سلسله مقالههای «رسانه ملی و مهارتهای ارتباطی همسران» درصدد است مباحث مرتبط با مهارت های ارتباطی همسران را در قالب سه مهارت: صحبت کردن، گوش دادن و مهارتهای غیر کلامی بررسی کند و شاخصهای عملیاتی و رسانهای هر یک از مهارت ها را ارائه دهد.
این مقاله به مهارت صحبت کردن میپردازد که در آن، شاخصهای عملیاتی و رسانهای مهارت گفتوگو بررسی میشود. همچنین تأثیر رسانه بر روابط همسران براساس فرآیند تغییر نگرش به مهارت صحبت کردن و اصول ابراز احساسات و بیان نیازها و انتقادات همسران واکاوی شده است. مدیران، برنامهسازان و به ویژه نویسندگان برنامه، بر اساس تنوع کاربردی این مقاله خواهند توانست شیوه گفتوگوهای همسران را در زمینه های آموزش طراحی و الگوی صحیح گفتوگو را معرفی کنند.
کلیدواژگان: مهارتهای ارتباطی، صحبت کردن، نگرش، مخاطب، رسانه ملی.
تغییر نگرش مخاطبان بر اساس نظریههای یادگیری
در بسیاری از مواقع، در ساعتهای حضور اعضای خانواده در منزل، تلویزیون، جانشین کنش متقابل خانوادگی میگردد و به دلیل معطوف شدن توجه اعضای خانواده به برنامههای تلویزیون، ارتباط بین آنها کم میشود. با گنجاندن ساعاتی از برنامه ها به آموزش مستقیم و غیر مستقیم مهارتهای ارتباطی به همسران میتوان از این جانشینی تلویزیون، برای ارتقای کیفیت ارتباط زوجین بهره گرفت و رسالت آگاهیدهندگی رسانه را در جهت تحکیم خانواده ایفا کرد.
در این مسیر، رسانه میتواند در قالب برنامهها، به آموزش مهارتهای ارتباطی بپردازد و این عمل را در روابط بین فردی به ویژه در ارتباط با همسر، به یک «ارزش اجتماعی» تبدیل کند، به گونهای که مهارتهای ارتباطی به مثابه «یک ارزش» به ادراکات، عواطف و اعمال فرد در زندگی جهت دهند. دستیابی به این «ارزش» در کسب دیگر ارزشهای اجتماعی مانند خردمندی، رضایت همسران از زندگی و تربیت فرزندان شایسته مؤثر است.
برای ترسیم و تحقق چنین چشماندازی، اقناع عمومی یا به عبارتی، «تغییر نگرش» مخاطبان درباره نیاز آنان به کسب و اجرای مهارتهای ارتباطی به ویژه در ارتباط با همسران ضروری است. در تعریف «نگرش» گفته میشود که «نگرش»، نظامی پایدار از ارزیابی های مثبت یا منفی، احساسات عاطفی و تمایلات عملی موافق یا مخالف در مورد یک موضوع اجتماعی است. (تانکارد، 1384: 237) بر اساس این تعریف و پیشنهاد پژوهشگرانی مانند روزنبرگ و هاولند، نگرش شامل سه بخش احساسی، شناختی و رفتاری است. (همان)
میتوان گفت در فرآیند تغییر نگرش مخاطبان نسبت به اهمیت مهارتهای ارتباطی در زندگی مشترک؛ «برجستهسازی»، اولین اقدام برای تغییر نگرش؛ یعنی بخش احساسی است تا انگیزه فراگیری در فرد فراهم شود.
بخش شناختی تغییر نگرش با افزایش اطلاعات مخاطبان در قالب برنامههای آموزشی، کارشناسمحور، دیالوگهای نمایشی رادیو و سریالهای تلویزیونی ممکن است. سرانجام مخاطب را در به کارگیری، تصمیمگیری به آغاز عمل و تأمین بخش رفتاری نگرش میتوان یاری کرد. هاولند معتقد است «نگرشها اکتسابی هستند و هنگام یادگیری از طریق فرآیندهای مشابه، تغییر میکنند». (تانکارد، 1384: 238)
همچنین در یکی از اثرگذارترین نظریههای یادگیری و رشد که آلبرت بندورا ارائه داده، قدرت رسانه در زمینه تغییر نگرش مخاطبان اهمیت یافته است. بندورا در نظریه خود، عنصر اجتماعی را در نظر میگیرد و میگوید مردم میتوانند اطلاعات و رفتارهای جدید را از طریق مشاهده مردمان دیگر یاد بگیرند. وی معتقد است این نوع یادگیری که به یادگیری «مشاهدهای» معروف است، میتواند برای توضیح انواع گستردهای از رفتارها به کار گرفته شود. (السون، 1389: 90) بنا بر نظریه بندورا، یادگیری از راه «مشاهده»، «تقلید»، «الگوبرداری» انجام میشود. (همان)
بندورا، سه مدل پایه از یادگیری مشاهدهای را تعریف کرده است: ( مدل زنده: که مستلزم به نمایش گذاشتن یا انجام دادن یک رفتار توسط فردی واقعی است. ( مدل آموزش کلامی: که مستلزم توصیف و توضیح یک رفتار است. ( مدل نمادین: که مستلزم رفتار نشان داده شده شخصیت های واقعی یا ساختگی در کتاب ها، فیلم ها، برنامههای تلویزیونی یا رسانه های نوشتاری است. (آقا یوسفی و همکاران، 1386: 243 و 244)
( بندورا (1952) در زمینه علل خانوادگی پرخاشگری، بر اهمیت یادگیری از طریق مشاهده رفتار دیگران تأکید کرده است. وی یادگیری مشاهدهای را مهمترین عامل رشد و یادگیری به حساب میآورد. (کدیور، 1385: 128) بر اساس این نظریه میتوان گفت رسانه ملّی با پرداختن به مهارتهای ارتباطی همسران میتواند به شکل مستقیم در ارتباط زوجین اثر بگذارد (مدل نمادین بندورا).
مهارت صحبت کردن
صحبت کردن به معنای انتقال افکار، عقاید، احساسات و خواستههای خود به دیگری در قالب واژگان، کلمات و جملات، مهمترین شکل ارسال پیام است. استفاده از این کانال ارتباطی نقش مؤثری در بهبود روابط بین فردی دارد و ناآشنایی با اصول صحیح صحبت کردن، تعارضها، سوء تفاهمها و تنش ها را در پی میآورد. در زندگی زناشویی نیز شیوه اصلی ارتباط همسران، صحبت و گفتوگوی آنها با یکدیگر است.
همسران ساعات زیادی در کنار یکدیگر به سر میبرند. بنابراین، میزان و شیوه بیان افکار، احساسات و خواستههایشان میتواند شاخص مهمی در تعیین سلامت و موفقیت ازدواج آنها باشد؛ چرا که زوجین با صحبت کردن، یکدیگر را در دنیای درونی خود شریک میسازند و اطلاعات مهمی درباره احساسات، افکار و خواستههای خود ابراز میکنند.
شاید بتوان گفت یکی از پایههای مهم خانواده «عشقمحور» و همسران «آرامشگر»، گفتمان صحیح آنهاست. به عبارت دیگر، یکی از الزامات و مقدمات «حیات طیبه» این است که بین همگان به ویژه همسران، «سخن طیب» مبادله شود؛ یعنی نه سخن ناپسند باشد و نه ناپسند گفته شود. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً؛ به مردم سخن نیکو بگویید.» (بقره: 83) یا «وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ؛ یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند یاد نکنید.» (حجرات: 11) همانا زیبایی کلام و جذابیت بیان، سرمایه ارزشمند همسران در زندگی مشترک است.
بیان احساسات
احساسات، دربردارنده اطلاعات مهمی است که همسران با هم در میان میگذارند. به این ترتیب که همسرش را از احساس خویش آگاه میکنند. در پس هر احساس، فکر، باور و عقیده ای وجود دارد که لازم است نسبت به آن هوشیار باشیم. فکر، احساس و رفتار، مثلثی را تشکیل میدهند که معمولاً هماهنگ با هم عمل میکنند. در حقیقت، «احساس»، کلیدی برای فهم «افکار و باورهای زیربنایی» افراد است. قدرت یک احساس نشان میدهد یک موضوع چه قدر برای فرد اهمیت دارد.
گاهی بیان احساسات منفی به صورت مناسب میتواند ما را یاری کند؛ زیرا ابراز نکردن احساسات منفی در قالب گفتار و پنهان کردن آنها، خطر زیادی را متوجه روابط همسران میکند. احساسات پنهان شده و بیان نشده، تمایل به آشکار شدن دارند و به شکل غیرمستقیم بر رفتار فرد اثر میگذارند. بنابراین، ابراز نکردن احساسات ممکن است زوجین را به چرخه عصبانیت ـ انتقام بیندازد که هم مشکل همسران را پیچیدهتر میکند و به رابطه آنها آسیب جدی میزند. برای بیان احساسات، اصولی مطرح شده است که عبارتند از:
1. شناخت احساسات
برای اینکه همسران بتوانند احساسات خود را ابراز کنند، ابتدا باید بدانند که نسبت به یک موضوع، چه احساسی و چه اندازه احساس دارند. در زمینه نوع احساس، احساسات را به «خوشایند» و «ناخوشایند» میتوان تقسیم کرد. (لواسانی، 1389: 42) احساسات خوشایند شامل: آرامش، شادی، صمیمیت، رضایت، امنیت، لذت، خشنودی، قدرت، عشق، علاقه، شعف، اعتماد، شایستگی، حمایت، احترام و... احساسات ناخوشایند مثل: غم، گناه، گیجی، اضطراب، خستگی، ضعف، کسالت، دلخوری، تنهایی، شرم، حقارت، ترس، نفرت و... است.
بعد از این، عواملی نظیر «شدت» احساسات و «مدت» آن اهمیت دارد. (مک کی، 1387: 44) شدت یا میزان احساسات با واژگانی چون «کمی»، «تا حدی» و « خیلی» بیان میشود. مدت و دوام احساس نیز یکی از مواردی است که در شناخت احساس به آن توجه میشود. به این ترتیب که همسران برای یکدیگر توضیح میدهند چه مدتی است یک احساس را دارند.
طول زمان احساسی که همسر با آن روبهرو بوده است، طرف مقابل را راهنمایی میکند تا از احساس همسرش بهتر مطلع شود. «در تمام زندگیام»، «از هفته پیش تا به حال» یا «از وقتی از خواب بیدار شدم»، نمونههایی هستند که مدت و دوام احساس را نشان میدهند.
2. بیان احساس در قالب کلمات
وقتی همسران احساسات منفی مثل غم، اضطراب، عصبانیت و مانند آن را تجربه میکنند، ممکن است اولین کاری که ترجیح میدهند، اظهار آن احساس با رفتار باشد، در حالی که تکلم، راه بهتر و موثرتری است. با بیان احساس در قالب کلمات، نه تنها زمینه کاهش شدت یا تسکین احساس ناخوشایند فراهم میشود، بلکه زمینه لازم برای حل مشکلی نیز فراهم میشود که چنین احساسی را به وجود آورده است.
وقتی همسران برای نشان دادن احساسات منفی، داد میزنند یا اشیا را پرتاب میکنند و اخم یا قهر میکنند، این کار به همسر و رابطه آنها آسیب میزند و کمکی به حل مشکل نمیکند. (نک: لواسانی، 1389: 44) ابراز احساسات دردناک با کلمات، قدرت و شهامت فرد را نشان میدهد.
اگر یکی از زوجین با داد زدن، پرتاب کردن اشیا و به هم زدن در نشان دهد مشکلی وجود دارد، این شکل ابراز عصبانیت به انتقام یا مقابله به مثل منتهی میشود، به طوری که همسر عصبانیتش را با قهر، سکوت و مقابله به مثل نشان میدهد. به این ترتیب، آنها در چرخه عصبانیت ـ انتقام میافتند و مشکلی که در ابتدا سبب عصبانیت یکی از همسران شده بود، باقی میماند، در حالی که آنها میتوانند با ابراز احساسات خود در قالب کلمات، با این موقعیت، بهتر مقابله کنند.
3. بیان احساس در قالب مناسب و بدون اتهام
به طور معمول، در گفتوگوهای بین همسران، وقتی افراد میخواهند احساسات خود به ویژه احساسات منفی را بیان کنند، جمله خود را با ضمیر «تو» شروع میکنند. «تو من را عصبانی کردی» یا «تو من را تحقیر میکنی». اینگونه جملات که با ضمیر «تو» شروع میشوند و جمله «تو در من احساس .... ایجاد میکنی»، بیشتر نوعی اتهامزنی به طرف مقابل است تا بیان احساس؛ چرا که با این جملهبندی، فرد مسئولیت احساس خود را انکار میکند و آن را بر دوش طرف مقابل میگذارد و سبب مقاومت روانی وی میشود. شاید عصبانیت و احساس منفی فرد به علت خستگی، کار زیاد یا نتیجه سوء تفاهم باشد.
به هر حال، منبع احساس هر چه باشد، ابراز آن با ضمیر «تو» اشتباه است. برای مثال، یکی از همسران سعی میکند با شوخی کردن، همسرش را بخنداند و او را خوشحال کند، اما همسرش از شوخی وی نه تنها خوشحال نمیشود، بلکه احساس میکند او را تمسخر کردهاند و عصبانی میشود.
این مثال، یادآوری میکند که پاسخ احساسی فرد به شوخی همسرش به عوامل متعددی بستگی دارد. ممکن است برخی از آن احساس به حرف یا رفتار طرف مقابل مربوط باشد و بخشی از آن نیز به خود فرد مربوط شود.
بر اساس مبانی و اصول صحیح ابراز احساسات، مسئولیت بخش قابل ملاحظهای از احساسی که فرد تجربه میکند، به عهده خود اوست و باید این مسئولیت را بپذیرد و در بیان احساسش، آن را با ضمیر «من» توصیف کند. جمله «من احساس ... میکنم» نشان میدهد فرد فقط میخواهد تجربه خود را توصیف کند و نمیخواهد به همسرش اتهام بزند. منبع احساس فرد هر چه باشد، بیان آن با ضمیر «من»، بهترین راه برای توصیف آن است.
البته احساسات در خلأ اتفاق نمیافتد و احساس فرد، واکنشی به رفتار یا حرف همسرش است. پس وقتی همسران میخواهند احساس خود را توصیف کنند و در ضمن به حرفی که همسرشان زده یا رفتاری که انجام داده است، اشاره کنند، بهتر است از جمله «وقتی تو ... من احساس ... میکنم» استفاده کنند. این جمله به روشنی، رابطه بین رفتار یا حرف همسر و احساس فرد را نشان میدهد.
چنین جملاتی دو بخش دارد: یک بخش عبارتی است که با «وقتی تو» شروع میشود و در آن، حرفی که همسر زده یا رفتاری که انجام داده است، توصیف میشود. بخش دیگر که با ضمیر «من» شروع میشود، احساس را توصیف میکند. (لواسانی، 1389: 51 و 52) در واقع، فن ابراز احساس، نوعی گزارش از تأثیر رفتار یا گفتار همسر در وجود دیگری است که به تعامل آنها و نیز پیشگیری از تکرار احساسات ناخوشایند یا پدید آمدن احساسات خوب کمک میکند.
بیان احساسات در برنامهها
بر اساس اصول بیان احساس، شایسته است نویسندگان برنامهها، نکاتی را در نگارش و طراحی گفتوگوی همسران رعایت کنند که برای نمونه به مواردی از آنها اشاره میشود:خودداری از طرح جملههای اتهامآمیز: برای مثال، «وقتی تو این قدر بی مسئولیت، خودخواه یا بی فکر هستی، من عصبانی، مأیوس یا ناراحت میشوم.» نکته این است که در دیالوگها، رفتار همسر به صورت عینی، خنثی و اختصاصی توصیف شود و از کلمات منفی و قضاوتگونه استفاده نشود؛ چون کاربرد چنین کلماتی جریان حاکم بر روابط همسران در رسانه را دفاعی میکند و تنش در روابط را نشان میدهد.
مطرح کردن احساسات و هیجان هان منفی که ربطی به رفتار و گفتار همسر ندارد: وقتی به دلایل دیگری غیر از رفتار همسر، یکی از همسران در وضعیت خلقی بدی قرار میگیرد و احساسات منفی را تجربه میکند، همسرش را نسبت به موضوع آگاه کند. مثلاً مرد بازیگر یک روز سخت کاری داشته و با یکی از همکارانش مشاجره شدیدی کرده است و به همین دلیل عصبانی است.
بنابراین، در بدو ورود، درباره احساسش به خانم توضیح میدهد و از وقوع سوء تفاهم و مشاجره بیدلیل با همسرش پیشگیری میکند. به این ترتیب، همسرش متوجه میشود که وضعیت احساسی شوهر به وی مربوط نیست و کمتر احتمال دارد که همسر (بازیگر زن) کاری را انجام دهد یا حرفی بزند که وضعیت شوهرش را بدتر کند.
نبودن «طعنه» و «کنایه» در گفتوگوی همسران: گاهی اضافه کردن فقط یک کلمه یا عبارت یا نوع خاصی از لحن صدا، ابراز احساس را به طعنه و کنایه تبدیل میکند، مثل «طبق معمول دیر آمدی» یا «چه عجب به من زنگ زدی». اینگونه جملات، روش غیر مستقیمی برای نشان دادن رنجش است.
تهدید نکردن یکدیگر: تهدید نوعی جنگ قدرت است و پیامی که پشت آن وجود دارد، این است که: «تو بدی و میخواهم تو را تنبیه کنم.» جملاتی که با عبارات «دفعه آخرت باشه که ...»، «اگر یک بار دیگه...» و «اگر باز هم ... » شروع میشوند، نشاندهنده تهدید هستند.
به کار نبردن تعمیم های افراطی: در تعمیم های افراطی، حرف ناخوشایند همسر، به زمانها و موقعیتهای بسیاری تعمیم داده میشود. استفاده از کلماتی مانند «هرگز، هیچ وقت، همیشه، اصلاً» در دیالوگها، تعمیم افراطی در کلام همسران را نشان میدهد. «تو همیشه بد قول بودی»، «هیچ وقت نخواستی منو بفهمی» و «همیشه دیر میآیی» از این قبیلند که باید از به کار بردن آنها خودداری کرد.
خودداری از سرزنش کردن: جملاتی مثل «از دست تو چه کار کنم»، «همش تقصیر تو بود که این جوری شد» و «برام حواس نذاشتی»، مقصر جلوه دادن همسر و ندیدن سهم خود در حادثه است. گاهی در کنار سرزنش، تزریق احساس گناه به طرف مقابل اتفاق میافتد، مانند: «اگر تو زود آمده بودی، این طور نمیشد» یا «اگر تو به من موضوع رو زودتر میگفتی، مشکل بزرگ نمیشد.» اصولاً جملاتی که با «اگر تو...» شروع میشوند، قصد تزریق احساس گناه به طرف مقابل را دارند و همه تقصیرها را متوجه دیگری میدانند.
به کار نبردن زبان تند و تیز: زبان ابراز احساسات به گونهای نباشد که طرف مقابل احساس کند قصد حمله به او وجود دارد. راه حل این است که کلمه و عبارتی که به بهترین صورت، احساس راتوصیف میکند، انتخاب شود و از دفاعی شدن و پرخاشگری فاصله داشته باشد. نگارش رسانهای و جریان داستان در رسانه، گاهی میطلبد که همسران، افکار خود را درباره رفتار یا حرف همسرشان بیان کنند؛ چون سبب میشود احساس فرد نسبت به رفتار همسرش، برای مخاطب قابل درک شود و احتمال اینکه مخاطب، احساس فرد را غیر منطقی یا نامربوط بداند، کاهش یابد. در بیان و نگارش چنین احساسی، جملات دارای ضمیر «من»، بهترین توصیفکننده هستند، مانند: «من فکر میکنم»، «این طور به نظرم میرسد» و «وقتی این قدر دیر به خانه میآیی، من ناراحت میشوم».
بیان نیازها
بیان نیازها، موضوع مهمی است که همسران باید بتوانند شیوه تقاضا برای خواسته خود را برنامهریزی کنند، به گونهای که بتوانند بدون رفتار انفعالی یا پرخاشگرانه ابراز وجود کنند و به اعلام نیاز بپردازند. (مک کی: 1387، 379) بر اساس نظریه روبرت آلبرتی و میشل آمونز در زمینه آموزش قاطعیت و ابراز وجود، بعضی افراد به دلیل رفتار به شدت انفعالی خود نمیتوانند نیازهای مهمشان را برآورده سازند و حال آنکه گروهی دیگر به دلیل پرخاشگری بیش از اندازه از این امر باز میمانند. (همان: 38 و 39)
در یک بررسی از 2766 زوج، این نتیجه به دست آمده است که هر چه فرد، قاطعتر باشد، بیشتر، شخصیت همسر خود را دوست دارد و تمایل بیشتر برای ارتباط برقرار کردن با همسرش دارد. به عقیده محققان این پژوهش، مردم باید به استفاده از قاطعیت در بیان نیازها و احساساتشان تشویق شوند. نتیجه دیگر این پژوهش آن بود که هر چه شخصی از ارتباط برقرار کردن خودداری کند و کمتر با موضوعات درگیر شود، قاطعیت کمتر میشود و در نتیجه، احساس تنفر بیشتری نسبت به همسر خود خواهد داشت.
این تحقیق، بیانگر اهمیت قاطعیت در ابراز خواستهها و نیازها را در برابر پرهیز از نشان دادن آنهاست. (السون و دیگران، 1388: 178 و 179) گفتنی است «توقع ذهنخوانی» همسران یکی از موانع ارتباط صحیح به ویژه در بیان نیازهاست. همسران باید یاد بگیرند به جای اینکه انتظار داشته باشند همسرشان به صورت معجزهوار، نیازها و خواستههای آنها را بداند، وارد عمل شوند و نیازها و خواستههایشان را ابراز کنند. در این میان، نیاز است همسران متوجه و مراقب خودخواهی افراطی یا ازخودگذشتگی افراطی باشند.
فرآیند اعلام نیاز همسران
برای نگارش دیالوگهایی که همسران با هدف اعلام نیازها و رفع آن به کار میبرند، لازم است این فرآیند پیموده شود: 1. توصیف حقایق موجود: ابتدا موقعیت فعلی به صورت عینی و دقیق مطرح میشود؛ یعنی موقعیتی که احساس نیاز را در فرد به وجود آورده است، به صورت خنثی توصیف میشود. 2. بیان احساس: ابراز احساس با رعایت اصول صحیح ابراز احساس صورت میگیرد. 3. مطرح کردن خواسته: خواسته فرد به صورت اختصاصی و مثبت بیان میشود. (میلر، 1378: 44)
بیان نیاز در برنامهها
شایسته است در طراحی گفتوگوهای همسران در مورد بیان نیازها و شیوه ابراز خواستهها در برنامههای نمایشی، نکات زیر در نظر گرفته شود:
1. در توصیف حقایق، وضعیتی که احساس نیاز را به وجود آورده است به صورت مناسب و بدون استفاده از کلمات نامناسب و طعنهآمیز مطرح شود. 2. در بیان خواسته و نیاز، تقاضا به صورت اختصاصی، آشکار و دقیق، مطرح و از کلیگویی پرهیز شود. 3. در بیان نیازها، همسران میتوانند درباره علایق و نیازهایشان فکر کنند و آنچه را می خواهند، تقاضا کنند، اما آنان باید بین نیازهای خود و همسرشان و تواناییهای وی تعادل برقرار کنند و این کار نیازمند همفکری است.
بیان انتقاد و شکایت
همسران ممکن است از برخی رفتارها یا سخنان یکدیگر ناراحت شوند و این حق آنهاست که با ابراز آن ناراحتی از همسرشان بخواهند رفتار خود را تغییر دهد. گاهی ممکن است در برنامهای نمایشی، شکایت یکی از زوجها به مشاجره و دعوا تبدیل شود و ابراز انتقاد به اختلافات دامن بزند که البته این شیوهها الهام گرفته از روشهای نادرست ابراز انتقاد در زندگی واقعی است.
برای پرهیز از این شیوههای نادرست باید به نکات زیر توجه کرد: 1. شکایت کلی و مبهم بیان نشود. 2. از رفتار منفی همسر انتقاد شود، نه اینکه شخصیت او نکوهش شود. 3. در انتقاد از رفتار، الفاظ منفی و توهینآمیز به کار نرود. 4. از طرح همزمان چند انتقاد با هم خودداری شود.
بیان انتقاد همسران در برنامهها
بر اساس اصول و نکاتی که بیان شد، شایسته است در برنامههای نمایشی رسانه، هنگام مطرح کردن انتقاد همسران، این نکات رعایت شود:1. بیان شکایت و انتقاد، پایان داستان نباشد و شاکی بعد از بیان شکایت، به همسرش بگوید که دوست دارد چه رفتاری را جایگزین رفتار قبلی کند. البته تقاضا به صورت اختصاصی و رفتاری بیان شود تا مخاطب دقیقاً متوجه شود همسر شاکی چه میخواهد. برای مثال: «من میخواهم به من بیشتر توجه کنی»، تقاضایی بسیار کلی است.
بنابراین، رفتارهایی که نشانه توجه بیشتر است، به شکل مثال و مصداق برای فرد بیان میشوند. مثلاً «وقتی در خانه نیستی، با تماس تلفنی، حالم را جویا شو» یا «درباره مسائل کاریات، بیشتر با من صحبت کن». 2. در بیان تقاضا برای تغییر رفتار، چیزی از همسر خواسته شود که در توان اوست. به طوری که هر بار فقط یک تقاضا مطرح شود و آن پیشنهاد مستلزم ایجاد تغییرات زیاد در برنامه زندگی نباشد تا برای مخاطب، غیر واقعی و نامعقول به نظر نیاید.
3. بهتر است تقاضا به صورت پیشنهاد مثبت ارائه شود. به جای اینکه همسران بگویند «چه نمیخواهند»، بگویند «چه میخواهند» و رفتاری را که میخواهند همسرشان بیشتر انجام دهد، بیان کنند، نه رفتاری را که میخواهند کمتر شود. برای مثال، به جای «من دیگه تحمل ندارم که ببینم تمام بعد از ظهر رو به دیدن فوتبال اختصاص میدی» گفته شود: «من دوست دارم بعد از ظهرها، یکی دو ساعت با هم بیرون برویم و پیادهروی کنیم».
4. بهتر است همسران پس از طرح پیشنهاد خود، نظر طرف مقابل را جویا شوند. مثلاً بپرسند آیا با تقاضا و پیشنهاد همسرشان موافقند و آن را میپذیرند یا نظر دیگری دارند و میخواهند آن را تعدیل کنند؟ 5. یکی دیگر از نکات مهم در نگارش و طراحی گفتوگوی همسران در طرح انتقاد از یکدیگر، رعایت اصول صحیح صحبت کردن است. بر اساس این اصول، شایسته است همسران بعد از طرح انتقاد، از همسر خود به دلیل گوش دادن و پذیرش پیشنهاد تشکر کنند و گفتوگو خاتمه یابد. همچنین اگر پیشنهاد مبنی بر تغییر رفتار همسر پذیرفته نشد، باز هم از وی به دلیل گوش دادن به حرفها تشکر و سپس فرآیند مذاکره طرفین آغاز شود.
اصول عمومی صحبت کردن همسران در برنامهها
ارجاع ندادن موضوع به دانستههای قبل
با مراجعه به گذشته، پیام «تو بدی، تو بدی» را مخابره میکنیم. در واقع، میگوییم «تو بدی و همیشه هم بد بودهای و بهتر نمیشوی». (مک کی، 1387: 76)
خودداری از مقایسه منفی
پیآمد مقایسههای منفی موجب کاهش اعتماد به نفس همسر و رنجش اوست، مانند: «خدا شانس بدهد، مردم زن دارند، ما هم زن داریم!» یا «برادرت را ببین که چه طور به فکر زن و زندگیاش هست! یاد بگیر». (لواسانی، 1389: 38)
به کار بردن مقدمهچینی در گفتوگو
بهتر است در طرح انتقاد و بیان مشکلات، ابتدا همسر منتقد با یک مقدمه مثبت شروع کند یا دستکم نشان دهد که دیدگاههای فرد مقابل را درک میکند، مانند: «میدانم که قصد مثبتی داشتی، ... ولی ...». (عاطف وحید، 1389: 43)
خودداری از بیان عبارت «تو که میدانی من...»
گاهی همسران فکر میکنند قبلاً عقیده یا خواسته خود را درباره موضوعی گفتهاند. بنابراین، ممکن است صحبت خود را با جمله «تو که میدانی من ...» شروع کنند. این جمله موجب آغاز بیفایده درباره دانستن یا ندانستن نظر طرف مقابل میشود و آنها را از موضوع اصلی دور می کند. بنابراین، بهتر است به جای به کار بردن این نوع جملهها، یک بار دیگر نظر و عقیده خود را بیان کنند. (لواسانی، 1389: 27)
خودداری از حرف زدن از طرف همسر
در حالی که صحبت کردن درباره افکار و احساسات خود، یکی از اصول مهم ارتباطی است، حرف زدن از طرف همسر که در واقع، نوعی ذهنخوانی محسوب میشود، در فرد حالت دفاعی ایجاد میکند و سبب مقاومت او میشود. ممکن است احساس شود همسرش قصد کنترل فکر و احساس او را دارد.
جملاتی مثل «تو دوست نداری با خانواده من رفت و آمد کنی» نوعی نفی فردیت طرف مقابل است. به جای این گونه جملات میتوان از همسر، درباره احساس و نظر او درباره یک موضوع پرسید. جملاتی مثل «تو درباره ... چه فکر میکنی یا چه احساسی داری؟» یا «نظرت درباره ... چیست؟» نشان میدهد همسر به شنیدن نظر همسرش علاقه دارد و این کار، رابطه را گرمتر میکند.
شکل دیگر حرف زدن از طرف همسر این است که همسران با ضمیر «ما» از طرف همسرشان صحبت میکنند. با این شیوه، یکی از همسران، نظر و احساس خود و همسرش را درباره موضوعی، یکسان فرض میکند و جمله خود را با «ما» شروع میکند. همسران می توانند درباره کارهایی که با هم انجام داده اند یا چیزهایی که دارند، از ضمیر «ما» استفاده کنند، ولی استفاده از آن در مورد افکار و احساساتشان ممکن است روابط آنها را تنشزا کند (میلر، 1378: 99) .
بنابراین، باید «ما» را به جای «من» به کار ببرند. برای مثال، مرد بدون ملاحظه این مطلب، خطاب به دوستش میگوید: «ما اصلاً این محله را دوست نداریم و میخواهیم خانهمان را عوض کنیم» این در حالی است که زن با تعجب و دلخوری میگوید: «ولی من این محله را دوست دارم و اصلاً نمیخواهم به جایی بروم که کسی را نمی شناسم».
پذیرش عذرخواهی
عذرخواهی همسران بعد از خطا و اشتباهشان از ایجاد کدورتهای عمیق در زندگی جلوگیری میکند و موجب افزایش محبت نسبت به هم میشود. شایسته است فوریت و سرعت در پذیرش را هم در نظر گرفت. حضرت علی علیه السلام میفرماید: «بدترین مردم کسی است که پوزشخواهی دیگران را نپذیرد و از خطایشان در نگذرد.»(آمدی، 1366: 165) البته شایسته است شیوه عذرخواهی همسران بر اساس میزان خطا و اشتباههایشان باشد. گاهی در عذرخواهی فقط به گفتن «عذر میخواهم» نیاز است و گاهی اشتباه بزرگتر است و به عذرخواهی و جبران بیشتر نیاز است.
به کاربردن تحسین و حمایتهای مالی
تحسین، واکنشی فراتراز تصدیق یا تأیید ساده و توافق با گفتار و رفتار طرف مقابل است. برخی از این نوع پاداش های کلامی عبارتند از: تککلمههای تفصیلی مانند: «خوبه»، «عالیه» و عبارتهایی چون: «آفرین»، «چه جالب»، «ادامه بده» و اظهاراتی پیچیدهتر که به وضعیت مورد نظر بستگی دارد. (هارجی، 1377: 93) البته به کار بردن این مهارت نباید جنبه تصنعی و تشریفاتی به خود بگیرد و گوینده به تکرار بیروح این قبیل مطالب بسنده کند.
استفاده به جا از شوخی
شوخی همسران با یکدیگر می تواند موقعیتهای تحملناپذیر را تحملپذیر کند. (کنث، 1382: 79) جدی بودن بیش از حد همسران در برنامه های نمایشی، توجه مخاطب را بر زوایای تاریک زندگی متمرکز می کند. بنابراین، بهتر است از فن شوخی استفاده شود. بر اساس یک تحقیق، «وقتی یکی از زوجین شوخطبع باشد، میزان تضاد در آنان 67 درصد کمتر است». (نیون، 1383: 84)
نتیجهگیری
بندورا و همکاران وی معتقدند که سه عامل «ویژگیهای الگو»، «ویژگیهای مشاهدهگر» و «پیآمدهای پاداش مرتبط با رفتار» میتوانند بر سرمشقگیری اثر بگذارند. تناسب ویژگیهای الگو و مشاهدهگر نظیر:الف) هر چه شباهت الگو و مشاهدهگر بیشتر باشد، میزان سرمشقگیری افزایش مییابد. ب) هر چه سن و جنسیت افراد الگو و مشاهدهگر نزدیک به هم باشد، سرمشقگیری بیشتر است.ج) مقام و شهرت عامل مؤثری در الگوگیری مشاهدهگران و گرایش به تقلید بیشتر از آنان است. (شولتز، 1389: 254 ـ 256)
توجه به سه عاملی که در نظریه یادگیری وجود دارد، میتواند همچون چراغی، هدایتکننده قالب و محتوای برنامهها در پرداختن به مهارتهای ارتباطی همسران باشد. شباهت الگو و مشاهدهگر به عنوان عاملی، به دستاندرکاران رسانه یادآوری میکند که افراد در زندگی عملی، بیشتر تحت تأثیر کسانی قرار میگیرند که به نظر میرسد شبیه آنها هستند تا کسانی که با آنها تفاوت زیادی دارند.
به این ترتیب، شایسته است در نمایش روابط همسران در رسانه ملی، همه طبقات اجتماعی با پایگاههای اجتماعی مختلف، در این زمینه حضور و ظهور داشته باشند تا گستره وسیعی از مخاطبان، تحت تأثیرآموزش غیر مستقیم و مستقیم آن قرار گیرند.
البته تلاش برای تعدیل این نکته ضروری است که مناسبات، دیالوگها و مشکلات و حتی ادبیات گفتاری افراد و همسران در طبقات اجتماعی و فرهنگی ضعیف، در برنامههای نمایشی، شبیه افرادی نباشد که طبقه و جایگاه اجتماعی بسیار بالاتری در جامعه دارند؛ زیرا فاصله زندگی نمایشی در رسانه و سبک زندگی واقعی افراد، بعد آموزش دهی را کمرنگ می-کند. همچنین سزاوار است که در برنامه های نمایشی، طیف سنی همسران از جوان، میانسال و سالمند در نظر گرفته میشود و مهارتهای ارتباطی هر سه گروه بررسی گردد.
در جامعه واقعی، بسیاری از زوجین در سنین میانسالی و سالمندی مشکل ارتباطی دارند، در حالی که بیشتر برنامه های نمایشی بر مشکلات، تنشها و نبود تفاهمها در رابطه همسران جوان تمرکز دارد. در این میان، توجه به سهم مساوی زن و مرد در ایجاد مشکلات یا رفع تنشها، بر تأثیر الگوهای نمایشی رسانه میافزاید. همچنین شایسته است با توجه به عامل مقام و شهرت الگو، دستاندرکاران و برنامهسازان حتی الامکان به تولید برنامههای مستند درباره روابط افراد شاخص سیاسی، علمی و مذهبی کشور با همسرانشان بپردازند.
منابع
٭ قرآن کریم .
آقایوسفی، علیرضا و دیگران. 1386. روانشناسی عمومی. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.
آمدی، عبدالواحد. 1366. غررالحکم. قم: دفتر تبلیغات.
سورین، ورنر و تانکارد جیمز. 1384. نظریههای ارتباطات، ترجمه: علیرضا دهقان. تهران: دانشگاه تهران.
السون دیوید اچ و همکاران. 1388. مهارتهای ازدواج و ارتباط زناشویی کارآمد. ترجمه: احمدرضا بحرایی و نادر فتحی. تهران: روانشناسی و هنر.
السون، میتواچ و هرگنهان بی آر. 1389. مقدمهای بر نظریههای یادگیری. ترجمه: علیاکبر سیف. تهران: دوران.
شولتز، دوان پی و سیدنی الن شولتز. 1389. نظریههای شخصیت. ترجمه: یحیی سید محمدی. تهران: چشمه.
عاطف وحید، محمدکاظم و همکاران. 1389. تحکیم پیوند زناشویی. مشهد: آهنگ قلم.
کدیور، پروین. 1385. روانشناسی تربیتی. تهران: سمت.
کنث، دیویس. 1382. خانواده و راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری. ترجمه: فرشاد بهاری. تهران: تزکیه.
لواسانی، فهیمه و همکاران. 1389. مهارتهای ارتباطی همسران. مشهد: آهنگ قلم.
مک کی، ماتیو و همکاران. 13287. رابطه مؤثر بر مهارتهای زناشویی. ترجمه: مهدی قراچه داغی. تهران: شباهنگ.
میلر، شرود و میلر فیلیس. 1387. پیش رفتن با همدیگر: آموزش مهارتهای ارتباطی زناشویی. ترجمه: فرشاد بهاری. تهران: دانژه.
نیون، دیوید. 1383. صد راز موفقیت در زندگی زناشویی. ترجمه: نفیسه معتکف. تهران درسا.
هارجی، اون. 1377. مهارتهای اجتماعی و ارتباطات میان فردی. ترجمه: خشایار بیگی و همکاران. تهران: رشد.
سیده مریم طباطبایی ندوشن/ کارشناسی ارشد ارتباطات