به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام نیوز، یک سال پر از اتفاقهای بد، مصدومیت. فراخواندهشدن به کمیته تخلفات حرفهای. کلی حرف و حدیث درباره پنالتی فصل قبلی که به شکلی عجیب از دست رفته بود. حذف از لیگ قهرمانان آسیا. پایان بد در لیگ و جام حذفی.
تجربه پوشیدن پیراهن آبی آنقدر برای احمد جمشیدیان بد بود که با خیال راحت بگوید «استقلال برای من نشد!» این تجربه وقتی برای جمشیدیان تلختر شد که بهگفته خودش از امیر قلعهنویی بیمعرفتی دید. در روز آخر نقلوانتقالات از لیست خارج شد و بدون تیم ماند.
احمد جمشیدیان، هافبکی که هنوز دارد درباره اشتباهات سوالبرانگیزش مقابل تیمهای امیر قلعهنویی جواب پس میدهد، حالا سوال بزرگی دارد که در دلش مانده تا از او بپرسد.
* چرا احمد جمشیدیان که امیر قلعهنویی این همه به او علاقه داشت، حالا مغضوب او شده و از لیست استقلال کنار گذاشته شده؟ مشکل از مصدومیت تو بود؟
- نه اتفاقا؛ اول فصل نشستیم صحبت کردیم. امیرخان گفت باید از وضعیت سلامتت مطمئن شویم بعد با هم قرارداد ببندیم. گفتم باشه. کادر پزشکی شرایطم را تایید کرد. در تست پزشکی فدراسیون هم تایید شدم و تقریبا 40 جلسه کامل با تیم تمرین کردم. 3 هفته تهران، 10 روز ترکیه. بدون حتی یک مشکل. بعد آمدیم و این تصمیم را روز آخر گرفتند. من هم قبول کردم چون استقلال نیاز به کمک داشت. به من گفتند حنیف و صادقی شرایطشان اینجوری شده ما قرار است مدافع بیاوریم. شما تا نیمفصل بشین بیرون کمک کن مشکل تیم حل شود. من هم قبول کردم. گفتم باشه ولی بعدا با هم صحبت میکنیم. روز آخر نقل و انتقالات بود. خیلی ناراحت بودم.
* دقیقا روز آخر؟
- دقیقا روز آخر. صبح سیام.
* قبل از شما هم صحبت یکی دو بازیکن دیگر بود. خرسندنیا و کریمیان.
- خدا شاهد است من اصلا نمیدانستم. یعنی اصلا در مخیله آدم نمیگنجد روز آخر چنین کاری را با آدم بکنند. کاری که اشتباه است، اشتباه است دیگر. فرقی نمیکند برای چه کسی. روز آخر بگذارندت بیرون. آمدم بیرون دیدم رفتند یعقوب کریمی را آوردند. هافبک آوردهاند بیرون، هافبک آوردهاند جایش. گفته بودند قرار است دفاع بیاوریم که. باز هم چیزی نگفتم.
* دقیقا چه کسی گفته بود قرار است دفاع بیاوریم؟
- نظری جویباری. گفته بود تا نیمفصل بمان بیرون، بعد برگرد. گفتم باشه ولی من میروم؛ دیگر تا نیمفصل نمیمانم. ولی حرفتان را قبول میکنم، منطقی است. دفاع ندارید. گفتم شما هم باید مشکل من را برطرف کنید. الان روز آخر... گفتند باشه، تو را راضی میکنیم. امروز، فردا، امروز، فردا..
* شما قرارداد بسته بودید؟
- بله، در فدراسیون ثبت شده بود.
* قرارداد شما با استقلال چقدر بود؟
- 500 تومان با یک مقدار آپشنی که داشت.
* آپشن چی بود مثلا؟
- همه تیمها دارند این آپشنها را. آپشنهایی که میگذارند هم سقف را بشکانند و هم از بازیکن بخواهند بهتر بازی کنند. بدعت این را آقای ساکت در سپاهان گذاشت. شما وقتی بهتر بازی می کنی یا اصلا بازی میکنی، به حقوقت اضافه میشود.
* داشتید توضیح میدادید. وقتی دیدید یعقوب کریمی را جای شما آوردند، ناراحت شدید.
- بله، خیلی ناراحت شدم. من همانجا گفتم میروم و الان شاید بتوانم یک تیمی پیدا کنم. گفتند باشه در اولین فرصت. اما روزها آمد و رفت و هیچ اتفاقی نیفتاد.
* باشگاه باید چه کار میکرد؟
- خودشان گفتند ما یک مبلغی میدهیم با تو فسخ میکنیم و تو هم میتوانی بروی جایی قرارداد ببندی. گفتم ایرادی ندارد، همین کار را هم اگر انجام بدهید، با وجود اینکه ناراحتم اما با آن کنار میآیم. ولی دو هفته صبر کردم و دیدم قرار نیست اتفاقی بیفتد. من دیده بودم از باشگاه استقلال. من 14 ماه در استقلال بودم، فقط پول پیش گرفتم و 14 ماه حتی یک هزار تومانی هم نگرفتم. اینقدر وعده و وعید دیدم در این مدت، که گفتم ای وای باز هم یک وعده و وعید جدید. باز هم صبر کردم گفتم شاید آقای قلعهنویی بیاید وسط این مشکل را حل کند. بالاخره این تصمیم را قلعهنویی گرفته بود.
* با خودش صحبت کردی؟
- نه.
* چرا؟
- حرفی نداشتیم با هم.
* برای تو مهم نبود که بدانی چرا تو را بیرون گذاشت؟
- نه، اهمیتی نداشت دیگر. من اگر بازیکن آزاد بودم شاید یکسری معذوریتهایی پیش بیاید اما وقتی من بازیکن آزاد بودم و داشتم میرفتم، بعد گفتند بیا قرارداد ببند، کمی فرق میکند. من به عنوان بازیکن آزاد آمدم با استقلال قرارداد بستم. داشتم میرفتم و پیشنهاد داشتم. دو تا بازیکن دیگر هم بودند. آنها هم تازه آمده بودند. شما پس چه جوری انتخاب کردی؟ امروز گفتی بیا، بیست روز بعد گفتی برو. این اتفاقها را دیدم گفتم دیگر دلیلی ندارد با قلعهنویی حرف بزنم.
* کریمیان و خرسندنیا را میگویید دیگر.
- ظاهرا اسمها این بود. یک بحثی هست، این که باشگاه استقلال فکر کند ما یک سال پای جمشیدیان مصدوم ایستادیم و حالا این را بگذاریم به حساب آن. این زمانی صادق است که من با این باشگاه قرارداد داشتم. من اگر دو ساله داشتم بعد میآمدند این کار را میکردند، قبول. اما من را دوباره خواستند و با من قرارداد بستند. بعد چرا فکر میکنید باشگاه به پای من ایستاده؟ کلا باشگاه 30 درصد به من پول داده و من هم بخشی از لیگ را مصدوم بود و بخشی را بازی کردم. مصدومیت، نیمکتنشینی طبیعی است در فوتبال. من در کوچه که مصدوم نشدم. در تمرین استقلال مصدوم شدم. الان فالکائو نصف فصل را مصدوم بوده، موناکو باید بگوید پای او ایستادیم؟ همین یعقوب کریمی پارسال سپاهان یک میلیارد و 200 میلیون برایش داد. بعد یعقوب از من مصدوم کمتر بازی کرد الان سپاهان میآید از این حرفها بزند؟ عمرا. آنجا حرفهای است، این حرفها خندهدار است.
* پیشنهاد هم داشتی؟
- دو تا پیشنهاد جدی داشتم و میخواستم بروم. یکی تهران و یکی شهرستان. میخواستم بروم چون فکر کردم استقلال برای من نشد.
* اصلا چه شد که آمدی استقلال؟ وسوسه استقلال بود یا وسوسه قلعهنویی؟ سپاهان که بهتر پول میداد.
- من در سپاهان با کرانچار مشکل پیدا کردم. نه فقط من، در این سه چهار سال نزدیک 30 تا بازیکن با کرانچار مشکل پیدا کردهاند. اوجش مجتبی جباری که دو هفته دوام نیاورد. اصلا قرار نبود بیایم استقلال. من با تراکتور داشتم حرف میزدم. تمام کرده بودم و قراردادم را هم نوشتم. فقط مانده بود دو تا رقم دسته چک باشگاه. ساعت 10 شب بود. بعد ساعت 11 استقلالی ها زنگ زدند و گفتند بیا اینجا. تراکتوریها را پیچاندم و گفتم هنوز میخواهم مذاکره کنم با تیمهای دیگر. رفتم استقلال با یک قرارداد کمتر. در 12 ساعت نظرم از تراکتور برگشت به استقلال.
* قبلش با تو صحبت نشده بود از طرف استقلال؟ فصل قبلش؟
- نه. نیم فصل چرا. آن هم از طریق دو باشگاه. با من حرفی نزدند.
* قلعهنویی با تو حرفی نزد؟ میگویند امیر قلعهنویی عادت دارد خودش با بازیکنهایی که میخواهد بخرد، زودتر حرف میزند.
- در این 5 سالی که من آقای قلعهنویی را میشناسم مجموعا 3 بار با او تلفنی حرف نزدهام.
* حضوری چطور؟
- اصلا. اصلا. من به هیچوجه با ایشان رابطه نداشتم. روزی که از سپاهان رفتند تا روزی که من رفتم استقلال، مجموعا دو بار همدیگر را دیدیم. در بازی سپاهان-تراکتور و سپاهان-استقلال.
* آن بازی سپاهان-استقلال هم گلی که خسرو زد دقیقا از جایی بود که تو بودی و یک لحظه استارت زدی و ایستادی...
- نه من جا ماندم. چون ساموئل که شوت زد، خورد به دفاع بلوکه کرد افتاد جلوی خسرو. بعد من تا بجنبم، خسرو کلی از من فاصله گرفت. از شانس من هم خسرو سالی یک گل می زند، آن سال گلش آن بود.
* البته جای اشجاری هم بود که سر جایش نمانده بود. بعدش هم تو و هم اشجاری آمدید استقلال.
- آره. گلر هم اشتباه داشت. همه گلهای دنیا با اشتباه مدافعان و دروازه بان ها زده می شود. اشتباه یک چیز طبیعی است. مثل آن پنالتی که برای ما کردند پیراهن عثمان. اصلا یک چیز مسخره. یک پنالتی خراب شده.
* همان اول که در حال آمدن به استقلال بودی، فکر نمیکردی شاید این شایعات بیشتر شود؟
- اصلا. من خودم که میدانم چه خبر است. اگر تمام مردم ایران هم این حرف را بزنند من که به خودم شک نداشتم. اگر این موقع فرار کنی که بدتر است. مثل این است که یکی دزدی کرده و دارد فرار میکند؛ شما هم در جریان قرار بگیری و فرار کنی. تو که کاری نکردهای.
* یعنی الان حاجصفی و طالبی فرار کردند؟
- نه. آنها که اصلا. ممکن بود آنها میآمدند استقلال بدتر از این سرشان میآمد. نیامدند بهتر شد. من بدبخت آمدم استقلال برایم بد شد.
* چقدر طلب داشتی از استقلال برای تسویهحساب؟
- نصف مبلغ قرارداد.
* قراردادت چقدر بود؟
- 500 میلیون.
* استقلال امسال چطور است؟
- از پارسال بهتر است.
* کدام مشکل تیم پارسال را ندارد که میگویی بهتر؟ پختگی و تجربه پارسال را که ندارد.
- بله. اما انگیزه خیلی بیشتری داره. هم برای استقلال هم تیم ملی.
* چقدر خود مربی در قهرمانی تیم تاثیر میگذاره؟
- صددرصد.
* مثلا قلعهنویی این ویژگی را دارد؟
- صددرصد.
* نسبت به قبل کمتر نشده؟
- بگذارید یک خاطره از سپاهان برای شما تعریف کنم. از آن بازی با استقلال در آزادی که سه هیچ عقب افتادیم و آخر چهار-سه باختیم. آن موقع نهم لیگ بودیم. تیممان پرهزینه و پرستاره. خیلی تیم خوبی داشتیم اما بد بازی میکردیم. بعد از بازی که با باخت تمام شد و اوضاع تیم بدتر شد، امیرخان به محض ورود به رختکن گفت: "یک دست برا خودتون بزنین. مطمئن شدم که قهرمانیم" گفت: "دو روز تعطیل. برین کنار خانوادههاتون." 23 بازی بعد از آن دیگر نباختیم. همه را چهار، پنج تا میزدیم. پس مربی خیلی تاثیر دارد.
* قلعهنویی با قلعهنویی آن سال فرق نمیکند؟
- بالاخره آدمها تغییر میکنند. به نظرم ایشان هم تغییر کرده.
* محافظهکارتر شده؟
- تغییراتش کلی نبوده. جزئی است.
* یک سوال در مورد پنالتی حاجصفی بازی با داماش که خودت اشاره کردی. آن قضیه اینکه لیدرهای سپاهان بعد از بازی آمدند جلوی اتوبوس تیم و به رحیمی اعتراض کردند که گفتیم شب قبل به گوشی حاجصفی sms داده بودند و نباید او را داخل زمین میگذاشتید چی بود؟ تو آنجا بودی؟
- من در جریانش نیستم. من آن اردو اصلا با تیم نرفته بودم.
* بعد بازی عادل هم در 90 ویدئوهای لایت بازی حاج صفی را پخش کرد که نشان میداد احسان در تمام نیمه اول پستش را خالی گذاشته و در دفاع چپ نبوده.
- خب بالاخره بعد باخت این حرفها پیش میآید. باید شواهدی هم داشته باشه دیگر. در قضیه من هم شاید بشود گشت و اتفاقاتی بهش ربط داد. ولی مشکل این است که بین این همه اشتباهها فقط روی ده تای خاصش زوم میشود. مثلا برای تیمها و اشخاص خاصی. نمیدانم، شاید خود قلعهنویی هم مقصر باشد که اینقدر روی او زوم میکنند. قلعهنویی میگوید اگر قرار باشد روی شایعات بازیکن نگیرم که دیگر نباید هیچکسی را بگیرم. باید کار خودم را بکنم.
* یک عادت بد هم دارد البته. اینکه وسط فصل با بازیکن حرف می زند. همین یک ماه قبل بختیار رحمانی مصاحبه کرده و گفته بود از فصل قبل به قلعهنویی قول دادم به استقلال بروم. این شاید با حسننیت باشد. اما ذهن بازیکن درگیر میشود که شاید فصل بعد در تیم ایشان باشم. دقیقا مثل وقتی است که جلو تیم های بزرگ بازی می کنی. هیچ وقت آن کارایی اصلی را نداری. یا خیلی خوبی یا خیلی بد. از حالت نرمال خارج میشوی.
- این تیتر را نگاه کنید. (با موبایلش مصاحبه یکی از خبرگزاری ها با یعقوب کریمی را نشان میدهد) یعقوب کریمی میگوید یک ماه و نیم پیش با قلعهنویی تمام کرده بود. این خودش یک سوتی است دیگر. تا وقتی که یک بازیکن با تیمی قرارداد دارد حتی اگر در جریان بازیها هم نباشد باز کسی حق مذاکره مستقیم با بازیکن را ندارد. فقط با باشگاه. این قانون فدراسیون است.
* برگردیم سراغ خودت. فکر میکنی دوباره با قلعهنویی کار کنی؟
- بحث فنی اگر در میان باشد بعدها شاید ایشان روی من دست بگذارد. البته این فاصلهای که افتاد فکر میکنم دیگر پر نمیشود. آنقدر از دست ایشان ناراحت هستم که این فاصله دیگر پر نمیشود. با حرفهایی که من زدم، ایشان هم آنقدر..
* روی بد چیزی دست گذاشتیها. در مورد ایام محرم و اینها. اینکه گفتی داری فیلم بازی میکنی...
- نه. آنکه میان حرفها پیش آمد. من اعتقاد دارم آدمها باید بیشتر در عمل نشان بدهند نه ظاهر. دلیلی ندارد هر روز بروی محک عکس بگیری. این نشان نمیدهد آدم خوبی هستی. من فوتبالیستهایی میشناسم که برای این خیریه میروند که مالیات ندهند. صد فوتبالیست این طوری نشانتان میدهم. مردم میگویند فلانی اینقدر هزینه کرد. نه خیر. این از اصل مالیاتش کم میکند. میرود یک نامه میگیرد که مالیات ندهد. این کار درستی است؟ اما فوتبالیست میشناسم که هم کامل مالیات میدهد هم یک عالمه به خیریه کمک میکند و کسی نمیداند. کسی خبر نداره. فوتبالیست میشناسم که پول یک فصل قراردادش را داده مدرسه ساخته.
* محرم را میگویی؟
- بگذارید نامش را نگویم. خودش نمیخواهد. با محرم در سپاهان یک صندوق درست کردیم از پاداشهایی که بازیکنان میگیرند. مثلا 20 درصد پاداشها را از بازیکنان میگرفتیم. میدانید با پول این صندوق تا حالا چند زندانی آزاد شده؟ تا حالا دیدید این موضوع جایی مطرح بشود؟ کسی از باشگاه سپاهان برود عکس بگیرد مثلا؟ حرف این است. ظاهر قضیه را همه میخواهیم حفظ کنیم و به باطن توجه نمیکنیم. من به این فکر میکنم اگر جای من یک جوانی بود که فوتبال را میگذاشت کنار و زندگیاش به هم میریخت چی؟ من باز هم میگویم خدا را شکر. فکر میکنم خیر این اتفاق برای من بیشتر از شرش بوده. واقعا ناراحت نیستم. روزی که اینطور شد، گفتم میروم و یک دقیقه هم نمیمانم. از آن روز یک کلمه هم حرف نزدم اما میبینم باشگاه میآید میگوید پولش را می دهیم. بابا این قدر تظاهر نکنید. نظری جویباری جواب ما را نمیداد. دزدکی رفتیم درون آسانسور طبقه پنجم فدراسیون جلوی آقای تاج گیرش انداختیم که خودش تعجب کرد. گوشی مدیر برنامه ما را جواب نمیدهد. بعد میگوید داریم کارهایش را انجام میدهیم. آخر چقدر تظاهر؟ چقدر دروغ؟ میگوید: احمد نیمفصل اسمت رو رد میکنیم و پولت رو هم میدیم. آخر چرا آنقدر دروغ؟ آخر جای کدام بازیکن؟ میخواهید باز بازیکن بیندازید بیرون؟
* بازخوانی اتفاقات بازی استقلال - سپاهان لیگ دوازدهم...
- دربازی جام حذفی پنالتی را خیلی بد زدم. ولی در همان بازی 5 تا 6 تا پنالتی خراب شد. اما تیم آن روز برد و رفتیم فینال و قهرمان جام حذفی شدیم. اما هنوز دارند حرف میزنند. خب معلوم است دنبال یک چیز هستند دیگر. ما در آن زمان در لیگ هم سه تا بازی داشتیم که حکم فینال را داشت. بازی اول با استقلال بود. همان بازی دقیقه 20 تیممان ده نفره شد، دقیقه آخر گل به خودی خوردیم.
* فرشید طالبی اخراج شد. ایراننژاد گل به خودی زد.
- بازی بعدی حاجصفی در رشت آبشار میزند و میبازیم. جام توی دستمان است. با یک اخراج و گل به خودی و آبشار، لیگ را از دست میدهیم. چرا کسی حرفش را نمیزند؟
* درباره طالبی و حاجصفی روزنامهها نوشتهاند که.
- چون میگفتند قرار است بیایند استقلال. اما وقتی نیامدند پروندهشان بسته شد.
* شما هم بهتر بود نمیآمدی.
- دقیقا. آن زمان یک حرفی زده شد که پروندهاش بسته شد. با آمدن من دوباره باز شد. فرشید بیچاره که هر دو بازی اخراج شد. او که اگر میآمد دیگر نمیتوانست جمعاش کند. آن هم فرشید که ماه است. یا احسان. یا ایراننژاد بیچاره.
* در مورد ایراننژاد که روزنامهها چیزی نگفتند.
- آره. چون او و احسان ماندند. اما هر وقت دیگر احسان به تیم قلعهنویی برود دوباره پرونده باز میشود.
* چرا اینحرفها فقط درباره تیمهای قلعهنویی زده میشود؟
- همیشه به کسانی که موفق هستند، بیشتر توجه میشود. قلعهنویی موفقترین مربی لیگ برتر است. یکسری شاید دوست دارند شیطنت کنند. دلیل دوم هم اطرافیان قلعهنویی بوده. در این مصاحبههایی که بازیکنان اخیرا درباره قلعهنویی حرف زدند هیچکس مستقیم به خودش چیزی نگفته و همه به اطرافیانش حرف زدهاند. من هم این اعتقاد را دارم که این افراد دارند به قلعهنویی لطمه میزدند. البته دلخوری من از قلعهنویی با دلخوری آنها فرق میکند. آنها که مصاحبه کردهاند از اطرافیان قلعهنویی چیزی دارند اما من فقط از شخص قلعهنویی ناراحتم. چرا با من باید روز آخر این کار را کنید؟ درست است؟ مردانگی است؟ شما که همهاش دم از معرفت میزنید. این درست است؟
* خب خود قلعهنویی این افراد را کنارش نگه داشته. چه فایدهای برایش دارند اینها؟
- نمیدانم. امسال که کلا پاکسازی کرده و آن آدمها کنار تیم نیستند.
* ولی هنوز قلعهنویی اعلام برائت نکرده از این افراد.
- نمیدانم واقعا. نمیدانم چه داستانی است. کسی خبر ندارد. شاید کارش پیش آنها گیر باشد.