کد خبر: ۲۴۰۸۶۷
زمان انتشار: ۲۳:۱۴     ۱۵ مرداد ۱۳۹۳

به گزارش پایگاه 598،الکویت. این نام مقصدی است که مدتی پیش، کاپبتان تیم ملی از استقلال گرفت و حالا که دیگر آن قرارداد فسخ شده، باز هم سورپرایز ناخوشایندی دارد برای فوتبال ایران. آن ها در اولین ساعات بامداد امروز، با مهاجم شماره 16 تیم ملی ایران قرارداد امضا کرده اند. مردی که به مانند بسیاری از هم تیمی ها، با رنگین کمانی از آرزو خودش را به برزیل رسانده بود اما بعد از جام رنگ پیشنهاد خوب ندید که ندید. بر خلاف تصوری که پیش از این تورنمنت، ریشه دوانده بود در جو عمومی جامعه، ایران به جای متکی بودن به یکی دو مهره شاخص در این جام، بیشتر یک «تیم» تمام عیار بود و همین شد که اجزای مجموعه به تنهایی مورد توجه قرار نگرفتند. الکویت. این سهم تنها گلزن ایرانی جام برزیل است. حالا که سیدجلال و اشکان هم دارند در کناره های خلیج توپ می زنند، زمان نگرانی برای جام ملت ها فراسیده است. نه؟

در پایان دوران طولانی حضور علی دایی در نزدیکی دروازه رقبای تیم ملی، همواره این نگرانی وجود داشت که پشتوانه سازی نکردن برای این پست تیم ملی، خیلی زود دردسرساز شود. این نگرانی بعدتر اینگونه تغییر شکل داد که اصلا توی فوتبال ایران خبری از مهاجم چارچوب شناس کم نوسان دیگری نشود. توی این سال ها، جرقه های زیادی در این تیم زده شد اما همه این جرقه ها به همان چند وفت اول بند بودند تا اینکه یک روز در نبرد خاطره انگیز ایران و کره در تهران، برای اولین بار مهاجمی در ترکیب تیم ملی قرار گرفت که تلاش بی امان و استیل دست هایش موقع دویدن، قبل از هر چیز توجه ها را به سمت خود کشانده بودند. بدون تردید اگر پای «گوچی» وسط نبود، کی روش و بچه های تیمش تنها با ویزای توریستی می توانستند به برزیل بروند. او مردِ اول 3 بازی آخرِ ایران در دور مقدماتی بود. از گل 3000 امتیازی دوحه تا گل صعود در اولسان، حالا بالاخره می شد در تیم ملی روی یک مهاجم نوک حساب باز کرد.

رضا قوچان نژاد سرانجام به آرزوی اش برای گلزنی در جام جهانی رسید اما اگر چند روز زودتر این آرزو را محقق کرده بود، حالا می شد خالی از اندوه به نام تیم تازه اش خیره شد. چند روز زودتر یعنی دقیقا اولین ثانیه های بعد از سر توپ جهانبخش و پاس تماشایی اش و استارت رضا و ضربه ای که نتوانست رومرو را دوباره اذیت کند. یک استارت سریع تر و یک ضربه دقیق تر، حال و آینده ستاره ایرانی را تغییر می داد. آنجا،  توی درامِ سانتی مترها، گوچی قهرمانِ پاره وقت بود. از همان ها که شمشیر را می گذارند روی شاهرگ رقیب اما تا قبل از وارد آوردن ضربه آخر، به عقب پرتاب می شوند.

در روزهای اولی که قرارداد رضا و باشگاه های عربی مدام به بن بست می خورد، باب پیترس مشتاقانه می خواست این بازیکن را توی ترکیب تیمش داشته باشد. چارلتونی ها در زمان برگزاری جام جهانی بارها و بارها در شبکه های اجتماعی نشان داده بودند که به سبب در اختیار داشتن این بازیکن خوشحال اند و او به عنوان اولین گلزن این باشگاه در تاریخ جام جهانی، صاحب جایگاه ویژه ای در قلب و ذهن آن ها شده است. پیترس البته سخت گیری های خودش را هم داشت. او در بدو بازگشت رضا به لندن راه حضور او در جلسه های تمرینی را بست. چرا که معتقد بود تمرین چارلتون جای بازیکنانی ست که تمام تمرکزشان را روی تیم گذاشته اند و به مفاهیمی مثل نامه خداحافظی فکر نمی کنند. گوچی  می توانست با یک صحبت ساده خیال سرمربی را راحت کند و در تیم بماند اما نخواست. او حتما به این می اندیشید که این تیم در شرایط فعلی شانس خوبی برای صعود به لیگ برتر ندارد و امیدوار نبود بتواند در پایان فصل فرسایشی و بسیار شلوغ دسته یک انگلیس، باشگاه های رده بالایی را برای خرید خود متقاعد کند. رضا حالا دستمزد به مراتب بیشتری می گیرد و فشار بسیار کمتری را تحمل می کند. خب، «کویت» است اینجا. مکانی برای آرامش توی ساعت هایی که انگلیسی ها دارند تعطیلات سال نو را هم توی زمین فوتبال سپری می کنند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها