به گزارش پایگاه 598 به نقل از الف، تا این لحظه که کار ترجمه مقاله به پایان رسیده، بیش از 1200 فلسطینی کشته و بیش از 7000 هزار نفر زخمی شده اند. تخمین زده می شود که بین 70 تا 80 درصد این تلفات از غیرنظامیان باشند. چنین عملیات نظامی وحشیانه و غیرمنطقی ای حتی صدای جان کری هم درآورده است. او که در شبکه فاکس نیوز حاضر شده بود، زمانی که فکر میکرد میکروفن اش خاموش است با اشاره به حملات اسرائیل با لحن تمسخر آمیز گفت که "واقعا که عملیات دقیقی انجام می دهند." با اینکه آمار تلفات مردم غیرنظامی، تخریب منازل، مساجد، مدارس و بیمارستان ها، دیگر شبه ای در غیرقابل توجیه بودن عملیات نظامی اسرائیل نمی گذارد، اما ماشین تبلیغاتی اسرائیل و رسانه های حامی آنها با استناد به چند ادعای تکراری و خلاف واقع، سعی در توجیه این جنگ دارند. مقاله پیش رو، با استناد به شواهد و مدارک معتبر و پرداختن به جزییات به پنج ادعای مرسوم اسرائیل پاسخ می دهد.
رد پنج استدلال اسرائیل در خصوص غزه، نوارا اراکات
منبع: thenation.com
اسرائیل تقریبا 800 فلسطینی را تنها در باریکه غزه کشته است و همچنان به شمار کشته ها اضافه می شود. طبق برآورد سازمان ملل 74% کشته ها از غیرنظامیان می باشند. اسرائیل کشتن این فلسطینی ها را با جدیدترین تکنولوژی های روز دنیا انکار نمی کند و در واقع این مسئله که آنها غیرنظامی هستند را نیز رد نمی کند.
هرچند ماشین پروپاگاندای اسرائیل، اصرار می کند که این فلسطینی ها می خواهند که کشته شوند ("فرهنگ شهادت")، استفاده رسانه ای مرگشان شود ("مرگ رسانه ای") یا آنها قربانی استفاده حماس از مناطق غیرنظامی برای اهداف نظامی می باشند ("سپر دفاع انسانی"). در همه موارد ارتش اسرائیل، قربانیان را برای مرگشان خودشان سرزنش کرده، آنها را متهم به بی ارزش زندگی دانستن زندگی و داشتن فرهنگی مخرب می کند. از اینرو اسرائیل به همراه غول های رسانه ای حامی خود، این ادعاها را بدون هرگونه شک و شبه ای پذیرفته و از این طریق در صدد ترسیم چهره ای غیرانسانی از فلسطینی ها می باشند تا حتی حق قربانی بودن آنها را صلب کرده و نقض فاحش قوانین بین المللی و حقوق بشری را قانونی جلوه دهند.
این موضوع برای اولین بار روی نمی دهد. تصاویر وحشتناک کودکان بدون سر بارها در حمله نوامبر 2012 و زمستان 09-2008 اسرائیل به غزه تکرار گردید. امروز نه تنها تکنیک های نظامی اسرائیل، همان تکنیک های گذشته است، بلکه فنون روابط عمومی و ادعاهای غلط به ظاهر قانونی که حمله را توجیه می کند نیز همان ادعاهای تکراری است. رسانه های بزرگ و تحلیل گران آنها این ادعاها را به عنوان شواهد قطعی و استدلال های ثابت شده پذیرفته اند.
در زیر به پنج استدلال مرسوم و تکراری اسرائیل پاسخ می دهم.
1. اسرائیل در حال استفاده از "حق دفاع از خود" می باشد.
اسرائیل به عنوان یک نیروی اشغالگر باریکه غزه و با دید کلی تر قلمرو فلسطینی ها، نوعی وظیفه و تعهد نسبت به حفاظت از شهروندان تحت اشغال خود دارد. کنترل جامعه بوسیله نیروی نظامی و مجریان قانون برای حفظ نظم، حفاظت از خودشان و حفاظت از جمعیت تحت اشغال اجباری است. اسرائیل نمی تواند کشوری را اشغال کرده (تمام اختیارات و قدرت حکومتی آنها را تصاحب کرده) و همزمان به آنها اعلام جنگ دهد. این سیاست ضد و نقیض (اشغال یک سرزمین و اعلام جنگ به آن) مردم فلسطین را دوبرابر دادخواه و صاحب حق می نماید.
مسئولیت وضعیت نامناسب و بی ثبات باریکه غزه که فلسطینی ها از آن زجر می کشند بر عهده اسرائیل است. اسرائیل استدلال می کند که بر اساس قوانین بین المللی که در ماده 51 منشور سازمان ملل تعریف شده حق دفاع از خود را دارد. هرچند دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) این برداشت حقوقی غلط را در نظر مشورتی سال 2004 خود رد می کند. این سازمان توضیح می دهد که حمله نظامی ای می تواند مصداق ماده 51 باشد که در مقابل یک کشور مستقل صورت گیرد، اما حمله های مسلحانه توسط فلسطینی ها از داخل محدوده قضایی اسرائیل انجام می گیرد. اسرائیل حق دفاع از خود در مقابل حملات موشکی را دارد، اما بر طبق قوانین مربوط به اشغال یک کشور و نه دیگر قوانین جنگی. از اینرو نظری که می گوید "هیچ کشوری حملات موشکی از یک کشور همسایه را تحمل نمی کند" هم انحرافی و هم بی اساس است.
اسرائیل حق حکومت و حفاظت فلسطینی ها از خودشان را رد می کند و همزمان به حق دفاع از خودش اشاره می کند. این موضوع نقض قوانین بین المللی است، مسئله ای که اسرائیل تعمدا برای پاسخ گو نبودن در قبال اعمالش، آن را بوجود آورده است.
2. اسرائیل در سال 2005 از غزه خارج شده است.
اسرائیل
ادعا می کند که اشغال باریکه غزه با خالی کردن شهرک ها و پس دادن زمین ها
در سال 2005 به پایان رسیده است. سپس باریکه غزه را "محدوده متخاصم" اعلام
کرده و بر علیه جمعیت آن اعلام جنگ داد. نه استدلال و نه ادعاهای آنها قابل دفاع نمی باشد.
جدا از خروج 8000 شهرک نشین و ابزار نظامی محافظت از حضور غیرقانونی آنها،
اسرائیل کنترل کامل خود را بر باریکه غزه حفظ کرده و از اینرو با تعریف
ماده 47 قوانین لاهه، به عنوان نیروی اشغال گر باقی مانده است. تا امروز،
اسرائیل کنترلش را بر محدوده هوایی و آبی، تولید برق و ورود و خروج کلیه
کالاها و مردم حفظ کرده است.
اسرائیل ادعا می کند که خروج از غزه ثابت می کند که پایان دادن به اشغال، صلح بهمراه نمی آورد. بعضی از این هم جلوتر رفته و می گویند که فلسطینی ها فرصت خود را برای ساختن بهشت به ازای ساخت یک پناهگاه تروریستی از دست دادند. این استدلال ها برای ابهام آفرینی و منحرف کردن موضوع در خصوص مسئولیت اسرائیل در نوار غزه و به همین شکل در کرانه باختری است. همانگونه که نتانیاهو توضیح می دهد، اسرائیل باید اطمینان حاصل کند که "غزه دیگری در جودا و سمیرا بوجود نیاید ... فکر میکنم که مردم اسرائیل حالا آنچه که همیشه میگفتم را فهمیده باشند که "امکان ندارد شرایطی تحت هر توافقی بوجود بیاید که ما از کنترل های امنیتی سرزمین های کرانه باختری رود اردن چشم پوشی کنیم."
هرچند فلسطینی ها خود مخترای یک روزه ای را تجربه کرده اند. اسرائیل بلافاصله پس از پیروزی پارلمانی حماس در فوریه 2006، محاصره باریکه غزه را شروع کرده و زمانی که حماس در سال 2007 فتح را شکست داد، این محاصره را تنگ تر و سخت گیرانه تر نمود. محاصره، یک "فاجعه انسانی" را در باریکه غزه بوجود آورده است. ساکنین منطقه امکان دسترسی به آب سالم، برق یا تامین اساسی ترین نیازهای پزشکی خود را ندارند. سازمان بهداشت جهانی توضیح می دهد که زندگی در باریکه غزه تا سال 2020 غیرممکن می گردد. نه تنها اسرائیل به اشغال خود پایان نداد، بلکه شرایطی را محیا کرده است که فلسطینی ها در بلند مدت نتوانند زنده بمانند.
3. این علمیات اسرائیل، بمانند دیگر عملیات، به موجب پرتاب راکت از غزه آغاز گردید.
اسرائیل ادعا می کند جنگ فعلی و جنگ های گذشته بر علیه مردم غزه، نتیجه پرتاب موشک بوده است. شواهد عینی از سال 2008، 2012 و 2014 این ادعا را رد می کند. اولا طبق گزارش وزارت خارجه اسرائیل، بشترین کاهش در پرتاب موشک از روش های دیپلماتیک و نه نظامی امکان پذیر است. این جدول همبستگی بین حملات نظامی به باریکه غزه و فعالیت نظامی حماس را نشان میدهد. پرتاب موشکی حماس در پاسخ به حملات نظامی اسرائیل با همبستگی مستقیم با آن افزایش و کاهش می یابد. آتش بس ها بیشترین امنیت را برای منطقه بوجود می آورد.
در خلال چهار ماه مذاکرات آتش بس با میانجی گری مصر در سال 2008، جنگجویان فلسطینی پرتاب موشک را به صفر یا چند عدد کاهش دادند. جدا از این امنیت و آرامش نسبی، اسرائیل با نقض آتش بس، حملات هوایی و زمینی به غزه را آغاز کرد که به کشته شدن 1400 فلسطینی در 22 روز انجامید. در نوامبر 2012، اسرائیل با ترور غیرقانونی احمد جابری، فرمانده شاخه نظامی حماس در غزه، درست هنگامی که او در حال بررسی شرایط راه حل دیپلماتیک بود، دوباره آتش بس را نقض کرد تا جنگ هشت روزه آغاز شده و با حملات هوایی 132 فلسطینی کشته شوند.
درست پیش از عملیات اخیر اسرائیل، موشک و خمپاره های حماس اسرائیل را تهدید نمی کرد. اسرائیل تعمدا به تحریک جنگ با حماس دامن می زد. بدون داشتن کوچکترین مدرکی، حماس را به آدم ربایی و قتل سه شهرک نشین متهم نمود. چهار هفته گذشته و 700 زندگی از دست رفته (مترجم: هنگام ترجمه این مقاله تعداد کشته های فلسطینی از هزار نفر گذشته است) و اسرائیل هنوز مدرکی دال بر دست داشتن حماس در این آدم ربایی ارائه نکرده است. در خلال ده روز عملیات نگهدارنده برادر (مربوط به یافتن سه شهرک نشین ربوده شده) در کرانه باختری، اسرائیل تقریبا 800 فلسطینی را بدون تفهیم اتهام یا دادرسی بازداشت کرد، 9 غیر نظامی را به قتل رساند و به نزدیک به 1300 ساختمان مسکونی، تجاری و دولتی هجوم آورد. این عملیات نظامی، اعضایی از حماس را که در خلال تبادل اسرای گیلاد شالیت در سال 2011 آزاد شده بودند هدف قرار داده بود. این تحریکات بود که حماس را بسمت پرتاب موشکی سوق داد که اسرائیل ادعا می کند چاره ای بجز انجام یک عملیات نظامی وحشیانه برای آنها نگذاشته است.
4. اسرائیل از تلفات غیرنظامی احتناب می کند اما حماس هدفش کشتن غیرنظامیان می باشد.
حماس دارای تکنولوژی سلاح های ساده ای می باشد که در هدف قرار دادن هر هدفی با ضعف روبرو است. به این ترتیب حملات موشکی حماس، خود به خود ادعای فوق را که حماس تعمدا خواهان تلفات غیرنظامی است زیر سوال می برد، چرا که امکان انتخاب هدف وجود ندارد. هرچند نیاز به توضیح نیست که اسرائیل، فرضا با حماسی که فقط مناطق نظامی را مورد هدف قرار دهد، مماشات بیشتری نخواهد کرد. اسرائیل، حماس یا هر نوعی از مقاومت چه مسلحانه و چه به طرق دیگر را غیرقانونی می داند.
در مقابل اسرائیل دارای یازدهمین ارتش قدرتمند دنیا می باشد، احتمالا قویترین در خاورمیانه و دارای بمب هسته ای که به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای نیر نپیوسته است و دارای تکنولوژی های خاص نظامی می باشد. با استفاده از بمب افکن ها، اف شانزده ها و زرادخانه ای از سلاح های مدرن، اسرائیل توانایی هدف قرار دادن حتی یک فرد و اجتناب از بوجود آوردن تلفات غیرنظامی را دارد. اما اسرائیل بجای جلوگیری از تلفات نظامی به طور مکرر غیرنظامیان را به عنوان بخشی از عملیات نظامی مورد هدف قرار داده است.
دکترین داهیوا اساس این عملیات ها است و اشاره به حملات بدون تبعیض (بین اهداف نظامی و غیرنظامی) به لبنان در سال 2006 دارد. ژنرال گادی ایزنکت گفته است که این استراتژی در جاهای دیگر هم بکار خواهد گرفته شد:
آن چیزی که در منطقه داهیوای بیروت در سال 2006 روی داد، در تمام روستاهایی که از آن به اسرائیل شلیک شود اتفاق خواهد افتاد. {...} ما نیروی مضاعفی بکار خواهیم برد تا موجب خسارت و نابودی گسترده گردد. از نگاه ما، آنها نه دهکده های مسکونی بلکه پایگاه های نظامی هستند.
اسرائیل بر این قول خود وفادار مانده است. ماموریت یافتن شواهد سازمان ملل در درگیری سال 2009 غزه، که به ماموریت گلداستون شناخته می شود، نتیحه می گیرد که "بررسی شواهد در منطقه که خود گواهی هستند نشان می دهد که آنچه که بهترین استراتژی در نظر گرفته می شد (دکترین داهیوا) به دقیق ترین شکل در عمل پیاده گردیده است.
طبق گفته انجمن بین المللی وکلا، پزشکان برای حقوق بشر-اسرائیل PHR-I، دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل، اسرائیل مستقیما اهداف غیرنظامی را مورد هدف قرار داده و بی پروایانه موجب مرگ غیرنظامیان در خلال عملیات سرب مذاب شده است (جنگ 09-2008 غره).
5. حماس سلاح هایش را در خانه ها، مساجد و مدارس مخفی کرده و از سپر انسانی استفاده می کند.
این مورد یکی از موذیانه و خبیثانه ترین ادعاهای اسرائیل می باشد، چرا که فلسطینی ها را برای مرگ خودشان نکوهش کرده و حتی آنها را از جایگاه قربانی بودن محروم می کند. اسرائیل مشابه همین ادعا را در خلال جنگ 2006 لبنان و جنگ هایش علیه فلسطینی ها در سال 2008 عنوان کرده است. جدا از طرح های کارتونی ارتش اسرائیل، این کشور همچنان در تلاش است تا ثابت کند که حماس از تاسیسات غیرنظامی برای انبار کردن سلاح هایش استفاده می کند. در دو موردی که حماس واقعا سلاح هایش را در مدارس آژانس امداد و کار سازمان ملل (UNRWA) برای فلسطین انبار میکرد، مدارس خالی بودند. UNRWA راکت ها را یافت و به طور عمومی تخطی از حسن نیتش را محکوم نمود.
سازمان های حقوق بشری بین المللی که این ادعا را بررسی کرده اند، حکم به نادرست بودن آنها داده اند. این گزارش ها مشخص کرده اند که تلفات بالای جنگ 2006 اسرائیل با لبنان بخاطر حملات بدون تبعیض (بین اهدا نظامی و غیرنظامی) اسرائیل بوده است. دیده بان حقوق بشر اشاره می کند که:
شواهدی که دیده بان حقوق بشر در تحقیقات میدانی کشف کرده این ادعای اسرائیل را رد می کند. ما مدارک و شواهد محکمی یافتیم که حزب الله، بیشتر راکت هایش را در پناهگاه های زیرزمینی انبار کرده و این انبارها در دشت ها و دره های غیر مسکونی قرار داده است؛ در اکثر غریب به اتفاق موارد مبارزان حزب الله مناطق غیرنظامی را به محض شروع درگیری ترک می کردند، و اینکه حزب الله اکثر موشک هایش را از موقعیت های از قبل آماده شده، خارج از دهکده ها شلیک می کرد.
در حقیقت، تنها سربازان اسرائیلی
بودند که به طور سیستمی از فلسطینی ها به عنوان سپر انسانی استفاده کرده
اند. از زمان حمله اسرائیل به کرانه باختری در سال 2002، این کشور از مردم
فلسطین به عنوان سپر انسانی استفاده کرده است. از بستن جوانان بر روی کاپوت ماشین هایشان تا اجبار کردن آنها به ورود به خانه هایی که احتمال می دادند مبارزان فلسطینی در آنها مخفی شده باشند.
حتی اگر این ادعاهای اسرائیلی ها باورکردنی بود، بازهم اسرائیل طبق قوانین انسانی تعهد داشت تا از تلفات غیرنظامیان که نتیجه مستقیم حملات نظامی خواهد بود، اجتناب نماید. نیروی متخاصم بایستی از واجد شرایط بودن یک تاسیسات غیر نظامی به عنوان اهداف نظامی اطمینان حاصل کند. در مورد اهدافی که به طور طبیعی کاربرد غیرنظامی دارند، مانند مدارس و مساجد و خانه های مسکونی و احتمالی وجود دارد که از آن برای فعالیت های نظامی استفاده می گردد، بایستی اطمینان حاصل شود که آنها مورد استفاده معمول خود نمی گردند.
در سه هفته گذشته اسرائیل 3175 خانه را تخریب کرده که حداقل دوازده تای آنها خانواده داخلش بوده است؛ پنج بیمارستان و شش کلینیک را هم تخریب کرده است؛ شصت و چهار مسجد و دوکلیسا را تا حدود زیادی تخریب کرده؛ هشت وزارت خانه را تقریبا به طور کامل از بین برده؛ 4620 فلسطینی را زخمی و بیش از 700 فلسطینی را کشته است. همین اعداد نقض فاحش قوانین انسانی و بین المللی را تا به اندازه ای که بتوان آن را جنایات جنگی دانست نشان می دهد.
پینوشت مترجم: استراتژی داهیوا، یک استراتژی نظامی است که توسط ژنرال اسرائیلی، گادی ایزنکوت پیشنهاد شده است. در این استراتژی نیروی نظامی، تاسیسات و مکان های غیرنظامی را تعمدا مورد هدف قرار می دهند تا زندگی را برای مردم آن منطقه زجر آور کرده و اینرو مانع مقاومت گردند. این دکترین نظامی به نام یکی از مناطق حومه بیروت که دارای تعداد زیادی ساختمان های آپارتمانی بلند بود و توسط نیروی نظامی اسرائیل کاملا مسطح گریدید، نام گذاری شده است.