آقای کاویانپور معلوم هست کجایی؟ چرا اینقدر از فوتبال فاصله گرفتهای؟
حقیقتش این است که الان من وضعیت فوتبال را خوب نمیبینم و دوست ندارم نزدیکش شوم. در مملکت ما رسم شده که پهلوان زنده را عشق است و بالاخره هر کسی باید به فکر خودش باشد. واقعا در فوتبال ما جو پیچیده و عجیب و غریبی وجود دارد و اگر قرار باشد با کار کردن سر خودمان را گرم نکنیم، درست نیست. من الان روی زمینهای شمال کار میکنم و در هفته دو سه جلسهای نرم دوی دارم و ورزش میکنم. روی یکسری اطلاعات هم دارم کار میکنم تا برای مربیگری اقدام کنم اما برنامه فوتبالی خاصی ندارم.
در زمینهای شمال کار ویلاسازی انجام میدهی؟
بله اما میخواهم به زودی روی قضیه مربیگریام هم تمرکز کنم و انشاءا... با دست پر وارد این کار خواهم شد. همانطور که فوتبالم را از پایه شروع کردم، مربیگری را هم از پایه آغاز خواهم کرد.
اما فعلا که خبری از حضورت در فوتبال نیست.
خب من هم مثل همه علاقهمندان به فوتبال، بازیها را نگاه میکنم و برای خودم بازیها و تیمها را آنالیز میکنم. دوست دارم در مربیگری دنبال شیوههای جدید باشم و روی این مساله کار خواهم کرد.
گفتی که فعلا برنامه جدی نداری!
یکی دو تا کلاس در آینده هست که صد درصد در آن شرکت میکنم اما الان نمیتوانم کاری انجام بدهم و این اتفاق به این زودیها رخ نمیدهد. بدون تعارف بگویم دوست دارم خیلی جلوتر حرکت کنم و اگر وارد این ماجرا شوم، برای یاد گرفتن مسائل مربیگری به کشورهای مختلفی سفر خواهم کرد تا آنجا در کلاسهای پیشرفته دوره ببینم.
اما تو مثلا مثل وحید هاشمیان پیگیر نیستی.
الان وحید رفته و دارد تمرینهای بایرن را میبیند. همین هم باعث شده خیلی
زود کاندیدای حضور در کادر فنی تیمملی شود. شاید هم بعدا پرسپولیس را
بدهند دستش.
تعارف نداریم که. فضای فوتبال ما خودش این مسائل را به وجود میآورد. الان وحید رفته آنجا و آمدهاند گزینهاش کردهاند. این خودش یکی از مهمترین معضلات فوتبال ماست که طرف رفته تمرین بایرن را دیده و شده گزینه مربیگری در تیمملی. این همیشه برای خارجی و داخلیاش بوده. ما همیشه دنبال کارهای ویترینی و گلخانهای هستیم و کار عمری نمیکنیم. مثلا میگویند آقای ایکس رفته سر تمرین اینترمیلان و این را در رسانهها انعکاس میدهیم ولی مطمئن باشید اینها به احتمال 99 درصد از قبل هماهنگ شده است. مثلا میگویند فلانی تو برو اروپا در تمرین فلان تیم چند تا عکس بگیر و ما هم کانکشن میزنیم با فدراسیون و یا فلان باشگاه که اگر رفتی به فلان تیم یا تیمملی...
البته وحید که اهل این حرفها نیست.
من هم وحید را نمیگویم اما اصل فوتبال ما همین است و همه دنبال کارهای ویترینی هستند. مثلا در همین ماجرای کروش ببینید؛ خود مساله آوردن این مربی به تیمملی یک کار ویترینی بود. همه میگفتند دستیار فلانی بوده و فلان جا کار کرده اما نیامدیم بگوییم وقتی کروش را میآوری، زمینت را درست کردهای؟ وضعیت آبخوریهای ورزشگاهت درست شده؟ توپی که با آن بازی میکنی استاندارد است؟ اینها هزاران معضلی است که در فوتبال ما وجود دارد آنوقت میتوانیم بگوییم کروش به درد فوتبال ما میخورد یا نه. آدم که نمیتواند سر خودش را کلاه بگذارد. این فوتبال اینقدر مشکل دارد و آنقدر بین بزرگانش چالش هست، اینقدر اتفاق بد داخلش میافتد که آدم رغبت نمیکند واردش شود. شما همین تیمهای پایه را نگاه کنید. چند سال است ما همه جا میگوییم به این تیمهای پایه برسید اما چه کسی به حرف ما گوش داده؟ چند بار باید بگوییم؟ ما در تلویزیون هم اینها را گفتیم. یک زمانی آموزشگاهها بود اما فوتبال از آموزشگاهها و مدارس رفته. فوتبال از زمینهای خاکی هم رفته. از کوچهها هم رفته. از مدرسه فوتبال هم رفته و مدارس فوتبالمان تبدیل شد به جایی که نسل و ریشه انحرافهای اخلاقی در آن به وجود آمد. جایی شد که فقط از پدر و مادرها پول بگیرند. من که در 5 رده تیمهای ملی پایه بازی کردهام، الان که اینها را میبینم رغبت نمیکنم نزدیک فوتبال شوم.
تو در زمانی بازی کردی که قراردادها مثل
الان سنگین نبود اما خیلی روی بیزینس تکیه کردی. یعنی از همان سالهای آخر
رفتی دنبال بیزینس. اگر زمان به عقب برمیگشت، باز هم اینقدر خودت را درگیر
مسائل اقتصادی میکردی؟
واقعا زمان ما دریافتی زیادی نبود. من اصل فوتبالم را برای پرسپولیس بازی کردم که پولی نبود. آن زمان تیمهای شهرستانی به ما پیشنهادهایی میدادند اما ما با عشق برای پرسپولیس بازی میکردیم. من از کاری که کردم پشیمان نیستم اما شاید اگر به گذشته برگردیم، این مسائل را قبول نمیکردم. فکر کنم در سالهای آخر فوتبالم بیش از اندازه وارد بیزینس شدم اما باید بگویم این داستان فساد پولی که الان در فوتبال هست از اواخر فوتبال من کلیدش زده شد. جریاناتی هم به وجود آمد که من، داود فنایی، بهروز رهبریفر و چند نفر دیگر یک شبه از پرسپولیس کنار گذاشته شدیم.
اما برای من همیشه این سوال وجود داشته که
بازیکنی با کیفیت حامد کاویانپور چرا اینطوری از فوتبال رفت؟ چرا آنقدری که
درباره مهدی مهدویکیا و علی کریمی حرف زده شد درباره تو حرفی به میان
نیامد؟
من جمعه به جمعه بازی میکردم اما نه به کسی باج دادم، نه تیمی داشتم، نه خبرنگار خاصی دور و برم بود. اصلا دنبال این حرفها نبودم. خیلیها گفتند بیا این کار را بکن اما نرفتم دنبالش. تعارف نداریم که. تاریخ نشان داده فوتبالیستهایی که کیفیت داشتهاند کجا بودهاند و به کجا رفتهاند و چه کسانی بالا آمدهاند. شما ببینید من را در اوج فوتبالم با بازیکنی به نام علوی درگیر کردند که قبل از آن نه سابقه ملی داشت نه قبل از آن در لیگ بازی میکرد. در حالی که من 11 سال در لیگ بودم.
یعنی چه که تو را درگیر کردند؟
یعنی یک روز آمدند و گفتند یا حامد میرود توی زمین یا سیدمحمد علوی.
این مربوط به چه سالی و سرمربیگری کدام مربی بود؟
زمان برانکو سال 2004. آن سال من رباط پاره کرده بودم اما تمام این کارها سازمان یافته بود. یکهو 7-6 تا بازیکن از فولاد به تیمملی دعوت شدند. من هیچ وقت این حرفها را نگفتهام چون احساس کردم موقعیت تیمملی به خطر میافتد. آن زمان 7-6 تا بازیکن فولاد را دعوت کردند و 7-6 تا هم از پاس در تیمملی بودند. من آنقدر خوب بودم که نمیتوانستند دعوتم نکنند اما باز هم میگویم این کارها سازمان یافته بود تا استقلال و پرسپولیس را از بین ببرند. شما ببینید این دو تیم از همان موقع ضربه خوردند و نسخه استقلال و پرسپولیس همان زمان پیچیده شد. تمام زد و بندها مربوط به همان زمان بود. وقتی که برانکو و بلاژویچ سرمربی تیمملی بودند. اصلا خود بلاژویچ یکی از بزرگترین دفاتر نقل و انتقال را در اروپا داشت. بلاژویچ مقابل عربستان و در بازی که در تهران داشتیم، من را بیرون گذاشت و به جواد نکونام بازی داد.
داستان نیمکتنشینیات چه بود؟
من بازیکن فیکس تیم ملی بودم و بابی رابسون سرمربی نیوکاسل شخصا برای من دعوتنامه فرستاده بود تا من به این تیم بروم. من دو سال با پرسپولیس قرارداد داشتم که دعوتنامه برای حاج آقا عابدینی آمد و ایشان هم گفت باید بروی. بلاژویچ گفت من دفتر ایجنتی دارم. یک مرد کروات قد بلند عینکی هم همیشه همراهش بود که کارهایش را انجام میداد. اصلا رحمان رضایی از دفتر بلاژویچ به اروپا ترانسفر شد. خودش به من گفت حامد من سرمربی بارسا را میآورم اینجا تو انگلیس نرو چون این هفته بازی حساسی مقابل عربستان داریم. من گفتم میروم و سهشنبه برمی گردم چون مجبور بودم به حرف عابدینی گوش کنم. گفت اگر بروی و برنگردی دیگر دعوتت نمیکنم. من هم به انگلیسیها گفتم نمیتوانم بیایم و به همین راحتی پیشنهادم را از دست دادم. بااین حال مقابل عربستان من را بیرون گذاشت چون خودش میخواست ترانسفرم کند. خیلی از چیزها هست که نمیتوانم بگویم. اینکه چقدر زحمت کشیدم وچقدر حرف شنیدم و چقدر با اجبار بازی کردم و چقدر به اجبار تماشاگران به میدان رفتم. بعد از آن بلاژویچ مجبور شد نکونام را بیرون بگذارد چون در بازی با عراق که ما 2- یک بردیم من از وسط زمین یک پاس تک به تک دادم به مهدویکیا، که او هم به علی کریمی داد و علی گل زد. دوباره بلاژ مجبور شد به من بازی بدهد اما میخواهم بگویم شرایط پرسپولیس و استقلال از همان زمان خراب شد. در دوره مایلیکهن 10، 12 بازیکن از پرسپولیس به حق دعوت میشدند و 8، 9 بازیکن از استقلال که آنها به حق کیفیت بالایی داشتند. اما الان میخواهم بپرسم چرا تماشاچی به استادیوم نمیرود. ما روز سهشنبه با سایپا بازی میکردیم 70 هزار نفر میآمدند استادیوم اما الان دربی تهران، 70 هزار نفر تماشاچی دارد.
اینکه میگویی تضعیف استقلال و پرسپولیس سازماندهی شده بود از کجا نشات میگرفت؟
تاکید میکنم سازماندهی شده بود، چون پرسپولیس و استقلال، باید به امروز کشیده میشدند، نمیخواهم وارد جزییات بشوم اما آقای پروین همیشه بحثش این بود که بازیکن اول باید برود تیم ملی و بعد بیاید پرسپولیس، الان ما بازیکنی داریم به نام خلعتبری که با هزار تا سرو صدا و پول خرج کردن، آمد پرسپولیس اما سر فصل بدون اینکه بداند پرسپولیس به او نیاز دارد یا نه به خاطر پول از این تیم رفت. حسین عبدی 10 سال بازوبند کاپیتانی پرسپولیس را به بازو میبست و بهعنوان بزرگتر ما میرفت توی زمین و ما جوانترها پشت سرش. الان من غصه میخورم که در هر بازی پرسپولیس یک نفر بازوبند را به بازو میبندد و آن هم بازیکن جوانی که نه بازی ملی دارد، نه بازی بینالمللی را تجربه کرده است. بازوبند تیم پرسپولیس به دست این بازیکنان داده شده است. باز هم تاکید میکنم از دوره بلاژ کار پرسپولیس و استقلال به اینجا کشیده شد و باید اینها تضعیف میشدند و به این روز میافتادند. الان مردم این همه حرص میخورند. کی پرسپولیس اینطوری بود.
ظاهرا دل پری از آن اتفاقات داری؟
بله چون آقایان میخواستند فوتبال را از حالت دو قطبیاش در بیاورند. این شعار اصفهانیها بود و به آن رسیدند. مگر آقایان اصفهانی که در فدراسیون بودند، کم برای سپاهان و ذوبآهن کردیت گرفتند. اینها پرسپولیس و استقلال را نابود کردند تا وضعیت تیمهایی که 30، 40 میلیون هوادار داشتند به این روز کشیده شود. من میگویم پاس و فولاد هم تیمهای خوبی بودند اما در شرایطی نبودند که هر کدام 7، 8 بازیکن در تیم ملی داشته باشند. این اتفاقات دقیقا از همان سالها شروع شد. شما ببینید دروازهبان تیم ملی ما، ابراهیم میرزاپور بود که 7 سال گلری کرد اما بیایید کیفیت کارش را با دیگر گلرهای ما مقایسه کنید و ببینید که طی این هفت سال و تا آخر فوتبالش نتوانست ضعف بزرگش را برطرف کند.
منظورت همان بازی با پا است؟
بله، دقیقا، که از موارد ابتدایی آموزههای دروازهبانی است. در آن 4، 5
سالی که بلاژویچ، وینگو و تمام ویچها بودند، از طریق فدراسیون فوتبال،
فوتبال ما را به راحتی از حالت دو قطبی در آوردند. همان فرد اصفهانی که
گفتم را من خودم به شخصه قدرتش را دیدم. البته سپاهان ثبات مدیریتی هم
داشته است اما با تضعیف استقلال و پرسپولیس این شرایط به وجود آمد. حالا من
میگویم اگر ما را به این روز انداختید و هزار ویک مشکل درست کردید، هر
مسائلی هم که بود، اینکه 4 تا بزرگتر تیم را بیرون گذاشتید کار درستی نبود
چون ما با پول همین دولت در تیمهای ملی تجربه کسب کردیم. ما باید کار
میکردیم و زحمت میکشیدیم تا پول بیت المال به این شکل به هدر نمیرفت.
الان مردم با دیدن این فوتبال دارند اذیت میشوند. شاید شما باورتان نشود
اما ما در مسابقات پایههای تهران در همین ورزشگاه شیرودی کنار امثال
مهدویکیا، میناوند، بزیک، علی کریمی، برادران مجیدی و... بازی میکردیم،
که برای بازیهایمان 2500 نفر تماشاگر میآمد.
اما این تعداد تماشاگر برای بازیهای لیگ برتر هم نمیآید؟
من مینشینم پای تلویزیون و بازیهای پرسپولیس را میبینم اما این تیم
انگار اصلا پرسپولیس نیست. ما وقتی سوار اتوبوس به ورزشگاه آزادی و ورودی
غربی آن میرسیدیم تمام نگاه بچهها از من کوچک تا عابدزاده که بزرگ تیم
بود، به پارکینگ استادیوم بود تا ببینیم چقدر تماشاگر آمده است. باورتان
نمیشود اما 50 درصد نتیجه بازی آنجا رقم میخورد.
پرسپولیس در بازی خانگیاش مقابل پدیده 6 هزار نفر تماشاگر دارد و میترسیم وضعیت بدتر هم بشود.
این یک فاجعه است و دلایلش را همه میدانند چون کسانی آمدند که امثال
عابدزاده، مهدویکیا، کریمی، امامی فر، محرمی، پیوس، داود محبوب، بهروز
رهبری فر، افشین پیروانی، هاشمینسب، عبدی، محمد خانی، نامجو، آشوبی و تمام
آنهایی که من کنارشان بازی کرده بودم را کنار گذاشتند. افرادی آمدند که نه
جایگاهی نزد مردم دارند و نه صاحب نظر هستند. برای اینها، نه یک بازی
خداحافظی گذاشتند و نه تجلیلشان کردند. مهدویکیا یکی ازبی نظیرترین
بازیکنان تاریخ ما بود که به آن شکل خداحافظی کرد. حالا شما میبینید تیمی
که یک سال است به لیگ برتر آمده (پدیده) قبل از شروع بازی بیشتر از
پرسپولیس تماشاگر دارد. الان هم میترسیم و دست و پایمان میلرزد که نکند
تماشاگر تراکتور بیشتر از پرسپولیس باشد. شما ببینید اگر آن تیم پرسپولیس
بود، خود عابدزاده 15 هزارتا تماشاگر با خودش میآورد ورزشگاه، علی کریمی
خودش 15 هزارتا آدم میآورد. من خودم را نمیگویم اما بازیکنی مثل فرهاد
مجیدی یا مربی مثل امیر قلعهنویی برای استقلال تماشاگر میآورد. حالا
شرایط طوری شده که پرسپولیس را باید اینطوری ببینیم. در این 10 سال با هر
کارشناسی صحبت کردهام حرف من را میزند که از کجا و چطوری به پرسپولیس
ضربه زدند. حالا میخواهند استقلال و پرسپولیس از این هم پایینتر بیاید،
طوری میشود که دیگر کسی نگوید اگر پرسپولیس دسته سه هم برود طرفدارشم.
الان ببینید، نصف قبل هم از این آدمها پیدا نمیکنید.
حالا اینکه مثلا در مورد پرسپولیس میگویی باعث تضعیفاش شده از درون پرسپولیس بوده یا بیرونش؟
هم از داخل بوده هم از بیرون. مثلا در داستان عابدزاده دقیقا ایشان قربانی
دعوای مدیریتی بین عابدینی و انصاریفرد شد. همان زمان که رفت سایپا و
متاسفانه آن اتفاق بعدش افتاد. این عابدزاده است که آقایان چنین کاری با او
کردند. این مشکل از داخل بود اما اگر بخواهی کلی نگاه کنی چون سازمان
تربیت بدنی متولی این تیم بوده، باید از بیرون مشخص میشده که این تیم بالا
باشد یا نه. باید تشخیص میدادند که اصلا این تیم باید در این حد محبوبیت
داشته باشد یا نه. دیدید که چقدر از آدمهای غیرورزشی لباس ورزش پوشیدند و
مدیرعامل پرسپولیس شدند تا محبوبیت داشته باشند. این تیمها هر کدام 40-30
میلیون هوادار دارند و دولتی هستند اما همیشه با افکار شخصی اداره شدهاند و
همیشه مشکلاتشان از همه بیشتر است. الان ببینید چند سال است این تیم
پرسپولیس مشکل دارد. میبینید نه خصوصی میشود نه این پروژه خصوصیسازی به
نتیجه میرسد. البته میدانم که اخبار درستی هم به وزارت ورزش نمیرسد.
باید یک تیم نظارتی قوی بالای سر این تیم و باشگاه باشد وگرنه وضع همین
است.
تو خودت از این مشکلات زخم خوردهای. یادم میآید سال 85 یک چک 100 میلیونی از پرسپولیس داشتی که به پولت نرسیدی.
من دو دوتا چهارتا میکنم و نگران این هستم که اگر با مدیران باشگاه در
بیفتم مردم دربارهام چه میگویند. من حرص و جوش زیادی خوردم و 10 تا چک از
باشگاه دارم. من اگر دنبال این چکها نرفتم به این خاطر بود که نمیخواستم
شکایت کنم و بعدا مردم بگویند فلانی 10 سال در پرسپولیس بازی کرده و حالا
دنبال شکایت است. من سال 80 در اولین دوره لیگ حرفهای بهترین بازیکن فصل
لیگ شدم و توپ طلایی گرفتم، خیر سرمان شماره 10 پرسپولیس بودیم اما آن سال
قرارداد من 12 میلیون تومان بود که 5 میلیونش را دادند و بقیهاش را
ندادند. از دوران مدیریت غمخوار 70 میلیون طلبکارم و از آن سال کذایی
مدیریت انصاریفرد 114 میلیون، در حالی که ایشان در تلویزیون صحبت میکرد و
میگفت بخش اعظمی از پول بازیکنان را دادهایم اما رسما دروغ میگفت. گفتم
اگر بروم شکایت کنم وقتی هوادار بشنود، دلشکسته میشود و میگوید بازیکنی
که 10 سال بازی کرده رفته شکایت کرده. من به خاطر مردم این کار را نکردم.
واقعا مردم بهترین کارشناسان هستند و بهتر از همه مسائل فوتبال را
میفهمند. حالا شاید صدایشان درنیاید اما خودشان متوجه هستند که چه بلایی
دارد سر استقلال و پرسپولیس میآید.
پس این همه زخم و درد داری که به فوتبال برنمیگردی.
من مدام با خودم میگویم این فوتبال یکی دو سال دیگر درست میشود و آنوقت
فضا بهتر خواهد بود اما دوباره مسائلی میبینم که مردد میشوم. الان
میبینیم بحث این است که کروش باشد یا نباشد. آقا شما یک بازیکن دارید به
نام مهدی مهدویکیا که بالای 13-12 سال در بالاترین سطح اروپا و تاپترین
لیگ بازی کرده. مهدی زمینهای خاکی و زمینهای چاله چولهدار بانک ملی در
میدان شوش را دیده، پرسپولیس را دیده، آقای گل همه ردههای پایه بوده تا به
بهترین استادیومهای دنیا رسیده. مهدی به زبان آلمانی مسلط است و شخصیتی
فوقالعاده دارد. حالا شما عوض اینکه مهدی را بیاورید میفرستیدش برود؟ مگر
ما امثال مهدی چندتا داریم. من خودم افتخار این را دارم که در 5 رده ملی
بازی کردهام آن هم تا 19 سالگی، من عضو تیم نوجوانان بودم، کاپیتان تیم
ملی جوانان شدم بعد به امیدها رفتم و بعد از آن به زور مرا بردند تیم ملی
ارتش با اینکه سرباز هم نبودم. بعد از آن هم که حاج آقا مایلیکهن افتخار
داد و وقتی در تیم جوانان بودم من را به تیم بزرگسالان دعوت کرد. ما مگر
چندتا از این بازیکنان داریم؟ من خودم را نمیگویم اما مهدی که از زمین
خاکی تا تاپترین استادیومها و تیمها را تجربه کرده باید مسوولیت بگیرد.
باید تیمهای پایه را به او بدهند تا درستش کند. باید به او حق انتخاب
بدهند تا دستیارانش را انتخاب کند. من از زمان بازی پیشکسوتان با میلان،
آقا مهدی را ندیدهام اما شاید او روزی به من زنگ بزند و بگوید میخواهم تو
بیایی و بالای سر تیم نوجوانان من باشی. این کار، کار درست است.من میگویم
آقایان یک تیم بازرسی درست کنید تا مشخص شود کدام آدمها در ورزش نبودند و
چه کسانی در ورزش اصلح و مخلص هستند. وزارت ورزش این تیم را درست کند و
ببیند چه کسانی زد و بند نداشتهاند. نمونهاش حاج آقا مایلیکهن، محمد
دادگان. اینها ورزشیهایش هستند، غیرورزشی هم داریم. بیایند لیست تمام
بازیکنان را طی 5 تا 10 سال اخیر ببینند و مشخص شود از این تیمی که تشکیل
شده چند تا بازیکن ارزش و بهای پولی که گرفتهاند را داشتهاند. ببینید قبل
از اینکه وارد تیم ملی شوند کجا بودهاند و کجاها رفتهاند. خیلی راحت
میشود دست همه را رو کرد. این گزارش را بدهند تا بفهمیم فوتبالمان این
است. شما ببینید فلان بازیکن که نمیخواهم اسمش را ببرم سال 83-82 بدون
اینکه هیچ رزومهای داشته باشد میآید پرسپولیس آن هم در حالی که همه
بازیکنان آن تیم استانداردهای بینالمللی دارند. سال بعد میبینیم که دیگر
اثری از آن بازیکن نیست. سال بعدش هم نبوده و کلا دیگر نمیبینیمش. اینها
را به راحتی میشود درآورد، کاری ندارد.
بحث دارد کمکم به جاهای باریک کشیده میشود.
عیب ندارد. بگذارید مهدی مهدویکیا را بگویم. به خدا اینها تکرار
نمیشوند. اینکه من میگویم را به قرآن 10 سال دیگر همه به این نتیجه
خواهند رسید. عادل فردوسیپور تا حالا صد تا سوال کلیشهای در برنامهاش
گذاشته که کروش بماند یا نه، موافق کروش هستید یا نه، نتیجه کارکرد کروش
خوب بوده یا نه. بابا یک بار بیا بگو در این 10 سال که حامد کاویانپور از
پرسپولیس رفته یک هافبک وسط برای پرسپولیس آمده؟ بپرسید بازی تیم ملی بعد
از کریم باقری چه بازیکنانی با چه کیفیتی بازی میکنند؟ باور کنید تیم ملی
ما گلخانهای کار میکند. در همین جام جهانی اشکان دژاگه و قوچاننژاد و
یکی دو تا از بچهها مثل آندو و جواد که خارج رفته بودند ویترین تیم ما
بودند و ما شخص خاصی را رو نکردیم. آقا 4 تا سوال درست بگذارید، الان اگر
نگذارید 10 سال دیگر مشخص میشود که ما بازیکن نساختهایم. ما نه پول
داریم، نه بازیکن میسازیم. شما باشگاهی مثل بارسا را میبینید که خودش
بازیکن میسازد و از محصولات خودش استفاده میکند. یا رئال مادرید به خاطر
قدرت مالیاش ستارهها را میخرد اما در کشور ما نه بازیکنسازی میشود نه
پولی برای خرید ستارهها وجود دارد. نمیدانم آینده این فوتبال چه میشود.
شما ببینید عادل فردوسیپور با این همه تجربه خروجی برنامهاش چیست. همهاش
شده مسائل تکراری. میآیند یک بازیکن را مقابل یک مدیر 60 ساله قرار
میدهند. یا یک مربی باشخصیت را با بازیکن جوان و بیتجربه رودرروی هم قرار
میدهند. کارهای خصوصی که در همه جای دنیا هم وجود دارد اینجا در انظار
عمومی نشان داده میشود تا حیثیت طرف از بین برود. پیامبر فرمودهاند
دیده را ندیده کنیم اما اینجا برعکسش اتفاق میافتد. این را چون برنامه
دیگری نیست درباره نود میگویم. اگر برنامه دیگری بود درباره آن میگفتم.
بابا دو تا کار دیگر انجام دهید. فیلم هندی میگذارند تا توهین شود به
فوتبالیستها. شما ببینید خروجی این برنامه چیست. اگر یک بار نشان دادند
فلان ورزشکار بیمار است باز هم نشان بدهند که چه اتفاقی برایش افتاده و فقط
پهلوان زنده را عشق است، نباشد. اینطور نشود که طرف از دنیا برود و بروند
در عزاداریاش شرکت کنند. اینها باید فرهنگسازی شود. مدیریت و برنامهریزی
قوی میخواهد. حالا ما صد سال دیگر هم میگوییم انجام نمیشود. عادل
فردوسیپور همهاش دنبال قانون است و دنبال علت نمیگردد.
تو یکی از صمیمیترین دوستان علی کریمی هستی اما بعد از خداحافظی او حرفی نزدی.
من حدود دو سه هفته پیش در یک مساله کاری در شمال علی را دیدم. باور کنید
خود علی اصلا در قید و بند این حرفها نیست. شما دیدید مهدی چه جوری
خداحافظی کرد. دیدید فرهاد مجیدی چطوری خداحافظی کرد؟ عجیب است که بازیکنان
تیمشان میگویند خودشان هم نمیدانستند. من چه باید بگویم. نمیدانم
درباره خداحافظی نابغه فوتبال ایران چه بگویم. وقتی جادوگر فوتبال خداحافظی
میکند چه حرفی باید بزنم؟ مسوولان ورزش باید کاری میکردند تا این نابغه و
جادوگر فوتبال خداحافظی در شأن و شخصیتش داشته باشد. مهدی مهدویکیا را با
آن همه بزرگی دیدید. باور کنید وقتی دربارهشان حرف میزنم مو به تنم سیخ
میشود. واقعا حق مهدی این بود که به عنوان بازیکن ذخیره بیاید، اشک بریزد،
گوشه زمین را ماچ کند و برود؟ همین؟ مهدویکیا خداحافظی کرد؟ این همان
بازیکنی بود که نصف زمین را استارت زد و توپ را کرد توی دروازه آمریکا تا
70-60 میلیون نفر خوشحال شوند. حالا من بیایم درباره خداحافظی علی چه
بگویم. حتما یادتان میآید اولین بازی رسمی من همان بازی دربی معروف 3 –
صفر و خداحافظی فرشاد پیوس بود. مگر فرشاد پیوس کم فوتبالیستی بود؟
بازیهای او را آنالیز کردهاند و تعداد گلهایش را به تعداد بازیهایش
تقسیم کردهاند و مشخص شده در هر بازی یک گل زده. این واقعا آمار عجیب و
غریبی است. آن وقت همین فرشاد پیوس میآید با 15 دقیقه بازی میرود بیرون،
ادموند جایش میآید داخل، دور زمین میدود، یک حلقه گل میاندازند گردنش و
تمام. میبینید چقدر قشنگ است؟ چقدر مجلل برگزار میشود؟ حالا در عوض
ببینید همین کشورهای عربی برای یک بازیکن درجه سهشان چه مراسمی
میگیرند.من یادم میآید برای مراسم خداحافظی یک بازیکن کویتی به این کشور
دعوت شده بودیم؛ بازیکنی که باور کنید کیفیتش در سطح لیگ دسته سه ما هم
نبود. وقتی رسیدیم دیدیم تمام شهر را پرچم زدهاند و در ورزشگاه لباسهای
او را پوشیدهاند و پرچم دستشان هست. یک ماشین پورشه هم گذاشته بودند در
تارتان ورزشگاه. آخر بازی آن بازیکن نشست در آن ماشین و یک دور زد و پرچم
تکان داد و با مردم خداحافظی کرد. حالا ببینید اسطورههای ما چطوری
خداحافظی کنند.شما میپرسید حامد کجایی اما من نباید بیایم بگویم کجا هستم.
مسوولان باید بیایند بگویند تو که رزومهات این است الان کجا هستی. بیا یک
گوشهای از کار را بگیر و در یک بخش به این فوتبال کمک کن چون ما هزینهات
کردهایم و میخواهیم از تو اینطوری قدردانی کنیم. همهاش کارهای کلیشهای
انجام میدهند. در برج میلاد جشن 50 سالگی میگیرند. کارتی که به دست من
رسیده به دست علی پروین هم رسیده که 5 دوره قبل از ما در پرسپولیس بوده.
اینها که به هم ربط ندارند. بازی گذاشتهاند با تیم میلان، میروم سر تمرین
پیشکسوتان و میبینم محمد پنجعلی و مرتضی فنونیزاده هستند، امامیفر و
اسدی که همدوره من بودند هم هستند، آقا شما این بازی را برای کدام گروه
گرفتهای؟ اینها همهاش مسوولیت را از سر خود باز میکنند و هیچ کدام از
کارهایشان سازماندهی شده نیست.
حالا فکر میکنی با توجه به مخالفت علی دایی با برگشتن علی کریمی به پرسپولیس، او مقصر است؟
ببینید من در تمام اردوهای ملی با اینها بودهام. من بارها هماتاقی علی
بودهام و معضلات اینها را با هم دیدهام. من بالا و پایین علی را دیدهام
و حرفم این است که پرسپولیس از آقای دایی بالاتر است. اصلا خیلیها بالاتر
هستند. ایشان فقط سرمربی پرسپولیس است با یک رزومه کاملا ضعیف. بعد از این
اتفاق همه باید یکصدا بلند میشدند و میگفتند ما میخواهیم این جواهر
نابغه فوتبالمان در ورزشگاه آزادی، جلوی صد هزار تماشاگر، با پیراهن شماره 8
جادوگریاش خداحافظی کند. حالا شما علی دایی و علی کریمی را با هم
درمیاندازید اما علی کریمی دارد خداحافظی میکند. جادوگر دارد میرود.
احترام علی دایی سر جایش اما چطور برای دسیسههای شیطانی میتوانید یک نفر
را خراب کنید؟ اسطوره دارد خداحافظی میکند. آیا نباید با پیراهن خودش،
جلوی خانواده خودش و روی دوش مردم خداحافظی کند؟ من میگویم باشگاه باید
بیانیه بدهد و بگوید آقای علی دایی تو سرمربی پرسپولیس هستی اما پرسپولیس
برای کریمی برنامه دارد. علی کریمی از لحاظ کیفیت بالاترین است. دیدید که
او پارسال رفت تراکتور و یک تنه این تیم را قهرمان کرد. علی کریمی بازیکنی
نبوده که روی زمین ماند. به حضرت عباس همین الان علی با یک پایش از نصف
پرسپولیس بهتر است. به جان بچههایم مردم هم این را میدانند. آدم از
فوتبال پیام صادقیان لذت میبرد. من هم کیفیت بازی او را میپسندم. عالیشاه
هم بعضی مواقع یک کارهایی میکند. درود بر شرف محسن بنگر که امسال سر
مساله مالی کوتاه آمد. واقعا دمش گرم، محسن بچه محل ماست و نشان داد یک
مازندرانی واقعی است. محسن باغیرت بازی میکند و نمیخواهم به این بازیکنان
بیاحترامی کنم اما علی کریمی، علی کریمی است. او از همه تیمها بالاتر و
بهتر است و باید برایش برنامه ویژهای ترتیب داد.
اما علی کریمی بدون اینکه به پرسپولیس برگردد خداحافظی کرد و رفت چون نمیخواست با یکی دو سال بازی در تیمهای متوسط راهآهن یا سایپا پایانی تلخ در فوتبالش داشته باشد.
وقتی قرار باشد دسیسهای شود با یک آبدارچی یا رییس یک مجموعه میشود
این کار را کرد. علی کریمی میخواست خداحافظی کند، علی دایی که نقشی ندارد،
این بحث ملی است، بحث جهانی است. وزارت ورزش به عنوان متولی و همه کاره
باید دستور بدهد قرارداد کریمی بسته شود و به نحو احسن برایش برنامه
خداحافظی بگیرند. باید این مراسم را به بهترین شکل ترتیب میدادند، حالا
علی دایی مخالفت میکند. نه اینطوری نیست. این مساله نباید با عقیده دایی
باشد. مردم باید بیایند و مقابل باشگاه و بخواهند او باشد. من حاضرم قسم
بخورم اگر نظرسنجی بگذارند همه مردم میگویند باید علی در تیم خودش باشد و
با پیراهن پرسپولیس و با عزت و آبرو خداحافظی کند، حالا شده تیمشان همین
دوازدهم یا هفتم، هشتم شود چون علی کریمی دیگر قرار نیست در مستطیل سبز
باشد. دیگر قرار نیست هیچ عکاسی از 5 متری صحنه دریبل علی کریمی را شکار
کند. دیگر مردم نمیتوانند برای معجزههای شماره 8 شان از جا بلند شوند.
واقعا علی معجزه میکرد. وقتی قرار است برود باید به وزیر ورزش توضیح بدهند
که چه اتفاقی دارد میافتد. باید به آقای خادم توضیح داده میشد. ایشان
مدیر لایقی است و بهترین عملکرد را داشته اما باید بدانند داخل پرسپولیس چه
اتفاقاتی رخ میدهد.
بگذریم، برخی میگویند تو مقطعی با علی کریمی که اینقدر دوستش داری مشکل داشتی.
یک دورهای با هم قهر بودیم که این برای همه پیش میآید.
میگویند در بازی پرسپولیس – بایرن مونیخ علی با همه بازیکنان پرسپولیس روبوسی کرد اما با تو فقط دست داد چون سر مسائل کاری با هم به مشکل برخورده بودید.
نه با من هم روبوسی کرد. درست است یک زمانی قهر بودیم آن هم به خاطر
یکسری اتفاق بود که الان به آن رسیدیم و همان باعث تداوم دوستیمان شد.
یکسری سوءتفاهم بود که حل شد و برای هر کسی پیش میآید. علی خودش میداند
که من طاقت دیدن بد خواهش را ندارم. اگر جایی باشم و کسی پشت علی حرف بزند
عصبانی میشوم. خودش هم آدمی نیست که پشت کسی حرف بزند. شاید مثلا به یک
نفر سلام ندهد اما اخلاق بد ندارد. تا دلت بخواهد کار خیر انجام میدهد و
از صد هزار نفر دیگر در این فوتبال بالاتر است و آدم خاصی است. ما هم زمانی
مثل دو تا دوست به مشکل برخوردیم اما میدانی رفاقت من و علی مربوط به چه
زمانی است؟ زمانی که در تیم منتخب نوجوانان تهران بودیم.
با فرهاد مجیدی و همان عکس معروف.
نه، فرهاد متولد 55 بود ما پنجاه و هفتی بودیم. رفاقت ما مربوط به زمانی
است که علی کریمی گلر بود. بعد همه دیدند این پسره دارد همه را دریبل
میکند و میزند توی گل. گفتند از این گل کوچک بازهاست که نمیتونه در
ردههای بالا بازی کند. آمد در تیم دیدیم همان کار را میکند، رفت جوانان
ادامه داد، رفت امید همان کار را تکرار کرد. آمد بزرگسالان دیدیم نه بابا
طرف نابغه است. رفاقت من با علی مربوط به آن زمان است. حالا اشتباهاتی هم
داشتهایم اما من و علی بالا و پایین این فوتبال را با هم دیدهایم. تمام
حرفهایی هم که درباره خداحافظیاش زدم به خاطر دوستیمان نبود. اینها
حقیقت بود. من همین صحبتها را در مورد مهدی مهدویکیا هم دارم.
بگذریم، راستی پسرهایت حتما بزرگ شدهاند.
کوشان الان 14 سال دارد و در تیم نونهالان استقلال بازی میکند.
چرا استقلال؟
شده دیگر.
با هاوش و هیرسا رفیقند؟
در شمال با فرزندان یکی از دوستان مشترکمان با هم بازی میکنند.
میتوانند جای پدرانشان را بگیرند؟
توکل به خدا امیدوارم این اتفاق بیفتد. خدا بزرگ است. انشاءا... خودم هم در مربیگری به کمک شما دوباره به فوتبال برمیگردم
آی اسپورت