کد خبر: ۲۴۷۱۵۷
زمان انتشار: ۱۵:۲۲     ۱۰ شهريور ۱۳۹۳
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، این روزها سخن از گروه‌های خودجوش فرهنگی و هنری بیشتر و بیشتر می‌شود؛ جوانانی که دغدغه فرهنگ آنان را به این عرصه وارد کرده است اما تجربیات اندک آنان و عدم اقبال دستگاه‌های این روزها سخن از گروه‌های خودجوش فرهنگی و هنری بیشتر و بیشتر می‌شود؛ جوانانی که دغدغه فرهنگ آنان را به این عرصه وارد کرده است اما تجربیات اندک آنان و عدم اقبال دستگاه‌های دولتی به آنان موجب شده تا با مشکلات عدیده‌ای روبرو شوند.

در این بین اما این گروه‌های خودجوش در تاریخ انقلاب امروز به وجود نیامده‌اند بلکه سابقه‌ای به اندازه تاریخ انقلاب اسلامی دارند اگرچه کسی از تاریخ این گروه‌های خودجوش سخن نمی‌گوید.

دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با مسئولیت وحید جلیلی اما تنها مرکزی است که آستین بالا زده تا در مقابل پروژه‌ای به نام «تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» این گونه فعالیت‌ها در دهه ۵۰ و ۶۰ را ثبت و ضبط کند و آنچه در زیر می‌آید گفت‌وگو با «مسعود ملکی» مسئول واحد تاریخ شفاهی این مرکز است.

 

در مورد تاریخچه راه اندازی طرح تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی توضیح بفرمایید؟

ایده اولیه تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی توسط آقای جلیلی در سالهای ۸۰-۸۱ به حوزه هنری و بعدها به وزارت ارشاد ارائه شد ولی هیچ یک توجه ویژه ای نکردند و عملا کار توسط خود دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی شروع شد.

در مورد خود این طرح نیز بفرمایید؟

غالب کارهایی که در حوزه تاریخ انقلاب در حال انجام است یا تاریخ سیاسی است که غالبا توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهیه می‌شود مثل انقلاب در اردبیل، انقلاب اسلامی در همدان و … یا شخص محور کار شده مانند خاطرات شخصیت‌ها و … البته همین نوع کار تاریخ شفاهی و جمع آوری خاطرات نیز بیشتر تمرکز روی اعلام و خواص بوده است و نه توده مردم که از این حیث کار بسیاری روی زمین مانده است.

به جریان مویرگی مردمی فرهنگی دهه ۶۰ توجه نشده است

قسم دیگر فعالیت‌های تاریخ شفاهی اختصاص به دفاع مقدس دارد که سازمان‌ها و نهادهای مختلفی ثبت و جمع‌آوری و انتشار این حوزه از تاریخ انقلاب به عهده دارند. مانند کارنامه‌های عملیاتی لشگرها و گردان‌ها و…، کارنامه‌های عملیاتی و جنگ هر استان، خاطرات شهدا، خانواده‌های شهدا، رزمندگان، اسرا، جانبازان و … پشتیبانی جنگ، مهندسی جنگ و … ؛ البته رویکرد کلی در این نوع فعالیت‌های تاریخ دفاع مقدس باز هم متمرکز بر صحنه‌های نظامی و رزمی جنگ است که متاسفانه کارهای نشده در این حوزه نیز بسیار زیاد و برخی منابع هم در حال از بین رفتن است و نیاز به یک طرح نهضتی و اورژانسی جهت نجات این گنجینه های  تاریخی است.

اما شق سومی از تاریخ انقلاب که به یک معنا تثبیت کننده و عامل پویایی فعالیت های سیاسی و پشتیبانی از دفاع مقدس و فضای فرهنگ عمومی دهه ۵۰ و دهه ۶۰ بوده است جریان مویرگی، گسترده و مردمی فرهنگی- هنری در جریان انقلاب و دفاع مقدس است که ما از این به تاریخ جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تعبیر می کنیم.

فارغ از اینکه کارهای تاریخی انجام شده در حوزه سیاسی انقلاب و دفاع مقدس هم کم است لکن این بخش  تاریخ انقلاب که تاریخ جریان و جبهه فرهنگی انقلاب است کلا مورد توجه قرار نگرفته و متروک مانده  است. جریان فرهنگی که انقلاب را به ثمر رساند و تثبیت کرد، فضای دهه ۶۰ را مدیریت کرد، نسل دهه ۵۰ و دهه ۶۰ را تربیت کرد و همه و همه توسط جریان مردمی آن دوره مدیریت شد.

جریان مردمی‌ئی که در مساجد، مدرسه‌ها، پایگاه‌ها، نمازهای جمعه، …  با ابزارهایی چون سرود، موسیقی و تئاتر، طراحی، گرافیک و نقاشی‌های دیواری و کاریکاتور، مداحی‌های انقلابی، مستندسازی و پخش فیلم، جزوات و نشریات، سفرهای جهادیِ محرومیت‌زدایی و جهاد سازندگی و پشتیبانی جنگ، نهضت سوادآموزی و بسیاری فعالیت‌های تربیتی ذیل مربی‌های پرورشی مدارس جزیی از جریان مهم و تاثیرگذار فرهنگ و هنر انقلاب به شمار می رود.

جریان فرهنگی که ذکر شد از برخی جهات ویژگی‌های منحصربه فردی نسبت به سایر فعالیت‌های سیاسی آن دوره دارد چه اینکه به لحاظ جبهه درگیر و فعال، همه ایران اعم از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ نسبت به تولید و عرضه محصولات فرهنگی و هنری سهیم بودند و این طور نبود که فقط یک بخشی از افراد خاص و محدود را درگیر کند؛ غالب مردم هر یک به نوعی در جریان فرهنگی منتهی به انقلاب و همچنین فضای بعد از آن سهیم بودند. چه در تولید و چه در عرضه و مصرف اما در حال حاضر تقریبا چیزی با سرفصل تاریخ فرهنگ و هنر انقلاب مورد توجه پژوهشگران و مسئولان قرار نگرفته است.

 ضرورت‌هایی که سراغ این کار رفتید چه بوده؟

اول. روایت‌هایی که دارد از انقلاب اسلامی می‌شود، روایت‌هایی سیاسی است که ممکن است این تلقی را ایجاد کند که انقلاب اسلامی صرفا تغییر سیاسی حاکمیت بوده است و هیچ نوع جریان عمیق و جدی اجتماعی در قالب فعالیت‌های فرهنگی پشتیبان و نشر دهنده انقلاب نبوده است.

تاریخ فرهنگ انقلاب توسط جریانات ضدانقلاب در تهدید قرار دارد

الان جریان ضد انقلاب آنچه که در بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و برنامه‌های مختلف شبکه من‌وتو دنبال می‌کند همین است و از آن طرف چهره‌های درجه ۳ و ۴ فرهنگ  مبتذل دوران پهلوی را به عنوان اسطوره‌های فرهنگ و هنر ارائه می‌دهند یعنی یک حرکت اساسی در راستای قلب ماهیت انقلاب اسلامی. انقلابی که به گواه تاریخ و اسناد انقلاب کاملا فرهنگی و دینی بوده است؛ پس این تهدید که از جانب دشمن، ضدانقلاب و و روشنفکران داخلی در حال سازماندهی است یکی از ضرورت‌های جدی پرداختن به  فرهنگ و هنر انقلاب  را جدی‌تر می کند؛ چه این که با تاریخ فرهنگ انقلاب از ماهیت خود انقلاب اسلامی حراست و حفاظت می‌کنیم.

دوم. تاریخ به ما هو تاریخ اهمیت دارد. وقتی که آن همه فعالیت‌های عظیم انجام شده، ثمرات داشته و گفتمان ایجاد کرده چرا نباید ثبت و نشر شود!

سوم. استفاده هایی که تاریخ انقلاب به فرهنگ و هنر و جریان سیاسی و اجتماعی حال حاضر انقلاب می‌تواند بکند به شدت وسیع و متنوع است.

در یک سطح، استفاده از تجربیات و تلخ و شیرینی‌های گذشته به عنوان عبرت‌های تاریخی و الگو چه اینکه بسیاری از حرکت‌ها و سازوکارهای گذشته به عنوان مدل و الگوهای قابل تکرار برای نسل امروز قابل استفاده است.

در سطح بعدی خروجی‌های دراماتیک و هنری و رسانه‌ای که می‌توان از ماجراها و خاطرات گذشته استخراج و نشر کرد که در این قسمت سوژه‌هایی که می‌توانند سینمای ایران را متنوع‌تر و جذاب‌تر نمایند به حوزه سینما معرفی کرد؛ همچنین رمان، داستان و … .

در سطح آخر، استفاده‌هایی که تاریخ انقلاب به تحول در علوم انسانی می‌دهد؛ به این معنا که انسانی که در نتیجه انقلاب اسلامی از تعلقات تفکر راست و چپ موجود در آن دوره گسسته و تعریف جدیدی را از خود، دنیا و رسالت‌های خود می‌دهد، مفاهیم جدیدی را تعریف می‌کند و حسب این تعاریف و رسالت‌هایش کنش منحصر به فرد خود را در نهادهای تازه تاسیس انقلاب به ظهور می‌رساند خود مقدمه‌ای بر علوم انسانی انقلاب اسلامی است؛ کارها و کنش‌هایی که در جهاد سازندگی و مدارس و مساجد شده است تحول جدی‌ئی را در رشته‌های علوم تربیتی، جامعه شناسی، اقتصاد و فلسفه نوید می‌دهد.

 تقسیم بندی موضوعات در تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب چگونه است؟

آنچه ما تعریف می‌کنیم تاریخ فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی است ذیل فرهنگ و هنر می‌گوییم مستند، سینما، تئاتر موسیقی، مداحی، شعر، رمان، داستان، مجلات، روزنامه‌دیواری و … . این از موضوعات، اما همین موضوعات خود در تقسیم بندی آثار، عناصر و مراکز قابل دسته بندی است:

آثار به این معنا که در جریان تولیدات فرهنگی و هنری آثاری در حوزه‌های مختلف تولید شده‌اند: آثار موسیقی و ترانه، مستند و سینمایی، پوسترها و نقاشی‌های دیواری، نمایش‌نامه‌ها و نمایش‌ها و هزاران نشریه، جزوه، نوا و مداحی و آثار هنری دیگر مستقلا قابلیت پژوهش‌های جداگانه هم در ساخت و هم در اثرگذاری دارند.

 آثار، عناصر و مراکز فعالیت‌های فرهنگی دهه ۶۰ در تاریخ شفاهی فرهنگی انقلاب دنبال می‌شود

مثلا جریان ساخت ترانه شهید مطهر خود به تنهایی به عنوان یک اثر، تاریخ شفاهی مفصلی و از زبان اساتید مختلفی چون حمید سبزواری، احمدعلی راغب، محمدگلریز، فریدون شهبازیان و … دارد.

اثری که تحول جدی‌ئی در تاریخ موسیقی انقلاب دارد. یا مستند «برای آزادی» که در سال اول انقلاب ساخته شده است به عنوان یک اثر هنری تاریخ شفاهی مفصلی دارد که البته این اثر تحت کتابی با همین عنوان کار و ثبت شده است؛ یا جریان طراحی پرچم جمهوری اسلامی، آرم جهاد و سپاه و نهادهای انقلابی دیگر.

عناصر نیز به معنی اینکه فلان شخص که مسئول کتابخانه مسجد بوده یا امام جماعت آنجا بوده و یا مدیر مرکز هنری جایی بوده و باعث و موجب تحول جدی در تولیدات فرهنگی و هنری شده است به عنوان یک عنصر که سرمنشا خیرات بزرگی شده، خود موضوع پژوهش های تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب است. مثل امیرحسین فردی که در داستان و رمان انقلاب نقش ویژه ای داشت یا احمدعلی راغب که صدها  ترانه انقلابی ساخته یا حاج صادق آهنگران و غلام کویتی پور و بسیاری از مداحان که حوزه جدید و مهمی از مداحی را به جامعه معرفی کردند. یا شهید مجید حداد عادل اولین مدیر رادیو که طی مدیریت ایشان نقاط عطف موسیقی انقلاب رخ داده است. که از این عناصر به تعداد بسیار زیادی بوده و هستند که مورد توجه رسانه ها و مورخین و پژوهشگران قرار نگرفته اند.

یک دسته‌بندی دیگر با عنوان مراکز مثلاً مسجد، مدرسه و مربی‌های پرورشی نهضت سواد آموزی، جهاد سازندگی و نهادهای این شکلی، کانون های مختلف در کشور، گروه های هنری و … مراکزی بودند که باعث تحول شدند که از این مراکز نیز به تعداد زیادی وجود داشته و دارد.

 استانها و شهرهایی که کار را در آنجا شروع کردید کجاها هستند؟

در خراسان، آذربایجان شرقی بویژه تبریز، تهران، استان لرستان، شهر سبزوار، کاشان، همدان، خراسان رضوی و جنوبی فعال هستند. باقی شهرها نیز به صورت پراکنده و جزیی هستند ولی قصد داریم که بعد از ارائه اولین خروجی های کار در قالب ویژه نامه و کتاب فصل جدیدی را در باقی شهرهای کشور شروع کنیم.

 جناح مومن فرهنگی در حال حاضر چه استفاده هایی از کار شما می‌تواند بکند؟

یکی از نقاط ضعف این گروه‌ها و افراد عدم استفاده از تجربه‌های گذشته است و نداشتن الگوهای رفتار تشکیلاتی و سازوکار عملیاتی است. این در حالی است که ما یک جریان فرهنگی خودجوش و مردمی دهه ۶۰ را داریم و هیچ‌وقت این جریان الگوی جریان فرهنگی این سال‌ها نشده در حالی که می‌توانست باشد که مثلاً سرود «خمینی‌ ای امام» چه طور با دست خالی ساخته شد و اساسا کارهای فرهنگی و هنری آن دهه همه با همین نوع سازوکار تولید و عرضه می‌شده‌اند.

تکلیف‌محوری لب عنصر موفقیت فعالیت‌های فرهنگی دهه ۶۰ بوده است

پول و سفارشی در کار نبوده بلکه عده‌ای به فکر می‌افتادند تا از سر تکلیف کاری بکنند اما اگر امروز بخواهم گروه سرود راه بیاندازیم با وجود امکانات زیادی که هست آن گونه تولید و اثر گذاری و جوشش خلاقیت دیده نمی شود.

این در حالی‌ست که همه فعالیت‌های دهه ۶۰ شأن تربیتی داشت در خاطراتی که جمع‌آوری کردیم هست: می‌گوییم چرا گروه تئاتر تشکیل دادی؟ می‌گفت تئاتر برای من اهمیت نداشت بلکه می‌خواستم مردم را جذب کنم گفتم قالبی جذاب پیدا کنم لذا رفتم سراغ تئاتر که همان قالب کمکش می‌کرد به نوعی دو طرفه و تا شعاعی هم کار انقلاب را جلو می‌برد و هم جذب و تربیت نیرویش اتفاق می افتاد ولی در حال حاضر هم در تربیت نیروهای انقلابی دچار مشکلیم و کار انقلاب در عرصه هنر دچار خلا شده است. لذا کارهای خودجوش دهه ۶۰ اگر در تجربه‌هایشان  منتشر شود خیلی از مشکلات روزِ جناح مومن فرهنگی و خودجوش را بر می‌دارد.

البته ما مدل‌سازی هم کردیم مثلاً علل پویایی فعالیتهای فرهنگی دهه ۶۰ را در قالب مقاله علمی بررسی کردیم؛ همه مصاحبه‌ها را به گروه‌های  علمی می‌دهیم و آنها می‌خوانند و با روش‌هایی علمی مقاله‌های علمی تولید می‌کنند.

در آن پژوهش یک سوال این بود که چرا فعالیت‌های دهه ۶۰ خودجوش بود و پویا و موثر و اگر امروز بخواهیم همان طور باشیم چه کنیم؟ لذا اگر این مانیفست جلوی فعال فرهنگی دهه ۹۰ قرار بگیرد حتماً قابل استفاده است و یکی از پاشنه آشیل‌های جدی جناح مومن را برطرف می‌کند و از این جهت اهمیت بسیار بالایی دارد.

تئاتر یکی از اساسی‌ترین فعالیت‌های آماتور و حرفه‌ای در دهه ۶۰ بوده است با محتوای و مضامین انقلابی و تاریخی اما امروز طوری رفتار می‌شود که گویا اصلاً چیزی نبوده است و بعد می‌گویند نمایشنامه انقلابی و ایرانی نداریم از مکبث و شکسپیر مفصلاً بازسازی می‌شود در حالی که شهدای شاخص هنرمند تئاتری داریم مثل شهید سهیلی که کارگردان و بازیگر تئاتر بوده است.

یکی از سرفصل‌های جالب و جذاب دیگر؛ تئاتر و حتی گروه سرود در اسارت است. می‌گویند آقای ابوترابی امر کرده بود که برای حفظ روحیه اسرا کار فرهنگی؛ سرود و تئاتر و … اجرا کنید.

 نمونه خارجی تاریخ شفاهی فرهنگی سراغ دارید؟

آنچه ما در جست‌وجوهای‌مان در مورد کارهای تاریخی در خارج از کشور رسیدیم این بود که آنها توجه و اولویت بسیار ویژه‌ای به این دسته از مقولات دارند و اساسا جامعه‌شان را با ابزارهایی از نوع تاریخ شفاهی قوام می‌بخشند.

تاریخ شفاهی می‌تواند شکاف نسلی را بپوشاند

به این معنی که آنها با تاریخ شفاهی نسل‌های گذشته‌شان که توسط دانش‌آموزان و جوان‌ترها، طی فرآیندهای رایگان مدرسه‌ای و دانش‌آموزی، جمع‌آوری می‌کنند از یک طرف خاطرات و تاریخ را ثبت و ضبط می‌کنند آن هم با کمترین هزینه. از یک طرف انقطاع و گسست نسلی را از طریق گفت‌وگوهای بین دو نسل کاملا رفع می کنند.

ضمنا در دایره سوژه ها و موضوعاتی که آنها برای‌شان ذیل تاریخ اهمیت می‌یابد موضوعات و کلید واژه‌های بسیار و متنوعی در حوزه‌های پراکنده نیز دیده می‌شود. از جنگ‌های یک قرن اخیر دنیا گرفته تا بحران‌های مالی، تا خانواده‌های خودشان، تا محله‌شان، بحران‌های کارگری و حتی کشورهای سرکوبگر که جالب است بدانید در کشورهای سرکوب‌گر نام ایران دیده می‌شود به یک معنا جنگ نرم‌شان را از همان ۷، ۸ سالگی علیه ما آغاز کرده‌اند.

اخیراً ما سایتی پیدا کردیم با عنوان «در جنگ چه کردید مادربزرگ؟» سایتی است که از زنانی که در جنگ جهانی دوم جوان بودند و الان مادربزرگ شدند سوال پرسیدند شما چه کرده‌اید یا سایتی هست که کارهای فرهنگی هنری سربازان در اسارتگاه‌های آلمان‌ها را ارائه کرده یا نامه‌هایی که بین سربازان وخانواده‌ها رد و بدل می‌شده دارد، تحلیل‌های جامعه شناختی و … می‌شود و همه اینها برای جنگ جهانی است که دو سر آن استکبار بوده است.

نکته دیگر ضریبی است که آمریکا به کهنه سربازهایش می‌دهد مثلاً فراخوان داده‌اند برای سربازانی که در عراق جنگیدند که «عراق را توصیف کنید». حال اینکه معلوم نیست  خروجی‌های اینها چه قدر به واقعیت جنایت‌های ایشان نزدیک باشد و اتفاقا علیه کشورهای اشغال شده و به نفع خودشان استفاده خواهد شد.

تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر مستضعفین در دنیا نیز سرفصل کامل‌کننده دیگری است که مصرف داخلی دارد. مثلاً هنر افغانستان علیه شوروی و کارهای هنری ضد استکباری آمریکای لاتین که همه اینها در دست رصد و ترجمه است مثلا خاطرات شفاهی فلان موزیسین ضد استکباری و ضدآمریکایی در دست ترجمه و نشر است.

 مشکلات کارتان چیست؟

یک نوع از مشکلات سازمان‌های مسئول و صاحب اسناد و منبع هستند. مثلا ما رفتیم نهضت سواد آموزی یک استانی، می‌گوییم آقا سند بدهید می‌گوید سند نداریم؛ هر چند سال یکبار اسناد را خمیر می‌کنیم، قاعده است گفته‌اند خمیر کنید عکس را خمیر کرده‌اند عکسی که از کلاس‌های نهضت سوادآموزی بوده خمیر شده است در حالی که در دنیا و مشخصا آمریکا برای این چیزها اهمیت و استفاده‌های ویژه‌ای قایل‌اند.

در دهه آخر هستیم و اگر نجنبیم هویت تاریخی انقلاب را از دست می‌دهیم

مشکل بعدی اینکه که در تاریخ شفاهی جنگ و انقلاب به دلایل رسانه‌ای و ارزشی که دارد مثل راهیان نور و دهه فجر و … به آن ضریب می‌دهد یک جانباز و برادر شهید خودش را سوژه می‌دانسته و به نوعی می‌گفته ما حرف‌هایی داریم که نزدیم اما خیلی از سوژه‌های تاریخ شفاهی فرهنگی مثل فعالان مسجد یا مربیان پرورشی و هنرمندان دیگر اصلا خودشان را سوژه نمی‌دانند چرا که بی اعتنایی رسانه‌ای به آنها موجب شده خودش باور کند که چیزی نیست و بعد اسنادش را نابود کند اما کمتر رزمنده‌ای پیش می‌آید عکس‌هایش را بسوزاند یا دور بریزد مربی پرورشی این همه کار کرده آثار فاخر و اثرگذار تولید کرده ولی یک عکس ندارد چرا چون خودش را نه آن موقع و نه الان سوژه نمی‌دانسته است و وقتی ما می‌رویم سراغ‌شان می‌پرسد شما که هستید برای چی آمدید و بعضی وقت‌ها جلسه ۴ یا ۵ است که تازه خودشان متوجه می‌شوند که چه سوالات و مباحث مهمی وجود دارد لذا یک سطح دیگر مشکل عدم همراهی فضای رسانه‌ای و تبلیغاتی در معرفی این کارِ بسیار مهم در فضای جامعه و سطح مدیران تصمیم‌گیر است.

مشکل بعدی که شاید مهتر نیز باشد و به یک تعبیر شامل حال همه کسانی می شود که در حوزه تاریخ کار می‌کنند این است که مسائل و اولویت‌های تاریخ انقلاب در اولویت‌های بالای نهادهای سیاستگذار مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی و باقی سازمان‌ها آن طور که باید نیست. مثلا مادران و پدران شهدا گنجینه‌های بی بدیل این انقلاب‌اند ولی هیچ دستگاه مسئولی برای ثبت حرف‌های ایشان اقدام موثری نکرده تا جایی که بیش از ۷۰ درصد این بزرگواران از دنیا رفته‌اند و حتی باقی سوژه‌ها و کسانی که با خاطرات‌شان در موضوعات مختلف به هویت انقلاب و ایران می توانستند کمک کنند لکن یا از دست رفته‌اند یا در سال‌های پایانی عمرشان هستند.

با این وصف این که دهه ۹۰ دهه پایانی و آخر ثبت هویت انقلاب به شمار می‌رود تحرک جدی‌ئی از سوی نهادهای تصمیم‌گیر و اجرایی دیده نمی‌شود؛ همه این اضطرارها ما را به مردمی کردن نهضت جمع‌آوری خاطرات رهنمون می‌سازد.

دولتی به آنان موجب شده تا با مشکلات عدیده‌ای روبرو شوند.

در این بین اما این گروه‌های خودجوش در تاریخ انقلاب امروز به وجود نیامده‌اند بلکه سابقه‌ای به اندازه تاریخ انقلاب اسلامی دارند اگرچه کسی از تاریخ این گروه‌های خودجوش سخن نمی‌گوید.

دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با مسئولیت وحید جلیلی اما تنها مرکزی است که آستین بالا زده تا در مقابل پروژه‌ای به نام «تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» این گونه فعالیت‌ها در دهه ۵۰ و ۶۰ را ثبت و ضبط کند و آنچه در زیر می‌آید گفت‌وگو با «مسعود ملکی» مسئول واحد تاریخ شفاهی این مرکز است.

 

در مورد تاریخچه راه اندازی طرح تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی توضیح بفرمایید؟

ایده اولیه تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی توسط آقای جلیلی در سالهای ۸۰-۸۱ به حوزه هنری و بعدها به وزارت ارشاد ارائه شد ولی هیچ یک توجه ویژه ای نکردند و عملا کار توسط خود دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی شروع شد.

در مورد خود این طرح نیز بفرمایید؟

غالب کارهایی که در حوزه تاریخ انقلاب در حال انجام است یا تاریخ سیاسی است که غالبا توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهیه می‌شود مثل انقلاب در اردبیل، انقلاب اسلامی در همدان و … یا شخص محور کار شده مانند خاطرات شخصیت‌ها و … البته همین نوع کار تاریخ شفاهی و جمع آوری خاطرات نیز بیشتر تمرکز روی اعلام و خواص بوده است و نه توده مردم که از این حیث کار بسیاری روی زمین مانده است.

به جریان مویرگی مردمی فرهنگی دهه ۶۰ توجه نشده است

قسم دیگر فعالیت‌های تاریخ شفاهی اختصاص به دفاع مقدس دارد که سازمان‌ها و نهادهای مختلفی ثبت و جمع‌آوری و انتشار این حوزه از تاریخ انقلاب به عهده دارند. مانند کارنامه‌های عملیاتی لشگرها و گردان‌ها و…، کارنامه‌های عملیاتی و جنگ هر استان، خاطرات شهدا، خانواده‌های شهدا، رزمندگان، اسرا، جانبازان و … پشتیبانی جنگ، مهندسی جنگ و … ؛ البته رویکرد کلی در این نوع فعالیت‌های تاریخ دفاع مقدس باز هم متمرکز بر صحنه‌های نظامی و رزمی جنگ است که متاسفانه کارهای نشده در این حوزه نیز بسیار زیاد و برخی منابع هم در حال از بین رفتن است و نیاز به یک طرح نهضتی و اورژانسی جهت نجات این گنجینه های  تاریخی است.

اما شق سومی از تاریخ انقلاب که به یک معنا تثبیت کننده و عامل پویایی فعالیت های سیاسی و پشتیبانی از دفاع مقدس و فضای فرهنگ عمومی دهه ۵۰ و دهه ۶۰ بوده است جریان مویرگی، گسترده و مردمی فرهنگی- هنری در جریان انقلاب و دفاع مقدس است که ما از این به تاریخ جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تعبیر می کنیم.

فارغ از اینکه کارهای تاریخی انجام شده در حوزه سیاسی انقلاب و دفاع مقدس هم کم است لکن این بخش  تاریخ انقلاب که تاریخ جریان و جبهه فرهنگی انقلاب است کلا مورد توجه قرار نگرفته و متروک مانده  است. جریان فرهنگی که انقلاب را به ثمر رساند و تثبیت کرد، فضای دهه ۶۰ را مدیریت کرد، نسل دهه ۵۰ و دهه ۶۰ را تربیت کرد و همه و همه توسط جریان مردمی آن دوره مدیریت شد.

جریان مردمی‌ئی که در مساجد، مدرسه‌ها، پایگاه‌ها، نمازهای جمعه، …  با ابزارهایی چون سرود، موسیقی و تئاتر، طراحی، گرافیک و نقاشی‌های دیواری و کاریکاتور، مداحی‌های انقلابی، مستندسازی و پخش فیلم، جزوات و نشریات، سفرهای جهادیِ محرومیت‌زدایی و جهاد سازندگی و پشتیبانی جنگ، نهضت سوادآموزی و بسیاری فعالیت‌های تربیتی ذیل مربی‌های پرورشی مدارس جزیی از جریان مهم و تاثیرگذار فرهنگ و هنر انقلاب به شمار می رود.

جریان فرهنگی که ذکر شد از برخی جهات ویژگی‌های منحصربه فردی نسبت به سایر فعالیت‌های سیاسی آن دوره دارد چه اینکه به لحاظ جبهه درگیر و فعال، همه ایران اعم از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ نسبت به تولید و عرضه محصولات فرهنگی و هنری سهیم بودند و این طور نبود که فقط یک بخشی از افراد خاص و محدود را درگیر کند؛ غالب مردم هر یک به نوعی در جریان فرهنگی منتهی به انقلاب و همچنین فضای بعد از آن سهیم بودند. چه در تولید و چه در عرضه و مصرف اما در حال حاضر تقریبا چیزی با سرفصل تاریخ فرهنگ و هنر انقلاب مورد توجه پژوهشگران و مسئولان قرار نگرفته است.

 ضرورت‌هایی که سراغ این کار رفتید چه بوده؟

اول. روایت‌هایی که دارد از انقلاب اسلامی می‌شود، روایت‌هایی سیاسی است که ممکن است این تلقی را ایجاد کند که انقلاب اسلامی صرفا تغییر سیاسی حاکمیت بوده است و هیچ نوع جریان عمیق و جدی اجتماعی در قالب فعالیت‌های فرهنگی پشتیبان و نشر دهنده انقلاب نبوده است.

تاریخ فرهنگ انقلاب توسط جریانات ضدانقلاب در تهدید قرار دارد

الان جریان ضد انقلاب آنچه که در بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و برنامه‌های مختلف شبکه من‌وتو دنبال می‌کند همین است و از آن طرف چهره‌های درجه ۳ و ۴ فرهنگ  مبتذل دوران پهلوی را به عنوان اسطوره‌های فرهنگ و هنر ارائه می‌دهند یعنی یک حرکت اساسی در راستای قلب ماهیت انقلاب اسلامی. انقلابی که به گواه تاریخ و اسناد انقلاب کاملا فرهنگی و دینی بوده است؛ پس این تهدید که از جانب دشمن، ضدانقلاب و و روشنفکران داخلی در حال سازماندهی است یکی از ضرورت‌های جدی پرداختن به  فرهنگ و هنر انقلاب  را جدی‌تر می کند؛ چه این که با تاریخ فرهنگ انقلاب از ماهیت خود انقلاب اسلامی حراست و حفاظت می‌کنیم.

دوم. تاریخ به ما هو تاریخ اهمیت دارد. وقتی که آن همه فعالیت‌های عظیم انجام شده، ثمرات داشته و گفتمان ایجاد کرده چرا نباید ثبت و نشر شود!

سوم. استفاده هایی که تاریخ انقلاب به فرهنگ و هنر و جریان سیاسی و اجتماعی حال حاضر انقلاب می‌تواند بکند به شدت وسیع و متنوع است.

در یک سطح، استفاده از تجربیات و تلخ و شیرینی‌های گذشته به عنوان عبرت‌های تاریخی و الگو چه اینکه بسیاری از حرکت‌ها و سازوکارهای گذشته به عنوان مدل و الگوهای قابل تکرار برای نسل امروز قابل استفاده است.

در سطح بعدی خروجی‌های دراماتیک و هنری و رسانه‌ای که می‌توان از ماجراها و خاطرات گذشته استخراج و نشر کرد که در این قسمت سوژه‌هایی که می‌توانند سینمای ایران را متنوع‌تر و جذاب‌تر نمایند به حوزه سینما معرفی کرد؛ همچنین رمان، داستان و … .

در سطح آخر، استفاده‌هایی که تاریخ انقلاب به تحول در علوم انسانی می‌دهد؛ به این معنا که انسانی که در نتیجه انقلاب اسلامی از تعلقات تفکر راست و چپ موجود در آن دوره گسسته و تعریف جدیدی را از خود، دنیا و رسالت‌های خود می‌دهد، مفاهیم جدیدی را تعریف می‌کند و حسب این تعاریف و رسالت‌هایش کنش منحصر به فرد خود را در نهادهای تازه تاسیس انقلاب به ظهور می‌رساند خود مقدمه‌ای بر علوم انسانی انقلاب اسلامی است؛ کارها و کنش‌هایی که در جهاد سازندگی و مدارس و مساجد شده است تحول جدی‌ئی را در رشته‌های علوم تربیتی، جامعه شناسی، اقتصاد و فلسفه نوید می‌دهد.

 تقسیم بندی موضوعات در تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب چگونه است؟

آنچه ما تعریف می‌کنیم تاریخ فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی است ذیل فرهنگ و هنر می‌گوییم مستند، سینما، تئاتر موسیقی، مداحی، شعر، رمان، داستان، مجلات، روزنامه‌دیواری و … . این از موضوعات، اما همین موضوعات خود در تقسیم بندی آثار، عناصر و مراکز قابل دسته بندی است:

آثار به این معنا که در جریان تولیدات فرهنگی و هنری آثاری در حوزه‌های مختلف تولید شده‌اند: آثار موسیقی و ترانه، مستند و سینمایی، پوسترها و نقاشی‌های دیواری، نمایش‌نامه‌ها و نمایش‌ها و هزاران نشریه، جزوه، نوا و مداحی و آثار هنری دیگر مستقلا قابلیت پژوهش‌های جداگانه هم در ساخت و هم در اثرگذاری دارند.

 آثار، عناصر و مراکز فعالیت‌های فرهنگی دهه ۶۰ در تاریخ شفاهی فرهنگی انقلاب دنبال می‌شود

مثلا جریان ساخت ترانه شهید مطهر خود به تنهایی به عنوان یک اثر، تاریخ شفاهی مفصلی و از زبان اساتید مختلفی چون حمید سبزواری، احمدعلی راغب، محمدگلریز، فریدون شهبازیان و … دارد.

اثری که تحول جدی‌ئی در تاریخ موسیقی انقلاب دارد. یا مستند «برای آزادی» که در سال اول انقلاب ساخته شده است به عنوان یک اثر هنری تاریخ شفاهی مفصلی دارد که البته این اثر تحت کتابی با همین عنوان کار و ثبت شده است؛ یا جریان طراحی پرچم جمهوری اسلامی، آرم جهاد و سپاه و نهادهای انقلابی دیگر.

عناصر نیز به معنی اینکه فلان شخص که مسئول کتابخانه مسجد بوده یا امام جماعت آنجا بوده و یا مدیر مرکز هنری جایی بوده و باعث و موجب تحول جدی در تولیدات فرهنگی و هنری شده است به عنوان یک عنصر که سرمنشا خیرات بزرگی شده، خود موضوع پژوهش های تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب است. مثل امیرحسین فردی که در داستان و رمان انقلاب نقش ویژه ای داشت یا احمدعلی راغب که صدها  ترانه انقلابی ساخته یا حاج صادق آهنگران و غلام کویتی پور و بسیاری از مداحان که حوزه جدید و مهمی از مداحی را به جامعه معرفی کردند. یا شهید مجید حداد عادل اولین مدیر رادیو که طی مدیریت ایشان نقاط عطف موسیقی انقلاب رخ داده است. که از این عناصر به تعداد بسیار زیادی بوده و هستند که مورد توجه رسانه ها و مورخین و پژوهشگران قرار نگرفته اند.

یک دسته‌بندی دیگر با عنوان مراکز مثلاً مسجد، مدرسه و مربی‌های پرورشی نهضت سواد آموزی، جهاد سازندگی و نهادهای این شکلی، کانون های مختلف در کشور، گروه های هنری و … مراکزی بودند که باعث تحول شدند که از این مراکز نیز به تعداد زیادی وجود داشته و دارد.

 استانها و شهرهایی که کار را در آنجا شروع کردید کجاها هستند؟

در خراسان، آذربایجان شرقی بویژه تبریز، تهران، استان لرستان، شهر سبزوار، کاشان، همدان، خراسان رضوی و جنوبی فعال هستند. باقی شهرها نیز به صورت پراکنده و جزیی هستند ولی قصد داریم که بعد از ارائه اولین خروجی های کار در قالب ویژه نامه و کتاب فصل جدیدی را در باقی شهرهای کشور شروع کنیم.

 جناح مومن فرهنگی در حال حاضر چه استفاده هایی از کار شما می‌تواند بکند؟

یکی از نقاط ضعف این گروه‌ها و افراد عدم استفاده از تجربه‌های گذشته است و نداشتن الگوهای رفتار تشکیلاتی و سازوکار عملیاتی است. این در حالی است که ما یک جریان فرهنگی خودجوش و مردمی دهه ۶۰ را داریم و هیچ‌وقت این جریان الگوی جریان فرهنگی این سال‌ها نشده در حالی که می‌توانست باشد که مثلاً سرود «خمینی‌ ای امام» چه طور با دست خالی ساخته شد و اساسا کارهای فرهنگی و هنری آن دهه همه با همین نوع سازوکار تولید و عرضه می‌شده‌اند.

تکلیف‌محوری لب عنصر موفقیت فعالیت‌های فرهنگی دهه ۶۰ بوده است

پول و سفارشی در کار نبوده بلکه عده‌ای به فکر می‌افتادند تا از سر تکلیف کاری بکنند اما اگر امروز بخواهم گروه سرود راه بیاندازیم با وجود امکانات زیادی که هست آن گونه تولید و اثر گذاری و جوشش خلاقیت دیده نمی شود.

این در حالی‌ست که همه فعالیت‌های دهه ۶۰ شأن تربیتی داشت در خاطراتی که جمع‌آوری کردیم هست: می‌گوییم چرا گروه تئاتر تشکیل دادی؟ می‌گفت تئاتر برای من اهمیت نداشت بلکه می‌خواستم مردم را جذب کنم گفتم قالبی جذاب پیدا کنم لذا رفتم سراغ تئاتر که همان قالب کمکش می‌کرد به نوعی دو طرفه و تا شعاعی هم کار انقلاب را جلو می‌برد و هم جذب و تربیت نیرویش اتفاق می افتاد ولی در حال حاضر هم در تربیت نیروهای انقلابی دچار مشکلیم و کار انقلاب در عرصه هنر دچار خلا شده است. لذا کارهای خودجوش دهه ۶۰ اگر در تجربه‌هایشان  منتشر شود خیلی از مشکلات روزِ جناح مومن فرهنگی و خودجوش را بر می‌دارد.

البته ما مدل‌سازی هم کردیم مثلاً علل پویایی فعالیتهای فرهنگی دهه ۶۰ را در قالب مقاله علمی بررسی کردیم؛ همه مصاحبه‌ها را به گروه‌های  علمی می‌دهیم و آنها می‌خوانند و با روش‌هایی علمی مقاله‌های علمی تولید می‌کنند.

در آن پژوهش یک سوال این بود که چرا فعالیت‌های دهه ۶۰ خودجوش بود و پویا و موثر و اگر امروز بخواهیم همان طور باشیم چه کنیم؟ لذا اگر این مانیفست جلوی فعال فرهنگی دهه ۹۰ قرار بگیرد حتماً قابل استفاده است و یکی از پاشنه آشیل‌های جدی جناح مومن را برطرف می‌کند و از این جهت اهمیت بسیار بالایی دارد.

تئاتر یکی از اساسی‌ترین فعالیت‌های آماتور و حرفه‌ای در دهه ۶۰ بوده است با محتوای و مضامین انقلابی و تاریخی اما امروز طوری رفتار می‌شود که گویا اصلاً چیزی نبوده است و بعد می‌گویند نمایشنامه انقلابی و ایرانی نداریم از مکبث و شکسپیر مفصلاً بازسازی می‌شود در حالی که شهدای شاخص هنرمند تئاتری داریم مثل شهید سهیلی که کارگردان و بازیگر تئاتر بوده است.

یکی از سرفصل‌های جالب و جذاب دیگر؛ تئاتر و حتی گروه سرود در اسارت است. می‌گویند آقای ابوترابی امر کرده بود که برای حفظ روحیه اسرا کار فرهنگی؛ سرود و تئاتر و … اجرا کنید.

 نمونه خارجی تاریخ شفاهی فرهنگی سراغ دارید؟

آنچه ما در جست‌وجوهای‌مان در مورد کارهای تاریخی در خارج از کشور رسیدیم این بود که آنها توجه و اولویت بسیار ویژه‌ای به این دسته از مقولات دارند و اساسا جامعه‌شان را با ابزارهایی از نوع تاریخ شفاهی قوام می‌بخشند.

تاریخ شفاهی می‌تواند شکاف نسلی را بپوشاند

به این معنی که آنها با تاریخ شفاهی نسل‌های گذشته‌شان که توسط دانش‌آموزان و جوان‌ترها، طی فرآیندهای رایگان مدرسه‌ای و دانش‌آموزی، جمع‌آوری می‌کنند از یک طرف خاطرات و تاریخ را ثبت و ضبط می‌کنند آن هم با کمترین هزینه. از یک طرف انقطاع و گسست نسلی را از طریق گفت‌وگوهای بین دو نسل کاملا رفع می کنند.

ضمنا در دایره سوژه ها و موضوعاتی که آنها برای‌شان ذیل تاریخ اهمیت می‌یابد موضوعات و کلید واژه‌های بسیار و متنوعی در حوزه‌های پراکنده نیز دیده می‌شود. از جنگ‌های یک قرن اخیر دنیا گرفته تا بحران‌های مالی، تا خانواده‌های خودشان، تا محله‌شان، بحران‌های کارگری و حتی کشورهای سرکوبگر که جالب است بدانید در کشورهای سرکوب‌گر نام ایران دیده می‌شود به یک معنا جنگ نرم‌شان را از همان ۷، ۸ سالگی علیه ما آغاز کرده‌اند.

اخیراً ما سایتی پیدا کردیم با عنوان «در جنگ چه کردید مادربزرگ؟» سایتی است که از زنانی که در جنگ جهانی دوم جوان بودند و الان مادربزرگ شدند سوال پرسیدند شما چه کرده‌اید یا سایتی هست که کارهای فرهنگی هنری سربازان در اسارتگاه‌های آلمان‌ها را ارائه کرده یا نامه‌هایی که بین سربازان وخانواده‌ها رد و بدل می‌شده دارد، تحلیل‌های جامعه شناختی و … می‌شود و همه اینها برای جنگ جهانی است که دو سر آن استکبار بوده است.

نکته دیگر ضریبی است که آمریکا به کهنه سربازهایش می‌دهد مثلاً فراخوان داده‌اند برای سربازانی که در عراق جنگیدند که «عراق را توصیف کنید». حال اینکه معلوم نیست  خروجی‌های اینها چه قدر به واقعیت جنایت‌های ایشان نزدیک باشد و اتفاقا علیه کشورهای اشغال شده و به نفع خودشان استفاده خواهد شد.

تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر مستضعفین در دنیا نیز سرفصل کامل‌کننده دیگری است که مصرف داخلی دارد. مثلاً هنر افغانستان علیه شوروی و کارهای هنری ضد استکباری آمریکای لاتین که همه اینها در دست رصد و ترجمه است مثلا خاطرات شفاهی فلان موزیسین ضد استکباری و ضدآمریکایی در دست ترجمه و نشر است.

 مشکلات کارتان چیست؟

یک نوع از مشکلات سازمان‌های مسئول و صاحب اسناد و منبع هستند. مثلا ما رفتیم نهضت سواد آموزی یک استانی، می‌گوییم آقا سند بدهید می‌گوید سند نداریم؛ هر چند سال یکبار اسناد را خمیر می‌کنیم، قاعده است گفته‌اند خمیر کنید عکس را خمیر کرده‌اند عکسی که از کلاس‌های نهضت سوادآموزی بوده خمیر شده است در حالی که در دنیا و مشخصا آمریکا برای این چیزها اهمیت و استفاده‌های ویژه‌ای قایل‌اند.

در دهه آخر هستیم و اگر نجنبیم هویت تاریخی انقلاب را از دست می‌دهیم

مشکل بعدی اینکه که در تاریخ شفاهی جنگ و انقلاب به دلایل رسانه‌ای و ارزشی که دارد مثل راهیان نور و دهه فجر و … به آن ضریب می‌دهد یک جانباز و برادر شهید خودش را سوژه می‌دانسته و به نوعی می‌گفته ما حرف‌هایی داریم که نزدیم اما خیلی از سوژه‌های تاریخ شفاهی فرهنگی مثل فعالان مسجد یا مربیان پرورشی و هنرمندان دیگر اصلا خودشان را سوژه نمی‌دانند چرا که بی اعتنایی رسانه‌ای به آنها موجب شده خودش باور کند که چیزی نیست و بعد اسنادش را نابود کند اما کمتر رزمنده‌ای پیش می‌آید عکس‌هایش را بسوزاند یا دور بریزد مربی پرورشی این همه کار کرده آثار فاخر و اثرگذار تولید کرده ولی یک عکس ندارد چرا چون خودش را نه آن موقع و نه الان سوژه نمی‌دانسته است و وقتی ما می‌رویم سراغ‌شان می‌پرسد شما که هستید برای چی آمدید و بعضی وقت‌ها جلسه ۴ یا ۵ است که تازه خودشان متوجه می‌شوند که چه سوالات و مباحث مهمی وجود دارد لذا یک سطح دیگر مشکل عدم همراهی فضای رسانه‌ای و تبلیغاتی در معرفی این کارِ بسیار مهم در فضای جامعه و سطح مدیران تصمیم‌گیر است.

مشکل بعدی که شاید مهتر نیز باشد و به یک تعبیر شامل حال همه کسانی می شود که در حوزه تاریخ کار می‌کنند این است که مسائل و اولویت‌های تاریخ انقلاب در اولویت‌های بالای نهادهای سیاستگذار مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی و باقی سازمان‌ها آن طور که باید نیست. مثلا مادران و پدران شهدا گنجینه‌های بی بدیل این انقلاب‌اند ولی هیچ دستگاه مسئولی برای ثبت حرف‌های ایشان اقدام موثری نکرده تا جایی که بیش از ۷۰ درصد این بزرگواران از دنیا رفته‌اند و حتی باقی سوژه‌ها و کسانی که با خاطرات‌شان در موضوعات مختلف به هویت انقلاب و ایران می توانستند کمک کنند لکن یا از دست رفته‌اند یا در سال‌های پایانی عمرشان هستند.

با این وصف این که دهه ۹۰ دهه پایانی و آخر ثبت هویت انقلاب به شمار می‌رود تحرک جدی‌ئی از سوی نهادهای تصمیم‌گیر و اجرایی دیده نمی‌شود؛ همه این اضطرارها ما را به مردمی کردن نهضت جمع‌آوری خاطرات رهنمون می‌سازد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها