زهرا مطیعی، کارشناس ارشد روانشناسی درباره سوءرفتار و بدرفتاری با
کودکان و نوجوانان و پیامدهای درازمدت آن گفت: سوءرفتار نسبت به سه روش
سوء رفتار جسمی، جنسی، و مسامحه یا غفلت از کودک صورت میگیرد. وی سوءرفتار
جسمی (کودک آزاری جسمی) را هر عملی دانست که سبب وارد آمدن جراحت جسمیِ
غیرتصادفی به کودک میشود که از آن جمله میتوان کتک زدن، گاز گرفتن،
سوزاندن و مسموم کردن را نام برد.
مطیعی، مسامحه یا غفلت از کودک را شایعترین شکل بدرفتاری با کودکان عنوان
و اظهار کرد: این نوع از بدرفتاری به معنیِ عدم مراقبت و محافظت کافی از
کودکان است و امکان دارد، نیازهای ضروری آموزشی، هیجانی و جسمی کودک بر اثر
محرومیت عمدی یا از سر غفلت تأمین نشود. مسامحه، شامل عدم تغذیه کافی
کودکان و محافظت از آنان در برابر خطرات، و مسامحه جسمی نیز شامل رها کردن،
اخراج از منزل، مراقبت حضانتی گسسته، نظارت ناکافی و بیتوجهی به امنیت و
رفاه کودک است.
مطیعی در ادامه از دیگر انواع مسامحه به مسامحه طبی و آموزشی اشاره کرد که
از اولی تحت عنوان امتناع یا تأخیر در فراهم کردن مراقبت طبی کودک و از
دومی تحت عنوان عدم ثبتنام کودک در مدرسه و فراهم کردن امکان مدرسهگریزی
مزمن یاد میشود. وی در خصوص سوءرفتار هیجانی(کودک آزاری هیجانی) اظهار
کرد: سوءرفتار هیجانی یا روانشناختی زمانی روی میدهد که فرد این پیام را
به کودک منتقل میکند که وی بیارزش، معیوب، دوستنداشتنی، ناخواسته یا در
معرض خطر است. فرد مرتکب، ممکن است کودک را طرد کند، بترساند، منزوی کند،
به او بیتوجهی و یا وی را سرزنش کند.
این روانشناس، سوءرفتار هیجانی را شامل رفتارهایی از قبیل پرخاش کلامی
مانند تحقیر، فریاد زدن، تهدید کردن، سرزنش کردن یا طعنه زدن، مواجه کردن
کودک با خشونت خانگی، وارد کردن فشار بیش از حد روی کودک از طریق انتظارات
بیش از حد و تشویق یا آموزش کودک برای شرکت در فعالیتهای ضداجتماعی عنوان
کرد. مطیعی در اشاره به سومین شکل از سوءرفتار با کودک گفت: سوءرفتارجنسی
با کودک، به رفتار جنسی بین یک کودک و فرد بالغ و یا بین دو کودک که یکی از
آنها به میزان چشمگیری بزرگتر از دیگری بوده یا متوسل به زور شده اطلاق
میشود؛ مرتکب یا قربانی ممکن است همجنس یا غیرهمجنس باشند.
وی در توضیح انگیزه و عوامل پرخاشگری علیه کودکان توسط والدین گفت: هر چند
کودکآزاری در تمام طبقات اقتصادی-اجتماعی روی میدهد اما با فقر و
فشارهای روانی و اجتماعی بخصوص فشارهای مالی ارتباط تنگاتنگی دارد.
بدرفتاری با کودکان و نوجوانان با تحصیلات پایین والدین، بیکاری، مسکن
نامناسب و تک والد بودن، همبستگی مثبت بالایی نشان میدهد.
مطیعی با بیان اینکه کودکآزاری معمولاً در خانوادههایی که دارای چندین
مشکل هستند بروز میکند، تصریح کرد: کودکآزاری در خانوادههایی که دارای
خشونت خانگی، انزوای اجتماعی، بیماری روانی والد و سوءمصرف مواد مخدر بخصوص
الکلیسم در والد هستند بسیار شایعتر است. به گفته این روانشناس، والدین
آزاردهنده اغلب خود قربانی سوءرفتار جنسی و جسمی بوده و در خانوادهی خود
مدتها در معرض خشونت و درد و عذاب بودهاند.
وی همچنین این خشونتها را ناشی از ناآگاهی از روشهای فرزندپروری مثبت و
یا در نتیجه بیتوجهی و سهلانگاری دانست و عنوان کرد: بیشترین اعمال
خشونتآمیز بر روی کودکان توسط آشنایان و معتمدین آنها از جمله والدین،
همکلاسها، معلمین، و کارفرمایان انجام میشود. مطیعی با بیان اینکه
مجموعاً مونثها بیشتر از مذکرها به خشونت جسمی مرتکب شدهاند، گفت: میزان
بسیاری از انواع بدرفتاریها در مورد کودکان دختر و پسر مشابه بوده اما
میزان سوءرفتار جنسی در دخترها بالاتر از پسرها گزارش شده است.
این روانشناس افزود: گروه سنی تا سه سال، بیشترین درصد را بین قربانیان
داشتند و با افزایش سن، درصد قربانی شدن کاهش مییابد. وی با بیان اینکه
این پرخاشگریها آسیبهای جسمانی، فردی، روانی و اجتماعی زیادی در بر
دارند، تصریح کرد: علائم و پیامدهای فردی و روانی در خصوص قربانی سوءرفتار
جنسی شدن در آینده فرد بروز خواهند کرد. این علایم عبارتند از اضطراب،
واکنشهای تجزیهای، علایم هیستریک، افسردگی، شکایات جسمانی و اختلال در
رفتارهای جنسی.
مطیعی علائم اضطرابی را ترس، هراسها، بیخوابی، کابوسهایی که مستقیماً
به سوءرفتار مربوط هستند عنوان و اظهار کرد: واکنشهای تجزیهای و علائم
هیستریک نیز در کودک ممکن است دورههایی از فراموشی، رویابینی روزانه،
حالات شبه خلسه و تشنجات هیستریک را بروز دهد. وی از دیگر پیامدهای
پرخاشگری علیه کودکان، به افسردگی، آشفتگی در رفتار جنسی و شکایات جسمانی
اشاره و اظهار کرد: اگر کودک مکرر مورد سوءرفتار جنسی باشد در مغزِ رو به
رشد کودک تغییراتی ایجاد میشود و در دوران بزرگسالی در الکتروآنسفالوگرام
نابهنجاریهایی نشان داده میشود که ناشی از تحریکپذیری لیمبیک است.
همچنین نقایصی در یکپارچگی نیمکرههای راست و چپ در آینده دیده خواهد شد.
این روانشناس افزود: از نظر اجتماعی، موردی که در وهله اول حائز اهمیت
است، رفتار تربیتی این افراد با کودکان خود است که متأسفانه غالباً با یک
چرخهی معیوب شکل میگیرد. مطیعی در ادامه گفت: همچنین این کودکان افرادی
پرخاشگر، دارای خلق بیثبات و دارای تأخیر در رشد نسبت به همسالانشان
هستند، نسبت به افراد بزرگسال بیاعتماد هستند و در اجتماع هم به دلیل
شکلگیری این نوع خصیصهها در شغل و ارتباطات خود دچار مشکل میشوند. وی
علت اینکه طبق آمارها سهم خشونتهای جسمی بالاتر از هیجانی است را در گزارش
شدن موارد جسمی و گزارش نشدن موارد هیجانی عنوان کرد.
وی در ارائه راهکارها برای پیشگیری از خشونت علیه کودکان و نوجوانان گفت:
کاهش یا رفع استرسهای اجتماعی یا محیطی، کاهش بار مسئولیت مادر تا حد
توان، تشویق، همدردی، حمایت از کودک و آموزش والدین در امر فرزندپروری از
برخی راهکارها برای جلوگیری از خشونتهای خانوادگی هستند. مطیعی افزود:
غالباً والدینی که خود آماج تنبیه بدنی و خشونت در خانواده بودهاند ممکن
است این رفتار را با فرزندان خود نیز داشته باشند. در برخی موارد والدین
معتقدند که روش آنها راه معقولی برای آموزش انضباط است که برای از بین بردن
این تفکر غلط ارائه آموزشهای همگانی ضروری است.
وی در پایان تأکید کرد: فوریترین راه برای رهایی این کودکان از شرایط یاد
شده این است که آنها را از خانواده بیتوجه و بدرفتار خارج کنیم.