به گزارش پایگاه 598، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: هجوم روزهای چهارشنبه و پنجشنبه تروریستهای «داعش» به شهر سامرا و تلاش برای ویران کردن مضاجع ائمه و بزرگان دینی در این شهر که به شکست انجامید، ظرفیت آن را دارد که بطور جدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. تلاشهایی از این دست به احتمال زیاد ادامه مییابد و در عین حال از نوعی حمایت منطقهای و بینالمللی هم حکایت میکند. چه اینکه هیچ کس تردید ندارد که اقداماتی از این دست ریشه در یک طراحی چند لایه اطلاعاتی و سیاسی دارد و براساس فرمول «توسعه درگیریهای مذهبی و طایفهای به مثابه راه حلی برای به فراموشی سپردن نقش غرب در عقبماندگی مسلمانان و جنگهایی که غرب علیه آنان تحمیل کرده است»، دنبال میشود. برای رسیدگی به ابعاد این پرونده ابتدا مروری به روند قدرتیابی عاملان مستقیم این حادثه خواهیم داشت و سپس دلایل حمایت غرب از آن را تا اندازهای که در حوصله یک یادداشت است، مورد اشاره قرار میدهیم.
همزمان با بنبست اقدامات تروریستی در سوریه در اواخر سال 1390 سر و کله یک گروه جدید در سوریه تحت عنوان «الدولهالاسلامیه فیالعراق والشام» پیدا شد که البته پیش از این به عنوان «شاخه القاعده در عراق» شناخته میشد. توسعه دامنه فعالیت این گروه به سوریه در حالی اتفاق افتاد که این گروه درجریان درگیریهای اواخر سال 1385 و اوائل سال 1386 با دادن تلفات زیاد از عراق گریخت و راهی لبنان شد که حاصل آن درگیریهای موسوم به «نهرالبارد» در خرداد 1386 بود. در این درگیریها نیز این گروه تلفات زیاد داد و از ارتش لبنان شکست خورد.
گروهک «دولت اسلامی عراق» 5 سال بعد به سوریه سرازیر شد و با عنوان اختصاری «داعش» فعالیت خود را در استانهای حلب، رقه و دیرالزور توسعه داد و امروز به جریان اول معارضه مسلحانه علیه دولت این کشور تبدیل شده است. این درست زمانی بود که پروژه «همایشهای سیاسی با حضور 40 تا 80 کشور با محوریت آمریکا» و پروژه «ارتش آزاد سوریه» با شکست مواجه شده بودند و رویه آمریکاییها مبتنی بر «شکست اسد به هر قیمت و توسط هر کس» شده بود. پروژه داعش در مقابل نیروهای مقاومت تاب نیاورد و شکستهای پیدرپی متحمل شد، ضمن آنکه در فاصله تیر 92 تا خرداد 93 نتوانست به هیچ پیروزی دست پیدا کند.
داعش پس از این شکستها به سمت استان الانبار عراق آمد تا بخت خود را در این کشور بیازماید ولی علیرغم آنکه طی یک نبرد چند هفتهای، فلوجه و بخشهایی از شهر رمادی مرکز استان سنینشین الانبار را به تصرف درآورد، نتوانست تأثیری روی پایتخت عراق که هدف نیروهای ابوبکر البغدادی از کوچ به فلوجه بود، برجای بگذارد و در عمل به محاصره ارتش عراق و نیروهای مردمی این کشور درآمد. اما در همان حال گزارشهای مستندی وجود داشت که از حمایت جدی و تمام عیار دولت عربستان از این گروه حکایت میکرد. تصاویر ماهوارهای بارها ستونهای نظامی را نمایش دادند که نشان میداد، حمل تسلیحات بصورت کاروانی از عربستان وارد استان الانبار و سپس به فلوجه و رمادی سرازیر میشود کما اینکه نیروی هوایی عراق چندین نوبت این ستونهای حمل تسلیحات را مورد حمله قرار داد.
با وقوع بنبست در فلوجه و عملیات پیدرپی حکومت عراق علیه داعش و نیز با برگزاری انتخابات با شکوه ریاست جمهوری در سوریه که فقدان حمایت مردمی تروریستهای داعش را برملا کرد و نگرانی و عصبانیت مشترک آمریکا و عربستان را نیز در پی داشت، داعش تصمیم گرفت با یک «اقدام بزرگ» بر خوشحالی جبهه مقاومت و دولتهای حامی مردم سوریه در منطقه نقطه پایان بگذارد و از اینرو تصرف و تخریب حرم امام هادی و امام عسکری -علیهماالسلام- در شهر سامرا پایتخت استان صلاحالدین در دستور کار قرار گرفت. حمله روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته به حرمهای مطهر بزرگان شیعه نتیجه این طراحی بود که البته این بار هم ارتش عراق و هزاران مانع حرم مطهر ائمه بزرگوار ضمن خنثی کردن توطئه تروریستها ضربات مهلکی را بر این گروه وارد کردند. خبرها بیانگر آن است که داعش با دادن صدها تلفات ناگزیر به فرار گردیده است.
اما نکتههای مهمی که از ارتباط موثر طرفهای منطقهای و بینالمللی حکایت میکنند، وجود دارند که بدون توجه به آن تحلیل ابعاد حادثه ممکن نیست؛ از جمله:
1- توسعه فعالیت داعش در سوریه در خلال اردیبهشت 91 تا خرداد 92 در حالی صورت گرفت که این گروه دو بار و در مواجهه با نیروهایی به مراتب ضعیفتر از ارتش سوریه (یعنی صحوههای عراق در سال 85 و ارتش لبنان در سال 86) شکست خورده و تلفات زیادی داده بودند. از سوی دیگر بازگشت دوباره این گروه از مناطق شمالی سوریه به مناطق مرکزی عراق هم در حالی صورت گرفت که دولت عراق به مراتب از پاییز و زمستان 85 قویتر میباشد. کاملا واضح است که قدرتیابی داعش در یکی دو سال اخیر نمیتواند یک «رخداد درونی» تلقی شود.
2- اقدامات پرهزینه داعش بدون برخورداری از یک «پشتوانه مطمئن مالی» ممکن نیست چطور ممکن است که یک گروه بدون پشتوانه جدی مالی، سه سال درگیر هزینههایی که از هزینههای معمول سالانه یک کشور هم فراتر است، باشد. با این وصف نباید تردید کرد که برنامه حمله به حرم ائمه شیعه یک تصمیم داخلی گروه داعش نبوده است اما در عین حال چنین اقدامی آشکارتر از آن است که سر فرماندهی آمریکا در خلیجفارس که هدایت ناوگان پنجم این کشور را برعهده دارد، از آن بیخبر باشد. کما اینکه آمریکا گزارش تحرکات بسیار کوچکتر جبهه مقاومت را افشا کرده و یا در اختیار کشورهای وابسته به خود قرار میدهد.
3- تلاش برای تخریب حرم امامین عسکریین و اهانت به قبور مطهر بزرگان شیعه در سامرا از نظر اعتقادی به وهابیت نزدیکتر است تا به گروه داعش. چرا که براساس بررسیهایی که روی اعضای داعش صورت گرفته است، اعضای عراقی و غیرعراقی این گروه «حنفی مذهب» میباشند که تخریب قبور و مخالفت با زیارت اعتاب مقدسه را حرام دانسته و احترام به «اموات مومنین» را مستوجب پاداش اخروی میداند. پس کاملا واضح است که اقداماتی از این قبیل که متاسفانه در سوریه به منهدم کردن قبر صحابی بزرگوار پیامبر حجربن عدی منجر گردید با وهابیت و سرگذشت و اعتقادات آنان تناسب بیشتری دارد. گفتنی است که طراحی برنامه حمله به حرم ائمه در سامرا درست در زمانی انجام شده که عربستان بشدت از ایران ناراضی و عصبانی بوده است کما اینکه شبکه تلویزیونی «العربیه» نوشت عربستان در پروندههای منطقه به ایران باخته است.
4- اشتباه نشود اهانت به قبور مطهر ائمه (ع) خود یک برنامه نیست بلکه مقدمه یک برنامه است به این معنا که اساس بحث دامن زدن به درگیری میان مسلمانان بخصوص میان اهل سنت و شیعیان است و حمله به قبور ائمه و صحابه میتواند بعنوان «قویترین چاشنی» درگیری مورد استفاده قرار گیرد. در واقع برنامه حمله به حرم ائمه در سامرا ظرفیت آن را داشت که شیعیان را بشدت عصبانی کرده و به سامرا سرازیر کند و باعث کشته شدن هزاران نفر گردد کما اینکه در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه بلندگوهای 4 مسجد اهل سنت در سامرا که در سیطره تروریستها قرار داشت، اهل سنت را با عنوان «سنیهای غیرتمند» مورد خطاب قرار داده و آنان را به پیوستن به جهاد علیه روافض- که منظورشان شیعیان بود- دعوت میکردند که البته این دعوتها چندان مورد اعتنای برادران سنی مذهب سامرا که اکثریت قاطع جمعیت این شهر را شامل میشوند، قرار نگرفت.
جا دارد در اینجا سوال کنیم آیا «درگیری شیعه و سنی» یک نسخه اصیل وطنی است یا یک نسخه وارداتی است. اگر کمی به فقه و تاریخ و منطق حنفیها- چه امامان اولیه و چه شخصیتهای دینی فعلیشان- مراجعه کنیم درمییابیم که از این فقه، تاریخ و منطق جز تسامح و تساهل مذهبی در مواجهه با مذاهب دیگر اسلامی از جمله مذهب شیعه و نحلههای مرتبط با آن مثل علویها، زیدیه و اسماعیلیه برنمیآید و امام ابوحنیفه که به شاگردی امام جعفر صادق-ع- علیرغم آنکه دستکم سه سال از امام ششم ما بزرگتر بوده، افتخار میکرده، بیش از ائمه مذاهب دیگر اهل سنت به رفق و مدارای مذهبی توصیه میکرده است. پس درگیری نیروهای داعش در سوریه، فلوجه، رمادی و سامرا نمیتواند برخاسته از منطق دینی و مذهبی باشد. اما در عین حال این لقمه حتی از دهان آل سعود هم بزرگتر است. اگر این اتفاق افتاده بود، عربستان نمیتوانست خود را از تبعات سنگین و غیرقابل محاسبه آن برکنار بداند. اما غربیها میتوانستند به جهل تودههایی که از نظر آنان و به گمانشان فقط ظاهر و صورت ماجرا را میبینند، تکیه کرده و توسل به چنین اقدامی را توصیه نمایند. کما این که حمله به شخصیتهای مقدس، مکانهای مقدس و متون مقدس از جمله پیامبر و قرآن و مساجد در غرب سابقه زیادی دارد که اقدام پلید کشیش «تری جونز» در شهریور 89 در به آتش کشیدن قرآن و ماجرای انتشار کاریکاتورهای اهانتآمیز علیه پیامبر بزرگوار اسلام در روزنامههای رسمی فرانسه، انگلیس و دانمارک در شهریورماه 1391 نمونههایی از این مسئله است آیا کشورهای غربی که در آن سالها این اقدامات وقیحانه را تحت عنوان «آزادی رسانه» و «حقوق بشر» توجیه کردهاند، میتوانند در اهانت به حرم بزرگان اسلام در این منطقه بیطرف و بدون نقش تلقی شوند؟ آیا میتوان هزاران شاهد و بینه را نادیده گرفت؟
بر این اساس میتوان گفت عملیات نظامی علیه بزرگترین مراکز فرهنگی بشر و مقدسترین مکانهایی که بشر در آنها آرام میگیرد، یک موضوع ساده و یک رخداد منقطع از سایر رخدادهایی که از نظر مفهومی در یک مسیر و هدف قرار میگیرند، نیست.