به گزارش پایگاه 598، یکی از دانشجویان فعال در عرصه فرهنگ نامه ای را خطاب به وزیر ارشاد نوشته است و نسخه ای را برای این پایگاه ارسال نموده است که به شرح ذیل می باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
حزب اللّه، حتی در میان دوستان خویش غریبند، چه برسد به دشمنان، اگرچه در
عین گمنامی و مظلومیت، باز هم من به یقین رسیدهام كه خداوند، لوح و قلم
تاریخ را، بدینان سپرده است…
سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی
جنابان آقای دکتر سید محمد حسینی وزیر محترم ارشاد دولت دهم جمهوری اسلامی و معاونین محترم
سلام علیکم
میدانم که از مصاحبه ی اخیر جناب شجریان با صدای آمریکا مطلع شده اید و خوب آگاهید که اینبار گستاخی اش به کجا رسیده !
و یقینا میدانید پیش از تاختن ایشان به اسلام، سابقه ی توهین و خط و نشان
کشی علیه دولت مردمی، نظام اسلامی و شخص امام راحل را هم داشته اند.
و حتما با خبرید که دیگرانی هم هستند که با نام هنر و فرهنگ - خصوصا در
زمان تصدی شما در این پست - بارها و بارها به دستاوردهای نظام تاختند و به
اسم نبود آزادی، آزادانه همه چیز را به سخره گرفتند و بزرگترین کار شما چه
بود جز یک نامه ی عذرخواهی از رهبری و شهدا ؟
دو سال است که علیرغم تلاش فراوانتان در جهت رفع سؤتفاهمات میان جامعه ی
مدعی هنر و ادبیات ، بازهم آن طیف لجباز، طلبکارانه شما را متهم به
مککارتیسم میکنند .
آیا نمی بینید میدان دادن شما و همکارانتان به این جریانهای طلبکار، نه
تنها تأثیری در کم شدن هتاکی این دسته افراد نداشت، بلکه دریده تر شدند و
دهان هایشان گشاد تر شده؟ نمی بینید زیاده گویی های این مدعیان هنر و
ادبیات نمک نشناس بشکل غیر طبیعی رشد یافته ؟
خدا میداند ، سخت است که ببینیم این عده – که هرچه دارند به برکت همین
انقلاب و اسلام است - گستاخانه چنگ به چهره ی نظام می اندازند و شما و
دوستان متولی امر در مقابل یا سکوت پیشه کردید و یا گاهی برای ارایه ی
چهره ای روشنفکر به تمجیدشان پرداختید.
خوب میدانم که شما - از روی حسن نیت- سعیتان این بود که با نرمی و اغماض
فضا را برای همه ی هنرمندان بازتر کنید تا لجبازها بهانه ی دیگری برای
اعتراض و غر زدن سیاسی نداشته باشند. اما توجه نکردید که این تجربه پیش از
شما هم با کش و قوس هایی ( البته نه به شدت دوره ی شما ) آزموده شد و عملا
تأثیری عکس داشت. ما با توجه به شعارهای سال 84 امیدهای خویش را در حوزه ی
فرهنگ و ارشاد مرده دیدیدم، اما 88 هم پای دکتر ایستادیم به امید آمدن
وزیری شجاع و کارآمدتر. با اینحال ، چهار سال از وزارت وزیر پیشین گذشت و
این میراث کوتاه عمر به شما رسید. و اکنون پس از دو سال کاملا باید برای
شما روشن شده باشد که این روش شما معکوس جواب داده.
و گویا یادتان رفت که ترحم بر پلنگ تیزدندان ، ستمکاریست در حق باقی اهل
دهکده ی هنر و فرهنگ ؟ و کیست که نداند شما بیش از دیگران چوب ترحمتان را
خوردید. آیا کافی نیست ؟
دولت دکتر احمدی نژاد نشان داد که همزمان با پایان دولت قبل ترس و تزلزل در
عرصه ی سیاست خارجی و خدمت رسانی هم پایان یافته. وقتی دولت مهر در جریان
هسته ای وا دادگی و عقب نشینی را کنار گذاشت ، و مقاومت کرد، پیروز شد.
همانطور که خداوند فرمود:
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم ملایکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون
آقای وزیر! جنابان معاونین محترم !
در زمانی که باقی نهادهای فرهنگی که گاهی صفت اسلامی را هم یدک میکشند، در
این عرصه دچار روماتیسم شجاعت شده اند ، از شما میخواهیم خط شکن باشید.
بنده و همه ی همفکرانم از شما میخواهیم جرأتی که رییس جمهور وبخش دیپلماسی
دولت در انرژی هسته ای داشتند را شما هم در عرصه ی فرهنگی به خرج بدهید و
در همین دولت و یکبار برای همیشه، کاری کنید که بقیه شجاعتش را نداشتند.
خواهش ما از شما یک چیز است: لغو مجوزها و امتیازات و ابزار دستگاههای دولتی و فرهنگی برای کسانی که علیه نظام اسلامی حرکت می کنند.
یعنی مجوز انتشار آثار هنریشان را در جمهوری اسلامی و یا برگزاری کنسرت،
نمایشگاه و یا اکران را در ایران برای اینگونه افراد باطل کنید.
نگران نشر آثار این هنرمندان هم نباشید، مثل باقی نسخه های زیرزمینی منتشر
خواهد شد. آنوقت معلوم میشود اینهایی که مدعی مردم هستند ، بازهم برای مردم
میخوانند یا برای فروش آثار و بلیط هایشان آلبوم و اثرشان را بیرون
میدادند!
کسانی مانند آقای شجریان مجوز آلبومهایشان را از همان آمریکا و انگلیس بگیرند و کنسرتهایشان را هم در آغوش هم آنها برگزار کنند.
چرا باید کسی که اینهمه هتاکی به نظام و اسلام کرده ، از ابزار شما و نظام اسلامی برای کسب تجارت بهره ببرد ؟
فرق ایشان با خواننده های دیگر ساکن در لس آنجلس و غرب چیست ؟
چه اینکه بعضی از این خوانندگان و هنرمندان تابحال دریدگی در حد آقای
شجریان هم نداشتند، چرا در مقابل کسانی که غره به غمزه ی غربند را به قبله ی
حاجاتشان ارجاع نمیدهید ؟
چرا باید از کاسه ی ما و مسلمین و ایرانیان دیگر خرج چنین افرادی بشود . می
بینید خواننده ی ربنا به احکام اسلامی که ربنا از کتاب آسمانی اش سرچشمه
گرفته هم میتازد.
بگذارید امثال آقای شجریان بفهمند که هرچه ثروت و آبرو جمع کردند به برکت
همین انقلاب و اسلام بود. اگر نبود صدای ربنای ایشان و آوازشان روی تصویر
ورود امام به میهن کجا مذهبی ها و انقلابی ها به خرید آلبومهایشان روی
میآوردند؟
تاکنون از این خوان گسترده بسیار کام گرفته اند. بگذارید حالا که همسفره ی
دشمنان ملت شده اند، مانند اسلاف خویش از همانجا کام بستانند.
میان ایشان و باقی هنرمندان و اهل فرهنگ این کشور – که به برکت همین انقلاب
به نام و نان بیشتر رسیده اند – چه فرقیست با همین جانبازان قطع نخاعی که
جوانی و عمرشان روی تخت رنج گذاشتند و هنوز خود را مدیون این انقلاب و
رهبری میدانند ؟ چه کردیم که زیاده خورده های انقلاب بدون اینکه برای
انقلاب حتی یک سیلی بخورند، هنوز طلبکارند ؟
بنده و یقینا همفکران بنده خواستاریم : بجای خرج این امتیازات - که از کیسه
بیت المال مسلمین در اختیار شماست - بپای کسانی که به وطن فروشی روی آورده
اند، این امتیازات و هزینه ها را صرف هنرمندان هنر فهم اما گمنامی کنید
که بخاطر نداشتن رانت و نفوذ خانه نشین شدند. به همانها بدهید که بخاطر
سیستم غلط پیش از شما و دوره ی شما تاکنون حذف شدند.
این امتیازات و امکانات را به جوانهایی بدهید که مفهوم دوست و دشمن را میفهمند و هنرشان را به پای کعبه ی غرب ذبح نمیکنند.
اگر حقیقتا خود را خادم مردم میدانید – که معتقدیم صادقید – به مطالبه ی ما عمل کنید.
قابل تأکید است که اگر این خواسته از جانب شما تا ماه آینده به جایی
نرسد،بنده مثل باقی همین مردم دردمند، مطالبه ی خویش را از طریق مجلس
پیگیری خواهیم کرد و در یادها خواهد ماند که " دکتر حسینی و یارانش هم
نتوانستند ".
بیاد بیاوریم که مولای متقیان از چه دردمند بود :
فیا عجبا عجبا! والله یمیت القلب، و یحلب الهم اجتماع هولاء القوم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم ...
به بنده طعنه زدند که شما توجه نخواهید کرد، با اینحال دلم روشن است هنوز به دولت مهر!
امروز پنجشنبه 5 آبان 1390
والعاقبة للمتقین
حسین حسین زاده نوری