حرفهای ملایم بعضی از مسئولین نظام در برابر غرب، بهخصوص آمریکا و سرمایهداران زالوصفت، زمینه را برای مؤمنینی که در کوچه و خیابان در فراز و نشیب انقلاب دنبال امام و نظام بودند مهیا میسازد تا مورد طمع دشمن قرار گیرند.
به گزارشپایگاه 598 به نقل از مشرق، متن زیر، مکتوبِ سخنرانی حجت الاسلام حاج
سید احمد خمینی، یادگار مرحوم امام در 12 شهریور 1370 است. این سخنرانی که
در جمع خانوادههای شهدای شهرستانهای خمین، جیرفت و اقشار حزباللهی از
دیگر نقاط کشور در جماران ایراد شده است به بررسی اوضاع اقتصادی کشور،
سیاستهای دولت سازندگی و موضوع تهاجم فرهنگی میپردازد. تاکید حاج سید
احمد آقای خمینی (رحمةاللهعلیه) بر نقش و جایگاه حزبالله در
سیاستگذاریهای عمومی و ضرورت دلسرد نکردن آنها از نکات کلیدی این گفتار
است. متن این سخنرانی را از روزنامه سلام، به تاریخ یک روز پس از انجام
سخنرانی از نظر میگذرانید:
«در
این دیدار حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی طی سخنانی با تاکید بر
تعیین ملاکها و شاخصهای فرهنگی خطاب به مسئوالین دستگاههای فرهنگی کشور
اظهار داشت: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در مردم تغییرات عمیق روحی به
وجود آمد و خیل لشکریان حضرت امام (س) را به وجود آوردند.
عده قلیلی
بیتفاوت بودند و اصولا کاری به مرزبندیهای انقلاب و ضدانقلاب نداشتند،
عدهای هم برخلاف مسیر انقلاب حرکت میکردند. بعد از پیروزی انقلاب به خاطر
جو انقلابی حاکم بر ایران زنان و مردانی که تا آن روز حاضر به هماهنگی و
همگامی با ارزشهای انقلاب نشده بودند یا به خاطر تغییراتی که در ضمیرشان
صورت گرفته بود و یا به خاطر حفظ ظواهر به ناچار خود را با انقلاب سازگار
نشان دادند. با شروع جنگ تحمیلی فضای جهادی و بسیجی حاکم بر کشور موجب شد
تا به غیر از همان دستههای خاص در تمامی زمینهها مردم انقلابیتر شدند.
امروز مسئولین دستگاههای فرهنگی موظفند محدودههای فرهنگ اسلام و انقلاب
را به صراحت مشخص کنند. بدین معنی که ایا باید مبارزه با فرهنگ ضداسلامی را
از مبارزه با فرهنگ غیراسلامی جدا دانست و یا هر دو را یکی فرض کرد. اگر
مبارزه با فرهنگ غیراسلامی هم مدنظر باشد تحقیقا با دشواریهای بسیار
زیادی مواجه خواهیم بود چرا که با عواطف گوناگون جامعه باید برخورد کنیم،
مقولههای مانند سینما، کتاب، نقاشی، موسیقی محلی، شکل لباس و دهها نمونه
دیگر را میتوان برشمرد که ممکن است غیراسلامی باشند، مسلما هستند کسانی که
به این نوع مقولهها معتقدند و حساسیتهای ملی، قومی و مذهبی میتواند
تنها یکی از صدها موردی باشد که در این فرض باید برخورد کرد.
حجت
الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی رسالت عمده دستگاههای فرهنگی کشور را
برخورد هشیارانه با فرهنگ تهاجمی و ضداسلامی دشمنان انقلاب اسلامی دانست و
افزود: مبارزه با فرهنگ تهاجمی و
ضداسلامی و پدیدههایی که منجر به ضداسلامی شدن جو فرهنگی حاکم بر کشور
میشود از مسائل مهم نظام و انقلاب ما است.شیوع
فیلمهای مبتذل، ویدئوها، امواج رادیویی مروج فرهنگ غربی و شاهنشاهی و
پیامهای رواجدهنده تفکر دینی به وسیله امواج صوتی و تصویری، کتابها،
مجلات از یک طرف و نبودن کتاب، فیلم و نشریات و جملات فراگیر و مبتنی بر
ارزشهای الهی انقلاب اسلامی و عدم رواج جاذبههای مشروع از مسائل مهم
اساسی است که باید بدان توجه کرد و چارهای عاجل برای آن اندیشید.
یقینا بدون حضور آحاد امت حزب الله در صحنههای مبارزه با فساد دولت به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
چرا که کار گستردهای است و باید برای مقابله با ابتذال فرهنگی از مردم
کمک گرفت. در عرصه فرهنگی دشمنان انقلاب و نظام همیشه با تبلیغات فریبنده
موفق شدهاند، اهداف خود را عملی کنند. آنان هرگز از شلاق و زور بهرهای
نبردهاند، ما شلاق داشتهایم و با ابزارهای تبلیغی که در اختیار داشتهایم
کار اصولی فرهنگی نکردهایم و از این حیث مناسفانه از دشمنان انقلاب و
نظام عقب هستیم.
به
قول یکی از دوستان، امروز اگر کسی بیاید و از مسئولین ما کتابی تقاضا کند
که جواب اشکالات و شبهاتش داده شود ما باز کتابهای شهید مطهری را به او
خواهیم داد مثلا در مورد زنان ما فورا به او میگوییم کتاب «نظام
حقوق زن در اسلام» و همین طور سار کتابهای ایشان در سایر موارد، که به
احتمال قریب به یقین استاد شهید مطهری با آن فکر خلاقشان ممکن بود امروز حل
خیلی از مسائل که بعد از تشکیل حکومت با آن گرفتار هستیم را به آن
میافزودند و یا بعضی از مسائل کتاب را اصلاح یا حذف میکردند، ما در طول
13 سال بعد از پیروزی انقلاب چه کردهایم، کدام اثر و کتاب بهدردبخور و
مشکلگشا را نوشتهایم و یا دادهایم که بنویسند، ممکن است کتابهایی نوشته
باشند اما در مقابل سیل تهاجمات فرهنگی بسیار اندک است.
حجت
الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی افزود: علل دلسردی مردم در مبارزه با
مفاسد بسیار است. حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی در بخش دیگری از
سخنان خود دوری مسئولین از مردم را ریشه تجملگرایی و تفکر اشرافی دانست و
گفت: ضدانقلاب با کمک استکبار دست به ترور روحانیان بزرگوار زد، انفجار حزب
جمهوری اسلامی، نخست وزیری و ترور شخصیتهای سیاسی، مذهبی ترور ائمه جمعه
از موارد قابل اشاره است. ناچار روحانیون مسئول به محافظ پناه بردند و
حفاظت خود را بر آنها سپردند، نقطه جدایی از مردم بسته شد. دیگر
محافظین اجازه نمیدادند شخصیتهای روحانی میان مردم بروند بزرگترین ضرر
ترورها جداکردن مسئولاین روحانی از مردم بود این جدایی کم کم کار خود را
انجام داد و مسئولین روحانی به راحتی نمیتوانستند حرف دل مردم را بشنوند.
از طرف دیگر پاسدار و حاظت داشتن خود ژستی شد و تشریفات خلق و خوی خلقی
بودن روحانیان مبارز را تغییر داد. دیگر روحانیون مسئول مانند مردم جنوب
شهر در صف اتوبوس نمیایستند، منازلشان با منازل پابرهنهها همخوانی ندارد،
خورد و خوراک آنها مثل مردم نیست. مسافرتها، وضع زن و بچه به کلی تغییر
کرده است و بالاخره تجمل جای درویشی را گرفت. فریاد امام و رهبر انقلاب
بلند شد.
بعضیها ظاهر قصه را کمی تغییر میدهند تا آب از آسیاب ببافند خیال
میکنند تشریفات فقط ماشین بنز است که در آن مینشینند در حالی که تشریفات
تنها این نیست، تشریفات در تفکر ما رسوخ کرده است هر قدم انحرافی بعد از
چندی قبح خودش را از دست میدهد و معتقد میشویم که این که چیزی نیست. در این موقع است که به قول امام، مردم با خود میگویند نکند پشت کتاب چیزهایی نوشته شده است که ما نمیدانیم. روحانیون
ضدانقلاب و مرتجع سر بر آوردند و مریدانی را که روحانیان انقلابی جذب کرده
بودند دوباره دور خود جمع کردند. این بار حرفهای آنها و مخالفتهای
انها برای مریدان قدیمیشان قابل فهم بود لذا اگر بعضی از روحانیونی که
قبل از انقلاب در غم و شادی مردم شریک بودند، همانها که سخنگوی انقلاب
بودند، اگر زود به فکر علاج نیفتند خطری که احساس می شود ممکن است جدی
گردد. این که روحانی وقتی حرف از مستضعف میزند، میگویند شعار میدهی، به
علت این است خود عمل نمیکند، و الُا اگر خود عمل میکرد، او شعار بیمحتوا
نمی داد، اگرچه ممکن بود که به حرف او گوش ندهند.
به نظر من یکی از
علل دلسردی حزبالله عزیز در مقابل مفاسد اجتماعی همین است. این مسئله در
غیر روحانی هم هست ولی من چون یک طلبه هستم قسمت روحانیش را گفتم و یک
غیرروحانی وکیل و یا وزیر قسمتهای دیگرش را بگوید. این اس اساس است. دیروز
سختیهای مبارزه با مردم تقسیم میشد و مردم گرم در مبارزه بیامان
میشدند ولی امروز امتیازهای حکومت با مردم تقسیم نمیشود. لذا
حزبالله حساسیت و دلگرمی قبل را ندارد. البته بحث بر سر حزباللهیای که
اعتقادش محکم است نیست که او با خدایش و امامش پیمان بسته است که تا همیشه
در مقابل سختیها و فریبها بایستد و هرگز قدمی کوتاه نیاید.
وی افزود: از طرف دیگر حرفهای
ملایم بعضی از مسئولین نظام در برابر غرب، بهخصوص آمریکا و سرمایهداران
زالوصفت، زمینه را برای مؤمنینی که در کوچه و خیابان در فراز و نشیب انقلاب
دنبال امام و نظام بودند مهیا میسازد تا مورد طمع دشمن قرار گیرند. رادیوهای
بیگانه با بزرگ کردن ملایمتها، جو حاکم بر نظام را به گونهای ترسیم
میکنند که گویی نظام و فرزندان امام از خط و روش امام جدا شدهاند و راه
دیگری را میپیمایند. پرخاش روزنامهها به یکدیگر، افشاگری بدون تحقیق،
حمله به مسئولین مورد اعتماد مردم به جو عدم اعتماد مردم دامن میزند. اعمال
برخی از مسئولین از قبیل نشستن با سرمایهداران فراری در آمریکا که با این
سخن امام که «روحانیت متعهد به خون سرمایهداران زالوصفت تشنه است و هرگز
با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت» و دفاع تبلیغی سراسری از این حرکت
نادرست از جمله چیزهایی است که حزباللهی را دلسرد میکند.
عدم
هماهنگی با بعضی از مواضع رهبری معظم که در زمان امام هم اتفاق میافتاد و
عدم اعتراض تبلیغی سراسری و یا حتی موردی، موجب میشود که عدهای از
فرزندان انقلاب در حوزهها و دانشگاهها و محافل سیاسی معتقد شوند که این
عدمهماهنگی، خود، سیاست مورد قبول است که به امام در زمان امام صدمه میزد
و به رهبری معظم در این زمان. اینها همه و همه مورد سؤال حزبالله است و
این کم خطری نیست. اثرات این موضعگیریها و رفت و آمدهای بیحساب در
دانشگاهها، حوزهها، کارخانهها و کوچه و بازار، بهخصوص محافل سیاسی
بازتاب گستردهای دارد که ممکن است در درازمدت زیانهای غیرقابل جبرانی به
دنبال داشته باشد. باید کاملا توجه
داشت که برای رسیدن به رفاه اقتصادی، شکست سیاسی و اعتقادی نخوریم که در
مقایسه با آن رفاه، در سایر زمینهها ضرر بیشتری عایدمان شود. من صرفاً به
یکی دو مورد روشن اشاره کردم و خواستم بگویم همه چیز را به گردن آمریکا
انداختن و همه ضعفها را به پای فاکتورهای خارجی نوشتن و درزیر چتر این
شعارها از عیوب خود غافل بودن سادهلوحانه است.
حجتالاسلام
سید احمد خمینی در پایان سخنان خود اجرای طرحهای زمانبندیشده در
زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را مورد تاکید قرار داد و
تصریح کرد: امروز همه ما موظفیم
سیاستهای اقتصادی دولت را پشتیبانی کنیم و دفاع از دولت وظیفه شرعی همه
است، ولی صرف این که طرحی از طرف چند اقتصاددان تهیه شده و تنی چند از
کسانی که مسائل اقتصادی را میفهمند آنرا تأیید کردهاند، نباید موجب شود
تا آخر بر آن پافشاری کنیم. ما باید از جنگ و طرحهای کارشناسان
جنگی و نتیجه جنگ، این تجربه و درس را بیاموزیم که باید کارشناسان دولت
حتماً برای طرح های خود زمان در نظر بگیرند و با شجاعت و صراحت با مردم حرف
بزنند و بگویند که تا فلان زمان نتیجه این سیاست اقتصادی چیست که در صورت
عدم موفقیت فورا فکر اصلاحی کرد، و
الّا کار به جایی می رسد که یک مرتبه متوجه میشویم که هیچ راهی جز تسلیم
در برابر مشکلات نداریم. نتیجه اینکه با وضع اقتصادی مردم و تجملگرایی
روحانیان مبارزه و عدم کار فرهنگی درست و موضعگیری های بعضی از مسئولین،
ملایمتهای بیمورد، دیگر نباید توقع داشته باشیم همان شور و حال اول
انقلاب باقی باشد و مردم درمقابل تنشهای سیاسی و فرهنگی سر از پا نشناسند و وارد عرصه کارزار مبارزه با مفاسد اجتماعی و میادین مبارزاتی شوند.