"دي نيوز"- مصطفي حيدرزاده_بعد از نابودی تفکر فاشیستی به رهبری دیکتاتورهایی مانند هیتلر و موسیلینی در جنگ جهانی دوم، نظام تک قطبی به پدر خواندگی صهیونیست ها با دو بازوی عملیاتی غرب به رهبری آمریکا و شرق به رهبری شوروی در جهان پدید آمد. در فضایی که هر انقلابی برای ادامه حیات و نفس کشیدن محکوم به باج دادن و زانو زدن به یکی از این دو رقیب شرقی و غربی بود و رهبران هر انقلاب و کشوری مات و مبهوت این دو ابر قدرت پوشالی می شدند و استقلال یک کشور شوخی ای بیش نبود، انقلابی به عنایات حضرت حق و رهبری مردی الهی و حمایت های مردم با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی در این خفقان جهانی پا به عرصه وجود نهاد.
بعد از انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی در ابتدای امر اداره امور کشور را به دست دولت موقت به سکانداری مهدی بازرگان از رهبران نهضت آزادی، به عنوان اولین نخست وزیر انقلاب سپرد. نهضت آزادی نه تنها خط و مرز خود را با آمریکا مشخص نکرده بود، بلکه در 13 آبان با تسخیر لانه جاسوسی (سفارت آمریکا) اسنادی بدست آمد که بخشی از ارتباطات دولت موقت با سفارت آمریکا را فاش کرد. این امر به مزاج نهضت آزادی خوش نیامد و باعث استعفای مهدی بازرگان و دولت موقت شد؛ تا نوبت به ریاست جمهوری بنی صدر برسد. ابراهیم یزدی به عنوان معاون نخست وزیر دولت موقت و وزیر امور خارجه، پیرامون رابطه با آمریکا چنین میگوید:
"گذشته، گذشته است و ایرانیان مردان عمل هستند و زمینههای بسیاری برای همکاری وجود دارد، ایران نیز به مرور زمان نیازمند تکنولوژی و محصولات کشاورزی امریکا خواهد بود."
رویارویی جبهه ملی با نظام اسلامی هنگام تقدیم لایحه قصاص برگرفته از احکام شرع به مجلس به اوج خود رسید. جبهه ملی، طی اعلامیه ای، که بهانه آن نفی و حمله شدید به لایحه قصاص بود، مردم را به یک راهپیمایی در مسیر خیابان انقلاب به سمت دانشگاه تهران فراخواند .امام خمینی(ره) در میان جمعی از اقشار مختلف مردم بیاناتی ایراد فرمودند که موارد و نکاتی از آن از جمله انتقاد شدید و صریح به بنی صدر، اعلام ارتداد جبهه ملی در صورت اصرار و پافشاری بر نفی حکم ضروری قصاص، و تکلیف به نهضت آزادی در روشن کردن موضع خود و تبرّی جستن از اعلامیه جبهه ملی تا آن زمان سابقه نداشت. علی رغم این حکم و دستور امام، نهضت آزادی نه تنها مرز خود را با جبهه ملی تعیین نکرد بلکه با آنها همکاری مضاعفي نمود. با اعلام عدم کفایت بنی صدر فضای کشور متأثر از آشوب های خیابانی طرح ریزی شده توسط منافقین و ترورها و انفجارها شد؛ در این فضا نیز امام به نصیحت نهضت آزادی پرداختند و از آنها خواستند تا راه خود را از آشوبگران جدا کنند. این همه مدارا باز راه به جایی نبرد تا آنکه امام در نهایت در پاسخ نامه سید علی اکبر محتشمی پور که آن زمان وزارت کشور را عهده دار بود رسما عدم رسمیت نهضت آزادی را برای همیشه اعلام کردند و نهضت آزادی را از شرکت در فعالیت های سیاسی کشور منع کردند.
حضرت امام خميني رضوان الله عليه در مقطع دیگری از زمان، درمقابل فتنه گران به ایراد سخنانی پرداختند:
"...و اما اشتباهي كه ما كرديم اين بود كه به طور انقلابي عمل نكرديم و مهلت داديم به اين قشرهاي فاسد و دولت انقلابي و ارتش انقلابي و پاسداران انقلابي، هيچ يك از اينها عمل انقلابي نكردند و انقلابي نبودند.اگر ما از اول كه رژيم فاسد را شكستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب كرديم، به طور انقلابي عمل كرده بوديم. تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل كرده بوديم و رؤساي آنها را به محاكمه كشيده بوديم و حزب هاي فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم و رؤساي آنها را به سزاي خودشان رسانده بوديم و چوبه هاي دار را در ميدان هاي بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو كرده بوديم، اين زحمت ها پيش نمي آمد .من از پيشگاه خداي متعال و از پيشگاه ملت عزيز عذر مي خواهم ،خطاي خودمان را عذر مي خواهم. ما مردم، انقلابي نبوديم. دولت ما انقلابي نيست. ارتش ما انقلابي نيست. ژاندارمري ما انقلابي نيست شهرباني ماانقلابي نيست پاسداران ما هم انقلابي نيستند. من هم انقلابي نيستم. اگر ما انقلابي بوديم، اجازه نمي داديم اينها اظهار وجود كنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام مي كرديم. تمام جبهه ها را ممنوع اعلام مي كرديم. يك حزب و آن، حزب الله حزب مستضعفين. و من توبه مي كنم از اين اشتباهي كه كردم و من اعلام مي كنم به اين قشرهاي فاسد در سرتاسر ايران، كه اگر سرجاي خودشان ننشينند، ما به طور انقلابي با آنها عمل مي كنيم .مولاي ما اميرالمؤمنين سلام الله عليه، آن مرد نمونه ي عالم، آن انسان به تمام معنا انسان، آن كه در عبادت آن طور بود و در زهد و تقوا آن طور و در رحم و مروت آن طور و با مستضعفين آن طور بود، با مستكبرين و با كساني كه توطئه مي كنند – شمشير را مي كشيد- و مي كشت هفتصد نفر را در يك روز (چنانچه نقل مي كنند) از يهود بني قريضه كه نظير اسرائيل بود و اينها از نسل آنها شايد باشند، از دم شمشير گذراند. خداي تبارك و تعالي در موضع عفو و رحمت، رحيم است و در موقع انتقام، انتقامجو. امام مسلمين هم اينطور بود، در موقع رحمت، رحمت و در موقع انتقام، انتقام. ما نمي ترسيم از اينكه در روزنامه هاي سابق، در روزنامه هاي خارج از ايران، براي ما چيزي بنويسند ما نمي خواهيم وجاهت در ايران و در خارج از كشور پيدا بكنيم. ما مي خواهيم به امر خدا عمل كنيم و خواهيم كرد…"
یادمان نرفته که آقای یزدی در دانشگاه تهران در دوران توسعه سیاسی اصلاح طلبان، با خانم شیرین عبادی که به دلیل عدم مخالفت با هم جنس بازی جایزه صهیونیستی به اصطلاح صلح نوبل را از آن خود کرده بود، دست دادند! ایشان هنوز تکلیف خودشان را با اسلام روشن نکرده اند. ناگفته نماند که شاید در اسلام این آقایان این کار اشکالی نداشته باشد، چرا که به قول حضرت امام اسلام آنها اسلام آمریکایی است که در آن زن و مرد خواهر و برادر، به هم محرم هستند!!!
یادمان نرفته که علی رغم دستورحضرت امام خمینی(ره) مبنی بر منع نهضت آزادی از شرکت در فعالیت در عرصه سیاسی کشور، این نهضت در دوران اصلاحات با تأیید وزارت کشور به عرصه انتخابات شورای شهر آمد و بار دیگر با رأی ندادن مردم به آنها از عرصه سیاسی حذف شد!
چندی قبل آقای ابراهیم یزدی دبیر اسبق نهضت به اصطلاح آزادی نامه ای به راشدالغنوشی از رهبران انقلاب مردم تونس نوشت و در این نامه پس از ابراز خوشحالی بخاطر سر کارآمدن اسلامگراها در تونس، نگرانی آقای یزدی در ادامه مسیر انقلاب تونس بازتاب داده شده بود. در این نامه آقای یزدی ضمن نصیحت به راشد الغنوشی، برای آنها دعا کردند: من از خدا مي خواهم شما را از ارتكاب اشتباهاتي كه ما در ايران دچار شديم يا موارد مشابه، حفظ نمايد!!!
بنظر نمی رسد بیداری اسلامی در کشورهای منطقه و کوتاه کردن دست ایادی استکبار توسط ملت های مسلمان، برای کسانی که مواضعشان با مواضع آمریکا و استکبار همراه و یکسان است، خوشایند باشد. از این رو سخت می توان خوشحالی آقای یزدی را از رأی آوردن اسلامگرایان در کشور تونس باور کرد. سیاست آقای یزدی و دوستان داخل نشین و خارج نشین ایشان، مصادره انقلابهای برخواسته از اسلام و به دست مردم مسلمان منطقه و با شعارهای ضد استکباری، به نفع خودشان است. از سوابق ایشان و شاد کردن دل دشمنان این ملت با کارهایشان، از بابت "لیطمئن قلبی" برای اطلاع مردم مسلمان منطقه یادآور می شویم که نهضت آزادی که در مقابل انقلاب اسلامی ایران، آب به آسیاب استکبار ریخت، چگونه از انقلاب مردم مسلمان بر علیه استکبار خوشحال می شود؟ قسم حضرت عباس را قبول کنیم یا دم خروس را؟
امیدواریم آقای یزدی نامه ای منتشر کنند و مواضع خود را نسبت به انقلاب و حرکت بیداری 99 درصدی مردم آمریکا در قلب استکبار اعلام نماید. البته از سوابق ایشان برمی آید که اگر قرار به نوشتن چنین نامه ای باشد، در آن نامه از خجالت اربابان خود در می آید و حرکت 99 درصدی مردم آمریکا را محکوم می کنند!
ما اشتباه کردیم که انقلابی عمل نکردیم. اگر از ابتدا انقلابی عمل شده بود و با حرکت های انحرافی در مقابل حرکت اصیل انقلابی مردم، با سعه صدر و رأفت اسلامی رفتار نمی کردیم، این آقایان به گونه دیگری صحبت می کردند و سنگ پا طلب نمی کردند و معنای اختناق را می فهمیدند!
و اما توصیه یک برادر مسلمان به مردم مسلمان منطقه: اگر می خواهید موریانه ها به جان درخت انقلابتان نیافتند و خار در چشم واستخوان در گلوی شما نشوند، اگر میخواهید انقلابتان به پاکی ابتدای آن با زحمت کمتری به نسلهای بعدی تان برسد و مانند انقلاب اسلامی ایران دچار رنج نشوید، از همین ابتدا تکلیف خود را با روشنفکر نماهای وابسته، با کسانی که اعتماد به نفس ملی شما را به کف و صوت و تشویق های دشمنانتان می فروشند، روشن کنید؛ و به قول امام روح اله انقلابی عمل کنید و اشتباه ما را تکرار نکنید.
والسلام