به گزارش پایگاه 598 به نقل از وطن امروز، پس از مقاومت توجیهناپذیر وزارت ارتباطات در برابر نظرات
تخصصی کارشناسان، علما، مراجع عظام تقلید و نخبگان شورایعالی فضای مجازی،
نصرالله جهانگرد از اعضای هیأت موسس و عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت،
در حرکتی کور مجددا قانونگذاری در نهادی موازی با شورایعالی فضای مجازی را
آغاز کرد!
وی که از مدیران مورد علاقه خاتمی در وزارت ارتباطات دوره اصلاحات به شمار
میرفت، در اقدامی عجیب سمپاشی ضد «شبکه ملی اطلاعات» را با توسل به تکنیک
قدیمی تخریب نرم در پیش گرفت. جهانگرد با تاکید بر این موضوع که حاکمیت در
فضای مجازی باید سرویسی به شهروندان ارائه دهد که در سطح ملی دنبال شود،
اظهار داشت: «یک شهروند باید برای فعالیت روی «شبکه ملی اطلاعات» و دریافت
خدمات، تعیین هویت شود و با یک هویت واحد تنها به دریافت خدمات بپردازد».
وی در همین حال با خبردهی از فعال شدن مجدد «شورایعالی فناوری اطلاعات»
برخلاف دستور صریح رئیسجمهور مبنی بر حذف موازیکاری با شورایعالی فضای
مجازی برخلاف تدبیر صریح رهبر انقلاب گفت: براساس مصوبه جدید شورایعالی
فناوری اطلاعات، بخشهای مختلف باید طرحهای شبکهای - بخشی خود را به
سازمان فناوری اطلاعات ارائه دهند تا با شبکه ملی اطلاعات همگون شود و
امیدواریم با اقدامات و مصوبات صورت گرفته هم به لحاظ نرمافزاری و هم
سختافزاری توسعه دولت الکترونیک را محقق کنیم(!)
بنا بر اطلاعات به دست آمده نصرالله جهانگرد که عناوینی همچون معاون وزیر
ارتباطات، دبیر شورایعالی فناوری اطلاعات، مجری شبکه ملی اطلاعات، مدیر و
مجری زیرساخت شبکه ملی اطلاعات و رئیس کارگروه 4 نفره تحقق شبکه ملی
اطلاعات را به خود اختصاص داده از عناصر نزدیک به دفتر هاشمیرفسنجانی است
که به صورت عملیاتی، دانسته یا نادانسته نقشه «اشغال سایبری ایران» را
دنبال میکند.
وی تاکنون از اشراف اطلاعاتی و نفوذ خود بر واعظی به عنوان وزیر بازنشسته
حوزه مخابرات که عملا در طول سالیان گذشته تبدیل به دیپلمات (کارمند وزارت
امور خارجه) و جداافتاده از حوزه علم و تکنولوژی ارتباطی روز شده بود،
بارها بهره برده است. به نظر میرسد پیگیری خط تقابل میان واعظی و متخصصان
حوزه فضای مجازی و علما و دلسوزان نظام در حال حاضر بر عهده نامبرده است.
جالب اینجاست که این تقابل بیهوده فرصتسوز در شرایطی ادامه مییابد که
واعظی حسننیت خود نسبت به شورایعالی فضای مجازی را عملا در مقاطع مختلفی
به اثبات رسانده اما به نظر میرسد شخص وزیر از جانب لابی باقیمانده حزب
مشارکت با ارتباطات معلوم و معین با مرکزی خاص بشدت تحت فشار قرار دارد.
شایان ذکر است براساس اطلاعات بهدستآمده، جریان فتنه مصر است با استفاده
از بستر بیقانون و غیرقابل پیگیری فضای ارتباطی جدید بدون تامین هرگونه
زیرساخت داخلی؛ ساماندهی درونی و ارتباطگیری دائمی در معبر باز شده جدید
را از سر گیرد. رمز آشوبهای جدید پیش رو، زمانی اعلام خواهد شد که آمریکا
از به نتیجه رسیدن مذاکرات با ایران به سبب حفظ رویه فعلی صیانت از منافع
ملی در دولت جمهوری اسلامی ناامید شود. شاید راز حمایت بیشائبه فتنهگران
از بستر ارتباطی جدید با تاکید بر عدم ساختارسازی بومی توأم با حمله به صدا
و سیمای ملی و شعار آمریکایی «جریان آزاد اطلاعات» به نفع وایبر اسرائیلی و
واتسآپ آمریکایی و بیبیسی انگلیسی در همین واقعیات نهفته باشد.
با اشغال سایبری ایران به مدد تکنولوژی ارتباطی جدید فضا با سرعت هر چه
بیشتر به سمت نقض حاکمیت ملی پیش خواهد رفت و در چنین بستری صیانت از
مرزهای سایبری بدون تکنولوژی از پیش تعبیه شده ناممکن خواهد شد. مهمترین
وظیفه تعریف شده از جانب آمریکا به عنوان مجری طرح «اشغال سایبری» ایران و
سایر کشورهای در حال توسعه و عقبمانده، برای نیروهای وابسته و نفوذی...
...تلاش برای هدم زیرساختهای ملی سایبری، ممانعت از قانونگذاری ملی توأم
با تشویق مدیران عالیرتبه کشوری به امضای تعهدات الزامآور بینالمللی در
حوزه فضای مجازی و کارشکنی بر سر پروژه تامین ملزومات تکنولوژیک راهاندازی
شبکه ملی اطلاعات است.
در مقابل مجموعهای از کشورهای آگاه در حوزه سایبر با تشکیل اتحادیههای
منطقهای تلاش برای پایان دادن به برتری بلامنازع آمریکاییها در مسیر
ارتباطات جهانی را آغاز کردهاند. در حال حاضر شبکه بومی اطلاعاتی- ارتباطی
کشورهایی همچون آلمان، فرانسه، چین و روسیه به مرحله راهاندازی نهایی
نزدیک میشود.
آرژانتین و برزیل در یک پروژه مشترک با ساخت یک ماهواره ارتباطی، بومی و
ثابت نسبت به زمین (ژئواستاسیوناری) به جرگه کشورهای دارنده فناوری ساخت
این نوع ماهواره در جهان پیوستند. این مهمترین واکنش عملی 2 کشور بزرگ
حوزه آمریکای جنوبی به فاش شدن خبر جاسوسی گسترده آمریکا از ارتباطات
آنلاین مردم برزیل و آرژانتین است.
واضح است که ایران به دلایل متنوعی مهمترین «هدف» جاسوسی سایبری آمریکا و
اسرائیل است. فاش نشدن حجم جاسوسی صورت گرفته از دولت و شهروندان ایرانی
خود دلیلی بر مهمتر بودن برنامههای اجرا شده درباره ایران در مقابل
رقبایی همچون آلمان، روسیه، آرژانتین و برزیل است. یک راه مهم غافل نگاه
داشتن مدیران کشورهای هدف در این جنگ تمام عیار سایبری، تعمیق سیاست
«بیخبری - خوشخبری» در اذهان مدیران جوامعی چون ایران است. این در حالی
است که یک حمله تمام عیار سایبری به تاسیسات و زیرساختهای اتمی کشورمان آه
از نهاد مدیران باتجربه امنیتی چون گری سیک بلند کرد. گری سیک آشکارا با
انتقاد از حمله استاکسنت به ایران گفت: «حملات به زیرساختهای هستهای
ایران از طریق خرابکاری سایبری بدترین کاری بود که دولت اوباما میتوانست
انجام دهد! شما باعث شدید ایرانیها به برنامهریزی و سرمایهگذاری در این
حوزه ورود کنند. مخاطرات تبدیل شدن ایران به یک قدرت سایبری حتی از برنامه
هستهای آنها نیز بیشتر است».
پس آرامش فعلی حاکم بر حوزه ارتباطات کشورمان که در حال حاضر به لطف
تلاشهای مدیرانی همچون نصرالله جهانگرد به میزان بسیار زیادی وابسته به
زیرساختهای خارجی است در حقیقت «آرامش پیش از توفان» است. خودداری آمریکا و
اسرائیل از حمله گسترده و پر سر و صدا به شبکه اینترنتی و ارتباطی وابسته و
غیربومی ما با قابلیت رصد همه تراکنشهای مالی و بانکی و خصوصی ایرانیان
به هیچ وجه دلیلی بر امن بودن اینترنت فعلی نیست! آن زمان که فرصت بازسازی
درونی سیستم و پیشرفت داخلی به واسطه عقبافتادگی قابل توجه ایرانیان از
مرزهای توسعه سایبری جهانی از دست رفت، قدرتهای سایبری جهانی ملتهای دیگر
را به بردگی ارتباطی اجباری دعوت خواهند کرد.