله دولت سپر کردند، در
اجرا سند تحول بنادن آموزش و پرورش چه کرده اند؟ مجلس به عنوان ناظر بر
اجرا قوانن، چه تصور از ان اجرا در دولت دارد؟ آا فرزندان ما در خط که در
سند چشم انداز برنامه بست ساله و نز سند تحول بنادن آموزش و پرورش ترسم
کرده است، تعلم و تربت م ابند؟آنچه که در محط ها علم و آموزش و جامعه تحت
تأثر ان محط ها م گذرد، تصور مبهم از انجام ان مأمورت م دهد. باد دد گزارش
ها و آمار و ارقام در ان باره چه م گوند؟آنچه در ان مقال از سند تحول بنادن
در آموزش و پرورش مورد بازخوان قرار گرفت، بخش از ان سند تارخ و مهم است.
ما برا مدران آموزش و پرورش جهت انجام ان مأمورت خطر، دعا م کنم.
ستون یادداشت روزنامه خراسان به مطلبی با عنوان«نه اولويت «داعش» آمريکاست
و نه اولويت آمريکا «داعش»»در رابطه با سخنان اخیر اوباما اختصاص یافت:
اوباما در یادداشت اختصاصی خود برای
روزنامه آمریکایی «تمپا بی تایمز» می نویسد: "داعش تهدید مستقیمی برای آمریکا
نیست"، چند روز بعد آمریکایی ها می گویند عملیات علیه داعش در سوریه را آغاز
کرده اند. کاخ سفید می گوید به هیچ وجه نیروی زمینی به عراق نمی فرستد. همزمان رئیس
ستاد مشترک ارتش آمریکا می گوید لازم باشد طرح عملیات زمینی را به رئیس جمهور خواهیم
داد. جان کری می گوید 50 کشور در ائتلاف ضد داعش حضور دارند. این در حالی است که
واشنگتن تایمز می نویسد در این ائتلاف تنها عراق، کردها و آمریکا جدی هستند.
فاکس نیوز دیروز
نوشت در عملیات علیه داعش در سوریه کشورهای همپیمان آمریکا در این عملیات نظامی
حضور داشتند. این در حالی است که فرانسه، آلمان و ترکیه اعلام کردهاند در
حملات هوایی آمریکا و متحدانش در سوریه مشارکت نداشتهاند. پنتاگون گفته که این
حملات بر «رقه» متمرکز خواهد بود. جایی که از مراکز و پایگاههای اصلی «
داعش» است. با این حال روز گذشته بی بی سی نوشت جنگنده های آمریکایی
مواضع "
گروه خراسان" در سوریه را هدف
قرار داده اند.
گروه خراسان شامل جنگجویان عضو القاعده هستند که در افغانستان و
پاکستان جنگیدهاند و بسیاری از آنان اعضای غربی و خارجی این گروه تروریستی
هستند. این گروه از گروههای قدیمی تشکیل دهنده القاعده است که در سه سال اخیر
در سوریه فعال بوده است.
آمریکایی ها می گویند:
"گروه خراسان" در سوریه به این دلیل مورد حمله قرار گرفت که به مرحله
اجرایی یک حمله برنامهریزی شده به آمریکا یا اروپا نزدیک شده بود. اوضاع
امروز خاورمیانه بیش از تناقض موجود در سطور بالا گیج کننده است. واقعا در عرصه میدانی
چه کسی با چه کسی می جنگد؟ هدف از قشون کشی جدید به خاورمیانه چیست؟ ائتلاف ضد
داعش چقدر ضد داعش است؟ در ادامه تلاش می شود به برخی از این پرسش ها پاسخ داده
شود.
3 سطح منازعه در خاورمیانه
واقعیت میدانی خاورمیانه حاکی از وجود
3 سطح از منازعه در منطقه است. در یک سطح کشورهای منطقه با معترضان سیاسی، گروه های
قومی و مذهبی به حاشیه رانده درگیر هستند. این در گیری ها در مصر، یمن، بحرین، سوریه،
عربستان و عراق قابل مشاهده است. سطح دوم منازعه رقابت کشورها و بلوک های قدرت
منطقه ای برای افزایش سهم خود از آینده خاورمیانه است. "عربستان و شورای
همکاری" ، "ایران و جریان مقاومت" و "ائتلاف قطر - ترکیه " سه
ضلع سطح دوم منازعه را تشکیل می دهند. در سطح سوم منازعه نیز مداخلات فرا منطقه ای
است. فرانسه به دنبال حفظ نفوذ در مستعمراتش است، آمریکایی ها تلاش می کنند جایگاه
هژمونیک خود را حفظ کنند، انگلیس و آلمان چشمشان به جیب شیوخ عرب دوخته شده و روسیه
به دنبال اقتدار از دست رفته می باشد. وقتی این 3 سطح منازعه را با این واقعیت که
"در عرصه سیاست خارجی دوستی و دشمنی دائمی وجود ندارد بلکه منافع دائمی وجود
دارد" گره بزنیم، می شود داستان امروز خاورمیانه.
عربستان و کویت و بحرین
همزمان که بزرگترین حامی مالی داعش هستند، در ائتلاف ضد داعش هم حضور پررنگ دارند.
ترکیه هم عضوی از ناتو است و هم حاضر نیست کمک هایش را به
داعش و دیگر تروریست های سوری کم کند. هم با اسرائیل پیمان نظامی و امنیتی دارد و
هم می خواهد پناهگاهی برای رهبران اخوان به ویژه حماس باشد. قطر همزمان در ساخت و سازهای
اسرائیل و غزه سرمایه گذاری می کند. داعش با القاعده می جنگد و هر دو با بشار اسد.
مصر هم نزدیک ترین همپیمان عربستان است و هم مدافع حکومت سوریه.
هدف از قشون کشی جدید به خاورمیانه چیست؟
حالا میان این آشوب در خاورمیانه آمریکا
هم قشون کشی جدیدی در خاورمیانه راه انداخته است. قطعا این قشون کشی برای حفظ مردم
بی گناه خاورمیانه از دست دیو داعش نیست چرا که به قول ماهاتیر محمد این غول محصول
چراغ جادوی آمریکاست. واقعیت این است که در آستانه انتخابات میان دورهای
کنگره و نیز در آغاز تدارکات مقدماتی رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا،
اوباما بر آن است تا با سختتر کردن چهره نرم خود، کمبودهای لازم در عرصه
قدرتنمایی در صحنه جهانی را تا حدی جبران سازد. این امر باید به
دموکراتها کمک کند که از انتقادهای جمهوریخواهان در مورد به خطر
انداختن امنیت آمریکاییها توسط سیاست نرم اوباما در امان باشند و با دست
بازتری به میدان رقابت های انتخاباتی پا بگذارند. از سوی دیگر بی عملی در خاورمیانه
همپیمانان واشنگتن را روانه مسکو کرده است. سعودی ها و مصری ها که تا دیروز غیر از
واشنگتن جایی را بلد نبودند، این روزها در حال حفظ کردن آدرس کرملین هستند. کیسینجر
از پایان نظم وستفالی می نویسد و برژینسکی از تغییر مناسبات قدرت. آمریکا فهمیده
که تغییر ثقل استراتژیک از خاورمیانه اشتباه بوده است.
بر داعش یا با داعش
آمریکایی ها می گویند حمله نظامی خود علیه
داعش در سوریه را آغاز کرده اند. اخبار که تکمیل می شود به جای رقه عملیات نظامی
در حلب صورت گرفته، هدف جبهه النصره بوده و نه داعش، گروهی تروریستی که رقیب داعش
در سوریه محسوب می شود. پنتاگون می گوید نیروهای این کشور هشت حمله هوایی علیه
گروههای مرتبط با "القاعده" در غرب حلب انجام دادهاند. 50
عضو جبهه النصره در این عملیات کشته شده اند. اخبار تکمیلی که می آید، هدف تروریستهای
النصره هم نبوده اند. هدف گروه تروریستی "خراسان"
است گروهی که آماده می شود تا منافع آمریکا را هدف بگیرد.
تکه های پازل که تکمیل می شود. هدف حمله به سوریه هم روشن می گردد. هدف قرار دادن
رقیب داعش قطعا داعش را تضعیف نمی کند. آمریکایی ها در حمله به سوریه از یک سو تلاش
دارند جریان معارضه نزدیک به خود در درگیری های خاورمیانه را تقویت کرده و گروه های
رقیب را سرکوب کنند و از سوی دیگر به مقابله با گروه هایی بپردازند که اولویت شان
مبارزه با آمریکاست. آنچه مشخص است نه اولویت داعش آمریکاست و نه اولویت آمریکا
داعش.
مطلبی که روزنامه حمایت با عنوان«دفاع مقدس الگوی توانمندی ایران در منطقه»در ستون یادداشت خود به قلم دکتر هاشم پوریزدان پرست به چاپ رساند به شرح زیر است:در آغازین روزهای هفته دفاع مقدس بار دیگر دستاوردهای چشمگیر نظام جمهوری
اسلامی در زمینههای نظامی و دفاعی، همچون گذشته دیدگان جهانیان را به غیرت
و همت جوانان این مرز و بوم که در فضای تحریمهای گسترده و تنگنای امکانات
توانستند برای توسعه و پیشرفت کشور توانمندیهای گوناگون نظامی را برای
صیانت از امنیت ملی و منافع ملی به نمایش بگذارند، جلب نمود. انعکاس گسترده
دستاوردهای نظامی در روزهای اخیر با وجود تشدید تهدیدها از سوی نظام سلطه،
بیانگر نکات قابل تأملی است که به برخی از آنها اشاره میگردد. قبل از
شروع بحث اصلی، نگاهی کوتاه به شرایط ایران در آغاز جنگ ضروری است. در
روزهای ابتدایی جنگ، ایران دارای ارتشی منسجم نبود چراکه برخی عناصر
خودفروخته به ارتش خیانتهایی کرده بودند و نیز تصفیهای که در درون ارتش
صورت گرفته و عناصر خائن محاکمه شده بودند و همچنین تعدادی از آنها متواری
بودند. با توجه به مجموع این شرایط، عراق طمع حمله به ایران را در ذهن خود
پرورش داده بود. از سوی دیگر تمامی سلاحهای ما وارداتی بودند. لذا وابستگی
تسلیحاتی به خارج معضل دیگری بود که سازمان نظامی ایران را زمینگیر
میکرد.
تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ارتش ایران با 43 هزار مستشار
نظامی خارجی اداره میشد. ارتش و ارتشیان فاقد هرگونه مجال و امکان ابتکار و
مانور نظامی بودند. تنها تجربه نظامی برون مرزی آنها نیز سرکوب قیام ظفار
عمان بود. در این شرایط سازمان نظامی ایران وارد جنگی وسیع و دشوار شد. در
یک سال اول جنگ راهبرد نظامی ایران مقابله با پیشروی ارتش عراق بود. بعد از
اتمام دوران بنیصدر در ایران و از سال دوم به بعد نیروهای نظامی ایران
اعم از ارتش، سپاه و بسیج با همکاری مشترک در راستای آزادسازی خاک کشور
اقدام کردند. این دوره، آغاز وزش نسیم به کارگیری استعدادها، نبوغها و
ابتکارات برای ساخت سلاح و مهمات در ساختار نظامی ایران بود. این روند از
موارد بسیار ساده شروع شد و بعدها آنچنان به صورت اعجابانگیز شتاب گرفت و
به پیش رفت که در ادامه جنگ، شیوهها، تاکتیکها، ابزارها و سلاحهای
بسیار جدیدی به کار گرفته شد. وجود ساختاری به نام جهادسازندگی در جنگ،
پشتیبانیهای گوناگونی اعم از سدسازی، پل سازی، اسکلت سازی، ساخت پلهای
ابداعی و ابتکاری برای اولین بار در دنیا و ساخت سلاحها و موشکهای جدید
باعث شد تا نیروهای نظامی ایران با این پشتیبانیها، از روحیه و نیرویی
مضاعف برای ادامه نبرد با دشمن بعثی بهرهمند شوند.
این روند باعث خلق
ابتکارات عظیمی در دفاع مقدس شد. روندی که تاکنون تداوم داشته و دارد. عبور
از رودخانهای مواج و خروشان مانند اروند با عرض حدود 800 متر، با جذر و
مدّی بسیار بالا در حدی که در روز حدود 4 متر ارتفاع آب تغییر میکرد، با
ساحلی بسیار متفاوت در روز و شب؛ این تنها اندکی از میزان بسیار بالای
موانع فراروی رزمندگان اسلام در نبرد حق علیه باطل بود. اما آنها با الطاف
الهی و با همت و غیرت به سلامت از این موانع گذشتند. همچنین پل کائوچویی و
13 کیلومتری جزیره مجنون یا پل اروند با شرایطی که ذکر آن رفت گوشهای از
این ابتکارات جنگ بود که با خود تجربیات گرانسنگی را برای ایران به همراه
آورد که با مدد از این تجربیات توانستهایم در مقابل دشمنان بایستیم و حتی
با صدور آنها به نیروهای مقاومت منطقه، محوری را علیه دشمنان و سلطهگران
ایجاد کند. اینها بخشی از دستاوردهای عظیم دفاع مقدس برای ایران اسلامی
است. ابتکاراتی در زمینههایی همچون راهبردهای دفاعی و نظامی و بسیج
نیروهای مردمی در جنگ از دیگر این دستاوردهای دفاع مقدس است. اینها بیشتر
دستاوردهای نرمافزای دفاع مقدس است. اما علاوه بر اینها، دفاع مقدس
دستاوردهای سخت افزاری بی شماری نیز داشته است.
ساخت سلاحها، موشکها،
هواپیماهای جنگنده، ناوچههای رزمی، بالگردها، زیردریاییها، اژدرها و
اخیرا پهپادهای پیشرفته از جمله دستاوردهای سخت افزاری دفاع مقدس است. هیچ
کدام از این سلاحها و ابزارهای جنگی را کشورهای خارجی به ما ندادند. مجموع
اینها حاصل ابتکارات داخلی است. این پیشرفتهای قابل اعتنا در حوزه صنایع
دفاعی ثابت نمود جمهوری اسلامی با وجود موج تحریمها از سوی بیگانگان،
بویژه صدور چند قطعنامه شورای امنیت و تحریمهای یکجانبه آمریکا و اتحادیه
اروپا، توانسته است با بی اعتنایی به آنها و با اتکا به توانمندیهای بومی
خود، برای حفاظت از مرزهای کشور در مقابل تهدیدهای احتمالی دشمنان به
ابزارهای مدرن نظامی دست یابد. امروز ایران اسلامی توانسته است که قدرت خود
را در منطقه به رخ جهانیان بکشاند و به قدرت اول منطقه تبدیل شود.
تلاشهای جدید جمهوری اسلامی نشان داد یک ملت میتواند با اتکا به
توانمندیهای بومی خود به استقلال و خودکفایی دست پیدا کند. اکنون زمان
وابستگی دولتها به قدرتهای استعماری سپری گردیده است و دیگر مانند گذشته
نمی توان با ایجاد محدودیت، یک کشور را از دستیابی به هدفها و پیشرفتهای
صنعتی و نظامی بازداشت.
ایران اسلامی با این موفقیتها عنصر الهامبخش برای
کشورهای منطقه را تقویت و ثابت کرد که اگر دولتهای اسلامی و جهان سوم با
اعتماد به نفس مسیر مستقل از بیگانگان را در پیش بگیرند، میتوانند بدون
حمایت مستکبران هویت مستقل اقتصادی، نظامی و علمی خود را به جهانیان ثابت
کنند. جمهوری اسلامی توانست در سایه موفقیتهای جدید بر عظمت و اقتدار خود
در عرصه مناسبات منطقه ای و جهانی بیفزاید و بیگانگان نیز به جایگاه کشور
ما با عنایت به دستاوردهای جدید معترف هستند. امروز یکی از مؤلفههای قدرت،
پیشرفتهای چشمگیر صنایع نظامی به عنوان متغیر تابعی از دستاوردهای علمی
است. همین موضوع سبب گردیده تا قدرت چانه زنی در حوزه دیپلماتیک افزایش
یابد و از این منظر دستگاه دیپلماسی بتواند از موضعی قویتر منافع ملی را
تعقیب کند. این نکته راهبردی را نیز باید در نظر داشت که پیشرفتهای نظامی
به علت اینکه بالاترین سطوح دانش در آنها به خدمت گرفته میشوند میتواند
پشتیبان سایر پیشرفتهای علمی باشد.
امروز انقلاب اسلامی این مهم را به
جهانیان عرضه و نشان داده است که چگونه یک ملت میتواند بدون تکیه به
بیگانه، در جاده پیشرفت قرار بگیرد؛ حقیقتی که برای نظام سلطه، تلخ و
ناخوشایند است. دستاوردهای اخیر در صنایع بویژه صنعت نظامی، این واقعیت را
در تحلیلهای سیاسی و نظامی صاحبنظران ثابت میکند که مواضع مقامات
کشورمان که همواره دشمن را از هرگونه حماقت، یعنی تعرض به مرزهای جمهوری
اسلامی بر حذر میداشتند از عقبهای برخوردار بوده است؛ چنان که در روزهای
اخیر بخشی از آن به عرصه رسانهها کشیده شد. در واقع، اظهارات مقامهای
ایرانی را نمیتوان با ادبیات جنگ روانی تعبیر نمود، بلکه بیانگر واقعیتی
است که در صورت عملی شدن تهدیدها، میتواند دشمن را از تصمیم خود پشیمان
نماید. البته باید به این موضوع اذعان نمود که توانمندیهای نظامی جمهوری
اسلامی برای هیچ کشوری تهدید محسوب نمیشود، بلکه دکترین دفاعی جمهوری
اسلامی بر اساس بازدارندگی پایه ریزی گردیده است. بنابراین، آنچه به عنوان
موفقیتهای علمی، صنعتی و نظامی برای جمهوری اسلامی که بویژه در هفته دفاع
رسانهای می شود، تبلور تلاشهای فرزندان این کشور است که برای پیشرفت
سرزمینشان با اهتمام به آرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی و پیروی از
منویات رهبر انقلاب عملیاتی شده است.
محمود صدری در مطلبی با عنوان«غرب و «ایرانهراسی»»پیرامون نطق فردای رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل در باب پدیده «ایرانهراسی» چاپ شده در ستون سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد اینگونه نوشت:رئیسجمهور ایران قرار است در نطق فردای خود در مجمع عمومی سازمان ملل در
باب پدیده «ایرانهراسی» سخن بگوید. واژگانی که دکتر حسن روحانی به کار
خواهد برد بر توشهای غنی استوار است و تلفیق اندیشیده اجزای این توشه
میتواند تاثیرگذاری نطق را بیشتر کند.توشه ایران که روحانی حامل آن است
دو جزء اساسی دارد: 1- سیاست و امنیت: جمهوری اسلامی ایران در فضای جنگ سرد
تشکیل شد و تصویری که از آن در ذهن سیاستمداران غربی شکل گرفت، متاثر از
آن فضا بود. سیاستمداران غربی با رجوع به دو «تجربه تلخ» یعنی انقلاب کوبا
در سال 1959 میلادی و انقلاب ثور افغانستان در سال 1978 میلادی، به این
گمان افتادند که اگر کشوری از اردوگاه غرب خارج شود، لاجرم به اردوگاه شرق
خواهد پیوست.
این بدگمانی چنان عمیق بود که غربیها، مهمترین شعار
انقلاب ایران یعنی «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را به جد نگرفتند و
به نظر میرسد هنوز تصویر دقیقی از «واقعیت جمهوری اسلامی» ندارند. واقعیت
جمهوری اسلامی از منظر سیاست و امنیت این است که 35 سال در چارچوب منطق
آشنای جهان غرب یعنی سیاست واقعگرایی عمل کرده، اما غرب از آن تصویری
ایدئولوژیک برداشت کرده است.
نخستین کنش سیاسی- امنیتی ایران در سالهای پس
از انقلاب اسلامی سیاست «نه شرقی، نه غربی» است که عمیقا واقعگرایانه
بود.دولت نوپای جمهوری اسلامی در هنگامه جنگ سرد به فراست دریافته بود
که ورود به هر یک از اردوگاههای شرق یا غرب آن را در معرض تهدید اردوگاه
دیگر قرار میدهد و راهی را برگزید که طرف مخاصمه با یکی از اردوگاهها
نباشد، بلکه به موضوع مخاصمه بین اردوگاهها تبدیل شود. تحولات سیاست خارجی
ایران در دهه اول یا دوران دفاع مقدس ترجمان سیاست واقعگرایی بود. در این
دوران روابط ایران با دو اردوگاه در وضع تعادل یا موازنه منفی قرار داشت
که از جنبه دیپلماتیک، دقیقا معطوف به واقعگرایی مرسوم در جهان سیاست بود.
پس
از جنگ، جلوه دیگری از واقعگرایی سیاسی، پدیدار شد. اردوگاه شرق
فروپاشیده بود و ثقل قدرت جهانی در غرب بود. در این دوران، روابط ایران با
غرب تا آنجا که امکان مفاهمه و مصالحه وجود داشت، بهبود یافت. واقعیت سیاست
در آن دوران – که البته چندان دوام نیاورد- مستولی شدن انگارههای غربی بر
سیاست جهان بود و جمهوری اسلامی با درک دقیق از واقعیت قدرت در جهان،
روابطش را با غرب ترمیم کرد. در دوران سوم که حدود یک دهه پیش آغاز شد،
روسیه به علت خلاصی از نابسامانیهای پس از فروپاشی شوروی و چین به مدد رشد
اقتصادی کم نظیرش به پارههای اصلی قدرت در جهان تبدیل شدند. در این مقطع،
جمهوری اسلامی در قالبی نو به سیاست موازنه بین قدرتهای نوظهور و
قدرتهای قدیمی روی آورد. در همین مقطع، غرب دچار خطای استراتژیک شد و با
اعمال فشار بر ایران، جمهوری اسلامی را به اتخاذ سیاست جدیدی وادار کرد.
ایران برای دفع فشارهای غرب که مهمترین بخش آن تحریمها بود، روابطش را با
روسیه و شرق گسترش داد. این ادوار سهگانه، برای ایران و غرب، نتیجهای
ناخواسته در پی داشته است. امروزه روابط ایران و غرب در سطح بسیار نازلی
قرار دارد و روابط طرفین را به موضوع چانهزنی روسیه و چین و چند قدرت دست
دوم در جهان تبدیل کرده است. این بلوک اخیر برای پیش بردن سیاستهای خود در
حوزههای سهگانه آتلانتیک (اروپا و آمریکا)، خاورمیانه و آسیا- پاسیفیک
(شرق آسیا)، از اهرم فشار غرب بر ایران و بر عکس آن، استفاده میکند.
در
حوزه امنیت هم وضع به همین منوال بوده و جمهوری اسلامی همواره سیاست
واقعگرایانه را به انتخابهای ایدئولوژیک ترجیح داده است. ایران در
منطقهای اساسا ناامن واقع شده که از چهار دهه پیش تاکنون همواره ناآرام
بوده است. جمهوری اسلامی در جنگهای افغانستان و عراق، سیاستهایی اتخاذ
کرد که ماهیتا مبتنی بر واقعگرایی سیاسی بود. در هر دو کشور مواضع جمهوری
اسلامی به نفع غرب تمام شد، اما سیاستمداران غربی، به علت گرفتاری ذهنی در
همان فضای قدیمی جنگ سرد، این پیامهای عملی روشن را دریافت نکردند. وجه
دیگر کنش امنیتی جمهوری اسلامی که در غرب مغفول ماند، تلاش واقعگرایانه
ایران برای ایجاد و حفظ موازنه قوا در مناطق چندگانه جنوب آسیا، خلیجفارس،
خاورمیانه و حتی آسیای مرکزی و قفقاز است. این سیاست به صورت اصولی باید
کاهنده دغدغههای امنیتی غرب تلقی میشد اما چنین نشد. در همین روزگار
کنونی که مناطق پیرامون ایران همگی دچار جنگهای آشکار و نهان و
بیثباتیهای سیاسی هستند، امنیت و استقرار سیاسی ایران، به مثابه لنگر
امنیتی عمل میکند و حتی فشارهای اقتصادی غرب، از کارآیی امنیتی ایران
نکاسته است. وضع ایران و همسایگانش به هزار زبان به غرب گوشزد میکند که
امنیت خاورمیانه بهعنوان پاره مهم امنیت جهانی، عمیقا وامدار ایران است.
2-
اقتصاد و تجارت: اقتصاد و تجارت ایران نیز، پا به پای تحولات سیاسی و
امنیتی پیشگفته، حرکت کرده است. در 10 سال اول تاسیس جمهوری اسلامی، روابط
تجاری ایران با اردوگاههای رقیب در وضع موازنه قرار داشت و حتی اندکی
متمایل به غرب بود. در آن دوران اروپای غربی و ژاپن در بالای جدول شرکای
تجاری ایران قرار داشتند و روسیه و چین در ردیفهای بعدی بودند. در دوران
پس از جنگ، سطح مراودات تجاری با هر دو اردوگاه افزایش یافت اما آهنگ رشد
روابط تجاری با اروپا، به ویژه آلمان و فرانسه شتاب بیشتری گرفت. ولی از
اواسط دهه 2000 میلادی که فشار غرب بر ایران افزایش یافت، جمهوری اسلامی در
چارچوب همان سیاست واقعگرایی به این تحلیل رسید که دوران انحصار تجاری و
اقتصادی اروپا پایان یافته و چین، کره جنوبی و روسیه میتوانند بهعنوان
جایگزین اروپا عمل کنند. در نتیجه این سیاست تازه، تجارت ایران و اروپا در
سالهای اخیر نسبت به دهه 1990 و اوایل دهه 2000، حدود 77 درصد کاهش یافت.
سیاست «گرایش به شرق» که انتخاب ناگزیر ایران و کنش دقیقا واقعگرایانه
بود، چین، هند و کره جنوبی را به جای آلمان، فرانسه و بریتانیا نشاند.
ایران بر اثر این جابهجایی، پارهای فرصتهای اقتصادی، به ویژه در حوزه
اخذ تکنولوژی از غرب را دست داد، اما به نظر میرسد زیانی که از ناحیه این
جابهجایی متوجه غرب شده، بیشتر و از جنس زیان استراتژیک باشد. اقتصاد
ایران و به تبع آن تجارت خارجیاش، حدود یک درصد اقتصاد و تجارت جهان است و
شاید از جنبه حسابداری، بر اقتصاد جهان و غرب تاثیر قاطعی نگذارد؛ اما اگر
این یک درصد، در قالب «امکانهای اقتصادی و تجاری» دیده شود، بسیار
تاثیرگذار است. روند کنونی اقتصاد جهان از آیندهای خبر میدهد که جانمایه
آن تعامل بلوکهای اقتصادی منطقهای است و نه دادوستد کشورهای منفرد. اکنون
در بیشتر مناطق جهان به ویژه در حوزههای آتلانتیک و آسیا-پاسیفیک و به
درجات کمتر آمریکای لاتین بلوکهای تجارت آزاد شکل گرفته و گردش جهانی
سرمایه را افزایش داده است، اما خاورمیانه هنوز فاقد اتحادیه تجاری است و
از کارآمدی مدار جهانی گردش سرمایه کاسته است. تردیدی نیست که در این بخش
از جهان، نمیتوان اتحادیهای اقتصادی و تجاری را تصور کرد که ایران بیرون
از آن یا حتی در حاشیه آن باشد.
این قابلیت که دارایی انحصاری ایران در
خاورمیانه است حاوی محتوایی غنی است که سیاستمداران غربی به علت اعتنای
جدیشان به سیاست واقعگرایی، به خوبی از آن خبر دارند. سیاستمداران غربی و
دقیقتر از آنان، فعالان اقتصادی غرب میدانند که اقتصاد یک درصدی ایران
وقتی با ملاحظات یادشده درباره سیاست و امنیت و تجارت تلفیق شوند، مجتمعا
نیرویی شگرف میآفرینند که میتواند موجب تحرک اقتصاد در پهنه گسترده
خاورمیانه و شمال آفریقا و خلیج فارس و جنوب آسیا شود. آورده چنین تحرکی
دیگر یک درصد اقتصاد جهان نیست؛ بلکه پاره اصلی اقتصاد و تجارت در یکی از
مناطق پرجمعیت جهان یا بازاری گسترده است.حال، دکتر حسن روحانی با
توشهای به مجمع عمومی سازمان ملل میرود که پاره اصلی آن همین سیاست
واقعگرایی است که ایران در 35 سال اخیر آنقدر که به آن عمل کرده،
دربارهاش تبلیغ نکرده است. اگر این سیاست خوب بیان شود و خوب شنیده شود،
میتواند رهبران غرب را از کابوس «ایران هراسی» خلاص کند و بر آینده روابط
ایران و غرب تاثیری عمیق بگذارد.
روزنامه ابتکار مطلبی را با عنوان«روحانی، نيويورک و اعتدال»در ستون سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم
آيت قيصربيگي به چاپ رساند که در ادامه میخوانید:یک سال پیش در چنین روزهایی رییس جمهور اعتدالگرای ایران اسلامی برای اولین
بار به سازمان ملل رفت تا پیام ملت ایران اسلامی را که در انتخابات دوریازدهم ریاست
جمهوری تبلور یافته بود جهانی کند. در آن زمان که آمریکاییها به همراه متحدانش در
فکر نقشه ائتلاف برای جنگ علیه سوریه بودند با سخنرانی تحسین برانگیز روحانی در
سازمان ملل همه برنامههای جنگ طلبانه خویش را نقش بر آب دیدند تا مجامع جهانی با
چرخشی 180 درجه ای رای به ائتلاف علیه خشونت و افراطی گری دهند. هرچند که در آن
روزها زورگویان عالم گوشی شنوا نداشتند و باز راه خود رفتند تا حال که نتوانسته
اند بصورتی آشکارا اهداف جنگ طلبانه خویش را پیش ببرند، بتوانند در خفا شروع به
تروریست پروری نمایند. آنها با تغییری تاکتیکی اقدام به ناامن کردن مناطق مورد نظر
نمودند تا شاید بهانههای لازم را در زمانی دیگر برای مداخله نظامی پیدا کنند. و
امروز حدود یک سال از بیانیه ائتلاف علیه جنگ و افراطی گری سازمان ملل میگذرد و
متاسفانه در یک سال گذشته هرچند شاهد حضور آشکار جنگ افروزان در منطقه خاورمیانه
نبودیم اما افراطی ترین صحنههای طول تاریخ با پدیده داعش در این مناطق رقم زده
شده است.
حال آمریکاییها یک بار دیگر سرجای اول خود قرار گرفته اند تا با همان
سبک و سیاق همیشگی و البته این بار با پیدا کردن بهانههای لازم که در طول یک سال
گذشته خود دست و پا کرده اند، مجوز مداخله نظامی در منطقه خاورمیانه را بگیرند. در
چنین شرایطی باز دکتر حسن روحانی عازم سفر به سازمان ملل شده است با این تفاوت که
در سال گذشته غربیها در فکر ائتلافی برای جنگ باسوریه بودند و حال در پارادوکسی
خودساخته درفکر ائتلافی علیه مخالفان دیروز درسوریه و عراق هستند! با آنکه آمریکاییها
در ژستی دیپلماتیک ادعا کرده بودند که در این ائتلاف نیازی به همراهی ایران ندارند
اما در عقب گردی تکراری همان طور که بعدها آشکار شد آنها درعمل ملتمسانه از ایران
خواسته بودند تا در این بازی ساختگی با آنان همراهی کند ولی ایرانیها با تدبیر و
هوشمندی خاصی وارد این بازی باخت- باخت نشدند. غربیها حضور ایران را برای اعتبار
بخشیدن به تصمیمات بی اساس خود میخواستند و گرنه قصد آنها تامین امنیت درمنطقه نیست
چراکه بانی اصلی این بی نظمیها خود آمریکاییها هستند.
با توجه به شرایط کنونی منطقه خاورمیانه و جهان شاید دکتر حسن روحانی در سازمان
ملل منادی این پیام راهبردی باشد؛ صلح و اعتدال برای همه”آری” جنگ و افراطی گری”نه”.
واقعیت آن است که خشونت و افراطی گری در هرجایی از دنیا، در هر زمانی و توسط هرکسی
محکوم و مذموم است. بطور کلی سیاستهای جمهوری اسلامی ایران و بطور اخص راهبردهای
دولت تدبیر و امید همواره در راستای صلح و اعتدال در داخل و خارج از کشور ترسیم
است. اعتدال درواقع میتواند لنگرگاه ثبات و تعادل در جهان پرتلاطم امروز بشمار آید.
پرواضح است که اگر کشورهای جهان بخواهند درسیاستهای خود جانب اعتدال را نگاه
دارند دیگر شاهد افراطی گریهای مرسوم نخواهیم شد. معمولا درمان هر دردی نیازمند
تشخیصی درست در پیدا کردن علت و ریشه آن درد است.
شاید ریشه اساسی دردهای جهان امروز
در زیاده خواهی کشورهای زورگو باشد که به هر طریقی میخواهند خودخواهی و برتری طلبی
خویش را به ملتهای مظلوم دیکته نمایند. به یقین چاره خشونت و افراطی گری درجهان
با جنگ و درگیری نه تنها انجام نمیپذیرد، بلکه بر دامنه آن نیز میافزاید. پیام
امروز ملت ایران به مجامع جهانی پیام صلح و اعتدال است تا در این کره خاکی و در این
شرایط حساس منطقه ای درفش صلح و دوستی و برابری تنها بر دوش ایران اسلامی به
اهتزاز درآید. حضور رییس جمهور روحانی برای دومین بار در سازمان ملل میتواند از یک
طرف فرصتی مغتنم براى سروسامان دادن به حل پرونده هسته ای تلقی شود و از طرف دیگر
می تواند. نگاهی به چالشها و مشکلات منطقه خاورمیانه داشته باشد و در این راستا
راهبردهای اعتدالی خویش را مطرح نماید.
و در آخر ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاری با میخوانید که به مطلبی با عنوان«دفاع از تمام سرزمين ايران»نوشته شده توسط سید رضا اکرمی اختصاص یافت:
1--
هفته دفاع مقدس فرصتی بس گرانبها است که حادثه «هشت سال» آن را مرور
میکنیم و درباره آن مطالعه جدید بنمائیم و از فراز و فرودهای آن درس عبرت و
شگفتی و شیفتگی بیاموزیم و برای دیگران حقایق را بازگو کنیم. از درسهای
قرآن به پیامبر اسلام (ص) واژه «الم تر» میباشد که «31 بار» بازگو شده و
در بخشی میفرماید «الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل، الم یجعل کیدهم فی
تضلیل و ارسل علیهم طیرا ابابیل ترمیهم بحجاره من سجیل فجعلهم کعصف ماکول»
آیا ندیدی، پروردگارت با فیل سواران لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده
بودند، چه کرد، با سنگهای کوچک، آنان را هدف قرار داد و چون کاه خرد شده و
متلاشی نمود. سرگذشت دفاع مقدس ایران، تنها داستانی است که در جنگهای
اخیر ایران با دیگران و دیگران با ایران، بدون جدا شدن قطعهای از زمین، به
پایان رسید و در نزاعهای گذشته، روزی بحرین از ایران جدا شد و روزی شهر
فیروزه در زمان رضاخان به ترکمنستان واگذار گردید و در عهد قاجاریه هفت شهر
و روزی هرات رفت، در دفاع مقدس وجب از سرزمین ایران به متجاوز واگذار نشد.
2-
در دفاع مقدس، در برخی عملیات، به پیروزی میرسیدیم و در برخی شکست
میخوردیم، چون عملیات «لو رفته» بود و دشمن در بیداری و هوشیاری قرار داشت
و غافلگیری، انجام نشده بود، که در سوره آل عمران میخوانیم «ولقد
صدقکمالله وعده، اذ تحسونهم باذنه، حتی اذا فشلتم و تنازعتم فیالامر و
عصیتم من بعد ما اراکم ما تحبون، (آیه152 به بعد) هرگاه در عملیات، اخلاص و
صداقت و وحدت و ایثار و رعایت اسرار نظامی و عملیاتی از جانب فرماندهان و
رزمندگان، رعایت میشد، مارش پیروزی نواخته میشد و خوشحالی سراسر جبهه و
پشت جبهه را فرا میگرفت و در غیر این صورت، مصیبت پشت مصیبت به
وجود«فاثابکم غما بغم» پدید میآمد تا همگان بدانند در آزمایشند «ثم صرفکم
عنهم لیبتیلیکم» و همگان بدانند در همه جا حتی در جبهه که قاعده و قانون
حاکم میباشد اهداف دنیوی و آخرتی در همه چیز و همه جا «منکم من
یریدالدنیا و منکم من یریدالاخره» تاثیرگذار میباشد.
3- روزی در
مجلس شورای اسلامی، مذاکرات متوقف شده و نمایندگان برای اعزام رزمندگان به
جبهه به فضای بیرون مجلس آمدند و در آن مکان آیتالله هاشمیرفسنجانی این
آیه را «الذین قال لهمالناس، انالناس قد جمعوالکم فاخشوهم، فزادهم ایمانا
و قالواحسبنا الله و نعم الوکیل» آل عمران آیه 173» تلاوت نمود و پیرامون
اهداف پلید دشمن سخن گفت، که جنگ افروزان علیه نظام جمهوری اسلامی ایران
اجتماع کرده و اجماع جنگی علیه ایران صورت گرفته و میخواهند ایرانیان را
بترسانند و به تسلیم در برابر خواستههای آنان وابدارند، ولی عکسالعمل
ایران اسلامی و انقلابی این است که ما بر باور خود میافزائیم و قاطع و قوی
در برابر دشمنان مقاومت مینمائیم و اعلام میداریم که خدا ما را کافی است
و او بهترین حامی ما میباشد. آری صدام عفلقی، ارتش آماده و مجهز داشت و
از جانب دولتهای عربی و اروپایی و غربی و شرقی حمایت میشد و جمهوری
اسلامی را غافلگیر کرده بود، ولی خدا را نداشت و ایران اسلامی غافلگیر شده
ولی خدا را داشت واین خدا در نهایت کارخود را کرد و عراق شکست خورد.
4-
در آغازین روزهای تهاجم صدام عفلقی به ایران بعثیان به سرعت وارد مرزهای
ایران شدند و در بخشهایی از سرزمین ایران استقرار یافتند، ولی به تدریج
متوقف شدند و زمینگیر گشتند و نتوانستند خرمشهر را تصرف نمایند و غیور
مردان خوزستان حدود یک ماه در برابر آنان ایستادند و النهایه خرمشهر سقوط
کرد و بیش از پانصد روز در اختیار متجاوزان ماند و همه موجودی مردم و نظام و
دولت را به تاراج بردند. پس از 20 ماه، همه چیز به عکس شد و در سوم خرداد-
61، خرمشهر را خدا آزاد «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» کرد و سراسر
ایران اسلامی غرق سرور و شادمانی پیروزی شد.پیروزیهای بعدی را یافتیم و در
نهایت دشمن را در اهداف خود ناکام گذاشتیم.