اینجا در ایران اوضاع متفاوت است. صدا و سیما دولتی است پس به تیمهای دولتی پول نمیدهد چرا که میگوید آنها از یک منبع دولتی پول میگیرند و این یک منبع نباید بشود دو منبع! پخش بازیها را حق خود میداند پس حق پخشی به باشگاهها نمیدهد. یا اگر هم بدهد مبلغش خیلی ناچیز است. صدا و سیما از مشترکان خود پولی نمیگیرد و مدعی است درآمد حاصل از تبلیغات هم به حساب خزانه میرود.
در کشورهای صاحب نام جهان وقتی بازیکنی تازه به خدمت باشگاه درمیآید از محل تبلیغات و فروش لباس کلی پول به جیب باشگاه میرود. مثل همین خامس رودریگز که پیراهنش کلی فروخت. در ایران اما کپی رایت وجود ندارد و لباس تیمها و ستارهها در منیریه به وفور یافت میشود بدون اینکه باشگاه سهمی ببرد.
اکثر تیمهای معتبر جهان ورزشگاه اختصاصی دارند پس درآمد بلیت فروشی به خودشان میرسد، اینجا ولی این گونه نیست. همه اینها را نوشتیم تا به این نتیجه برسیم که مهمترین منابع درآمد باشگاهها در جهان در ایران وجود ندارد پس نمیتوان ادعا کرد که در کشور ما باشگاهها باید خصوصی شوند. تا زمانی که بستر فراهم نشود خصوصی سازی محکوم به شکست است، تردید نکنید.
2-خصوصیسازی در باشگاههای ایران طی چند سال اخیر به چه صورت بوده؟ یک سرمایه دار میآید و بنا به دلایل مختلف که مهمترین آنها کسب شهرت است یک باشگاه را میخرد. استقلال اهواز توسط شفیعزادهها، استیلآذین توسط هدایتی، داماش توسط قویدل و راهآهن توسط زنجانی. فوتبال ایران درآمدزا نیست پس مدیرانی که میبینند مدام باید خرج کنند بعد از مدتی پشیمان میشوند و دست از تیمداری میکشند. آنهایی هم که ادامه میدهند پس از مدتی دچار مشکل میشوند. تیمهایی که نام بردیم اکنون چه سرنوشتی پیدا کردهاند؟ آنچه در فوتبال ایران رخ میدهد خصوصیسازی نیست «شخصی سازی»است و نتیجهای هم دربر ندارد. فرض کنید پرسپولیس توسط بابک زنجانی خریداری میشد. چه اتفاقی میافتاد؟ آیا سرنوشتی که اکنون راهآهن به آن دچار شده سراغ پرسپولیس نمیآمد؟
اگر منابع درآمدزایی «پایدار» نباشد نتیجه میشود این. افرادی که در چرخه معیوب اقتصادی صاحب ثروت شدهاند تیمداری میکنند و بعد که گرفتار میشوند، تیمها به بنبست میخورند. در بایرن، رئیس باشگاه به خاطر فرار مالیاتی زندانی میشود اما گزندی به باشگاه نمیرسد. اینجا، زنجانی زندانی میشود راهآهن در معرض سقوط قرار میگیرد. ساختار فوتبال ناقص است و با کمک مجلس باید اصلاح شود که البته امید چندانی به آن نیست.
3-پس اکنون چه باید کرد؟ بله، بهترین راه این است که باشگاهها خصوصی شوند و از طریق منابعی پایدار که در همه جای دنیا امتحان خود را پس داده، به درآمدزایی برسند اما وقتی در ایران زمینهاش مهیا نیست چه باید کرد؟
بهترین راه حل سپردن باشگاهها به نهادهای متمول دولتی و عمومی است. تعارف نداریم، وزارت ورزش وزارتخانهای متمول نیست و سر حقوق کارمندان خودش هم مانده. همین حالا نزدیک به 6 هزار میلیارد تومان بدهی به پیمانکاران دارد و خیلی هنر کند خودش را سامان میدهد! سپاهان، ذوبآهن، تراکتورسازی، پیکان، سایپا و … وضعشان خوب است ولی استقلال و پرسپولیس که این همه طرفدار دارند هر سال هم مینالند باید واگذار شوند. حالا که زمینه خصوصی سازی مهیا نیست، راه درست سپردن آنها به وزارتخانههای متمول مثل نفت، صنعت و تجارت و یا نهادی عمومی مثل شهرداری است. به یاد داشته باشیم که هزینه سالانه استقلال و پرسپولیس هر کدام 20 میلیارد است که برای شهرداری تهران پول صدور یک جواز ساخت و ساز در بالای شهر است!