یکی از مهمترین
دغدغههای جریانهای مردمی و دانشجویی انقلاب اسلامی دغدغه فرهنگ بوده است.
صدا و سیما به عنوان فراگیرترین، پرنفوذترین و تأثیرگذارترین رسانه تصویری
و صوتی در ایران از جایگاه ویژهای در حوزه فرهنگ برخوردار است. لذاست که
شناخت نقاط قوت و ضعف حرکت این سازمان، در جهت اصلاح هر چه بیشتر به معنای
افزایش نفوذ و کارایی انقلاب اسلامی در داخل و خارج خواهد شد.
آنچه در صدا و سیمای امروز به وضوح قابل رویت است، جذب مخاطب است، اما نه
بر مبنای انتقال مفاهیم نابی که انقلاب اسلامی را از سایر انقلابها متمایز
نموده است، بلکه به هر روش ممکن حتی به قیمت تعدیل این مبانی و آرمانها.
آری ما گفتهایم و میگوییم جذب حداکثری مخاطبین با نگرشها و طرز فکرهای
گوناگون، اما نه تعدیل در گفتمان اسلام ناب و اسلام مستضعفین. یعنی آنقدر
انتقال پیام انقلاب سخت است که پیکسلهای این جعبهی جادویی آن را تاب
نمیآورد!؟
امام روح الله فرمودند: صدا و سیما دانشگاه عمومی است. اما گویی دیگر خبری
از "دانشگاه" نیست و بلکه به " فروشگاه" تبدیل شده است! اگر مسئولین اجرایی
این سازمان فرصت کار فکری ندارند، آیا این دانشگاه عمومی نباید بعد از 32
سال یک اتاق فکر انقلابی و قوی برای خود دست و پا کند تا ضوابط کار
رسانهای و تولید محتوا را برای همهی قشرها به خصوص کارگردانان و تهیه
کنندگان و بازیگران گروه های مختلف تولیدی روشن نماید!؟
در باب سناریوی بی محتوایی که نشئت گرفته از عدم وجود اتاق فکر موثر است،
چرا ضریب اهمیت برنامههای بی اهمیت در مسیر آرمان ها، نظیر حواشی فوتبال
را صدا و سیما تا جائی توانمندانه بالا میبرد که گاهی وقت نامحدود رسانه
ملی به آن اختصاص مییابد؟ پس موضوع چیز دیگری است. ذهن پرسشگر ما می
خواهد بداند موضوع چیست؟
گویی خود این بزرگواران هم سالهاست این درد را علاج ناپذیر دانستهاند و
خود مرعوب جریان فکری تحمیل شده از سوی اربابان رسانهای غرب و مویدان آن
در داخل کشور گشته اند. نگاهمان خشکید بر لبهای روسای سازمان و
سیاستگذارانش که به خاطر عدول فلان کارگردان یا بازیگر و مغایرت عملکرد
ایشان با شانیت رسانه ملی و انقلاب اسلامی، بگویند مجوز نمیدهیم! جمعه
بازار محلهمان که نیست که بی کنتور هر که هر چه عرضه کرد، دست مریزادی
روانهاش کنیم!
انقلاب ما، انقلاب مستضعفین عالم بود و هست و بنا دارد تا پابرهنگان را از
چنگال ظلم و جور استکبار راهی ببخشد. آرمان ما جهانی سازی انقلاب و تفکرات
آن بود. بی شک مهمترین ابزار آن هم رسانه است، جهانی سازی را چه ربط به
نیاورانیسازی! صدا و سیما، تهران و قشر مرفه جامعه را کانون توجه خود قرار
داده است. در برنامههای مختلف این به کرات و مرات دیده شده است. گویی
اصلا در مزرعهی فکری لم یزرع صدا و سیما گندم میدان ولیعصر به پایین به
عمل نمی آید!
یکی از مهمترین رسالتهای رسانه ملی، ارائه اخبار صحیح و متقن و تحلیل
آنها به فضای عمومی کشورست تا مردم با ذهنهایی دغدغهمند برای پیشرفت و
ثبات این مملکت، تحلیلشان را از آقا جان بی.بی.سی نستانند! امیرالمومنین
علی(ع) که از جنگ با فتنهگران بازگشتند، اولین کاری که انجام دادند، دستور
دادند که مردم جمع شوند و حضرت در یک سخنرانی از ابعاد فتنه و چند دستگی
پدید آمده در جامعه گفتند. آن موقع این عمل حضرت تنها رسانه بود، ولی آیا
امروز نیز این چنین است و بالاترین فرد نظام سیاسی و دینی ما خود شخصاً
باید این مهم را عملی سازد یا راه های دیگری نیز موجود است؟!
در فضایی که دوستان در زیر اسپیلتهای ساختمانهای جام جم، از وجود عشایر،
روستاها و شهرستان ها بی خبرند یا خود را به بی خبری می زنند، طبیعتاً
دغدغه های این اکثریت سانسور شده را هم پی نمی گیرند، جنوب شهر جایی در
سریال ها ندارد، مگر به عنوان سوژه طنز! آگهی های آموزشی درباره گاز و آب
کشاورزی و غیره، مدام آقای مهندسی را ترسیم می کند که بین جماعت روستایی
لهجه دار و کوته فکری گیر افتاده است!
این را باید اعتراف کرد؛ صدا و سیما در فقر مسئله و فقر مضمون در حیرانی به
سر میبرد. همین می شود که پول را به کارگردان و تولید کنندهای میدهند و
دیگر از نظارت موثر خبری نیست. آخر اگر ننه جان ما در صندوقچه قدیمیشان
اندکی آبنبات داشته باشند، در مقابل طلب ما، کلی امر و نهی بر ما نثار
میکنند تا قطرهای از آن را درون چشمان ما بچکانند! یعنی ننه جان ما
میدانند میبایست بابت امکاناتی که در اختیار گزارده میشود، سیاستگذاری و
امر و نهی نمود و ضابطه گذاشت. از پول و مجوز ابزار نظارتی بهتری هم مگر
در اختیار است؟ خوب چرا تهیه کنندگان سواره و مدیران این سازمان در این
حوزه همچنان پیاده اند؟!
در حوزه عدالت طلبی و حق خواهی، رسانه جدا شده از موضع حق، نمی تواند عدالت
را در حوزه های دیگر نیز تحمل کند و هر حرکتی که بویی از عدالتخواهی در
آن به مشام برسد، مورد بایکوت صدا و سیما قرار می گیرد.
نگارنده اهل نتیجه گرفتن نیست اما در مقابل "بگم بگم های متوالی" اهل حق،
می گوید که این رسانه با عرض تاسف، نه صدای انقلاب را دارد و نه والاتر از
آن سیمای اسلام را! غفلت صدا و سیما از تجلیات اجتماعی دین، عدم روشنگری
اوضاع فتنه بار ادیان نوظهور و فرق ضاله نیز بار به سرمنزل مقصود نرسیده ای
است که بر شجرهی تناور و قد خمیدهی صدا و سیما قلمداد می شود.
دین چند فروند شمع و سجاده ی صدا و سیما از جنس نور چراغ های زنون
ماشینهایی است که راه دربند و فرحزاد را بهتر از هر جای دیگری به خود
دیدهاند؛ به دینی خنثی و عاشقانه، آن هم نه در جامعه بلکه در خلوتگاه و نه
حتی در اوج شادی و نگاه تکلیف گونه داشتن بلکه از روی بدبختی و بیچارگی
مانند شده است. پیرمردی یا پیرزنی و نه خدای ناکرده جوانهای اکتور، در
انتهای نماز خویش برای رفع بلا دعا میکند!
حال که به بدین جا رسیدیم، بد نیست از برنامه های کودک و نوجوان هم حرفی به
میان آید. از بچگی هر چه کارتون نشان به فرزندان ایران اسلامی می دهند، یا
مادر تشریف ندارند، یا بابا سر کار هستند! در این برنامه ها خانوادهی با
ثبات و موفق که این موفقیت ناشی از ضریب دادن به خوب ایفای نقش نمودن اعضای
خانواده باشد، نشان نسل آینده داده نمی شود که هیچ، خانوادهی درست و
حسابی که هم بابا دارد، هم مامان و هم دو تا بچهای که اگر مخاطب با آن ها
هم ذات پنداری کرد به مشکلی بر نخوریم نیز دیده نمی شود! شاید هم نشان داده
شده ولی نگارنده حین پخش پیامهای بازرگانی خوابش برده باشد! وجود یا عدم
وجود تربیت انقلابی کودکان و نوجوانان برای تداوم آرمان های انقلاب و اسلام
نیز مثل روز روشن است و نیاز به توضیح و تفسیر نیست.
اسطوره زدایی! آنقدر ایران زمین اسلامی مان اسطوره داشته است که با ضعف در
عمل به موقع، مستند امام روح الله (ره) را هم برادران ما در لبنان باید
بسازند و دروغ پردازی اخیر در خصوص رهبر معظم انقلاب را تلوزیون دولتی
انگلیس. جا نداشت دراز به دراز می مردند مسئولین امر و قاصران مقصر از این
همه احساس دغدغه ی این سربازان اسلام و دشمنی روزافزون دولت متخاصم و خواب
غفلت خرگوشی خودشان!؟ جسارت نگارنده را حمل بر بی ادبی ندانید، زبانم لال
شاید انقلاب ما هنوز به ساختمان جام جم صادر نشده باشد و این مطالبات امری
بی جا! مجری و میهمان سه همسره را دریاب که تکلیف گونه میکوشد تا باکس
چهارم شناسنامهاش را با کمک و یاری مردم و از آنتن پرقیمت و کم بهای این
روزهای سیمای ملی سیاه نماید!
اینها که نگاشته شد قطعا از دید برنامه سازان و مدیران سازمان مهم نیست که
اگر بود همانقدر که به برنامهای مانند 90 اهمیت می دادند، برنامه هایی که
نیاز نسل سوم و چهارم انقلاب است، مانند دیروز، امروز ، فردا نیز به چشم
مدیران می آمد. مثلا همین صدا و سیمایی که آنتن زنده ی خود را چند ساعت به
پیگیری حقوق چند صد میلیونی مظلومینی(!) مانند علی دایی میسپرد و همهی
مردم را در این احقاق حقوق دخیل می کند، نمی تواند مسائل جهان اسلام و
مسائل مستضعفین داخل کشور را زیر ذره بین قرار دهد و پیگیری کند؟!
بابت کدورت خاطر مدیران و تصمیم سازان متعد رسانه ملی عذر خواه ولی نگارنده
اسم این سیاهه را میگذارد، یک ... دومیش را هم در راه دارد، اگر سیاههی
دو درآمد، بدانید قلم نگارنده زنده مانده است!! اگر نه که ...
نویسنده:حسین میرزایی
منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی