به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598؛ هجدهم سپتامبر سال میلادی جاری، پادشاهی بریتانیا شاهد تحولی در جغرافیا و بخشی از ساختار سیاسی خود خواهد بود. این امپراطوری انگلستان، ولز، اسکاتلند و ایرلند شمالی را تحت یک پرچم واحد گرد هم آورده که اشاره ی کوچکی به حرص و طمع پادشاهان زیاده خواه آن در طول تاریخ است. پس از گذشت سالها هنوز هم تاثیرات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی استعمار بریتانیا بر زندگی مردم نقاط مختلف (تحت سلطه) نظیر هند مشهود است.
در این اتحاد، لندن به نوعی مرکزیت امپراطوری محسوب می شود و اسکاتلند، ایرلند و ولز دارای دولت محلی با حدود اختیارات مختلف و حتی قوانین حقوقی متفاوت هستند. اما چندی است اهالی اسکاتلند –شاید به تبعیت از ایرلندی ها- تصمیم گرفته اند شانس خود را برای داشتن کشوری مستقل بیازمایند.
هجدهم سپتامبر سال جاری شهروندان اسکاتلندی در همه پرسی شرکت خواهند نمود تا به این پرسش، پاسخ آری یا خیر بدهند: آیا با استقلال اسکاتلند موافق هستید؟
طبق شواهد تاریخی، استقلال خواهی اهالی اسکاتلند به زمانهای بسیار دور بر می گردد و حتی در سال 1853 میلادی (161 سال پیش)، پس از وقفه ای در ادامه ی درخواست های مردمی برای استقلال، جنبشی با عنوان Home Rule تحت رهبری جنبش اعاده ی حقوق اسکاتلندی ها منتسب به حزب محافظه کار بار دیگر عَلَم استقلال خواهی را بلند نمود و خیلی زود مورد حمایت حزب لیبرال نیز قرار گرفت. نتایج این جنبش در سال 1885 با احیاء دو جایگاه در پارلمان به عناوین منشی اسکاتلند (secretary for Scotland) و اداره ی اسکاتلندی ها (Scottish office) نمایان شد.
بریتانیا که در طول مدت حیات خویش و مخصوصا در چند دهه ی گذشته همواره از اعتراضات ایرلندی ها در طلب استقلال خویش آزرده خاطر بوده است و هزینه هایی را نیز پرداخت نموده، از بابت جنبش های استقلال طلبانه در اسکاتلند نگرانی خاصی نداشته است زیرا اسکاتلندی ها برخلاف ایرلندی ها هیچگاه برای اعاده و یا ارتقاء حقوق خویش دست به اعتراضات و تظاهرات خیابانی نزده اند. این مسئله، امنیت خاطری برای ملکه و دولت مرکزی به وجود آورده است که این ماجرا هزینه ی خاصی برای بریتانیا نخواهد داشت.
سال 2007، حزب ملی اسکاتلندی ها در تبلیغات خویش برای پیروزی در انتخابات پارلمانی، وعده ی برگزاری همه پرسی برای استقلال اسکاتلند تا سال 2010 را به هوادارنش داد اما هیچگاه نتوانست این وعده را عملی نماید زیرا در پارلمان و حتی در سطح نخست وزیری (گوردون براون) با مخالفت رو به رو شدند.
در حال حاضر نیز اگرچه سرانجام دولت ناچار شده است به خواسته ی بخش قابل توجهی از مردم توجه نماید اما مقاومت هایی نیز مشاهده می شود. حتی با اینکه شخص ملکه صریحا با این تصمیم مخالفت ننموده است اما در آخرین اظهارنظز های خویش به مردم توصیه نموده بدور از احساسات و با تصمیم گیری عاقلانه سرنوشت خویش را تعیین کنند.
اما ریشه و علل استقلال خواهی اسکاتلندی ها در چیست؟
• یکی از اصلی ترین دلایل آنان، به موضوع نفت بر می گردد! اسکاتلندی ها معتقدند دولت بریتانیا از نفت خیز بودن سواحل این کشور سوء استفاده می نماید و اسکاتلند را فقط برای تامین سوخت خود نیاز دارد. گفتنی است 64% از ذاخیر نفت و گاز بریتانیا در آب های اسکاتلند واقع است.
• اختلاف نظرهای سیاسی دولت محلی و دولت مرکزی یکی دیگر از علل اصلی تمایل بخشی از اسکاتلندی ها به استقلال است. اگر این کشور مستقل باشد، رای مستقلی نیز در سازمان ملل و مجامع سیاسی بین المللی خواهد داشت اما در حال حاضر ناچار است همه جا از سیاست های دولت مرکزی تبعیت نماید.
• سومین علت اصلی طالبان استقلال، نگرش خاص آنها درخصوص تسلیحات هسته ای است. این دسته که با گسترش سلاح های هسته ای مخالف هستند، معتقدند دولتی را ترجیح می دهند که در پی ساخت بمب اتم نباشد اما این گرایش را در دولت های متوالی امپراطوری بریتانیا شاهد نبوده اند.
اما نکته ای جالب در مسائل اجتماعی پادشاهی بریتانیا وجود دارد که اذهان عمومی تا کنون نسبت به آن غفلت ورزیده اند. دخالت های پیدا و پنهان انگلیسی ها در امور کشورهای دیگر، به قدری دامنه دار و وسیع است که فرصتی به پرداختن به مسائل داخلی خود این کشور به دست نیامده اما موضوع استقلال اسکاتلند اشاره ای به آن دارد: یکی از شعارهای روباه پیر همواره تفرقه بینداز و حکومت کن بوده و بررسی های اطلاعاتی نشان از ردپای پررنگ این کشور در برخی حرکت های کور فرقه ای و قومیتی در ایران و مناطق دیگر دارد. کشوری مانند ایران که قومیت ها تنیده در هم و بدون هیچ مرز و حصاری در کنار هم زندگی می کنند مستعد تفرقه انداختن است (که البته خوشبختانه تا کنون موفقیتی از این باب نصیب دشمن نگردیده).
در بریتانیا نیز این مسئله بیداد می کند و حتی در سینمای این کشورها نیز مشهود است. جوک های زننده ی انگلیسی ها برای اسکاتلندی ها و ایرلندی ها، تمسخر، کوچک انگاری و دید حاشیه ای و فرعی به اهالی سه کشور تحت پرچم بریتانیا از سوی انگلیسی ها باعث شده تا مردم این سه کشور که یک امپراطوری واحد را تشکیل می دهند هیچگاه حس همدلی و هموطن بودن با هم نداشته باشند. کارشناسان مسائل اجتماعی، موضوعات مربوط به این حوزه را یکی دیگر از علل اصلی تمایل اهالی اسکاتلند به استقلال می دانند.
مخالفین استقلال اسکاتلند که البته تعداد آنها نیز کم نیست، با بهانه کردن مسائلی مانند ضررهای هنگفت مالی سعی دارند مردم را به رای منفی وادار نمایند (به طور مثال به هزینه هایی که دولت برای ساخت توربین های بادی بزرگ در زمین های وسیع اسکاتلند برای تامین انرژی سالم صرف نموده اشاره می کنند و معتقدند با جدا شدن اسکاتلنداین طرح با شکست مواجه خواهد شد). بیان جملات احساسی نیز حربه ی دوم مخالفین استقلال است: چگونه می توان پس از 300 سال زندگی مشترک، طلاق گرفت؟!
یکی دیگر از دلایل مخالفین، نگرانی از بابت مواجه شدن یک کشور تازه تاسیس با طوفان های سهمگین سیاسی و اقتصادی در برهه ی پر تنش کنونی است. به طوریکه برخی از تحلیلگران، جدایی اسکاتلند را اشتباهی به بزرگی خطاهایی که منجر به رکود بزرگ اقتصادی در امریکا و جهان شد تشبیه می کنند.
http://www.forbes.com/sites/chriswright/2014/09/15/if-scotland-goes-a-mistake-as-big-as-the-great-depression/
http://abcnews.go.com/Politics/wireStory/scottish-independence-messy-divorce-25488415
http://www.skynews.com.au/news/top-stories/2014/09/15/close-call-on-scottish-referendum.html
http://www.independentscotland.org/content/voting-yes-for-scottish-independence.htm
http://www.yesscotland.net/answers/what-are-benefits-scotland-being-independent