از صدام تانك گرفتيم تا پياز بكاريم!

روزنامه «کیهان» نوشت:

يك عضو جدا شده گروهك تروريستي منافقين به هجو مواضع منافقانه اين سازمان پرداخت.

اين عضو جدا شده در مطلبي طنز با امضاي «زبل» در پايگاه اينترنتي اينترلينك نوشته است: من هميشه براي دفاع از سازمان به خط و خطوط رسمي سازمان نگاه كردم و كاري هم ندارم الان روز است يا شب يا ماست سياه است يا سفيد.

كار من دفاع از سازمان است. ما هر كار كه كرديم، اين طرف عراقي سر عقل نيامد كه ما را از اشرف بيرون نكند، زير لودرش رفتيم، خودزني كرديم، گفتيم سرنگون مي شود و به مخالفانش پول داديم، تهديد كرديم، ترانه ساختيم و رقصيديم، اما نشد كه نشد كوتاه نيامد، حالا هم دو سره گير كرده ايم، از يك سر مي خواهيم بياييم بيرون از يك سر مي خواهيم بمانيم، منظورم ليست تروريستي و اشرف است كه از اولي مي خواهيم بياييم بيرون و در دومي مي خواهيم بمانيم.

نويسنده مي افزايد: خب چاره اين است كه نشان بدهيم ما اصلا اهل خشونت نبوديم و نيستيم و اگر هم در اشراف مي خواهيم بمانيم براي كارهاي خشن و اين چيزها نيست. مثل اينكه دولت مالكي فكر كرده ما كه با صدام همدست بوديم مثل صدام هم بيرحم بوديم و آدمكش؟ ما كجا به كردها حمله كرديم؟ كجا به شيعيان حمله كرديم؟ كجا براي استخبارات صدام جاسوسي كرديم؟ كجا به خاك ميهن خود حمله كرديم؟ ما اگر از صدام تانك گرفتيم از تانكها براي شخم زدن زمين و پياز كاشتن استفاده مي كرديم اسناد و مداركش هم هست و هنوز پيازهايي از آن زمان در انبار داريم.

ما اگر توپ گرفتيم براي اين بود كه كبوتر و گنجشك توي دهانه توپ لانه بگذارند و توي گرماي عراق سايه داشته باشند. ما اصلا كرد نكشتيم اگر خواهر مريم هم چيزي گفته و كسي زير شني تانك و نفربر رفته معلوم نيست كه كرد بوده باشد، همه موقع درد يكجور داد مي زنند از كجا مي شود تشخيص داد؟

ما اين سالها توي اشرف كشاورزي كرديم و به گلدانها آب داديم و گيتار زديم و ترانه خوانديم، اگر هم كسي را براي بمب گذاري به ايران فرستاديم همه دستگير شدند و بر عليه خودمان شهادت دادند اصلا ما براي همين فرستاده بوديم كه بروند به سازمان انتقاد كنند، كلا سازمان ما از انتقاد استقبال مي كند.

وي همچنين نوشته است: ما از مبارزه مسلحانه و ارتش و اينها پشيمان گشته ايم، مرحمت فرموده ما را مس كنيد يعني همان پناهنده، آن هم در همين عراق.