به
گزارش "ورزش سه"، حرفهاي گلر سابق پرسپوليس که دو سال از فوتبال دور بوده
پر از تيتر است. حرفهايي که هر کدام کدهاي خود را دارند. با کمي دقت در
آن ميتوان پي به ماجرايي که در سال ناکامي محض پرسپوليس گذشت پي برد.
معمارزاده که در آن سال تحت فشار شديد بود در گفت و گو با "ورزش سه" سکوتش
را شکست. از گلخوردنهاي پياپي و کساني که کمکاري کردند تا ماجراي گل
مشکوکي که در جريان بازي سايپا و پرسپوليس خورد. او کساني را متهم کرد که
در آن روزها در ترکيب پرسپوليس راه ميرفتند اما با توجه به وصل بودن برخي
عوامل از گزند انتقاد دور بودند اما...
هيچ وقت دنبال هوچيگري در رسانهها نيستم
نميخواستم حرفي بزنم. الان خيليها ميگويند که به خاطر اينکه دور از
فوتبال است اين حرفها را ميزند تا اسمش دوباره در رسانهها باشد. اما
کساني که من را ميشناسند ميدانند هيچ وقت به دنبال هوچيگري در رسانهها
نبودهام. بعد از اتفاقات پرسپوليس تصميم گرفتم مدتي را دور از فوتبال
باشم. الان هم تمرين ميکنم و شرايطم خوب است.
ميخواستم از فوتبال دور باشم
بعضي اوقات شرايط به گونه ديگري پيش ميرود. بعد از آن سال و اتفاقات آن
که پر از خط و خط بازي بود تصميم داشتم مدتي بازي نکنم که تا به امروز طول
کشيده است.
ما بيتعصبها با نان خالي هم سير ميشويم
فعلا به کاري مشغول نيستم. منبع مالي هم ندارم. خيالتان راحت، ما
بيغيرتها و بيتعصبها با نان خالي هم سير ميشويم. مني که قرارداد سفيد
امضا کردم و دوستان در آن مبلغ 400 ميليون نوشتن که در نهايت يک قران از آن
را هم ندادن با نان خالي هم سير ميشويم.
مثل با تعصبها شکايت ميکنم
درست است که بيتعصب هستم و پولي نگرفتم اما شنيدهام اين روزها باتعصبها
رفتهاند جلوي باشگاه صف بستهاند و شکايت ميکنند. من هم براي دريافت پول
بيتعصبيام ميروم باشگاه و شکايت ميکنم. پرسپوليسيهاي اصيل دعوا
ميکنند، هميشه هم ميگويند ما براي خدمت آمدهايم اما شکايت ميکنند. ما
هم بايد برويم بعد از دو سال اين راه را امتحان کنيم.
از بازگشت به فوتبال نميترسم
خيليها به من لطف داشتهاند و بارها پيغام دادهاند. اصلا از بازگشت به
فوتبال نميترسم. آن مشکلات به خاطر ضعف فني من نبود. من از چيزي نميترسم.
آن مسائل هم جزيي از فوتبال بود. الان حرفي درباره آنها ندارم اما روزي که
برگردم همه چيز را ميگويم. خيلي چيزها را رو ميکنم. الان اگر حرفي بزنم
ميگويند فلاني بيرون است و حرف ميزند. در همين فصل چند مدير و مربي لطف
داشتند و دعوت کردند اما شرايط مهيا نبود. آقاي قلعه نويي هم به من لطف
داشتند. هميشه به ايشان ارادت داشتم و از دعوتشان تشکر ميکنم اما شرايط
به گونهاي نبود بتوانم در خدمتشان باشم.
ماجراي تباني با پرسپوليس خندهدار بود
هنوز هم خيليها درباره گلي که در جريان بازي سايپا و پرسپوليس خوردم حرف
ميزنند. اين حرفها زياد است. من سر سفره پدر و مادرم بزرگ شدهام. همان
سال 4 بار جلوي استقلال و پرسپوليس بازي کردم و به گواه کارشناسان بهترين
بازيکن زمين بودم. آن گل هم کاملا اتفاقي بود. اگر ميخواستم گل بخورم
ميتوانستم روي صحنه راحتتري بخورم. چند ثانيه قبل از آن توپ ضربه سر
خليلي را از زير طاق در آوردم و به کرنر فرستادم. اگر حرف راه دادن بود گل
خوردن آن توپ راحتتر بود.
رفتن به پرسپوليس لابي و راه دادن نميخواهد
همان سال هم آقايان مسئول در سايپا لطف کردند و اعلام کردند من و رحمان
احمدي را نميخواهند. مسئولان سايپا الحمداله زنده هستند و ميتوانيد برويد
از آنها بپرسيد. اصلا من قرار نبود به پرسپوليس بيايم و حتي با باشگاه
پيکان قرارداد داخلي امضا کرده بودم که پرسپوليسيها به من زنگ زدند.
ميتوانيد از آقاي مديرروستا بپرسيد. خدا را شکر براي تمام کارهايم شاهد
دارم. در ضمن وقتي به پرسپوليس آمدم هيچ کدام از کادرفني و مديريتي سابق در
اين تيم نبودند. آن گل فقط باعث شد خيلي چيزها را از دست بدهم. تيم ملي و
... . هيچ وقت لقمه حرام نميخورم. در ايران اگر در رسانهها و تيم پشتيبان
نداشته باشي به مشکل ميخوري. درباره پرسپوليس هم بايد بگويم الان دوره به
گونهاي شده که رفتن به اين تيم راه دادن نميخواهد. هر کسي به راحتي
ميتواند لباس اين تيم را بپوشد!
قرارداد يک ميلياردي و دويست ميليوني را رد کردم
اعتراف ميکنم دومين بازگشتم به پرسپوليس اشتباه بزرگتري بود و با عقلم
تصميم نگرفتم. من قرارداد يک ميلياردي و دويست ميليوني را رد کردم و با
پرسپوليس سفيد امضا کردم. خودشان بعدا 400 ميليون برايم نوشتند که آن هم تا
به امروز ندادهاند. من دنبال شهرت نبودم. همان موقع بازيکنان قراردادشان
نهايتا 400-500 ميليون بود اما من از يک ميليارد به خاطر پرسپوليس گذشتم.
ميتوانيد از آقاي ساکت بپرسيد. ايشان خيلي از دست من ناراحت شدند اما من
با قلبم تصميم گرفته بودم.
به من ربطي نداشت که حقيقي قرارداد امضا کرد
آقايان قبل از امضاي قراردادم خيلي قول دادند اما هنوز چند ساعت از امضاي
آن نگذشته رفتارشان عوض شد. من کاري ندارم چه کسي با تيم قرارداد امضا کرد و
... اما من بدون دلال و واسطه حرف زدم و امضا کردم. اما از همان ابتدا
مشکلات شروع شد. خيلي عجيب از تيم ملي خط خوردم. برخوردها در تمرينات عجيب
شد. صادق نبودند و همان زمان اعتراض کردم و گفتم واقعا متاسفم با شما کار
ميکنم.
از بيرون به تيم خط ميدادند
مشکلات زيادي در تيم داشتيم. چند دستگي زياد بود و کساني که در تيم نبودند
باند تشکيل داده بودند براي خراب کردن پرسپوليس و به کساني که در تيم بودند
هم خط ميدادند. همه منتظر بودند تا گل بخوريم. بعد از گل هم آنهايي که به
جايي وصل بودند کسي کارشان نداشت اما بقيه سيبل قرار ميگرفتند. امروز هم
تيم گل ميخورد. امروز هم بد بازي ميکند، چرا کسي جرات انتقاد ندارد؟
شرايط تيم در آن زمان مطمئنا بدتر از امروز نبود.
التماس کردند تا بازي کنم
من در نيم فصل اول تنها 3-4 بازي در ترکيب تيم بودم. بعد خواستم جدا شوم.
اما اصرار کردند در تيم بمانم. کشالهام پاره بود. گفتم نميتوانم بازي کنم
اما گفتند تا پولت را بدهيم برايمان پشتک هم ميزني! آقاي مدير يک ساعت
جلوي هتل با من حرف زد و اصرار و التماس کرد که بازي کنم. گفتم کشالهام
پاره است. دکتر چشمه سري و عرياني و فرهادي شاهد هستند. قبول نميکرد و گفت
مرا آوردهاند اينجا خرابم کنند. لطفا بازي کن و ... . من به خاطر اصرار
مسئولان باشگاه با کشاله پاره بازي کردم. اما باز هم تمام تقصيرات گردن من
بود. جوري شده بود که برايم چيزي مهم نبود. چيزي نميشنيدم. تمرين ميکردم،
بازي و دوباره همان. دلسرد شده بودم.
دوش من بزرگ بود و همه چيز را روي آن گذاشتند
من ميخواستم تا روز آخر بجنگم. اما گل ساده خورديم. گلهاي خورده ما را
کارشناسان آناليز کنند. مسخره بود. آقايان بازيکن را رها ميکردند تا بيايد
داخل محوطه جريمه، گاهي هم شش قدم! شرايط اما جوري بود که همه چيز بايد به
گردن من ميافتاد. دوش من بزرگ بود و همه چيز را روي آن گذاشتند.
آقايان ليدرها را خفه ميکنند
من نبايد کسي را حلال کنم. اندازه آن نيستم کسي را ببخشم. گذشته ها گذشته و
به آن فکر نميکنم. دقيقه 35 تيم را تحت فشار ميگذاشتند. الان آقايان هر
کسي که انتقاد کند را خفه ميکنند. ليدرها همه بد هستند از نظر آقايان اما
آن موقع خوب بودند؟ الان چرا همه بازي بد پرسپوليس را ميبينند و حرف
نميزنند؟ جرات انتقاد هم ندارند.
خط بازي استيلي را خراب کرد
من با استيلي رابطه خوبي نداشتم الان هم رابطه خوبي ندارم. اما آن زمان کلا
خط بازي بود. تيمي که با يک سوم بودجه الان بسته شده بود و خيلي بهتر بود
را کاري کردند که همهشان بي غيرت شده بودند. سردمدار بيغيرتي هم ميثاق
معمارزاده بود. فقط خدا و آنهايي که آن بلاها را سر تيم آوردند ميدانند چه
کردند تا تيم نتيجه نگيرد و استيلي را خراب کردند.
يک سري مزدور در تيم بودند
اگر همان موقع به بعضيها باج ميدادم تا امروز هم عضو تيم ملي بودم. اما
من پشت نداشتم. توقع من از هواداران چيز ديگري بود.البته آنهايي که به
استاديوم ميآيند تمام طرفداران پرسپوليس نيستند. خيلي از مزدوران داخل تيم
به آنها خط مي دادند. خيلي از مزدوران هم روي سکوها بودند و به تماشاگران
خط ميدادند. يک سري مزدور در تيم خودمان بودند. کارهايي در تيم انجام
دادند که بنظرم گفتنش هم امروز خيانت است.
از بيرون و داخل تيم را ميزدند
تا قبل از آن با استيلي کار نکرده بودم اما مشکل تيم استيلي نبود. تمام
کساني که از بيرون تيم را ميزدند از نظر مالي، سياسي و ... قدرتمند بودند.
داخل تيم هم نفر داشتند و خط ميدادند. استيلي هم توانايي اخراجشان را
نداشت. اگر بازيها را ببينيد مشخص است چه کسي راه ميرفت. فقط 4-5 بازيکن
بازي ميکردند و اتفاقا همانها هم در انتهاي بازي فحش ميخوردند. استيلي
نتوانست و توانايي نداشت. برويد بپرسيد چرا دنيزلي هم نتوانست و نيمه راه
گذاشت رفت. دنيزلي خيلي چيزها را متوجه شد و نتوانست کار کند. فقط اين را
به هواداران بگويم که گول حرفهايي مانند اين که براي "خدمت به پرسپوليس
آمدهايم" را نخورند، بيشتر از اين هم دوست ندارم حرفي بزنم.
با دستور آنها تيم تخريب شد
از بچگي پرسپوليسي نبودم اما وقتي به اين تيم آمدم رابطه قلبي پيدا کردم.
اما الان پرسپوليس قديم نيست. کسي به خاطر مردم کار نميکند. برويد ببينيد
چرا کساني که دلشان براي اين تيم ميتپد را اجازه کار نميدهند. قدرت چرا
در اين تيم فقط بين عدهاي خاص تقسيم ميشود؟ افرادي که ميآيند و درباره
هوادار ميگويند چرا درباره آن 30 دقيقه مهلتي که با دستور آنها سکوها در
بازي با ملوان عليه ما شد حرفي نميزنند؟ چرا درباره بازي با الشباب حرفي
نميزنند؟ يک سري مزدور باعث شدند تيم نتيجه نگيرد. در تيم، روي سکوها و...
تيم را تخريب ميکردند. هواداران اينها مردمي نيستند و شعار ميدهند.
اما الفساد کسان ديگري بودند
خيليها ميگويند علي کريمي تيم را نابود کرد. اما من باندي از سوي او
نديدم. علي چيزي در دلش نبود. خدا شاهد است چيزي از او نديدم. بعد از بازي
با نفت که چهار گل خوردم حرفهايي بينمان رد و بدل شد اما هنوز هم دوستش
دارم. علي واقعا مظلوم واقع شد. به او ام الفساد گفتند اما خيليها در آنجا
ام الفساد بودند. علي با اين چيزها خراب نميشود و مردتر از او در تيم
نديدم.
آدمها با تعصب ماندند و قرارداد بستند
وقتي شيريني جايي باشد مگس هم جمع ميشود. پرسپوليس تيم بزرگي است اما يک
سري آدم ... دور و بر آن را گرفتهاند. يک روز به من گفتند مصدوميتات الکي
است. ميگفتند پول بدهيم درست ميشوي. بخاطر حرف آنها با 4 آمپول و قرص
بازي ميکردم. اعتماد بين بازيکنان وجود نداشت. بين آنها آدم بد من شدم اما
خودشان هم ميدانند مشکل چه بود. کساني که هنوز هم در تيم هستند و در نقش
آدم باتعصب قرارداد ميبندند.
اميدوارم امير روزي عابدزاده شود
به آقاي عابدزاده ارادت داشتم و دارم. هميشه افتخار ميکردم در کنار
عابدزاده هستم. مربي خوبي است و از تمريناتش لذت ميبرم. خيليها گفتند با
توجه به حضورش در راهآهن به اين تيم ميآيم اما تصميمگيرنده شخص ديگري
بود. آرزويم اين است امير عابدزاده در اين تيم موفق شود و روزي جاي پدرش را
بگيرد و يک عابدزاده بزرگ شود.