به گزارش
پایگاه 598 به نقل از صبا، چند روز پیش داریوش فرضیایی با انتشار عکسی در کنار پدر مرحومش خبرساز شد.
این عکس به طرز عجیبی برای این هنرمند حاشیه ایجاد کرد و خیلیها این گمان
را داشتند که او پس از فوت پدرش با پیکر بیجان او عکس گرفته است. این
اتفاق در خبرگزاری برنا بازتاب پررنگی داشت تا جایی که این سایت در مطلبی
اقدام فرضیایی را با تندی تحلیل کرد و مورد هجمه قرار داد.
در بخشی
از این یادداشت آمده بود: «تعداد کودکان ایرانی که با عمو پورنگ آشنایی
نداشته باشند، بسیار اندک است، حتی بسیاری از ایرانیان مقیم خارج کشور نیز
موزیکویدئوهای این مجری مشهور را در اینترنت دنبال میکنند. حال باید
اندیشید داریوش فرضیایی که به دلیل شادیآفرینی برای کودکان مشهور است، با
چه توجیهی تصمیم گرفته تا با روشی غیر معمول و برخلاف عرف جامعه غم خود را
با مخاطبان خود به اشتراک بگذارد. عمو پورنگ نخستین مجری گروه کودک و
نوجوان تلویزیون ایران نیست و پیش از او چهرههای مشهوری چون «مجید قناد»،
«الهه رضایی»، و «گیتی خامنه» سالها به اجرای برنامه برای مخاطبان خردسال
پرداختهاند، اما آیا هیچ یک از آنها پیشتر اتفاقات بد زندگی شخصی خود
را اینچنین با هوادارانشان در میان گذاشتهاند؟ در شرایطی که اگر داریوش
فرضیایی خبر فوت پدرش را منتشر میکرد با موج بزرگی از تسلیت و اندوه
هواداران مواجه میشد، مشخص نیست عکس دلخراش با چه انگیزهای در اینستاگرام
منتشر شده و چطور این چهره مشهور به پیامدهای منفی این اقدام خود فکر
نکرده است»
بلافاصله پس از انتشار این یادداشت، در خبرگزاری فارس
خبری در اینباره با ذکر این توضیح منتشر شد: «این عکس یادگاری متعلق به
روزهای آخر حیات و زمانی است که پدر داریوش فرضیایی به علت دست و پنجه نرم
کردن با بیماری سرطان بسیار فرتوت شده است.»
* من تصورم این است که آنها میخواهند هر مسئلهای را جناحی کنند به
بهانه این حاشیهها و مشخص شدن اصل موضوع با مسلم آقاجانزاده، تهیهکننده
کارهای «عمو پورنگ» و از دوستان نزدیک او تماس گرفتیم. او همان ابتدای
حرفهایش گفت: «آن قضاوت زودهنگامی بود که همه ما را ناراحت کرد. من باید
در توضیح آن عکس منتشر شده بگویم که داریوش فرضیایی این عکس را در زمان
بیماری پدرش گرفته است. پدر ایشان مدتها با سرطان دست و پنجه نرم میکرد و
طبیعی است که تغییراتی در ظاهرش داشته باشد. اگر کمی دقت کنند میبینند که
چشم پدرش در عکس باز است و به لباس و فضا و هر چیزی دقت کنند میفهمند که
این عکس در زمان حیات پدر ایشان گرفته شده اما متأسفانه آدمها به جای
اینکه در این شرایط به فرد دلداری بدهند او را مدام میکوبند.»
او
به مطلب منتشر شده در خبرگزاری برنا واکنش نشان داد و گفت: «این اتفاق از
جانب یکی، دوتا از خبرگزاریهای دولتی اتفاق افتاد که به جای درک شرایط
فعلی «عمو پورنگ» برایش حاشیه درست کردند. من تصورم این است که آنها
میخواهند هر مسئلهای را جناحی کنند. برای اینکه با تلویزیون یا آقای
ضرغامی تسویهحساب کنند «عمو پورنگ» را اذیت میکنند. انتشار اینجور مطالب
فقط به دلیل انگیزههای شخصی است و کاش کمی از خودشان به خاطر به
وجودآوردنش شرم کنند.»
*«عمو پورنگ» اشکهایش را پاک میکرد و جلوی دوربین میرفت آقاجانزاده
در ادامه حرفهایش از شرایط سخت داریوش فرضیایی در چند ماه گذشته و
همزمان با بیماری پدرش گفت و توضیح داد: «همه میدانیم که یک فرد وقتی
عزیزش را از دست میدهد نیاز به تسلی خاطر دارد نه عذابی که در سایتها و
رسانه برایش ایجاد شود. چرا کسی نمیآید و تحلیلی از این اتفاق نمینویسد
که او از زمستان سال گذشته که درگیر بیماری پدرش بوده تا الان، اینقدر
پرانرژی برای بچهها بالا و پایین میپرد؟ داریوش با وجود درد بزرگی که
همراه خودش داشت هیچوقت گروه را ترک نکرد. روزهایی بود که در پشت صحنه
برای پدرش گریه میکرد اما بعد اشکهایش را پاک میکرد و جلوی دوربین
میرفت و بچهها را میخنداند. اوج بیماری پدر او با تولید برنامه مقارن
شده بود اما او کاملاً حرفهای کارش را انجام میداد و خم به ابرویش نمی
آورد. کسی نیست که این موضوع را به این افرادی که دنبال حاشیه و ماجرا و
تنش هستند یادآوری کند؟!»
*به تلویزیون برنمیگردیم!از
این تهیهکننده میپرسیم که برنامه بعدی «عمو پورنگ» چه زمانی خواهد بود.
او در پاسخ به ما میگوید: «فعلاً برنامهای برای برگشتن نداریم ما از
تلویزیون خداحافظی کردیم و شرایط برای کار کردن مساعد نیست. همه میخواهند
ما را بکوبند و حال ما را بگیرند، بعضی از خبرنگارهای یکی، دوتا از
خبرگزاری مشخص هم که نمیدانم چرا ما را رقیب خودشان میدانند و فقط درصدد
تخطئه برنامه عمو پورنگ هستند. نمیدانم چه مشکلی با ما دارند و ما چه کار
کردیم که خودمان خبر نداریم!»
پیش از این عنوان شده بود که یکی از
دلایل اصلی خداحافظی «عمو پورنگ» از تلویزیون مسائل مالی بوده است.
آقاجانزاده در اینباره توضیح میدهد: «فقط بودجه نیست، با این دستمزدهای
خندهدار معلوم است که ما فقط برای بچهها و به عشق آنها کار میکنیم. از
همه طرف روی ما فشار است، ما با عشق کارمان را میکنیم و نمیتوانیم در این
فضای مسموم برنامهای تولید کنیم. با این سیاسیبازیها نمیشود کار کرد و
ما عطایش را به لقایش بخشیدیم.»