رییس بدون ملاحظه کاری گذشته، پرده از خواستههای غیرمعقول کی روش برداشته است. بخشی که مربوط می شود به دستمزد نجومی او یعنی مبلغی سالانه 8 میلیارد تومان. نکته جالب تر اینجاست که او همین مبلغ را برای 3 دستیار خود نیز طلب کرده است.
این یعنی 16 میلیارد هزینه در سال و به عبارتی 64 میلیارد برای قرارداد 4 ساله سرمربی پرتغالی. این در حالی است که متوسط دستمزد سرمربی های کشورمان 200 میلیون تومان است و علی دایی با کلی فاصله از دیگران 2 میلیارد در سال می گیرد.
قرارداد کی روش وقتی شبیه تر به ترکمانچای می شود که بدانیم مشارالیه گفته که در صورت فسخ قراردادش با فوتبال ایران در میانههای راه، حاضر به صرفنظر از دریافت باقی دستمزدش نشده و حتی از فدراسیون فوتبال ایران خواسته ضرر و زیان دیرکرد حقوقش را طبق تعرفه تعیین شده پرداخت کند.
کی روش برای کسب امتیازهای بیشتر از فوتبال ایران حتی پا را تا آنجا فراتر برده که در قرارداد پیشنهادیاش نوشته؛ چنانچه به هر دلیل با فوتبال ایران به بن بست خورد مراجع قضایی ایران صلاحیت رسیدگی به آن را نداشته و دادگاه های خارج از کشور میتوانند به دعوای او با فدراسیون فوتبال ایران رسیدگی کنند.
این خواسته نه تنها زیر پا گذاشتن قوانین، مفاد اساسنامه و توصیههای فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) است بلکه نوعی بیحرمتی به دستگاه قضایی ایران نیز به حساب میآید.
شاید اگر آن شب فردوسیپور که در قامت مدافع همیشگی کی روش قد علم میکند و جریان فکری را با طرح هدفدار سوالات خود در دست میگیرد پرده از مفاد قرارداد پیشنهادی این مربی برمیداشت بسیاری از شرکت کنندگان در نظرسنجی فوق به حمایت از مرد پرتغالی نمیپرداختند.
* چرا قرارداد کی روش نهایی نمی شود
اگر فکر می کنید بسته نشدن این قرارداد سنگین تا الان، به تغییر عرضه رئیس فوتبال کشورمان نسبت به چند سال اخیر برمی گردد، سخت در اشتباهید. در این راه باید دست وزیر ورزش را بوسید.
وزارت ورزش به خاطر چماق تعلیق فیفا، که در دستان فردوسی پور است، نمی تواند مستقیم در قرارداد فدراسیون فوتبال با سرمربی دخالت کند. بنابراین وزیر ورزش برای محدود کردن کفاشیان در بستن این قرارداد سنگین به فدراسیون فوتبال گفته: "ما سالانه 8 میلیارد در اختیار تو می گذاریم. طریقه هزینه کردن آن هم با خودت است. می خواهی به کی روش بده و اگر هم خواستی زیرساخت سازی کن."
کفاشیان 4 سال پیش هم قراردادی شبیه این را با همین سرمربی بسته. شاید این به خاطر ترس شدیدش از فردوسی پور باشد و شاید هم واژه بیت المال در قاموس لغاتش مفهومی ندارد. هر چه هست الان آقای خنده بر خلاف سال های گذشته سخت مقابل این قرارداد و فشارهای فردوسی پور ایستاده است.
* دلالی با فوتبال
کی روش به پولی که از عقد قرارداد با فدراسیون فوتبال می گیرد بسنده نمی کند. او می خواهد خودش اسپانسر تیم ملی را مشخص کند. می دانید چرا؟ چون قرارداد او با حامی تیم ملی متفاوت است از قراردادی که فدراسیون فوتبال با آن شرکت می بندد. شرایطی که دعوای پیش از جام جهانی وی با آل اشپورت را به وجود آورد. دعوایی که با کمک فردوسی پور و برنامه پربیننده 90، با برد رسانه ای برای کی روش به پایان رسید.
اینکه چرا او باید خودش کمپ تمرینی تیم ملی، هتل محل اقامت و ... را انتخاب کند برمی گردد به سهمی که این وسط برای خودش در نظر می گیرد. آیا در فدراسیون آقای خنده کسی هست که به این موضوعات رسیدگی کند؟!
* بازارگرمی به سبک کی روش
کی روش در دوران حضورش روی نیمکت تیم ملی ایران، هیچ گاه از بازارگرمی نیز فروگذار نبود. خبرهایی که دال بر پیوستن او به تیمهای باشگاههای بزرگ اروپا پس از صعود تیم ملی به جام جهانی فوتبال به گوش رسید تاثیر فراوان گذاشت در تمدید قراردادی که تا پایان جام جهانی برزیل با فوتبال ایران منعقد کند. کی روش اکنون نیز در پی همان سیاست و ترفند است.
باز هم از انگلیس خبرهایی دال بر خواستن این تیم آن تیم به ایران مخابره میشود. آخرین خبر از میل باشگاه لیدزیونایتد برای جذب کی روش پرده برمیداشت. خبری که با واکنش دوباره کفاشیان هم مواجه شد و رییس فدراسیون فوتبال بیپروا اعلام کرد این خبرها همگی بازارگرمی است.
کفاشیان تازه فهمیده که نشر این اخبار تا چه اندازه در بالا رفتن میزان دستمزد کی روش اثرگذار بوده است. او حالا در مقابل این جریان رسانهای ایستادگی میکند تا زیرمجموعه کاریاش کمتر دچار زیان مالی شود.
کفاشیان در تمدید قرارداد کی روش عمیقا میخواهد عرف را در نظر بگیرد و برخلاف گذشته دستمزدی اضافه بر آنچه حق کی روش است را به وی نپردازد. این سیاست اگر چه قدری دیر اعمال شده اما در راه پاکسازی قراردادهای یک طرفه کی روش با فوتبال ایران بسیار اثربخش است.
* نگاه از بالا به پایین
وقتی کی روش به ایران آمد وعده تغییر نسل داد. نه فقط وعده که در قراردادش هم رسیدگی به فوتبال پایه ذکر شده بود. چیزی که هیچ وقت عملی نشد. او باز هم این وعده را برای 4 سال آینده فوتبال ایران خط خطی کرده است. اما چرا او موفق به این کار نمی شود؟
کی روش تعامل خوبی با مربیان ایرانی ندارد. به یاد بیاورید روزهای نخستی که کی روش به ایران آمده بود و مربیان جوان کشورمان مانند عبدالله ویسی و حمید استیلی به تمرینات تیم ملی می رفتند تا روزهایی که امثال مایلی کهن این کار را می کردند.
اما امروز همین افراد تبدیل شده اند به منتقد درجه اول او. دلیلش هم برمی گردد به نگاه از بالا به پایین آقای پرتغالی. او آدم های ایرانی را حرفه ای نمی داند، روی بازی های لیگ حساب باز نمی کند و بازیکنانش را بر اساس پرونده هایی که بر اساس نظرسنجی از اطرافیانش انجام داده، جمع می کند. با این تفکر آیا می شود در یک فوتبال با این همه گستردگی، تحول و زیرساخت سازی انجام داد.
* جذب افکار عمومی
کی روش در تمام طول دورانی که با فوتبال ایران همکاری کرده خود را در افکار عمومی مردی لطیف، عاشق و مفتون کار در ایران و بسیار علاقهمند تصویر کرده است. تصویری که او از خود ساخته اما با واقعیتها همخوانی ندارد.
کی روش برای این کار رسانه های پر مخاطب را همراه خود دارد که در راس آن فردی است به نام عادل فردوسی پور. کسی که یا اعتقادش او را به حمایت از کی روش وامی دارد و یا دست هایی پشت پرده است.
* بازی دو سر برد با فدارسیون
حال کی روش است و مفادی که فدراسیون فوتبال ایران پیش روی وی گذاشته و تصمیم نهایی او. کی روش اگر به واقع شیفته کار در فوتبال ایران است، اگر اعتقاد دارد که بخشی از موفقیتهای خود را وامدار کار با استعدادهای ایرانی است، اگر بر وعده خود برای خداحافظی از دنیای مربیگری روی نیمکت تیم ملی ایران پایبند است، قراردادی که مد نظر فدراسیون فوتبال ایران که معقول، منطقی و کاملا حساب شده نگارش شده را امضا میکند.
در غیر این صورت باید پایان همکاری او را با فوتبال ایران اعلام کرد که اگر چنین شود نیز نباید فدراسیون فوتبال ایران را به سبب تمدید نکردن قرارداد کی روش مورد سرزنش قرار داد.
آنچه کی روش میخواهد با قاعده یک قرارداد دو سر برد در تضاد است و قانون بازی برد، برد را در مذاکراتی اینچنین سخت به سخره میگیرد.