به گزارش مشرق، به مناسبت سالروز شهادت امام جواد علیهالسلام، فارس گفتوگویی با حجتالاسلام «علی کمساری» رئیس مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم انجام داده است که مشروح آن تقدیم خوانندگان گرامی میشود.
* به امامت رسیدن امام جواد علیهالسلامدر 8 سالگی چه سوالات و شبهاتی ایجاد کرد و برخورد حضرت با این شبهات چگونه بود؟
ـ در ابتدا سالروز شهادت حضرت امام جواد علیهالسلام را به همه شیعیان جهان تسلیت عرض میکنم.
امام جواد علیهالسلام در شرایط ویژه تاریخی و اجتماعی پا به عرصه حیات سیاسی و اجتماعی و معنوی جامعه اسلام گذاشتند.
ایشان در شرایطی، امامت را عهدهدار شدند که ریا کاری، نفاق و فریبکاریهای مأمون خلیفه عباسی شرایط را بسیار حساس کرده بود.
حضرت در سن کودکی عهدهدار منسب امامت اسلام شدند و طبعا همین نکته در آن ایام و بعد از آن منشأ سوألات فراوانی در این خصوص شد. به هر حال تا قبل از امام جواد علیهالسلام ائمه ما در سنین بالا عهدهدار این وظیفه خطیر شده بودند ولی به دلیل اینکه امام رضا علیهالسلام تا سن حدود 50 سالگی از داشتن نعمت فرزند محروم بودند و تولد امام جواد علیهالسلام در آن ایام و بعد هم شهادت امام رضا علیهالسلام در همان سنین کودکی امام جواد علیهالسلام صورت گرفت، باعث ایجاد تردیدها و شبهاتی در بین شیعیان آن حضرت و در بین مخالفان شده بود به طوری که برای اثبات یا رد حقانیت امام جواد علیهالسلام برخی از دوستان و دشمنان دست به اقداماتی زدند و طبیعتا با انگیزههای متفاوت این اقدامات صورت گرفت.
دشمنان حضرت با انگیزه غیرصحیح جلوه دادن امامت ایشان و تخریب شخصیت حضرت، کارهایی میکردند و برخی دوستان ایشان با انگیزه اطمینان قلب و دستیابی به یک آرامش باطنی و حقیقی اقداماتی کردند و امام جواد علیهالسلام را در معرض آزمایشهای مختلف علمی قرار دادند و مناظرات علمی فراوانی برپا کردند که معروف و مشخص است.
به عنوان مثال یکی از این مناظرات، مناظرهای بود که بر اثر سوالی که یک فرد از معتصم پرسید بر پا شد. سوال در خصوص قطع دست یک دزد بود. معتصم پاسخ این سوال را به فقهای عباسی واگذار کرد و فقهای عباسی که در جلسه حضور داشتند هرکدام بر اساس استنباط خود حکمی دادند. وقتی معتصم صحبت تک تک فقها را شنید، با امام جواد علیهالسلام که در آن زمان نوجوانی بیش نبود سوال خود را مطرح کرد و حضرت فرمودند که مرا از پاسخ دادن معذور بدار! معتصم اصرار کرد و حضرت پاسخی فرمودند که آن پاسخ هم منطقیتر و مستدلتر و هم مستند به قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بود. معتصم چون در مقابل پاسخ علمی و محکم حضرت قرار گرفت، در ظاهر ابراز سرور و خوشحالی کرد و پاسخ را تصدیق کرده و دستور داد که حکم براساس نظر امام جواد علیهالسلام اجرا شود و خب طبیعی بود که تمام فقهای ریشسفید و پر سابقه دستگاه عباسی از این پاسخ امام، ناراحت و به شدت عصبانی شده و در واقع به جهل و عجز خود در پاسخ علمی واقف شوند.
اینها همه نشان دهنده تسلط حضرت جواد و علم ایشان در سن کودکی بود که به علوم فراوان اولین و آخرین دسترسی داشتند به گونهای که بزرگان و دانشمندان در پاسخ های امام میماندند و متحیر میشدند و اینها برای این بود که ثابت شود منسب امامت و ولایت منسبی نیست که بسته به سن باشد.
در بسیاری روایات تاریخی داریم که حضرت جواد علیهالسلام در سن 4ـ5 سالگی که بودند، وقتی شیعیان خدمت امام رضا علیهالسلام میرسیدند و از امام رضا علیهالسلام میپرسیدند که شما بعد از خودتان چه کسی را به عنوان جانشین خود معرفی میکنید؟ حضرت رضا علیهالسلام با اینکه برادرانی داشتند، عمو زادگانی داشتند که در سنین بالاتر هم بودند و طبیعتا نظرها به سمت آنها معطوف میشد، به فرزند خردسالشان یعنی امام جواد علیهالسلام اشاره میکردند و میفرمودند پس از من ایشان امامت را بر عهده خواهد داشت.
و حتی در همان زمان حیات و حضور حضرت رضا علیه السلام، امام جواد علیهالسلام نوعا سوالاتی را که در ذهن و ضمیر شیعیان بود، خودشان بازگو میکردند و پاسخ میدادند و جالب اینکه هم شخص امام رضا و هم شخص امام جواد علیهما السلام به این شبهه که مگر میشود امامی در سنین خردسالی به امامت منسوب شود، پاسخهایی با استناد به آیات قرآن میدادند که معروفترین آن، استناد به آیاتی است که خداوند متعال میفرماید: ما به یحیی در سنین خردسالی حکم را واگذار کردیم. (حکم به معنای حکمت و منسب پیامبری است.)
و یا آیاتی که اشاره میکند حضرت عیسی علیهالسلام در حالی به مقام پیامبری مبعوث شد که در آغوش مادر بود و لب به سخن گشود و به مردمی که دور حضرت مریم جمع شده بودند فرمود: من بنده خدا هستم و خداوند به من حکمت داده و مرا به عنوان پیامبر برگزیده است.
همه اینها در پاسخ به آن شبهات مقدری بود که یا در ذهن دوستداران بود و یا بر زبان مخالفان جاری میشد.
این استنادات تاریخی و قرآنی و ابراز وجاهت و توان علمی امام جواد علیهالسلام باعث میشد در مناظراتی که دستگاه خلافت عباسی به عمد برای شکست امام جواد علیهالسلام و در واقع، شکست مکتب تشیع و اهلبیت ترتیب میدادند، حضرت با بیان علمی و با غلبه بر حریفان قدرتمند و برتر جهان اسلام و دانشمندان علوم مختلف، حقانیت خودشان را به اثبات برسانند.
غلبه امام جواد علیهالسلام بر مخالفان و دانشمندانی که بعضا در مناسب قضایی و فقهی و یا در مقام مشاوره معتصم ـ خلیفه عباسی ـ بودند باعث شد که کینه حضرت را به دل بگیرند و به تحریک معتصم بپردازند و در بسیاری از نقلهای تاریخی آمده که همین تحریکات، باعث ایجاد ترس و وحشت معتصم از امام جواد علیهالسلام شد و بر اثر این کینهتوزیها دستور مسموم کردن و شهید کردن امام جواد علیهالسلام را صادر کرد.
اینها نمونههایی است که باید بیشتر روی آن کار شود. چراکه هنوز شاهد شبهه پراکنیهای دشمنان و سوالات دوستان، در این زمینه هستیم و بازگو کردن این اتفاقات و مناظرات تاریخی که کاملا مستند و متواتر تاریخی است به مکتب تشیع کمک فراوانی میکند.
* از برکات وجودی امام جواد علیهالسلام به مسلمانان، نمونهای ذکر کنید.
ـ وجود مبارک اهل بیت علیهم السلام بدون تفاوت بین اولین و آخرینشان، همگی منشأ خیر و برکت بودند. آن بزرگواران چه در زمان حیات و چه در زمان ممات، چه در زمان حضور ظاهری و چه در زمان غیبت، همواره منشأ برکت بودهاند.
اگر بخواهم نمونهای ذکر کنم، باید عرض کنم که وجود امام جواد علیهالسلام به لحاظ معنوی، سیاسی و اجتماعی در آن مقطع حساس مأمون و پس از مأمون که دوران اوج اقتدار و گسترش فکری معتزله بود، از جهتی بسیار با برکت بود.
معتزله عقل گرایانی بودند که به عنوان یک شعبه در اسلام به وجود آمدند و مأمون هم آنها را پر و بال داد. آنها سعی میکردند همه چیز را با ترازوی عقل بسنجند. آن هم عقل ناقصی که به کمال لازم نرسیده بود. حضور امام جواد علیهالسلام و رویکرد علمی ایشان و غلبهای که در مناظرات داشتند باعث شد که موج سنگینی که جریان معتزله ایجاد کرده بود کمرنگ شود و همچنان حقانیت مکتب شیعه و اهل بیت به عنوان مکتب راستین و انسانساز بتواند در دنیا جلوه کند.
* جوانان و دانشجویان چگونه میتوانند از امام جواد علیهالسلام الگو بگیرند؟
ـ امام جواد علیهالسلام جوانترین امام ما شیعیان است که در سن جوانی به شهادت رسیدند و شاخصه اصلی وجودی ایشان بُعد علمی است،
از این رو، بُعد علمی و مناظرههای ایشان، باید الگوی جوانان قرار بگیرد. یعنی همه و به ویژه جوانان عزیز با اشراف و آگاهی نسبت به مسائل اعتقادی و تاریخی و سیره اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام جواد، خود را در گام اول، مجهز به علم و دانش کامل و کافی کنند و به سوالات درونی خود پاسخ دهند و در گام دوم، بتوانند پاسخهای مناسب به سوالات دوستان و دشمنان بدهند.
نکته مهمی که لازم است عرض کنم این است که بسیاری از شبهههای امروزی که توسط دستگاههای ارتباطی مانند ماهوارهها و شبکههای مختلف و فضاهایی که در عرصه اطلاع رسانی مجازی وجود دارد، علیه تشیع، مطرح و تبلیغ میشود و حتی گاهی مرز تشیع را رد میکنند و علیه اسلام کار میکنند؛ همان سوالات و شبهههای تکراری است که در طول تاریخ، مطرح شده و البته جوابهای لازم هم داده شده است.
برخی از این شبهات در زمان رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم هم وجود داشته و بعضی از آنها در زمان اهلبیت علیهم السلام بوده و به تدریج بیان شده و تا امروز هم ادامه دارد.
متأسفانه یکی از مشکلات جوانان این است که در این زمینهها کم مطالعه میکنند ولذا سوال و شبهه را که میشنوند خیال میکنند این شبهه، جدید است و خیلی دقیق و علمی مطرح شده است. در حالیکه باید پس از آن پیگیری و جستوجو کنند و در پاسخ گرفتن و قانع کردن خود و دیگران، واقعا تلاش کنند و مجهز شوند. پس مجهز کردن خود به مسایل علمی و تقویت بنیههای اعتقادی وظیفهای است که هر شیعه امام جواد علیهالسلام و به خصوص جوانان میتوانند عهدهدار آن باشند.
* باب الحوائج بودن امام جواد علیهالسلام از چه جهت است؟
ـ همه امامان بزرگوار، در همه جهات دنیوی و اخروی، هادی و ناصرند اما هرکدام از امامان ما در یکی از ابعاد، ظهور و بروز بیشتری دارند. مثلا در بین عرفا و علما معروف است که اگر کسی از خداوند متعال، علم بخواهد به وجود مقدس امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام توسل پیدا کند. یا اگر کسی طالب معنویت است به حضرت علی علیهالسلام متوسل شود.
از این رو، مشهور در بین فقها و علما و اهل معنا این است که برای طلب رزق و روزی در دنیا و برآورده شدن حاجات مادی و دنیوی، توسل به امام جواد علیهالسلام بسیار مجرّب است و این هم فقط صرف ادعا نیست. هم از زبان بزرگان نقل شده و هم به تجربه ثابت شده که توسل به ایشان سبب گشایش گرههای مالی و اقتصادی میشود که خود مردم متدین ما تجربه کردهاند و در حکایات و احوالات مومنان، بسیار ذکر شده است و اساسا لقب ایشان، جواد است و جود، وصف کسی است که زیاد میبخشد و لذا اعطای این لقب برای ایشان بیجهت نبوده است.