صاحبخانه سالخورده که در جلسه طولانی رسیدگی به شکایتش در شعبه 363 مجتمع
شماره 8 شورای حل اختلاف تهران از فرصت استفاده میکرد و به مطالعه کتاب
میپرداخت. پس از اتمام جلسه در مصاحبه با شوک با ناراحتی گفت: در همه این
سالهایی که از خدا عمر گرفتهام، هیچگاه پایم به دادگاه و کلانتری
بازنشده بود اما برخورد عجیب این مستأجر باعث شد از او شکایت کنم.
این استاد شیمی ادامه داد: خانهام واقع در بلوار فردوس غرب و محله
آریاشهر را به یک پیرمرد و خانوادهاش اجاره دادم، آنها تا 9 ماه هیچ
اجارهای پرداخت نکردند اما به حساب اینکه حتماً مشکلی دارند و دستشان تنگ
است، برای دریافت اجاره آنها را تحت فشار قرار ندادم، اما مدتی پیش بود
که از طریق همسایههای واحد اجارهای متوجه اسبابکشی شبانه مستأجرم شدم.
با مراجعه به خانه متوجه شدم که علاوه بر اجاره بهای شش میلیونی که این خانواده به من بدهکار بودند حدود هشت میلیون تومان نیز به خانهام خسارت وارد کردهاند و بیاطلاع از آنجا رفتهاند. با توجه به اطلاعاتی که از نوع کارش پیدا کردم، توانستم محل کار پیرمرد را در حوالی خیابان سمنگان نارمک پیدا کنم و با توجه به اینکه وی اعتنایی به خواستههایم ندارد تصمیم به شکایت گرفتم.
با این ادعاها، پیرمرد در مجتمع شماره 8 شورای حل اختلاف پیشروی قضات
قرار گرفت و ادعای عجیبی کرد. این مرد موسفید گفت: من بدهکار نیستم و این
مرد دروغ میگوید. پیرمرد پیش روی قضات به ناسزاگویی به استاد دانشگاه
پرداخت و خواست راهی برای فرار از بدهیاش و پاسخگویی به قضات شورا پیدا
کند اما استاد دانشگاه با ارائه مستندات، قضات شورا را قانع کرد و پیرمرد
مستأجر به پرداخت 14 میلیون تومان محکوم شد.