کد خبر: ۲۳۴۳۸
زمان انتشار: ۱۶:۳۶     ۲۵ مهر ۱۳۹۰

رجانیوز- مهدي جهانتيغي: اهداف آشکار سناریوي جدید امريكایی ها از جمله مهار وال استریت، ایجاد اجماع بین اللملی و منطقه ای علیه ایران، زمینه سازی برای تصویب تحریم های با اقدامات خاص، مهار نفوذ روافزون ایران و خدشه به چهره الگو شده جمهوری اسلامی، منحرف کردن افکار عمومی از جنایات آل سعود در بحرین و توجیه برخورد با شیعیان عربستان و ... خیلی زود آشكار شده است.

این سناریو که از مرحله خبر سازی و تحت تاثیر و آدرس غلط دادن به افکار عمومی وارد مرحله دوم ـ ورود دیپلمات ها و رایزنی های گسترده وزارت امور خارجه امريكا با متحدین بین اللملی و منطقه ای برای رسیدن به اهداف مذکور –شده است، دارای ابعاد پنهان امنیتی و اقتصادی راهبردي است.

سناریوي جدید امريكا طراحی تیم امنیتی کاخ سفید بوده است که در این میان ایجاد فرصت های سودآور سیاسی و اقتصادی نیز برای ایالات متحده در این طراحی به خوبی دیده شده است.

بزرگ‌ترین چالش پیش روی امريكا که خود مسئولین امريكایی نیز نمی توانند آن را انکار کنند، سیر صعودی فروپاشی اقتصاد و نظام سرمایه داری و آینده مبهم امنیتی امريكا در خاورمیانه است.

بنابراین در میان هیاهوي دیپلماتیک و رسانه ای امريكا که ادعاهای ریز و درشت از جمله گزینه نظامی تا تحریم های شدید و اقدامات خاص مطرح می شود، نباید از اهداف امنیتی و اقتصادی این سناریو غفلت کرد. همچنانکه امريكایی ها در پشت پرده این هیا هوها سعی در پنهان کردن آن دارند.

ورد به فاز امنیتی و اطلاعاتی امريكایی در فاصله ای نه چندان طولانی از آغاز قیام های منطقه شکل گرفت و این موضوع پس از شکست دیپلمات های امريكایی در طراحی سیاسی‌شان برای تغییر نرم قدرت در تونس، مصر، یمن و حتی لیبی و پایان یافتن کارت های بازی تیم سیاست خارجه اوباما و شکست از ایران در رقابت سیاسی، آغاز به‌کار کرد. مرکز طراحی و هدایت اصلی این جریان توسط سازمان اطلاعاتی و جاسوسی امريكا و تفکر امنیتی صورت گرفته است.

نقطه عطف فاز ورود جدی امنیتی امريكا پس از برگزاري دو همايش موفق بين المللي "بيداري اسلامي" و "حمايت از انتفاضه ملت فلسطين" در تهران و استقبال گسترده انقلابيون منطقه و ترور برهان الدین ربانی شکل گرفت و پس از آن با ترور فرزند مفتی اعظم سوریه ادامه پیدا کرد.

در این میان تیم امنیتی اوباما ابتدا از متغیر امنیتی کردن فضا در داخل امريكا دو عمده و چند هدف گذاری کلان در خارج از امريكا برای حفظ منافع ملی این کشور را دنبال می کند.

ابتدا مهار جنبش وال استریت اولویت دارد، زیرا امريكایی ها نگران تسری جنبش هستند. دولت امريكا می داند برای مهار قطعي جنبش وال استریت، مردم امريكا بايد بهبودی وضعیت اقتصادی خود را از نزدیک و عینی لمس کنند، ینابراین محاسبه کرده اند که سریع‌ترین و کم‌زمان‌ترین روش برای ترمیم چهره اقتصادی‌شان طراحی یک سناریو امنیتی با هدف ایجاد فرصت های سودآور کلان و فوری به عنوان مسکن قوی است.

هدف دوم و کارکرد بعدی، امنیتی کردن فضا در داخل امريكا برای انتخابات پیش‌روي ریاست جمهوری این کشور است. در این مرحله امنیتی کردن فضا در آستانه انتخابات به‌منظور ایجاد فضای مثبت در افکار عمومی برای ادامه ریاست جمهوری اوباما خواهد بود؛ مانند حادثه 11 سپتامبر که بوش برای ادامه دار کردن ریاست جمهوری خود از آن استفاده کرد.

در خارج از امريكا، دیپلمات های امريكایی قرار است از این پروژه امنیتی برای حل چند معضل خاص که ایالات متحده را در سال‎های اخیر دچار مشکلات حاد سیاسی و انفعال گسترده کرده، استفاده کنند و از قبال آن، منفعت‌های اقتصادی را نیز کسب کنند.

اولین پرده از این ماجرا با تروریست جلوه دادن ایران در افکار عمومی برای ایجاد زمینه پذیرش ملت ها برای غیر صلح آمیز نشان دادن فعالیت های هسته ای ایران خواهد بود. آنچنان‌که شواهد این ماجرا آشکار شده و از هم اکنون دیپلمات های غربی صحبت از این می کنند که گزارش آینده آژانس بین اللملی اتمی درباره ابعاد فعاليت جدید ایران برای دستیابی به سلاح اتمی است.

ضمن آنکه پیش از این، روسیه و چین بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران تاکید کرده اند و این موضوع ابزاری خواهد شد که امريكایی ها بتوانند روسیه و چین را بیشتر از گذشته با خود در پرونده هسته ای ایران همراه کنند و در نهایت پرونده ایران به عنوان یک چالش امنیتی درجه یک در شورای عالی امنیت سازمان بین الملل همچنان باقی بماند و حتی ابعاد جدیدتری را به خود بگیرد.

هدف امنیتی دیگر امريكایی‌ها با متصل كردن ناشیانه سپاه پاسداران انقلاب به باند قاچاق مواد مخدر در مکزیک با این تصور صورت گرفته که ایران یک شبکه قوی اطلاعاتی در امريكای لاتین و به‌ويژه در ونزوئلا و کوبا دارد و از این طریق می توانند برای تحت تاثیر قرار دادن مسائل امنیتی در امريكای لاتین که امروز محل نفوذ قدرت نرم ایران در مقابل امريكا است، موثر باشند.

هم‌زمان در این مرحله، تشدید فاز امنیتی میان ایران و عربستان و ضلع سوم يعنی رژيم صهيونيستي در خاورمیانه شکل خواهد گرفت. قرار است تیم امنیتی اوباما در این مرحله تلاش کند از این فضا سه دستاورد عمده را کسب کند.

اول؛ قرار دادن فضای ذهنی اعراب در یک مشاوره هدفمند امنیتی و ایجاد وضعیت تهاجمی در آن‌ها براي متقاعد شدن به‌منظور خریدهای کلان اسلحه و تجهیزات نظامی و ترزیق کردن این پول های کلان به اقتصاد امريكاد. تنها یکی از این قراردادها، قراردادی به ارزش 60 میلیارد دلار است که از چند ماه پیش به حال تعلیق درآمد.

دوم؛ اين سناريوسازي موجب خواهد شد که روند همکاری اطلاعاتی و امنیتی امريكایی ها با برخی کشورهای عربی وارد فاز جدید و گسترده تری شود که این موضوع برای امريكا که دسترسی مستقیم به ایران ندارد یک برد استراتژیک امنیتی محسوب می شود.

سوم؛ این طراحی امنیتی، تحت تاثیر قرار دادن بازار انرژی در خاورمیانه را نيز دنبال مي‌كند. نقش اصلی در این بازی اقتصادی برعهده عربستان سعودی خواهد بود. این فاز قرار است که هزینه خرید نفت از ایران را برای کشورهای وارد کننده نفت از این کشور را بالا برده و تا حد ممکن عربستان جایگزین ایران شود. این موضوع با بیشترین فشار علیه کشور چین صورت خواهد گرفت و پشت پرده اظهارنظر كلينتون درباره وضعیت اقتصادی امريكا بيشتر روشن مي‌شود که گفته است محور سیاست خارجي امريكا باید اقتصاد باشد.

دستاورد بعدی که امريكایی ها در پی آن هستند ایجاد فرصت برای گروه های تروریستی وابسته فکری به کشور عربستان در منطقه است. شاهد اصلی این ماجرا دو نشانه آشکار دارد. اول آنکه گروهک ریگی در آغاز بیداری اسلامی با صدور بیانیه ای رسمی ایران را تهدید کرد كه در صورت دخالت در امور عربستان سعودی دست به عملیات انتحاری خواهد زد.

نشانه دیگر روش متداول آل سعود در مواجه با شکست های سیاسی در منطقه است. همچنانکه هرگاه آل سعود در سیاست های خود در کشورهایي مانند لبنان، عراق و مصر با شکست مواجه شده است، با تجهیز و حمایت مالی گروه‌های سلفی و دو قطبی کردن شدید شیعه و سنی دست به عملیات های تروریستی و خرابکارانه زده است.

این فاز امنیتی قرار است ایران را دچار بی ثباتی و از درون با چالش های امنیتی مواجه کرده و از قبال مشغول کردن ایران با خود، انرژی ایران را در منطقه بگیرد که این فاز، هم‌زمان با فاز دیپلمایتک برای مهار ایران طراحی شده است.

هدف دوم از این فاز امنیتی، ایجاد رعب و وحشت برای دیپلمات های ایران و متفکران و مجاهدین انقلابی نزدیک به ایران در خارج از کشور برای پایین آوردن کارآیی آنهاست، مانند پیامی که با ترور ربانی و فرزند مفتی سوریه به انقلابیون داده شد و همچنین مورد هجوم قرار دادن منافع استراتژیک ایران در کشورهای که ایران در نفوذ بیشتری است.

هدف خاص‌تر دیگر دولت امريكا این است که آنها مدعی‌اند ایران برای ترور، از طریق ابزارهایي مانند حزب الله، حماس و برخی گروه های مبارز همسو با خود استفاده می کند. این فضا فرصتی ایجاد می کند که امريكایی ها این گروه ها را که ابزارهای قدرت استراتژیک ایران در منطقه هستند، مورد هدف قرار دهد. همچنانکه همزمان با سناریوي جدید رسانه های غربی علیه حزب الله لبنان دست به خبرسازی زده اند.

موفقیت‌های اخیر امنیتی ایران از جمله شناسایی شبکه جاسوسی اسرائیل و شناسایی افسران سازمان سیا امريكا و... موجب شکست ابهت دستگاه‌های جاسوسی و اطلاعاتی امريكا شده و آن‌ها با این اقدامات و نام بردن از سپاه قدس ایران می خواهند به خیال خود به دستگاه های امنیتی ایران ضربه کاری بزنند و ابهت شکست خورده خود در مواجهه با ایران را بازسازي كنند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها