به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، مهمترین وقایع تاریخی 27 تیر 1393 خورشیدی برابر با 20 رمضان 1435 هجری و 18 جولای 2014 میلادی به شرح زیر است.
*مرگ "محمد ولی خان سپهدار تنکابنی" از سیاستمداران مشهور دوران مشروطه (1305 ش)
محمدولی خان خلعتبری معروف به سپهدار تنکابنی در حدود سال 1225 شمسی (1364 قمری) در یکی از روستاهای اطراف تنکابن به دنیا آمد و پس از فراگیری دروس ابتدایی، وارد کارهای نظامی گردید. وی مراحل ترقی را به سرعت پیمود و در زمان مظفرالدین شاه، با تقدیم پیشکشی قابل ملاحظهای، وزیر گمرک شد.
محمد ولی خان در طی سالیان متمادی پستهای متعددی از قبیل حکمرانی گیلان، اردبیل و مشکین شهر را به عهده گرفت و از طرف مظفرالدین شاه، لقب سپهدار اعظم را دریافت کرد.
وی همچنین مدتی حاکم تهران بود و بر آزادیخواهان خشونت زیادی روا داشت. سپهدار هنگام مشروطه از رجال مستبد و خودکامه به شمار میرفت و با آزادی و مشروطیت دشمنی داشت به طوری که با شنیدن نام مشروطه، حالش دگرگون میشد.
وی که برای سرکوبی شورش آذربایجان راهی این خطه شده بود، وقتی که نتواسنت کاری از پیش ببرد، راهی گیلان گردید و انجمن عدالت را تشکیل داد. سپهدار در حالی که در ابتدا از طرفداران محمدعلی شاه بود، پس از چندی قصد فتح تهران نمود و پس از فتح پایتخت و خلع پادشاه، شخص اول ایران شد. وی پس از مدتی صدر اعظم احمد شاه گردید و همزمان وزارت جنگ و داخله را بر عهده داشت. سپهدار پس از سه بار نخستوزیری و در حالی که لقب سپهسالار اعظم را هم یدک میکشید، مدتی والی آذربایجان بود تا اینکه در کودتای اسفند 1299 شمسی در زمره توقیف شدگان قرار گرفت و مدتی را در زندان گذراند. وی در سالهای آخر عمر به عنوان یک رَجُل برجسته در مراسمها حضور مییافت تا اینکه بابت مالیات املاک وسیع خود، مبالغ هنگفتی بدهکار شد. سپهدار که هرگز سختی ندیده و عمری زیر بار این حرفها نرفته و کسی از او مطالبه مالیات نکرده بود، چون عرصه را بر خود تنگ دید در 27 تیر 1305 شمسی در هشتاد سالگی با اسلحه کمریاش خودکشی کرد و در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد. وی مردی بسیار متهوّر، تندخو، فاقد نظم و ترتیب، متعدی، مستبد، خودرای، جاه طلب، لجوج و کینهتوز و حریص در جمع آوری اموال به خصوص املاک، بوده است. سپهسالار، بزرگترین ملاک زمان خود بود و بیش از هزار نفر نوکر و سوار و خدمه داشت که همه از او تامین میشدند.
* استعفای دکتر "علی امینی" از نخستوزیری رژیم پهلوی (1341 ش)
آمریکا که میخواست با به اجرا گذاشتن برخی اصلاحات به اصطلاح مردمی، رفاه ملت ایران را به ظاهر تأمین کند، به دنبال مهره سرسپردهای بود که اهداف آنها را در ایران به اجرا درآورد. علی امینی گزینه مناسبی بود که توسط آمریکا به شاه تحمیل شد. امینی در طول صدارت 14 ماههاش، حلقه به گوشی خود را به آمریکا ثابت کرده و میخواست نقشههای ارباب خود را در ایران به اجرا درآورد. شاه که یکهتازی امینی را در کشور بر نمیتافت در سفرِ غیرمتعارفِ 45 روزهای که به آمریکا داشت، موافقت اربابان برای برکناری امینی و اجرای برنامههای آمریکا توسط خودش را خواستار شد. به این ترتیب امینی در 27 تیرماه 1341 از نخست وزیری کنار رفت و از این پس طرح لوایح ششگانه که آغازی برای انقلاب سفید شاه بود، مطرح گردید. پس از برکناری علی امینی، با موافقت آمریکا، مهره مطیع و سرسپرده دیگری به نام اسداللَّه علم به نخست وزیری رسید.
*پذیرش رسمی قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی جمهوری اسلامی ایران (1367 ش)
یکی از دلایل واهی رژیم بعث عراق برای تجاوز به حریم نظام جمهوری اسلامی ایران، اختلاف بر سر مرزهایی است که در قرارداد 1975 الجزایر تعیین شده بود. پس از نزدیک به هشت سال جنگ نابرابر که تمام موجودیت رژیم عراق در خطر قرار گرفت، آمریکا و دیگر متحدان و یاوران رژیم بعث عملاً وارد جنگ گردیدند و حضرت امام خمینی(ره)، با در نظر گرفتن مصالح عالی نظام اسلامی و با درک توطئه گسترده آمریکا و غرب برای سرکوب انقلاب اسلامی و مردم مسلمان و انقلابی ایران، پس از مشورت با فرماندهان عالی نظامی و مسؤولان مملکتی، قطعنامه 598 شورای امنیت را پذیرفتند. شورای امنیت در این قطعنامه دو کشور ایران و عراق را به برقراری آتشبس و صلح دعوت کرده بود. جمهوری اسلامی ایران به دلیل ویژگیهای مثبت برخی از مفاد این قطعنامه، به ویژه، بندهای مربوط به معرفی متجاوز و پرداخت غرامت جنگی، موافقت خود را با پذیرش آن اعلام کرد. اما با وجود پذیرش قطعنامه 598 توسط جمهوری اسلامی ایران، رژیم عراق که خود نیز آن قطعنامه را پذیرفته بود، تا زمان برقراری آتشبس رسمی در مرداد ماه سال 1367 شمسی (اوت 1988 میلادی) به تهاجمات خود علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه داد و خوی تجاوزگری خود را بار دیگر آشکار ساخت. پس از پذیرش قطعنامه 598 از طرف ایران، آتشبس میان طرفین از تاریخ 29 مرداد 1367 برقرار شد. شورای امنیت در تاریخ 18 مرداد 67، قطعنامه 619 را تصویب کرد که به موجب آن گروه ناظران نظامی ایران و عراق و سازمان ملل که از حدود چهارصد نفر از 25 ملیت مختلف تشکیل شده بود، در دو کشور مستقر شدند.
رویدادهای مهم این روز در تقویم قمری (20 رمضان):
* دومین شب قدر
* فتح مکه معظمه توسط سپاهیان اسلام به فرماندهی پیامبر اسلام بنا به روایتی (8 ق)
به دنبال نقض پیمان صلح حدیبیه توسط کفار قریش - که در سال ششم هجری میان پیامبر و قبیلهی قریش امضاء شده بود - سپاه ده هزار نفری اسلام به فرماندهی حضرت محمد(ص) شهر مکه را فتح کرد. پیامبر اسلام(ص) پس از فتح مکه، اهالی آن را امان دادند، در حالی که آنها در مقابل گسترش اسلام مقاومت کرده و پیامبر اکرم و بسیاری از مسلمانان را آزار و شکنجه داده بودند. این رفتار محبتآمیز پیامبر، باعث شد تا قبیلهی قریش به اسلام ایمان آورد. بدین ترتیب، مکه بدون هیچ گونه درگیری و خونریزی فتح شد. سپس حضرت محمد(ص) گروهی را به اطراف مکه فرستاد تا بتخانهها را ویران کنندو خود نیز به همراه امام علی(ع) بتهای داخلِ خانهی کعبه را درهم شکستند. فتح مکه را در دوم ماه رمضان سال هشتم هجری نیز گفتهاند.
*رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی (18 جولای):
*آغاز جنگهای بیست و پنج ساله انگلستان و دانمارک (871 م)
پس از آنکه تعدادی از مردم و مهاجمان دانمارکی به انگلستان حمله برده و برخی از نواحی آن را به عنوان سکونتگاه خود برگزیدند، در هجدهم ژوئیه 871 میلادی جنگهای بیست و پنج ساله انگلستان و دانمارک آغاز شد. قهرمان اصلی این جنگ، آلفرد کبیر پادشاه جوان انگلیس بود که در 27 فوریه همان سال به سلطنت دست یافته بود. او توانست با مقاومت در برابر مهاجمان، آنان را شکست دهد و وادار به اطاعت نماید. همچنین اقدامات آلفرد به صلح و ثبات انگلستان کمک زیادی نمود. حملات انگلیس و دانمارک طی سالیان بعد ادامه داشت که گاهی انگلیسیها و گاهی دانمارکیها موفق بودند تا اینکه در نهم ژانویه 896میلادی، انگلستان توانست برای همیشه، بر دانمارکیها غلبه کند و آنان را شکست دهد.
* تولد "رابرت هوک" دانشمند انگلیسی و پایهگذار علم هواشناسی (1635 م)
رابرت هوک در خانوادهای روحانی در دهکده فرش واتر در ساحل جنوبی انگلستان و در سال 1635 چشم به جهان گشودو کودکی ضعیف و نحیف بود که دچار سوء تغذیه نیز بود و شب هنگام دچار کابوسهای وحشتناکی میشد. علاوه بر این گرفتار سردرد مزمن و زشتی قیافه بود. چون پدرش درگذشت راه لندن را در پیش گرفت و در آغاز نزد نقاشی به شاگردی پرداخت اما بوی رنگها بر سردردش می افزود لذا آنجا را ترک کرد و وارد مدرسه وست مینستر گشت در آنجا نشان داد که بچه خارق العاده ای است و در سال 1653 در سن 18 سالگی وارد دانشگاه آکسفورد شد در آن هنگام به حکاکی روی چوب و خواندن آواز اشتغال میورزید از این راه پولی به دست میآورد چندی نگذشت که استعداد او در مکانیک برای جامعه علمی آن جا که تامس ویلیس و رابرت بویل از جمله اعضای آن بودند آشکار شد. هوک مدتی دستیار هر یک از آن دو نفر بود هنگامی که قانون بویل طرح ریزی میشد هوک دستیار وی بود مشارکت هوک در آن قانون روشن نیست. پس از بازگشت سلطنت چارلز دوم محفل علمی غیررسمی آکسفورد هسته انجمن سلطنتی جدید را تشکیل داد و در سال 1662 هوک متصدی آزمایشهای آن گردید طی پانزده سال بعد سیل مداومی از عقاید و آزمایشهای درخشان را جاری ساخت در سال 1662 در کالج گرشم مستقر شد و تا آخر عمر در مشاغل مختلف در آنجا گذرانید هوک در سال 1665 Micrographia (میکروگرافیا) را که یکی از شاهکارهای علمی قرن هفدهم بود منتشر کرد آن اثر علاوه بر بسیاری نکات دیگر شامل نخستین توصیفها و نقشههای واحدهایی بود که یاخته (سلول) نامیده میشدند اصطلاحی که او به کار برده بود وی در پیدایش نگرشی انقلابی نیز سهیم بود که شیوه برخورد با حرکت دورانی به طور اعم و پویایی شناسی کیهانی را به طور اخص را از نو تدوین و تنظیم کرد هوک در مکاتبه مشهوری با آیزاک نیوتن این عقیده را بیان کرد که نیروی ثقل متناسب با مجذور فاصله کاهش می یابد.
نظریهای که نیوتن را به راه درک رابطه عکس مجذور کشانید و وی را در مسیر کشف جاذبه عمومی قرارداد وی در کتاب Lectiones culterianae)1679) که مجموعهای از شش اثر کوتاه بود قانون هوک را شرح داد که عبارت بود از قانون کشسانی با این بیان که تنش (stress) با کرنش (strain) متناسب است هوک زمین شناس ارزندهای بود که نظریه هایش درباهر منشاء سنگوارهها طلیعه ای از نظریات قرن نوزدهم در این مورد بود وی را نخستین طرفدار نظریه سانحه گرایی به شمار آوردهاند و نیز متخصص ورزیده معماری بود پس از آتش سوزی بزرگ شهر لندن نقشه شهر را طرح کرد که بعدا از روی آن شهر نیویورک را بنا کردند او در این کار مأمور شد که به عنوان زمین سنج با کریسوتوفر رن در تنظیم نقشه بازسازی لندن همکاری کند. او به کارهای شگرف دیگری نیز دست زد و شاید مهمترین خدمت هوک به علم در رشته ساخت و کاربرد ابزارها باشد او به هر ابزار مهمی که در قرن هفدهم ساخته شده بود چیزی افزود تلمبه بادی را در شکل ماندگارش اختراع کرد ساعت سازی و میکروسکپ سازی را جلو برد تار چلیپایی را برای تلسکوپ دریچه دیافراگم و نیز پیچ نتظیمی را که از روی ان وضع مستقر را میشد مستقیماً قرائت کرد اختراع نمود. همچنین پاندول ساعت دستگاه سنجش انکسار نور در مایعات، بارومتر (هواسنج و غلظت سنج الکلی) و رطوبت سنج را نیز اختراع کرد بنیانگذار هواشناسی علمی نامیده شاه است هواسنجی که او اختراع کرد دارای سوزن متحرکی بود که فشار هوا را از روی آن ثبت میکرد. دمای انجماد آب را نقطه صفر بر روی دماسنج پیشنهاد نمود و دستگاهی برای تنظیم دماسنجها طرحریزی کرد ساعت هواسنجی او فشار هوا، میزان بارندگی، رطوبت و سرعت باد را در روی طبلکی چرخان ثبت میکرد. تفاوت فلزات و نمکها را نشان داد کتابی در باب خاصیت موئین بویژه صعود مایعات در لولهها نوشت این دانشمند دریافت که حرکت اجسام ریز و کوچک در روی سطح مایعات و بالا رفتن نفت از فتیله و حرکت شیره خام و پرورده گیاهان بر اثر خاصیت لوله های موئین میباشد رابرت هوک در سال 1702 در سن شصت و هفت سالگی در لندن در گذشت دو سال پس از مرگ این دانشمند مجموعه رسالاتش انتشار یافت.
* زادروز «نلسون ماندلا» مرد محبوب ملتها (1918 م)
هجدهم جولای (امروز) زادروز نلسون ماندلا، مرد محبوب همه ملتها است که در سال 1918 در روستای کوچک Mvezo در منطقه Transkei آفریقای جنوبی به دنیا آمد و به خاطر هدف و معتقداتش 27 سال از عمر خودرا در زندان بسر بُرد. جهانیان هرگز این اظهارات او، در جلسه بیستم اپریل سال 1964 دادگاهی که محکومش کرد از یاد نمیبرند که گفت: من بر ضد تبعیض هستم و خواهان وجود جوامع آزاد و دمکراتیک که مردم در این جوامع با داشتن رفاه و امنیت و برخورداری از شادی، آزادیها و فرصتهای مساوی؛ هماهنگ و صمیمانه با یکدیگر زندگی کنند و برای تحقق این وضعیت، تا پایان عمر مبارزه خواهم کرد و آمادهام جانم را در این راه فدا کنم. ماندلا از نوجوانی دارای افکار سوسیالیستی بوده است، ولی هرگز ـ حتی در زمانی که رئیس جمهور بود در صدد تحمیل این ایدئولوژی برنیامده است.
پدر ماندلا دستیار رئیس قبیله بود ولی چون از مهاجران اروپایی که با زور اراضی و منابع سیاهپوستان را تصاحب کرده و برایشان حقی قائل نبودند انتقاد میکرد او را به گوشه رانده بودند بگونهای که مجبور شده بود با زن و فرزندان به یک روستای کوچکتر ـ روستای Qunuـ نقل مکان کند. در آن زمان ماندلا کودکی بیش نبود ولی همین ظلم بذر انقلاب کردن را در وجود او کِشت کرد. بعدا رئیس قبیله که از به گوشه رانده شدن پدر ماندلا به دست اروپاییان مهاجر و به خاطر این ظلم آزرده شده بود ماندلای خردسال را به فرزندی پذیرفت. نام ماندلا، Rolihlahla به مفهوم کسی که به درخت آسیب میرساند بود که معلم او در مدرسه میسیون اروپاییان آن را به «ویلسون» تغییر داد. در همین مدرسه، ماندلا زبان انگلیسی یادگرفت و به تحصیلات خود ادامه داد. طبق یک رسم قبیلهای، پس از پشت سر گذاردن سنین نوجوانی میخواستند که به او زن بدهند که قبیله را ترک کرد و به شهر یوهانسبورگ رفت و در اینجا ضمن کار در ساعات روز، به تحصیلات دانشگاهی در رشته حقوق ادامه داد.
ظلم سفیدپوستان مهاجر به اکثریت بومی و بی حق کردن آنان و تبعیض، اورا به سوی ایجاد کنگره ملی آفریقاییان روانه ساخت و در سال 1942 با همفکرانش این کنگره را بوجود آوردند که مورد استقبال بومیان قرارگرفت. ماندلا از آغاز کار ایجاد کنگره تا سالها، بمانند گاندی، نظر به مبارزه مسالمتآمیز ازجمله نافرمانی مدنی، کمکاری برای اقلیت سفیدپوست (در حقیقت اربابان املاک و منابع) و کارشکنی داشت که چون به نتیجه نرسید به اندیشه مبارزه مسلحانه افتاد که با 150 تن دیگر در 1956 و نیز اوایل دهه 1960 دستگیر، نخست به زندان کوتاه مدت و در سال 1963 به زندان دائم با اعمال شاقه محکوم شد که 27 سال طول کشید و این سالها را عمدتا در جزیره Robben گذرانید. دولت اقلیت سفید پوستان (عمدتا مهاجران هلندی) به تدریج مورد انتقاد جهانی قرارگرفت و تحریم شد و چون اعتنا نکرد بر دامنه این تحریم افزوده شد تا اینکه «کلرکKlerk» رئیس جمهور دولت اقلیت تصمیم به حل مسئله گرفت، در فوریه 1990 ماندلا را آزاد و موافقت کرد که انتخابات آزاد سرنوشت حکومت را روشن سازد که ماندلا در انتخابات پیروز و از سال 1994 تا 1999 رئیس جمهور فدراسیون آفریقای جنوبی بود. وی پس از بازنشسته کردن خود، از سال 2004 به روستای Qunu بازگشته و پس از ازسرگذرانیدن بیماری سرطان پروستات از سال 2010 فعالیتهای خودرا به حد اقل کاهش داده ولی دست از مطالعه و گاهی اظهار نظر برنداشته است. وی در سال 2007 سران و بزرگان برخی از کشورها را به تشکیل نشست با خضور خود و بحث درباره مسائل روز بشر دعوت کرد.
ماندلا پس از آزاد شدن از زندان 27 ساله، به تبعیض نژادی در وطن خود پایان داد. وی در طول ریاست بر کشور از هیچکس انتقام نگرفت و کسی به خاطر گذشتهاش مجازات نشد ـ تنها به عذرخواهی متهمان به تبعیض و ارتکاب جرم به این مناسبت، اکتفا گردید. این ابتکار با عنوان «اعتراف کن، پوزش بخواه و بخشوده شو» وارد تاریخ شده است. ماندلا تنها یک دوره حاضر به ریاست کردن بر کشورش شد. ماندلا پس از نقل مکان به روستایQunu نیز همانند یک رئیس کشور مورد احترام جهانیان بوده است. تا سال 2010 که فعالیتهای خودرا به حداقل رسانید ملل مختلف برای حل مسائلشان از او دعوت میکردند که داور شود. تا آن سال مردم از گوشه و کنار جهان برایش نامه میفرستادند و درد دل میکردند و او این نامهها را با یادداشت خود برای دولتهای مربوط ارسال میداشت. در هشتاد و پنجمین زادروز او شخصیتهای بزرگی از سراسر جهان از جمله کلینتون رئیس جمهوری پیشین آمریکا شرکت کرده بودند و از آنجا که ماندلا دارای مقام نیست، هزینه سفر به جمهوری آفریقای جنوبی را از جیب خود پرداخت کرده بودند و به همین گونه در سال 2012 در مراسم 94 ساله شدن او.
*تصویب قانون استقلال هند در پارلمان انگلستان (1947 م)
نهضت استقلالطلبی در شبه قاره هند که در سالهای دهه 1930 اوج گرفت و طی سالهای جنگ دوم جهانی قدرت بیشتری یافت، انگلیسیها را وادار کرد که بلافاصله پس از پایان جنگ، آمادگی خود را جهت اعطای استقلال به این کشور اعلام نمایند. ولی درعین حال با ایجاد اختلاف بین رهبران هندو و مسلمان از تحقق یافتن این امر جلوگیری میکردند. این اختلافات سرانجام با توافق درباره تقسیم هندوستان به دو کشور هند و پاکستان حل شد و قانون استقلال هند که منجر به تشکیل دو حکومت جداگانه در هندوستان شد در روز هجدهم ژوئیه 1947میلادی از تصویب پارلمان انگلستان گذشت. به موجب این قانون، دو حکومت جدید که دومینیون یا قلمرو حکومتی خوانده میشدند در عین خودمختاری، همچنان تحت سرپرستی انگلستان باقی میماندند و کمیسرعالی انگلیس به نمایندگی پادشاه انگلستان بر امور این کشورها نظارت میکرد. قانون استقلال هند، همچنین مهاراجهها و شاهزادگان بیشمار هندی را نیز که هر یک دارای یک قلمرو حکومتی یا امیرنشین بودند در انتخاب خودمختاری یا پیوستن به یکی از دو کشور هند و پاکستان مخیّر مینمود. قانون استقلال هند در عمل، مشکلات زیادی به وجود آورد زیرا مسلمانان هندوستان در سراسر شبه قاره هند پراکنده بودند و بین اقلیت هندو و اکثریت مسلمان در قلمرو حکومت پاکستان برخوردهای خونین روی داد و یک جوّ خصومت و اختلاف بین دو کشور به وجود آورد. در نهایت، در 15 اوت 1947، تقسیم شبه قاره هند به دو کشور هند و پاکستان اعلام شد و دوران استعمار دویست ساله انگلستان بر شبه قاره هند، پایان پذیرفت.
* قتل "زهیر محسن" مبارز فلسطینی توسط عوامل مشترک مصر و اسرائیل (1979 م)
زُهَیر محسن مبارز فلسطینی در سال 1936 میلادی در کرانه باختری رود اردن به دنیا آمد. وی از 17 سالگی عضو حزب بعث سوریه شد و به مبارزه علیه اشغالگران صهیونیستی پرداخت. هنگامی که مقر سازمان آزادیبخش فلسطین در اردن قرار داشت، وی به دلیل فعالیتهای ضدصهیونیستی چندین بار زندانی شد و دولت اردن سرانجام زهیر محسن را در سال 1957میلادی به دلیل نقشههایى که برای مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل از داخل خاک اردن تدارک میدید اخراج کرد. وی از آن پس به مدت 10 سال در سوریه به سر برد و در سال 1967 به دنبال جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، جنبش چریکی الصّاعِقه را با حمایت مالی سوریه به وجود آورد. او این جنبش را تحت پوشش سازمان آزادی بخش فلسطین قرار داد و خود رهبری آن را به دست گرفت. زهیر محسن در سال 1973میلادی افراد تحت فرمان خود را در پوشش ارتش سوریه به جنگ علیه رژیم اسرائیل فرستاد. او یکی از مخالفان سرسخت پیمان کمپ دیوید بود و در چندین نطقِ خود، آشکارا، انور سادات، حاکم مصر را به مرگ توسط نیروهای الصاعقه تهدید کرد. زهیر محسن سرانجام در شانزدهم ژوئیه 1979 در خانه خود در شهرِ کان در جنوب فرانسه توسط عوامل مشترک مصر و اسرائیل ترور شد و دو روز بعد در چهل و سه سالگی درگذشت. مقامات فلسطینی، پس از این قتل، طرفداران پیمان کمپ دیوید را بانی ترور زهیر محسن معرفی کردند.